پس از ادعای روز شنبه تل آویو در خصوص هدف قرار دادن پهباد ایرانی در یک اقدام بی سابقه یک بالگرد و یک فروند جنگده F-16 اسرائیل مورد هدف سوریه قرار گرفت؛ هر چند که مقامات اسرائیلی در ابتدا این مساله را تکذیب می کردند، اما در ادامه با تایید این مساله شرایط اضطراری در اسرائیل حاکم شد. در ادامه نیز رفتار دو گانه ای از جانب اسرائیل مشاهده شد؛ از سویی دمشق را به ادامه حملات و شروع دور جدیدی از تنش ها تهدید کرد، از سوی دیگر هم سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام داشت که تل آویو تمایلی به بحران میان خود با دمشق، تهران و مسکو ندارد.
دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر تحولات سوریه در ۷۲ ساعت گذشته و نیز ارزیابی تنش صورت گرفته میان تل آویو و دمشق گفت و گویی را با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، رئیس سابق اداره کل خاومیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب انجام داده است که در ادامه می خوانید:
بعد از حمله ارتش ترکیه به عفرین، درگیری داعش والنصره در ادلب و دخالت آنکارا در این منطقه اکنون شرایط بحران سوریه با اقدام بی سابقه دیروز دمشق در ساقط کردن یک فروند جنگده F-16 اسرائیل وارد دوران و فاز جدیدی شده است؛ تحلیل شما از این دوران و برهه جدید بحران سوریه که تنها با گذشت کمی بیش از ۴۰ روز از آغاز سال جدید میلادی، روز به روز بر پیچیدگی های آن افزوده می شود، چیست؟
مشکل اساسی بحران سوریه تعدد بازیگران حاضر در این بحران ۷ سال است که از بازیگران داخلی تا منطقه ای و فرامنطقه ای و قدرت های جهانی را شامل می شود. ببینید هر چه بر تعداد این بازیگران افزوده شود، بحران سوریه پیچیده تر از سابق خواهد شد. اکنون هم با حمله ترکیه به عفرین و نیز تنش صورت گرفته بین تل آویو و دمشق، ترکیه و اسرائیل نیز به صورت مستقیم وارد بحران در سوریه شدند که البته در گذشته هم به شکل های مختلف این دو بازیگر حضور داشتند. اما در سه روز گذشته با تنش اسرائیل و سوریه در پی اقدام ساقط کردن جنگده ارتش رژیم صهیونیستی از جانب دمشق می توان گفت که بحران سوریه به دوران جدید و درعین حال پیچده تر از گذشته وارد شده است. البته در این میان بازیگران حاضر در میدان بحران سوریه هم بازی پیچیده ای را در پیش گرفته اند.
مثلا ترکیه در عین همکاری با ایران، روسیه و دولت سوریه به دنبال تقویت جیش الحر و جبهه النصره است؛ از سوی دیگر هم روابط خود را با آمریکا دارد. یا مثلا روسیه در عین حمایت جدی از دولت دمشق و بشار اسد وروابط گسترده با ایران، همکاری و نیم نگاهی هم به روابط خود با تل آویو هم دارد. لذا در این شرایط ناشی از تنش جدید، سوریه عملا به یک گره و کلاف سردرگمی بدل شده که باز کردن آن تقریبا غیر ممکن شده است. با از میان رفتن داعش گمان بر این بود که سوریه می تواند روی خوشی را ببیند، اما اکنون کمتر از یک سال از آن (از میان رفتن داعش)، بحران سوریه ابعاد جدید و گسترده تری پیدا می کند.
البته داعش هم در بحران سوریه ابزار و وسیله ای برای رسیدن کشورها به منافع شان بود. اما اکنون می توان گفت که با تنش جدید در بحران سوریه پرونده این کشور به یک ابهام و تردید های جدی در حل خود رسیده است. اکنون با بیش از گذشت ۴۰ روز از سال جدید میلادی سمت سوی تحولات در سوریه شاهدیم که افق چندان روشنی در پیش روی این کشور وجود ندارد.
در اقدام بی سابقه دیروز، سوریه اقدام به ساقط کردن هواپیمای جنگده اسرائیلی زد. از نگاه شما مجموعه عواملی که سبب شد تا دمشق و شخص بشار اسد از مرحله اظهار تهدید علیه اسرائیل به مرحله اجرای آن (تهدید) برسد، چه بود؟
آن چنانی که اشاره کردید، مساله سقوط هوایپمای جنگده اسرائیلی در تاریخ سوریه اقدامی بی سابقه بوده است و می توان آن را یک نقطه عطف دانست. چرا که دولت دمشق، هم در دوران حافظ اسد و هم در دوران بشار اسد، تمایلی به تنش مستقیم با اسرائیلی ها نداشتند. در این راستا شاهد بودید که در طول بحران نزدیک به ۷ ساله در این کشور، دولت دمشق حملات متعدد هوایی اسرائیل را تقریبا بی پاسخ می گذاشت و یا نهایتا به محکومیت آن بسنده می کرد، اما اکنون تنش مستقیم سوریه با اسرائیل می تواند بحران در این کشور را به نقطه بی بازگشتی برساند.
نکته مهم دیگر این است که باید دید که این اقدام و تصمیم به ساقط کردن جنگده اسرائیلی توسط خود دولت دمشق بوده یا خیر؟ نقش ایرانی های حاضر در سوریه و همچنین نیروهای حزب الله در این مساله چه بوده است؟ از سوی دیگر باید عوامل موثر دیگر را هم مورد بررسی قرار داد. هم چنین در ادامه باید منتظر اقدامات و واکنش های نظری و عملی هر یک از طرفین و نیز روسیه و آمریکا بود. تا این مرحله که با شما در حال مصاحبه هستم می توان گفت که این اقدام سوریه نوعی پاسخ به ساقط کردن پهباد ایرانی بوده است.
فلذا تل آویو با توجه به تک تک این نکات و روشن شودن ابعاد این حادثه اقدامات بعدی خود را رقم خواهند زد. لذا در این رابطه واکنش اسرائیل معطوف با سمت وسوی تحولات بعدی خواهد بود. چرا که تل آویو تمایل به حفظ بحران سوریه در روال کنونی اش است و چندان رغبتی به کشیده شدن این بحران به تنش عربی – اسرائیلی ندارد تا مسائل ناسیونالیستی عربی سبب بر هم زدن روابط برخی از کشورهای عربی با اسرائیل نشود.
باید دید که این اقدام و تصمیم به ساقط کردن جنگده اسرائیلی توسط خود دولت دمشق بوده یا خیر؟ نقش ایرانی های حاضر در سوریه و هم چنین نیروهای حزب الله در این مساله چه بوده است؟ از سوی دیگر باید عوامل موثر دیگر را هم مورد بررسی قرار داد. هم چنین در ادامه باید منتظر اقدامات و واکنش های نظری و عملی هر یک از طرفین و نیز روسیه و آمریکا بود تا بتوان در مورد ادامه تنش صورت گرفته نظر داد.
اما بعد از ساقط شدن جنگده اسرائیلی در ادامه رفتار دو گانه ای از جانب تل آویو مشاهده شد. از سویی دمشق را به ادامه حملات و شروع دور جدیدی از تنش ها تهدید کرد، اما از سوی دیگر هم سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام داشت که تل آویو تمایلی به بحران میان خود با دمشق، تهران و مسکو ندارد. شما کدام بعد از رفتارهای تل آویو را به واقعیت های میدانی در تحولت سوریه نزدیک تر می دانید؛ ادامه تنش و یا عدم تدوام بحران صورت گرفته؟
در رفتار اسرائیل نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که تل آویو به توجه به روشن شدن اسرائیل دست به اقدام بعدی واکنش خواهد زد. اکنون اسرائیل با چنگ و دندان نشان دادن، سعی در کسب وجهه از دست رفته خود است. از سوی دیگر هم نوعی رفتار دست به عصا هم در پیش گرفته تا هزینه های بعدی اقدامات خود را کاهش دهد. البته رژیم صهیونیستی اگر بتواند حمایت جامعه جهانی و به خصوص آمریکا را داشته باشد، احتمالا واکنش های تلافی جویانه جدی را علیه سوریه داشته باشد؛ در این صورت شاید آغازگر بحران در روابط اسرائیل و سوریه خود صهیونیست ها باشند، اما پایان دهنده آن دیگر اسرائیلی ها نخواهند بود.
اما در کل با رصد رفتارها و نیز شرایط به نظر می رسد تا اکنون تل آویو تمایلی به پررنگ کردن تنش صورت گرفته و حضور مستقیم و صرف هزینه های گزاف در بحران سوریه ندارند. چرا که در این بحران اکنون روسیه، ایران، ترکیه، عربستان، امارات و حتی آمریکا درگیر شده اند و در این میان اسرائیل بدون صرف هزینه ای امنیت خود را در این بحران داشته است. لذا تا جایی که امکان داشته باشد، اسرائیل به سراغ دخالت و تنش با سوریه نخواهد رفت، مگر این که از یک سو حمایت جدی جهانی را داشته باشد و از سوی دیگر هم در ارزیابی های خود پیروز میدان را ایران و جبهه مقاومت بداند؛ در این صورت احتمال درگیری اسرائیل هم وجود دارد. لذا در این مرحله طرفین بیشتر در حال محک زنی همدیگر هستند.
اما در چند وقت اخیر مساله پررنگی به نام معامله بزرگ قرن در دستور کار آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است. در این راستا، هم واشنگتن و تل آویو فعالیت های دیپلماتیکی معناداری را صورت داده اند؛ آیا این مساله تنش با سوریه هم در همین راستا باید تعبیر شود؛ اساسا تنش صورت گرفته چه تاثیری بر طرح معامله بزرگ قرن خواهد داشت؟
من معتقدم که چنین تنشی که میان سوریه و اسرائیل صورت گرفته در راستای زمینه چینی برای انجام معامله بزرگ قرن تعبیر نمی شود، بلکه به نظر می رسد که ساقط شدن هواپیمای اسرائیلی بیشتر پاسخی به ادعای اسرائیل در نابود کردن پهباد ایرانی در جولان بوده است. اما بدون در نظر گرفتن این مساله باید راهبرد جدید آمریکا در خصوص خاورمیانه مورد بررسی قرار داد.
پیشتر آمریکا با ناتو، سنتو و سیتو به دنبال مهار شوروی و چین بود، اما اکنون با تشکیل نوعی ناتوی عربی در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و در امتدادش فعال کردن کشورهایی مانند هند و بخش شرقی و جنوب شرقی آسیا مانند کشورهای حوزه "آ . سه . آن" به صورت جدی تری به دنبال مهار رقبای خود از ایران، روسیه تا چین و حتی فلسطین، لبنان و سوریه است که می توانند تهدیدی علیه امنیت اسرائیل باشند. در این راهبرد اسرائیل نقطه و نکته کلیدی را با انجام معامله بزرگ قرن بر عهده دارد، لذا باید اسرائیل روابط خود را با جهان عرب علیرغم میل باطنی اش به سطح پررنگی ارتقا داده و به سمت تنش و تشنج با این کشورها پیش نرود.
بلکه اتفاقا در این راستا باید اسرائیل با همکاری کشورهلی عربی ایران هراسی و حتی چین هراس و روسیه هراسی به شکل جدی در دستور کار داشته باشند. لذا من گمان می کنم برای تحقق معامله بزرگ قرن هم که شده، اسرائیل به سمت پیش بردن تنش با سوریه هم نخواهد رفت. از همین رو این درگیری دیروز در راستای راهبرد اسرائیل تعریف نمی شود. بلکه آن چنان که بیان کردم به ادعای خود اسرائیل این تنش به دلیل ساقط کردن پهباد ایرانی بوده است.
در گفت و گوی پیشین با دیپلماسی ایرانی اعتقاد داشتید که بحران سوریه به دلیل به چالش کشیده شدن سقف بازی بازیگران کوچک با کف بازی بازیگران بزرگ، پررنگ تر شده است. در سایه این نکته تنش صورت گرقته در میان اسرائیل و سوریه چه تاثیری را می تواند بر تداخل و پررنگ شدن سقف بازی بازیگران کوچک با کف بازی بازیگران بزرگ داشته باشد؟
اگر شما به مساله حمله ارتش ترکیه به عفرین نگاه کنید به وضوح این مساله را درک می کنید. در این حمله سقف بازی کردهای سوریه با تشکیل دولت کردی و همکاری با کردهای ترکیه به کف بازی ترکیه به دلیل تهدید امنیت ملی این کشور برخورد کرد. از سوی دیگر هم سقف بازی ترکیه با حمله به کردهای سوریه با کف بازی روسیه در حمایت از کردها تداخل پیدا کرد.
در ادامه هم سقف بازی روسیه به دلیل پیش برد منافع خود از قبل کردهای سوریه با کف بازی آمریکا درگیر شد و نهایتا هم چالش جدید شکل گرفت. لذا در تنش جدید هم می تواند این سقف بازی بازیگران کوچک با کف بازی بازیگران بزرگ چالش های بیشتری را ایجاد کند. اما قبلا هم اعلام داشتم که اسرائیل تمایل به بازی ندارد که سقف بازی اش به کف منافع روسیه برخورد کند. لذا در ادامه تل آویو نوعی از مدیریت را در پیش خواهند داشت که منافع روسیه را به خطر نیندازند.
اما در سایه این نکته بحران سوریه چه سمت و سویی خواهد یافت؟
بگذارید کمی کلان تر صحبت کنم. من در مصاحبه پیشین خود با دیپلماسی ایرانی هم اعلام کردم که بحران سوریه هم چنان ادامه خواد یافت. اکنون با رصد تحولات بعد از انجام آن مصاحبه تا به امروز، از حمله ترکیه به عفرین و کردهای سوریه تا درگیری ها در ادلب و غیره ما شاهدیم که پرونده سوریه روز به روز لایه های بیشتری پیدا کرده است. تا امروز هم نشانی از حل و فصل بحران به صورت جدی وجود ندارد.
نشست سوچی هم آن چنان که برخی اعتقاد داشتند کاری را از پیش نبرد. نشست های ژنو و آستانه هم تا کنون نتوانسته به صورت پررنگ، کاری را از پیش ببرد. لذا به نظر می رسد افق پیش روی سوریه چندان امید بخش نباشد و آینده در این کشور هنوز در ابهام است. لذا باید دید که سرنوشت سوریه را نهایتا میدان جنگ مسلحانه تعیین می کند یا میدان مبارزات دیپلماتیک و سیاسی؟ هرچند که هر دو میدان بر هم اثر گذار هستند.
عبدالرحمن فتح الهی
- 9
- 6