ارمنستان بخش مهمی از برنامه بلند مدت روسیه است. عضوی از اتحادیه اقتصادی اوراسیا که کلیدی اساسی برای دسترسی روسیه به بخش های جنوبی محسوب می شود. بنابراین من شوکه نشدم که ناحیه مورد تخاصم قره باغ کوهستانی پس از یک سفر کوتاه از سوی جان کری، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده برای مجازات مداخله روسیه در سوریه، شاهد بالا گرفتن درگیری ها بود. در قره باغ کوهستانی برای بیش از ۲۰ سال تا پیش از دیدار جان کری صلح برقرار بود. اما در طی چند روز جنگ در منطقه آذری این ناحیه بین دو کشور رخ داد.
بنابراین برای من تعجبی ندارد با وجود نئومحافظه کارانی که کنترل ترامپ را در کاخ سفید به دست گرفته اند یک انقلاب رنگی در ارمنستان فغال شده باشد آن هم در حالی که روسیه در اوکراین، سوریه، بریتانیا و بازارهای مالی و به نظر هرجای دیگر به شکل همزمان فعالیت کرده و فشار وارد می کند. داستانی که زیروادج از تصویر سیاسی موجود تعریف کرده این طور است که رئیس جمهور سابق سرژ سرکسیان به عنوان نخست وزیر انتخاب شده تا انتقال قدرت نمادین صورت پذیرد. این باعث افزایش تظاهرات به گونه ای شد که سرکسیان مجبور به استعفا شد. انقلاب های رنگی توسط نهادهای غیردولتی غربی ایحاد شده تا مخالفت های خفیف با یک دولت به سطح خیابان ها کشیده شده و شاهد افزایش خشونت عریان در خیابان باشیم.
چرا دقیقا در این زمان ارمنی ها باید به داستان ترکیه در حلب توجه کنند و برایشان به مساله ای سیاسی تبدیل شود؟ به این دلیل که این مساله برای رجب طیب اردوغان دلیل کافی ایجاد کند تا به مانند پیشینیان خود در صدها سال پیش نسل کشی ارامنه را کلید بزند. این امید وجود دارد که با چنین تحریک هایی رابطه میان ترکیه و روسیه به خطر بیفتد. ترکیه در آخر هفته اعلام کرد که تمام طلاهای خود را از صندوق فدرال رزرو نیویورک خارج می کند. ایران اعلام کرده است که دیگر در تجارت خود از دلار استفاده نکرده و به دنبال تجارت جهانی با یورو است تا به این ترتیب در برابر احتمال خروج ترامپ از برجام و برقراری تحریم های سوئیفت واکنش نشان دهد. اگر دولت ارمنستان سقوط کند فشاری فوری برای حضور ناتو و ایجاد کابوسی در منطقه به وجود خواهد آمد.
بنابراین در این حالت هرکس باید جای خود را محکم کند. روسیه از دولت موجود حمایت می کند چراکه همکاری های نظامی استراتژیک بسیاری با آن دارد. به یاد داشته باشید که ارمنستان عضوی مهم در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه است و فرماندهی مشترک نظامی با مسکو دارد. تلاش برای این کودتا درست در زمانی انجام می شود که به انتخابات آذربایجان نزدیک می شویم. روابط روسیه و آذربایجان در مدت اخیر رو به پیشرفت بوده است. روسیه تحت نظر پوتین موفق شده است تا با مهارت روابط خود را بر هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان گسترش دهد تا بتواند راه خود را به سمت دروازه های جنوبی باز کند. ارتباط پایدار با این کشورها همچنین به معنای این است که جریان حضور تروریست ها در روسیه بسیار کندتر می شود.
هدف دشمنان روسیه در سوریه، این است که با ایجاد دولتی شکست خورده آنجا را تبدیل به قلمرویی تروریستی کنند و منطقه را از جمله عراق، ایران و ترکیه بی ثبات سازند. اما هدف نهایی این است که روسیه را در درازمدت تضعیف کنند. با سقوط هر تکه از این دومینو برای روسیه سخت تر است تا مواضع و منافع خود را در جمهوری های شوروی سابق حفظ کند. به همین دلیل پوتین روی ایجاد روابط نظامی و اقتصادی قوی با این کشورها تاکید دارد.
استدلالی مشابه را می تواند برای رئیس جمهور ایران، حسن روحانی و تلاش او برای حفظ روابط و جلوگیری از بازگشوده شدن زخم قره باغ کوهستانی مطرح کرد. بنابراین با افزایش بحران در ارمنستان در روزهای آینده سوال این است که حذف متحد روسیه، یعنی سرکسیان با سیاست بازی آمریکایی ها چه تاثیری در آینده و در وضعیت غضب آلود فعلی خواهد داشت؟ من نمی دانم اما وضعیت به گونه ای است که ما را یاد میدان جنگ اوکراین و کیف می اندازد.
مترجم: روزبه آرش
- 18
- 4