همانطور که عربستان سعودی در حال سر پوش گذاشتن بر قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد، است، گروهی از کارشناسان جمع شده اند و به شدت در تلاش هستند تا آسیب وارده به اعتبار بین المللی عربستان سعودی را به حداقل برسانند.
یکی از استراتژی های آنها، زیر سوال بردن اعتبار ترکیه، به عنوان کشوری است که جزئیات این اتفاق را در اختیار رسانه ها و سازمان اطلاعاتی امریکا قرار داده است. اتفاقی که به نظر می رسد یک جنایت وحشیانه بوده است.
این کارشناسان، بیشتر برای اتاق های فکر نو محافظه کار و حامی اسرائیل که در واشنگتن مستقر هستند، کار می کنند. از این اتاق های فکر می توان به بنیاد دفاع از دموکراسی و موسسه واشنگتن برای مسائل خاور نزدیک، اشاره کرد. در این مسئله، اعضا فرقه گولنیست، که پیروان امام فتح الله گولن ترک می باشند، به این کارشناسان کمک می کنند. گولن مظنون به دست داشتن در کودتا نافرجام سال ۲۰۱۶، علیه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، است.
هدف این کمپین این است که نشان دهد نمی توان به ترکیه به عنوان یک منبع موثق اطلاعاتی در مورد انچه بر سر جمال خاشقجی آمده است، اعتماد کرد، چون خود ترکیه به شکلی گسترده خبرنگاران را سرکوب می کند. با هدف قرار دادن ترکیه، سعی دارند مجرم اصلی را بی گناه نشان دهند.
درست است که در سال های اخیر، پیشینه ترکیه در زمینه آزادی، هر روز بدتر از دیروز می شود و حکومت پرزیدنت رجب طیب اردوغان مدام مستبدانه تر می شود. اما گناه واقعی اردوغان این نیست. با این همه، بنیاد دفاع از دموکراسی، که برخی آن را به طعنه دفاع از دموکراسی جعلی می خوانند، به طور کلی تمایلی به انتقاد کردن از حاکمان مصر، عربستان سعودی؛ امارات، و بحرین ندارد، کشورهایی که بنا به گزارش سازمان های بین المللی حقوق بشر و پارلمان اروپا، شرایط حقوق بشر بسیار بدتری از ترکیه دارند. بر خلاف این رژیم ها، ترکیه هنوز انتخابات نسبتا درست، جامعه مدنی پیچیده و رسانه های منتقد را تحمل می کند.
مشکل اصلی این نومحافظه کاران با اردوغان بر سر مسائل ژئوپولتیکی است. حمایت جدی اردوغان از حقوق فلسطینیان، تمایل به برقراری رابطه با ایران و روابط نزدیک با قطر، ترکیه را در سمت مخالف تقسیمات ژئوپولتیک قرار داده است. بر عکس، عربستان و امارات به خاطر سیاست های مقابله ای خود در قبال ایران و قطر و بی تفاوتی به مسئله فلسطین و تمایل به بهبود روابط با اسرائیل، مهره های ارزشمندی به حساب می آیند.
یک دلیل وجود دارد برای اینکه چرا لابی گرایان حامی عربستان ترکیه را متهم به "دیکتاتوری اسلامی" می کنند. برای مخاطب غربی، رقابت بین ترکیه و عربستان باید به شکل رقابت بین "اسلام گرایی ارتجاعی" و "مدرنیسم پیشرفته" باشد. بنابراین، شکست اردوغان به منزله شکست اسلام گرایی ارتجاعی است، در حالیکه پیروزی محمد بن سلمان، تمایل به پیشبرد جامعه عرب و مسلمان به سمت "مدرنیسم" را نشان خواهد داد.
اصل استعمار قدیمی هم باید به این ماجرا اضافه شود. حتی آنهایی که به قدر کفایت بدبین هستند و خریدار افسانه محمد بن سلمان اصلاح طلب نیستند هم هنوز معتقد است که حضور یک مرد قدرتمند برای عربستان که بتواند جلوی پیشروی ایران را بگیرد، سیاست های اسرائیل را در منطقه تسهیل کند و کلی سلاح از کشور های غربی بخرد، فایده هایی دارد. در مقابل، یک رهبر مانند اردوغان که به شکل دموکراتیک انتخاب شده است، احتمال اینکه ناسیونالیست باشد بیشتر است، چون باید جوابگوی مردمش و نه حامیان خارجی، باشد. به همین خاطر کنار امدن با چنین رهبرهایی چالش برانگیز است چون نتیجه مذاکرات باید به گونه ای باشد که او بتواند به مردمش بقبولاند. این به معنای دادن امتیازات سیاسی است که موقع مذاکره کردن با یک دیکتاتور مستقل، نیازی به این امتیاز دادن نیست.
با این حال، نهایتا، مرگ خاشقجی نشان می دهد - همانطور که جنگ در یمن، بلوکه کردن قطر، و ربایش نخست وزیر لبنان باید پیش از این ها نشان می داد – که تنها حمایت کردن از یک دیکتاتور، به نفع ارزش ها و منافع غربی نیست. به همین خاطر، دخیل کردن توده مردم در جهان اسلام - که به هیچ وجه محدود به اسلامگرایان نیستند، اما مطمئنا آنها را شامل می شوند – می تواند تنها راه واقع بینانه برای برقراری روابطی پایدارتر بین غرب و خاورمیانه باشد.
- 14
- 6