بالاخره از سال ۲۰۱۹ که سالی پر مناقشه و آشوب بود و به یک دهه خونبار پایان داد، جان سالم به در بردیم و به ۲۰۲۰ رسیدیم. اما این باعث نمیشود فکر کنیم، سال و دهه پیش رو ایامی کم دردسرتر برای جهان خواهند بود .در باد خوشخیالی نباید خوابید و البته در افسردگی عمیق نیز نباید فرو رفت؛ حتی جهان گرایان لیبرالی همچون تحلیلگران فایننشال تایمز هم هیچ شکی ندارند که جهان در یک بحران سیاسی عمیق قرار دارد که باید برای آن فکری کرد؛ زیرا در غیر این صورت تبعات آن برای همه سخت خواهد بود.
رأی دهندگان در انگلیس و ولز، در انتخابات اخیر این کشور بعد از سالها حاکمیت دولتهایی که اکثریت را نداشتند و همین موجب بیثباتی وضعیت سیاسی در این کشور میشد، دولتی را روی کار آوردند که برخوردار از اکثریت پارلمانی است. این دولت جدید را میتوان بزرگترین دستاورد مردم انگلیس از زمان نخستوزیری مارگارت تاچر دانست و البته امسال باید دید اسکاتلندیها چه تصمیمی برای استقلال خود از کشور مادر یعنی انگلیس خواهند گرفت.
در بحران سیاسی جهان نباید از ویروس ناسیونالیسم سفید هم گذشت. در چند سال اخیر در سراسر اروپا و امریکا شاهد قدرتگیری و افزایش تعداد راستگرایان افراطی سفیدپوست که خود را نژاد برتر میدانند، بودهایم. در این بین باید حواس همه به وقایع آتی در ایتالیا باشد زیرا احتمال زیادی میرود که دولتی نئوفاشیست در این کشور روی کار آید.
اما در مرکز بحرانهای سیاسی جهان در سال ۲۰۲۰ خاورمیانه قرار دارد. انتخاب مجدد «دونالد ترامپ» که وقوع آن در ماه نوامبر بسیار بالا است، میتواند تأثیر مستقیم و عمیقی بر خاورمیانه بگذارد. او رئیسجمهوری است که باعث شده سیاستهای امریکا در خاورمیانه غیرقابل پیشبینی شود. این غیرقابل پیشبینی بودن، در کنار فقدان یک سیاست منسجم در خاورمیانه بر بازیگران منطقهای همچون ترکیه، ایران و اسرائیل تأثیر میگذارد و باعث میشود، شاهد وضعیتی بیثبات در این منطقه آشوبخیز جهان باشیم.
هرچند پیشبینی من از خاورمیانه ۲۰۲۰ همچون سایر جهان، بحران سیاسی باشد، اما این به آن معنا نیست که شاهد جنگی جدید در این منطقه باشیم. به عبارتی من مخالف پیشبینی برخی منتقدان درباره وقوع جنگ سوم خلیج فارس در ۲۰۲۰ هستم. ترامپ در سال پیش رو بیش از هرچیز به انتخاب مجدد فکر میکند. او امیدوار است که از ماجرای استیضاحش بهعنوان سکوی پرتابی برای خود استفاده کند و آن را تبدیل به یک فرصت برای خود سازد؛ بنابراین با توجه به وضعیت بیثباتی که در خاورمیانه وجود دارد، بعید است شاهد وقوع جنگ سوم خلیج فارس باشیم.
با این حال امریکاییها نگران وضعیت خاورمیانه هستند و بههمین دلیل اخیراً تلاش کردند یخ روابط برخی کشورهای عربی با قطر را با باز کردن آغوش خود به روی قطر بگشایند و از همین منظر بود که ایوانکا ترامپ اخیراً به همراه وزیر خزانهداری امریکا برای شرکت در همایش دوحه به قطر سفر کرد.
امریکا به این طریق در تلاش است بتواند محمد بن سلمان را تحت فشار قرار دهد تا وارد مذاکراتی جدی با قطر شده و به محاصره و تحریم این کشور پس از دو سال خاتمه بدهد؛ البته این مذاکرات فعلاً در مرحله ابتدایی است و بهنظر میرسد بحرین و امارات مخالف ادامه آن هستند.
در بحث از خاورمیانه و شمال آفریقا نباید بحران لیبی را هم فراموش کرد. جنگ داخلی لیبی براحتی میتواند تبدیل به نبرد خانه به خانه شود. مگر اینکه رجب طیب اردوغان و ولادیمیر پوتین بتوانند طرفین منازعه در لیبی را مجبور به نشستن پای میز مذاکره کنند؛ بویژه که فعلاً کفه ترازوی قدرت در لیبی به نفع خلیفه حفتر سنگین است.
وقایعی که در مناطق کردی خاورمیانه بویژه کردهای سوریه میگذرد، نیز باید در حوزه توجه باشد. احتمالاً ترکیه در سال پیش رو خواهد توانست به توافقهایی با امریکا و روسیه در ارتباط با کردهای شمال سوریه دست یابد. لبنان هم با نخستوزیری حسان دیاب انتظار میرود به آرامشی نسبی دست یابد اگر سیاستمداران این کشور به خواستههای معترضانی که چند ماه است، حاضر به ترک خیابانها نشدهاند، توجه کنند و راهکاری برای تغییر قوانین پیدا کنند. بحران فلسطین و اسرائیل هم همچون چند دهه اخیر ادامه خواهد داشت. اسرائیل امیدوار است با عادیسازی روابط با اعراب پشت فلسطینیها را خالی کند اما فلسطین اکنون از حمایت اروپا هم برخوردار است.
بهطور کل در چنین شرایطی که بادهای سخت در حال وزیدن است و آتش گرداگرد کره زمین را فراگرفته و خاورمیانه در اوج بحرانها است، با اندک وسایلی که برای مبارزه با این بحرانها وجود دارد، وارد دهه جدید میشویم. تنها چیزی که برای مبارزه در دست همه وجود دارد، عقل سلیم است. آیا جهان پیش از آنکه سراسر خاورمیانه به دردی مشابه درد سوریه دچار شود، عاقلانه فکر خواهد کرد؟
- 16
- 6