زبان قالیباف این روزها زبان نقد است. او که در هفتههای گذشته انتقاداتی به نحوه مدیریت اقتصادی و موضوعات سیاسی از جمله رفتارهای رادیکالی برخی طیفها و گروهها مطرح کرده بود، دیروز نیز به انتقاد از عملکرد دستگاهها از جمله شهرداری،در پیشگیری و مقابله با سیل پرداخت.
او گفت که «صرف رسیدگی مقطعی به مشکلات و علاج وقایع بعد از وقوع آنها بدون شک کافی نیست. شهرداریها موظفند که گزارش مستمر درباره عملیات لایروبی، پاکسازی کانالها و مسیلها ارائه کنند و باید به وظایف قانونی خود برای مدیریت حوادثی نظیر آنچه در هفته گذشته تجربه کردیم، عمل کنند.»
وی در ادامه تاکید کرد که «بخش قابلتوجهی از این اتفاقات در صورت عمل به همین وظایف قابل مدیریت است. علاوه بر ضرورت تسریع در راهاندازی شبکه ملی هشدار و پیشآگاهی از حوادث، نظام امداد و نجات کشور، وضعیت استقرار نیروها، تامین و تجهیزات و آموزشهای لازم نیز باید با توجه به تجارب موجود به طور جدی متحول شود.»
این نقدها و توصیههای رییس مجلس اما رنگ و بوی سیاسی دارد، چرا که همین چند روز پیش وقتی گفت که «ارقام مربوط به درآمدهای کشور در بخشهای مختلف نشان میدهد مشکل کشور پول نیست، بلکه مشکل عُرضه و حکمرانی صحیح است» همه را متعجب کرد! به هرحال او از همان جریان سیاسی آمده که رییسی آمده و انتظار رویارویی با دولت از وی و مجلس تحت مدیریت او نمیرود. شاهدش هم همین روی هوا ماندن استیضاحها و تمام تلاشی است که تاکنون این مجلس برای همراهی با دولت کرده است. از این رو باورپذیر نیست که آقای قالیباف یکشبه تغییر رویکرد داده و تصمیم گرفته باشد که هرجا کاستی بود صراحتا نقد کند و به همسو بودن دولت و دیگر نهادها و دستگاهها هم توجه نکند!
چرایی این تغییر رویه اما خیلی هم بیدلیل نیست. به خصوص که میدانیم مجلس یازدهم در سال آخر قرار گرفته و اعضای آن اعم از رییس و غیر رییس باید به فکر جلب رای و ماندگار شدن در آن جایگاه باشند. درست است که آنها بار قبل هم در یک انتخابات حداقلی و به یمن عدم مشارکت مردم، راهی بهارستان شدند اما برای کسب همان رای حداقلی از بدنه اجتماعی جریان خود نیز باید تلاش کنند. به خصوص اگر حواسمان باشد که وضعیت موجود و مشکلات گسترده در کشور موجب ریزش سبد رای این جریان هم شده است.
از طرف دیگر نمیتوان فراموش کرد که قالیباف به رغم کنارهگیری در انتخابات به نفع رییسی در کارزار ۹۶، همیشه خود را رقیب او دیده است. حتی در بهار پارسال هم وقتی که رییسی هنوز رسما نامزد انتخابات نشده بود، گفته میشد که قالیباف آماده کاندیداتوری است و گویا در دقیقه نود تصمیم آن جریان ورود رییسی بود و ماندن قالیباف در مجلس. بر این اساس بعید نیست که رییس مجلس در راستای رقابتهای همیشگی، فرصت را برای بیان انتقادات خود مناسب دیده باشد! خاصه آنکه بسیاری از تحلیلگران نیز پیشبینی کرده بودند که همسویی دولت و مجلس تا همیشه پایدار نباشد و بعد از یکی، دو سال به رویارویی برسد.
فرافکنی اما بیفایده
بر این اساس باید دید که رویکرد جدید آقای قالیباف به کدام دلیل است و به هدف میرسد یا خیر؟ عزتالله یوسفیانملا، فعال سیاسی اصولگرا و نماینده پیشین مجلس این رویکر قالیباف را بیش از آنکه ناشی از رویارویی با دولت بداند، به خاطر قرار گرفتن در سال آخر مجلس میداند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «به هرحال هر مدیری به خصوص مدیرانی که متکی به رای مردم هستند در پایان دوره ماموریت خود باید نارساییها و مشکلات را برای مردم توجیه کنند. یعنی اینطور نیست که بگویند ما درست مدیریت نکردیم یا نتوانستیم و… بلکه میگویند ما زحمت خود را کشیدیم اما مشکلات در جاهای دیگری بود و این خیلی طبیعی است.»
وی رویکرد قالیباف را نوعی فرافکنی تعبیر کرد و گفت: «این حرفها دلیلی غیر از فرافکنی نمیتواند داشته باشد. درحالی که من بهضرس قاطع میگویم که طبق قانون اساسی، مسوولیتها تضامنی است یعنی هیچ یک از قوا نمیتوانند در هیچ موضوعی مدعی شوند که مساله به آنها ربطی نداشته است. مثلا ممکن است به ذهن برسد که اگر در یک روستا مشکل آب باشد، یا سیل آمده و خساراتی وارد شده باشد ربطی به قوه قضاییه ندارد. درحالی که بر اساس قانون اساسی صراحتا به منظور اصل نظارت قوه قضاییه بر قوه مجریه سازمانی به نام سازمان بازرسی کل کشور تشکیل میشود و این سازمان مامور است که در همه کشور به کاستیها رسیدگی کند.
یا دیوان محاسبات از مجلس قانونی را گرفته که به برخی از مسائل و تخلفات رسیدگی شود. اما آیا بعد سیل ویرانگر سال قبل در شیراز دستگاهی به فکر افتاد که در صورت تکرار این حادثه چه کنیم؟ این آقایان در مجلس بودند یا هر جای دیگری میتوانستند یکی دو خط به دستگاهها نامه نوشته و به این فکر کنند که اگر این سیل در تهران یا دیگر شهرهای بزرگ رخ دهد، چه باید کرد. لذا مسوولیت در جمهوری اسلامی ایران تضامنی است و هیچ کس نمیتواند به این نحو فرافکنی کرده و دیگری را مقصر و مسوول یک معضل و مشکل بداند.»
این نماینده پیشین در پاسخ به اینکه تلاش قالیباف برای فرافکنی و شانه خالی کردن از مسوولیتی که در مجلس داشته است، با اینطور حرفها به نتیجه میرسد یا خیر؟ گفت: «این بستگی به فهم و شعور جامعه دارد. طبیعی است که اگر درک و فهم جامعه بالا باشد دیگر این حرفها را نمیپذیرد. الان هم سطح فکر جامعه ما بسیار بالا است و شهر و روستا هم ندارد. ارتباطات مردم با رسانهها بسیار است. بسیاری از بچههای روستا و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و دانشگاه آمده و وقتی برمیگردند، اطلاعات را به خانواده منتقل میکنند. الان در یک روستای دور افتاده هم مردم از سیاست مطالبی را میگویند که شاید من هم به عنوان نماینده نشنیده باشم.»
وی تاکید کرد: «دوره اینکه بتوان فرافکنی کرد، تمام شده است. قبل از اینکه ما بگوییم، مردم میدانند که مشکل از کجا سرچشمه گرفته، چه کسی مقصر است، سهم مدیران در نارساییهای کشور چقدر است و… . مثلا کاملا میدانند که هر یک از قوا در مشکل اقتصادی موجود که مهمترین مشکل کشور است چقدر سهم دارند؟ خواستند مدیریت کنند و نتوانستند یا خواستند و نشد. مردم امروز آگاه هستند و این حرفها جواب نمیدهد. در شرایط فعلی فقط اقدام و عمل است که جواب میدهد.
نقد واقعی یا نمایشی؟
علیمحمد نمازی عضو شورای مرکزی کارگزاران اما سعی دارد که بدبین نباشد و احتمالات دیگری را نیز در علتیابی مواضع اخیر قالیباف در نظر بگیرد. او در گفتوگو با «جهانصنعت» ضمن بیان اینکه «قضاوت دقیق در این زمینه با توجه به عدم ثبات در موضعگیریهای آقای قالیباف و چهرههای این جناح که عمدتا به صورت شناور و برای حفظ و تقویت موقعیت خودشان موضعگیری میکنند، دشوار است» گفت: «میتوان چند احتمال را در نظر گرفت: اول اینکه شاهد واقعا جدی این نقدها را مطرح کرده و به این خاطر است که نگران اوضاع کشور و کارها است. احتمال دوم این است که چون به تاریخ و زمان برگزاری انتخابات نزدیک میشویم، با توجه به اینکه میدانند مردم دل خوشی از عملکرد دولت ندارند، میخواهند با این نقدها کسب رای کنند.»
وی افزود: «احتمال سوم این است که میخواهند با این حرفها بگویند در کشور آزادی و رقابت داریم و اینطور نیست که همه قوا یکدست شده باشند و مستقل عمل نکنند. در واقع میخواهد القا کند که رییس مجلس مستقلا و بر اساس مصالح کشور انتقادات خود را بیان میکند تا این اتهام که در نتیجه یکپارچه شدن مدیریت کشور، نمیتوانند کشور را اداره کنند، رفع شود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: «نکته دیگر هم این است که شاید آقای قالیباف با توجه به جایگاههایی که تاکنون داشته- از فرماندهی جنگ گرفته تا فرماندهی نیروی انتظامی و…- به بیان انتقادات و قضاوتها و نظرات خود عادت دارد و بر اساس همان روحیه عمل میکند. به هرحال او در جایگاههای کمی قرار نداشته و احتمالا عادت دارد که نارضایتیها خود را به راحتی بیان کند.»
نمازی در پاسخ به این سوال که آیا قالیباف با بیان اینطور انتقادات از دولت، به هدف خود خواهد رسید؟ یعنی جامعه ذهنیت مثبتی نسبت به خود ایجاد میکند یا خیر؟ گفت: «عملکردها تاکنون به نحوی بوده که اعتماد به مسوولان کم شده است. به نظر من این صحبتها شاید در حدی اثر داشته باشد اما تاثیر مهمی بر افکار عمومی ندارد و نمیتواند افکار عمومی را جهت دهد.»
وی تاکید کرد: «دقت کنید که وقتی در استان فارس سیل آمد و خبر آن در همه شبکههای مجازی بود و مردم مطلع شدند، علیرغم اینکه اعلام شده بود شاید در تهران هم سیل بیاید باز هم جمعیت زیادی به آنجا رفته بودند. این بیتوجهی به هشدارها نشان میدهد که مردم اطمینانی به حرفها ندارند لذا اینطور موضعگیریها هم بالطبع نمیتواند خیلی اثرگذار باشد و به افکار عمومی جهت بدهد.»
خطای محاسباتی
همانطور که کارشناسان از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا گفتند، این رویکرد قالیباف با هر هدفی که باشد، او را به هدف نخواهد رساند. به این معنا که او با تاختن بر دولت نه قادر است که خود را در جانب مردم و ناراضیان قرار دهد و نه میتواند از مسوولیتهایی که در قامت رییس مجلس داشته، شانه خالی کند.
او باید پاسخگو باشد که چرا از ابزار و امکاناتی که در اختیار داشته برای حل معضلات کشور استفاده نکرده است.
همچنین باید بگوید که چرا وقت و انرژی مجلس را صرف چندین طرف بیفایده، حاشیهای و حتی مشکلساز کرده است؛ بگذریم از مصوبه به قول خودشان راهگشا که در دوره دولت قبل یک مانع جدی برای احیای برجام شد. آقای قالیباف باید بداند که این مردم هوشمندتر و آگاهتر از آن هستند که با این حرفها و مثلا نقدها خام شوند و نپرسند که عرضه شما چه بود؟ به نظر میرسد که محمدباقر قالیباف در اتخاذ رویکرد جدید خود دچار خطای محاسباتی بوده و میزان آگاهی و زیرکی جامعه را در نظر نگرفته است.
- 15
- 3