به گزارش روزنامه قانون، یک راه شناسایی محمود صادقی این است؛ اگر دیدید یک نفر در میان عده زیادی سلفی بگیر، گیر افتاده و زیادی معذب و مودب هیچ ژستی نمی گیرد، خود اوست.
او را به چنین حالی در حاشیه کنفرانس حزب مردم سالاری یافتیم. قرار مصاحبه بین ما و شمار زیاد هوادارانش تقسیم شده بود و دو طرف ماجرا در گیرودار چه کنیم به سر می بردیم که در گوش من گفت: می خوای یه تاکسی بگیریم از اینجا بریم؟ این که یک نماینده مجلس را از میان هواداران سلفی بگیر که گونه جدید امضابگیر در عصر مدرن هستند بربایی و سوار ماشین گازش را بگیری و دِ دررو بعید است در هیچ جای دیگر اتفاق بیفتد اما برای «بی قانون» هر کاری ممکن است. این شما و این مردی که در میان علائم راهنمایی و رانندگی، تابلوی مورد علاقه اش «حق تقدم باعابر پیاده» است:
با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات، می خواستم ببینم نظر شما در مورد استفاده از طنز در شعارهای انتخاباتی چیست؟
- در مورد کارکرد طنز در شرایطی که به دلایل مختلفی تنگناها و محدودیت ها اینقدر زیاد می شود که خیلی حرف ها را به زبان جدی نمی شود زد، طنز کمک می کند که خیلی حرف های جدی که جزو مگوهاست بیان شود. طنز، کاریکاتور و ... کارکردشان این گونه است که خیلی وقت ها تاثیرش بیشتر از بیان جدی است و دیگر این که باید برخوردار از یک خلاقیت و ابتکار و ذوق ادبی و هنری باشد تا تاثیر بیشتری بگذارد.
کوتاه و گویا بودن هم می تواند کارایی اش را بیشتر کند. نکته ای که وجود دارد این است که باید طنز را از هجو و استهزاء جدا کنیم. طنز به این معنا نیست که سوژه را به استهزا بکشانیم و عمل غیر اخلاقی کنیم. نقدی که بنا بوده مثلا با زبان عادی بگوییم، به دلایلی که یکی تنگناست و دلیل دیگر اثرگذار بودن و مقبولیت عامه و به خاطر لطافت و شیرینی جذابیت بیشتری دارد را به صورت طنز بیان کنیم. بنابراین در طنز نباید به خودمان اجازه دهیم که دروغ بگوییم، تهمت بزنیم، استهزاء کنیم و اخلاق را زیر پا بگذاریم. قاعدتا طنز هم آداب خودش را دارد و باید با آداب اخلاقی باشد.
رابطه تان با طنز چگونه است؟ از طنز در خطابه ها، محاورات و فعالیت های تان برای پیشبرد کار استفاده می کنید؟
- شیوه من طنز نیست ولی در خیلی از جاها حداقل اگر نه از طنز، از بیان کتابی و استعاری استفاده می کنم.
طنزهایی که در موردتان نوشته شده است را می خوانید؟
- به فراخور زمانی که داریم سعی می کنم ببینم، طنز و کاریکاتور و ...
بعد خودتان می خندید؟
- معمولا بله.
به شما بر نمی خورد؟
- خیر، به هیچ وجه! حتی در جایی هم که دوستان بعضا غیر اخلاقی عمل کردند فکر می کنم باید این فضا را آزاد گذاشت تا در جامعه تبدیل به فرهنگ شود.
طنزهایی که در مورد همکاران تان نوشته می شود و کاریکاتورهایی که کشیده می شود چطور؟
- آنهایی که غیراخلاقی نباشد. وقتی از حدود اخلاق خارج می شود من خودم ناراحت می شوم ولی گاهی مواردی بوده که از همکاران دیدم. در خود مجلس رفت و آمد که می کنیم گاهی به شوخی و طنز همان ها را برای هم بازگو می کنیم. طنز را از بزرگان طنز باید آموخت. مرحوم صابری و دیگرانی که جملات شان ماندگار هم شده است که واقعا با رعایت همه جوانب اخلاق بوده و وقتی به دست خود طرف هم می داد احساس اهانت نمی کرد.
جوکی هست که یادتان بیاید در مورد خودتان باشد که خیلی وقت ها به آن فکر کنید یا حتی موجب خنده شما شود؟ می خواهم بهترین طنزی که در مورد خودتان شنیدید بفرمایید.
- جمله را یادم نیست ولی طنزهایی که در قالب کاریکاتور بود بعضی ها را در ذهنم هست. نمی دانم موافق من بود یا مخالف. آیکون توئیتر را کشیده بود که من دارم به آن حمله می کنم و جالب بود. یا یک صحنه دیگر که در خانه هستم در چند روزی که آن اتفاق افتاده بود و درام خودم را حصر می کنم و میله های قفس را دارم روی پنجره می گذارم. به نظرم خیلی هوشمندانه و جالب بود و فکر می کنم مخالف بود اما جالب بود. یا فیلمی از گریه کردن من که با انتشار آن می گفتند به او باید جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را بدهید. (می خندد)
جزو سیاستمدارانی هستید که خیلی در توئیتر فعال هستید، خودتان توئیت می کنید؟
- بله. برای هر جمله توئیت کلی وقت می گذارم چون کاراکترهایم محدود است و این کوتاه و گویا بودن رعایت شود. خیلی فکر می کنم و به فراخور شرایطی که پیش می آید. البته معمولا مرسوم است و خیلی از دوستان مطبوعاتی و رسانه ای هم به من توصیه می کنند که این تعداد زیاد خوب نیست و هر هفته یکی، ولی من به تجربه دیدم به خاطر حضور در افکار عمومی به نظرم گاهی در روز لازم است دو سه تا توئیت هم کنم.
شما بیشتر توئیت می کنید یا ترامپ؟
- اتفاقا این هم یک طنزی هست که به من گفتند زیر این توئیت هایی که کردم بعضا گفتند دارد از ترامپ هم جلو می زند.
معمولا کامنت ها را می خوانید؟
- در فرصت هایی که دارم، اغلب می خوانم. در طول روز، در مجلس و ... درگیر هستم ولی باز می خوانم.
با چه سرعتی ریتوئیت یا لایک می شوید؟
- به طرز عجیبی از سمت مقابل می بینم جالب است که احساس می کنم (به طنز می گویم) بعضی ها انگار استخدام شدند که اولین منشن را آنها بگذارند و چون بعدا دیده می شود می خواهند همان زیر، حرف شان دیده شود و این را حس می کنم. ظرف یک ثانیه می بینید یک متنی می آید یا ری توئیت که گاهی ظرف چند ثانیه تعداد زیادی ری توئیت می شود که دنبال نمی کنم چه کسانی بودند ولی برایم عجیب است که این قدر با سرعت واکنش نشان داده می شود و این هم قدرت این رسانه را نشان می دهد.
آقای دکتر! اینکه آی دی توئیتر شما mah_sadeghi است برای این است که از اسم محمود بدتان می آید یا از خودشیفتگی است؟
- هیچ به آن محمود فکر نکردم و حروف اختصاری اول اسمم است. معمولا در ایمیلم همین طور است، چرا که قدرت انتخاب زیادی نیست. نزدیک ترین چیزی که به آی دی می خورد گذاشتم. البته دوستان می گویند اینها را همسان سازی کنیم.
چرا نماینده ها گاهی اوقات این قدر در مجلس داد می زنند و با صدای بلند صحبت می کنند؟ اگر داد نزنند کسی حرف شان را گوش نمی دهد؟
- نمی دانم من خودم داد می زنم یا نه. (می خندد) چون گاهی وقت ها داد آدم را در می آورند. به طنز می گفتم یک بلندگوی دستی با خودمان ببریم چون در اختیار هیئت رئیسه هستیم. مثلا من تذکر آئین نامه ای داشتم و آقای لاریجانی وقت نمی دادند.
با شتاب سمت ایشان رفتم و سرشان داد زدم که یک دفعه داشتم در راه بر می گشتم گفتند آقای صادقی را باز کردند. در آن لحظه که رسیدم سعی کردم خیلی خونسرد شوم ولی دیگر مردم نمی دانند چه اتفاقی افتاده که این طرف دادش بلند شده است. خیلی وقت ها میکروفن را می بندند و شما وسط مطلب هستید و مجبور می شوید داد بزنید.
آقای دکتر، یک سوالی ذهن من را مشغول کرده و آن این که زنگ تفریح مجلس چه شکلی است؟
- مجلس همه اش زنگ تفریح است. (می خندد) البته مجلس در روزهای عادی تقریبا تا ساعت ۱۰ جدی است و از آن به بعد زنگ تفریح است. یعنی موقع نطق ها زنگ تفریح مجلس است. مردم از بیرون گوش می کنند ولی اکثرا گوش نمی کنند، بیشتر موقع نطق ها زنگ تفریح مجلس است. شیطنت های زیادی در مجلس هست. مثلا چیزی که اخیرا دیدیم در بحث رأی اعتماد که جلسه استیضاح انجام می گیرد، وقتی وزیر دارد حرف می زند، طیف مقابل شلوغش می کند یا سر جای شان نمی نشینند. وقتی نماینده ای که استیضاح کننده است صحبت می کند، طیف مقابل شلوغش می کند، دو دو هم که هست.
در مجلس شیطنت هم می کنید؟
- فضای مجلس فضای شیطنت است؛ چون ۲۷۰ نفر آنجا هستند.
شده کسی خواب باشد و از او عکس بگیرید؟
- من از این کارها نمی کنم ولی دیگران گاهی از این شیطنت ها می کنند.
سکوت آقای عارف یکی از جوک هایی است که حتی اصلاح طلبان هم روی آن کار می کنند. واقعا آقای عارف اینقدر ساکت هستند؟
- آقای عارف به نظرم در این دوره تا الان اثرگذارترین شخص در حرکت فراکسیون امید بودند، آدمی نیست که دنبال جنجال و حاشیه باشد و یک رسالت تاریخی را به دوش می کشد و آن هم کم هزینه تر کردن بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاست است، من این طور فکر می کنم.
آقای دکتر شما اسنپ می گیرید این طرف و آن طرف می روید؟
- گاهی، مثلا همین امروز گرفتم.
شما به عنوان یک نماینده مجلس حاشیه امنیتی دور خود دارید یا خیر؟ به این سیستم اعتقادی دارید؟
- من که ترجیح می دهم همین طور باشم، مگر زمانی که خیلی ضرورت باشد.
اصلا نگران امنیت خودتان هستید؟
- نگران باشیم روی کارمان سایه می اندازد. سعی کردم محدودیت هایی را که سایه می اندازد قبول نکنم ولی گاهی احساس می کنم بالاخره به خاطر رأی مردم است که آدم این مسئولیت را داشته باشد.
شما همیشه آدم شجاعی بودید یا یکهو شجاع شدید؟
- گاهی از شجاعت گذشته به تهور رسیده است. مثلا زمان انقلاب دوم دبیرستان هنرستانی بودم و یادم است در قم که درگیری بود و حکومت نظامی بود کارهایی که می کردیم از حد شجاعت به بی عقلی می کشید.
راستی آن شب که مامورها ۳ صبح از کار خود زدند شما را ببرند، شما خجالت نکشیدید با آنها نرفتید؟
- چرا، البته ۱۰ شب آمدند و تا ۳ صبح ماندند. بعدا خودم دلم برایشان سوخت چون مامور و معذور بودند.
دیدم که برای سلفی به سوی تان هجوم می آوردند. محبوبیت برای تان دردسر داشته است؟
- یک مقدار انتظارات زیاد است.
الان در رستوران می توانید راحت بروید؟
- زیاد که فرصت نداریم برویم ولی چرا، شیراز رفته بودم و خیلی می خواستیم خانوادگی باشیم و یک جور هم رفتیم که کمتر شناخته شویم ولی در همان رستورانی که داشتیم ناهار می خوردیم و حس می کردیم شیراز است و کسی نمی شناسد، خیلی جمع شدند. البته لطف دارند و شاید اشتباه خودم بود که همانجا در حافظیه یک عکسی را در اینستاگرام گذاشتم. فکر می کنم متوجه شدند ولی اینقدر محبوبیت زیاد نشده که دردسرساز شود.
ولی یکسری محدودیت ها را دارد.
- بله هست ولی نماینده مردم که شغلش اقتضا می کند در مردم باشد، این دردسر نیست و بیشتر شاید یک امتیاز باشد.
شما به عنوان نماینده مجلس نماینده کل کشور هستید ولی با مردم تهران ارتباط دارید؟
- با صنوفی که بیشتر به آنها تعلق دارم تماس درام تا با متن جامعه مردم. مثلا با دانشگاه یا وکلا و به خصوص دانشجوها.
چقدر فکر می کنید خواسته آنها با خواسته کف جامعه یکی باشد؟
- فکر می کنم خودم را بیشتر برگزیده اینها احساس می کنم و این را یک ضعف برای مجموعه اصلاح طلبان می دانم که با بدنه و توده مردم ارتباط کمتری دارند و به خاطر همین دغدغه، کار بی سابقه ای بود که نمایندگان تهران در سطح شهر دفتر بزنند و انتخاب اول مان اسلامشهر و دوم شهر ری، بعد لواسانات و بعد هم پردیس و حاشیه ها بوده و این را یک ضرورت می دانیم که با نیازهای طبقه حاشیه تماس بیشتری داشته باشیم.
شما دوست دارید خودتان کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟
- راستش به هیچ وجه به این فکر نمی کنم و شخصا فکر می کنم با تجربه ای که کردم یک نماینده مجلس از رییس جمهور می تواند موثرتر باشد چون در موضع اجرایی قرار ندارد و در موضع نظارتی قرار دارد و آن آزادی و امکاناتی که در اختیار یک نماینده هست در اختیار هیچ مقامی نیست.
سرهنگ یا حقوقدان؟
- اگر حرف دلم را بزنم کمی خطرناک می شود. سرهنگ که رفت اما حقوقدانی هم خیلی نشد. از حقوقدان بیشتر از این انتظار داریم حقوقدانی کند. انتظار ما را از این واژه حقوقی زیاد برآورده نکرده است.
یکسری انتقادات به شورای شهری ها هست، مثلا می گویند سلبریتی ها را در شورا نریزید. چقدر به این اعتقاد دارید؟ سلبریتی ها را در ورا بریزیم یا نریزیم؟
- یک جایگاه مجموعه ای از عناصر را لازم دارد. شاید وجود بعضی اشخاصی که جذابیت و کاریزما داشته باشند، اجتناب ناپذیر باشد ولی نباید اصل باشد. باید در حد ضرورت استفاده شود. شورای شهر یک پارلمان شهری است. باید توجهش بیشتر معطوف به مشکلات شهر باشد و برخوردار از تخصص های مرتبط با آن حوزه شود. در کمیسیون هایی که شورای شهر دارد باید اشخاصی بفرستیم که همه قابلیت مدیریت آن کمیسیون را داشته باشند.
آدمی هستید که در رودربایستی بمانید؟
- بله، تقریبا. ولی در ملاحظات مناسبت شخصی بیشتر، ولی در مناسبات اجتماعی – سیاسی اصلا اهل ملاحظه نیستم.
اگر تیتری بخواهید برای این گفتگو بگذارید چه می گذارید؟
- همین را بنویسید که خفتم کردند و مرا جایی شبیه بام تهران بردند، بدون ماشین و بدون محافظ.
امیر قباد فرهی و شهریار بزرگمهر
- 13
- 4