شهر تهران با مشکلات ریز و درشت بسیاری دست و پنجه نرم می کند که حوزه فرهنگی و اجتماعی، سر آمد همه آنهاست. در دوره فعلی مدیریت شهری و استقرار ديدگاههای جدید به مسائل اجتماعی شهر، انتظارات بسیاری به وجود آمده است تا اعضای شورای شهر و مدیران شهری، اتفاقاتی اثر گذار در این حوزه رقم بزنند.
در این میان، کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر و نیز معاونت اجتماعی شهرداری، نقشی مهم در تغییر رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در تهران دارند که در آستانه سالگرد حادثه پلاسکو، به گفت وگو با «الهام فخاری» نايب رييس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر نشستیم تا از رویکردها و دیدگاههای تازه در این حوزه سخن بگوید. او نیز از مبحث ایمن سازی شهری تا بحث دستفروشی کتاب در تهران سخن گفت که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
چند روزی از سالگرد حادثه پلاسکو گذشته و بحث های مختلفی پیرامون ایمن سازی بناهای شهر مطرح است. خیلی ها معتقدند که پلاسکو بعد از چند هفته ابتدایی حادثه فراموش شد و از این رو نیز، دغدغه ها برای توجه به مقوله ایمنی در شهر فراموش شده است. شما به عنوان عضو كميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران كه به هر حال پنج ۶ ماه است در شورا حضور پيدا كرديد، فكر ميكنيد شوراي شهر چه نقشي ميتواند در بحث افزايش ايمني شهري داشته باشد و اينكه به هر حال چه شرايطي به وجود بيايد كه در زندگي شهري كمتر حوادثي مثل پلاسكو رقم بخورد؟
فكر ميكنم اين اصطلاح خوبي نيست كه بگوییم پلاسکو فراموش شده است. شورای چهارم پس از حادثه، بسیار در مورد پلاسکو پیگیری کرد اما اينكه به چه سرانجامي برسد، خيلي مهم است. ما هيچ گاه پلاسكو را فراموش نميكنيم. به عنوان يك شهروند، یک مسئول یا یک رسانه هر كدام در هر مسئوليت كه باشيم وظیفه داریم موضوع پلاسکو را دنبال مي كنيم و آموزه های آن را سرمشق کارهایمان قرار دهیم.
پيش از آغاز دوره پنجم شورا ، يكي از مهمترين بحثهاي ما ايمني با تاكيد بر پلاسكو بود و اینکه روشن شود در حادثه پلاسکو چه اتفاقی رخ داده است. در این حادثه زمينههاي اشتباه هاي در مديريت عمليات گزارش شده و آن اشتباهات حتی رسيدگي قضايي هم نشده است. يك مسالهاي كه هست، وقتي يك سوگ يا غم يا حادثه بزرگي براي اتفاق ميافتد ما از بزرگي آن غم سعي ميكنيم بازماندهها و آسيبديدهها را ترغيب كنيم كه با توجه به اينكه اين يك سوگ ملي است، شما كوتاه بياييد و از آن عبور كنيد!
اينجا نقطهاي است كه ما بايد خيلي مراقب باشيم كه اگر كوچكترين حقي در شهر تضییع شود، تبعاتش دامن همه را خواهد گرفت و به پاي همه نوشته خواهد شد؛ به ويژه پلاسكو كه حقش به هر حال هميشه بر گردن اين شهر و مديريت ماجرا و عمليات خواهد بود و بايد به آن پرداخته شود. در بحث ايمني كميسيون محيط زيست سلامت و ايمني شهريكه متولي نظارت بر اين حوزه هستند به اين موضوع پرداختند و پيشنهاد يك كار گروه ويژه براي بررسی این موضوع شد.
مسالهاي هم درباره پلاسكو و جانباختگان حادثه مطرح شده که آن حق جاني و حرفهاي آتشنشانان جانباخته است که باید شهید محسوب شوند . حق كسبه و سرنوشت شغلی آنها نیز بسیار مهم است و من فكر ميكنم نكته حساسی كه براي مديريت شهري فعلی مطرح است، اين است كه چطور اين حقوق را كنار هم و در تعادل و توازن با رعايت عدالت نسبت به همهشان بتواند ببيند.
يكي از حقهايي كه به نظر ميآيد ناديده گرفته شد، شهيد محسوب شدن آتشنشاناني است كه در اين حادثه جان باختند. البته در این موضوع شوراي شهر مسئوليت مستقيم نداشت اما انتظار ميرود كه پيگيري شود و به نتيجه برسد.
در این موضوع، مرجع قانوني، شورای شهر نیست اما به عنوان نهاد مدني مديريت شهري باید دنبال کنیم. رفع تكليف از ما نشده از اين جهت كه ممكن است ما نتوانيم قانونگذاري در اين حوزه بكنيم يا به لحاظ تشخيصي مرجع تشخيص حساب نشويم ولي ما نماينده مردم هستيم و باید صداي مردم باشيم. ميتوانيم به عنوان تريبون افكار عمومي اين را از مجلس ، كميسيون مربوطه و نهاد متصدي تشخيص بخواهيم كه كساني كه در حين خدمت جلوي چشم ميليونها ايراني و غير ايراني جان باختند، وضعيتشان را متناسب با حادثه درنظر بگيرند.
يكي از موضوعات مهم شهری، بحث فرهنگ سازي براي افزايش ايمني شهر است. شما در كميسيون فرهنگي شوراي شهر آيا برنامهاي و طرحي براي اين موضوع داريد؟
به عنوان عضو شورا، بارها در صحبتهايم سعي كردم روي اين موضوع تاكيد كنم كه به مساله پيش از آنكه حادثه اتفاق بيفتد بايد رسيدگي شود. موضوعی كه باز درآخرين جلسه شورا در تذكري مطرح کردم در مورد جان باختن دو تن از همشهريانمان در حادثه ريزش مصالح ساختماني بود که باور دارم خيلي از اين موارد قابل پيشگيري است.
شهرداري اینجا باید نقش نظارت پيش از حادثه را درست ايفا كند يا وزارت كار و نهاد بازرسياش با سختگيري در ایمن سازی کارگاه از وقوع حوادث پیشگیری کند.در موضوع ایمن سازی شهری، يك بخش كوتاهي هاي شهروندي است و بخش دیگر کوتاهی های مديريت شهري به عنوان نهاد بالادست، که در بسیاری از مواقع با رعایت نکردن قوانین و كم كاري نظارتي ، زمینه بروز حوادث را در سال های بعد فراهم می کنند.
چند روز قبل آقاي نجفي در شوراي تهران گزارشي از تحويل و تحول شهر را ارائه كرد که انتقادات مثبت و منفي زيادي به آن شد. نظر شما در مورد اين گزارش چه بود و با اين آماري كه آقاي نجفي داد، مهمترين وظيفه شوراي شهر چه هست؟
گزارش تغيير و تحول ميتوانست بهتر از اين باشد و فكر ميكنم در مراحل و فرصتهاي بعدي قابل انجام است. می توان در مدلهاي توسعه شهري آمار خام يا فراوانيهاي خام ريخته شده و يك گزارش تحليلي ارائه شود. يعني مشخص شود که بر اساس كدام يكي از مدلهاي مديريت شهري ميگوييم شهر وضعيت بدي دارد. آيا این در يك مدل مديريت شهري برمبناي سرمايهداري يا سرمايهداري آزاد مطرح شده است.اگربر مبنا و مفاهيم ديگري چيده شود آيا عدالت مفهوم پررنگتري يا رويكرد اجتماعي اهميت ويژهاي دارد.
بر این اساس در گزارش دهی اول بايد مبناي تحليل وجود داشته باشد . در گزارش باید مشخص شود بر چه اساسي گفته می شود که وضعيت شهر خوب نيست، آیا به این دليل که خيلي از شاخصهاي پايه و اوليه سرانهها مشكل دارد؟ انتظارم اين است به عنوان يك متخصص، در گزارش تحليلي مبناي نظري مشخص باشدكه با چه طرز تفكري ميگوييم شهر اوضاعش بد است. شايد بر مبناي نظريه ديگري به شهر نگاه كنيم، بگوييم خيلي هم شهر خوب است و كلي پل و اتوبان ساخته شده ! از سوي ديگر به جاي ارائه درصد فراواني ها ، به پردازش هاي تحليلي پرداخته شود.
يعني شما معتقديد كه در اين گزارش رويكرد مشخص وجود نداشته؟
وقتي مبناي نظريه ارائه معلوم نيست سياه و سفيدش را از كجا تعيين ميكنيد. اگر بر مبناي عدالت شهروندي گزارش ارائه ميشود بايد ببينيم بر مبناي نظريههاي مديريت شهري ليبراليستي ميگوييم شهر خوب و بد است يا بر مبناي ديگري. مبنايمان مردمسالاري است يا سوسياليستي. با مبناي جامعه گرا اوضاع شهر خيلي بد است و با مبناي كاپيتاليستي خيلي هم بد نيست و پلهاي پرزرق و برق ساخته ميشود! گرفتارياي كه تيم قبلي و شايد آقاي قاليباف به آن مبتلا بود و نتوانست بر آن غلبه پيدا كند، اين بود كه مبناي نظريه شهرداري روشن نبود.
به هر حال آقاي نجفي در جلساتي كه شهريور با شما داشت يك مبنايي براي مديريت خودش در شهرداري تهران ارائه كرد اما هر چه جلوتر آمد به زعم برخی اعضای شورا و در همين بازه زماني كوتاه چهار و پنج ماهه، از رویکرد اصلی فاصله ميگيرد . آیا اين نگاهي كه آقاي شهردار از قبل به تهران داشته اشتباه بوده و تازه متوجه شده كه وضعيت شهر چگونه است يا اينكه مساله چيز دیگری مطرح است؟.
چرا فكر ميكنيد عملکرد آقای نجفی با رويكردها و اهداف خيلي متفاوت است؟ ايشان همان موقع هم گفت راه را در جذب سرمايه خارجي و در همكاري با سرمايهگذاري در بخش خصوصي ميبيند و الگوهاي درآمدي بايد تغيير كند. در اين نوع تغيير به نظرم انحرافی رخ نداده است.شما حتما خاطرتان هست در جلسه ارائه برنامه نامزدهاي شهرداري، ايشان رويكرد ارائه كرد و من پرسيدم كه اين برنامه نيست و خودشان نیز گفت كه رويكرد است.
از آن رويكرد هنوز هم نميتوانيم بگوييم اقدام خاصي در شهر رخ داده چرا که زمان بسیار کوتاه بوده است. اما در بخش منابع انساني و نیز برنامهريزي شهری كارهايي ارزنده انجام شده و من فكر ميكنم ماههاي پيشرو بيشتر نشان ميدهد كه آيا شهردار در چارچوب رويكردشان حركت كردند يا خير.
در اين مدت چه میزان از انتظاراتی كه مردم داشتند در شهر محقق شده است؟
ما بهتر از آنچه تاکنون رخ داده ميتوانيم عمل كنيم و شهردار هم بهتر ميتواند عمل كند. توان فعلی شهر خيلي بهتر از چيزي است كه تا امروز اتفاق افتاده است و هم شورا و هم شهرداري به توانمنديهاي اجتماعي تخصصي توجه داشته اند. نكته مهمي كه در برنامه جامعاداره شهر به آن تاكيد شده بود استفاده از نهادهاي دانشگاهي، انجمنهاي علمي تخصصي نهادهاي مدني و سازمانهاي مردم نهاد و احزاب پشتيبان ليست شورا در طراحي و حركت در مسير آن است.
ما در شهر خيلي كاستي داريم و اگر چيزي به عنوان ايده و تغيير بزرگ در شهر بيفتد قبلش بايد نظرخواهي از نهاد دانشگاه بشود. آن هم نه به اين عنوان كه نكات مثبت را تشخيص دهد يا با پيش فرض اينكه همين است و چيز ديگر نيست! در موردموضوعاتي مثل ترافيك ما به هر حال نهادهاي دانشگاهي قوي اي داريم كه در اين حوزه ميتوانند اظهار نظر كنند.
انتظار شما در این مدت در حوزه انتصابات شهردار تهران چقدر برآورده شده است؟
من انتظاراتم شخصي نيست. ما يك سري انتظارات و شاخصها و ارزشها در برنامهمان داشتيم و آن ارزش ها و شاخصها بايد لحاظ شود. اما در بعضي جاها نشده كه ميتوانست در انتصابات ملاک ها و معیارها شفافتر شود.يا برخي موارد شتاب دهنده به پيشبرد امور از جمله تعامل با نهاد هاي پشتيبان و ظرفيت هاي تخصصي ، جدي تر گرفته شوند و البته براي تحقق شان در آينده پيگير هستيم.
آقاي نجفي به صراحت اعلام كرد در انتصابات، ملاك عملكرد افراد است.
اين يك كليگويي است و در انتصابات باید شاخص دقيق مشخص شود. اگر شاخصها روشن باشد، كمك ميكند كه بار فشار از شخص شهردار برداشته شود. عملكردشان در كجا ملاك است، آيا در همان حوزه؟ در همان حوزه اگر مدير بودند اين ميراثي كه به ما رسيده و خود ايشان ميگويند ميراث خوبي نيست.
پس معيار عملكرد را از كجا میآوریم؟ بهشخصه معتقدم مجبور نيستيم از همين آدم هاي شهر و همين اداره انتخاب كنيم. هرچند بهترين تجربه اين است كه از درون سازمان با درنظر گرفتن ارتقاي شغلي و مولفههاي مديريتي اتفاق بيفتد اما زماني شهر در وضعيت بحراني است. اکنون حال تهران خوب نيست و وقتي حال تهران خوب نيست، شما ميتوانيد كار ديگري كنيد و فراخوان بدهید تا نیروهای زبده براي مجموعه استفاده كنيد.
شايد بخشي از اعتراضاتي كه شهروندان، رسانه ها و شوراياري ها به شوراي شهر دارند همين است كه شوراي شهر مواضعش را شفاف، صريح و با قاطعيت اعلام نميكند. آيا شوراي پنجم تا الان شوراي قاطعي بوده است؟
ما يك ليست هستيم و من به همه همكارانم احترام ميگذارم. ما از يك طيف سياسي هستيم ولي تفاوتهايي هم داريم و اين طور نبوده كه هميشه سكوت كنيم يا همه با هم حرف بزنيم. هر كدام از ما نظرات متفاوتي داريم. من سكوت نكردم. براي بار دوم در صحن تذكر دادم كه آقايان معاونان يا بعضي از مديران شهري مصاحبه ميكنند در مورد موضوعاتي كه از اساس تصميمش به آنها ربطي ندارد و مرجع آن شوراي شهر است.
مثلا حرف زدن در مورد ترامواي تهران كاملا اقدام نابجايي بود و تخلف است و من اين را تذكر دادم و پاسخ آقاي نجفي هم بجا و در چارچوب قانون بود. آخرين جلسه من دوباره تذكر دادم كه معاونان در مورد موضوعاتي مصاحبه ميكنند و به عنوان طرح مصوب جا مياندازند كه ما در جريان آن نيستيم و اين رويه غلطي است.
پس همه شورا را يك دست نكنيد تا پويايي مجموعه براي نقد و بهبود بهره وري باشد. برخي شايد نظرشان اين باشد كه هماهنگي يعني اينكه آنها طرحهايي را تشخيص دهند و ما همراه شويم که من اين نظر را ندارم.
ما خودمان بايد جايگاه شورا را درست و بجا و در شأن شورا تعريف كنيم و اين به معني اين نيست كه ما نامهربانيم و همراهي نميكنيم. معتقدم بهترين همراه و دوست آدم كسي است كه منتقد دقيق منصف و حواس جمع باشد. از اين رو نهادهاي دانشگاهي، تخصصي ، مدني، صنفي را براي نقد طرح هايمان به ياري بطلبيم و براي مسائل مهم شهري از الگوي فراخوان بهره بگيريم.
حدود ۱۳۰ روز ازآمدن آقاي نجفي ميگذرد ولي هنوز تكليف يكي از مهمترين بخشهاي تهران به لحاظ تصميمگيري و اجرا كه بحث فرهنگي است مشخص نيست. شما با آمدن آقاي صالحي اميري به شهرداري تهران موافق بوديد؟
در آستانه انتصاب ايشان ما متوجه موضوع شديم. اينكه فردي با پيشينه اجرايي موثر از جمله سابقه وزارت به شهرداري می آید، ميتوانست يك فرصت خوب باشد كه با تمركز بر حوزه فرهنگي و اجتماعي با چابكي و توانمندي و ارتباطهاي مثبت بتواند اين حوزه را سروسامان دهد.
آنهم از اين جهت كه همه صحبتمان اين بوده كه رويكرد مدیریت شهری به شهر رويكرد اجتماعي است نه ساختمان محور و نه پلسازي. اين حوزه بايد حوزه مهمتري مي بود و هست. ما اميدوار به تغييرات مثبت و استفاده از تجربه ودانش ايشان و استفاده از سابقه پژوهشي كه در مركز تحقيقات استراتژيك داشتند، بوديم ولي الان چيز ديگري اتفاق افتاده و فكر ميكنم بلاتكليف نيستيم و اوضاع مشخص است.
اما ایشان اعلام كردند كه اصراري براي ماندن ندارند.
قبل از آن با ايشان صحبت كرده بوديم. مشخصا در شورا در اين موردحرف زدند و آقاي هاشمي به عنوان رياست شورا صحبت كردند و آقاي نجفي گفته بودند كه ما از ايشان خواستيم با اين عنوان و سمت كنار مجموعه باشند.
با اين اوصاف الان وضيعت حوزه فرهنگي، اجتماعي چه خواهد شد؟
حوزه فرهنگي و اجتماعي كه بسيار حوزه مهمي است اکنون با تاخير و تعلل مواجه شده و از اين تاخيرها ميتوان به عنوان يك فرصت استفاده كرد تا خانم و آقاي ديگري كه در اين مسئوليت مشغول به كارمي شوند برنامه مسنجم ارائه کنند و كاستيهايي كه از اول تا امروز وجود داشته دیگر اتفاق نيفتد.
در دوره جديد برنامه های فرهنگی و اجتماعی ، مهمترين اولويت چه بايد باشد؟
يك كار اساسي چابكسازي سازماني از منظر درون شهرداري است. كار مهم ديگر روشن كردن تكليف شهرداري با مفاهيمي مثل عدالت، حق برشهر، توانمندسازي و همه گروههاي سني و اجتماعي است. مدیریت جدید باید به طور مشخص بگويد چه سازوكاري را براي مديريت شهري در حوزه فرهنگي و اجتماعي لازم ميداند. منظورم اين است كه كارش فقط اين نيست كه مركز فرهنگي اداره كند. فرهنگي، اجتماعي پيوستهاي فرهنگي شهرسازي، پيوستهاي فرهنگي اجتماعي، حمل و نقل، ترافيك، پيوستهاي فرهنگي، پسماند وبازيافت و تعامل و گفتگوي اجتماعي را بايد طراحي و دنبال كند.
ما در گفتگو با آقاي صالحي اميري اين تفاهم را داشتيم كه ما از نگاه آسيبمحور در برنامههای فرهنگی و اجتماعی به سمت محور توانافزايي جامعه سالم برویم و هرچه جامعه سالم را پرتوانتر كنيم، بخش سالم جامعه ميتواند به ما و دولت كمك كند براي احيا و درمان و مراقبت از بخش آسيبديده. رويكرد قبلي درگير موردي با آسيبها شده بود و اين رویکرد هم انرژي و پول شهرداري را مستهلك ميكند و هم نمی تواند کار اثر گذاری را انجام دهد.
يعني معتقديد به جاي اينكه شهرداري معتادي را از كنار خيابان به مركز بهاران ببرد و بعد رها كند، به خانوادهاش بپردازد؟ و خانواده را توانمند كند كه آن خانواده از معتاد نگهداري كنند؟
دقيقا. به اين عنوان كه شهروند توانمندي باشد. حتي اگر يك نوجوان و كودكي است كه والدين آسيبديده دارد، باید شرایطی باشد که آن نوجوان بتواند از سازوكارهاي مناسب استفاده كند و آن بچه كه هنوز سالم است بتواند رشد درستي را طي كند. ما بايد كمك كنيم شهرداري بتواند در اين حوزه سبكبارتر و به سمت توانمند كردن محله به عنوان نهاد پشتيبان در مدلهاي موفق شهري حرکت کند.
بر همین اساس در ماجراي چند هفته پيش جمعآوري فلهاي كودكان كار كه ايرانيان و اتباع راجمع كردند، يكي از منتقدين جدي به شهرداري خود شما بودید؟
هنوز هم هستم. به نظر من پاسخ شفاف و درستي در اين مورد دريافت نكردم. اینجا دو تا مساله است، يكی اینکه با كودك سروكار داريم، وجه كودكي آن بچه بر وجه تكدي گري ارجحيت دارد. من به عنوان يك روانشناس وظيفه خودم ميدانم كه موضوع كودك را موضوع مهمتري تلقي كنم. دوم آنکه نهاد متولي اين كار شهرداري نيست. مگر بچهها باكس كنار خيابان هستند که آنها را شهرداری جمع میکند؟ اين بچه خانواده دارد، حتي خانواده نامناسب.
من مدافع حق همه مردم بر شهر هستم و فضاي عمومي شهر فضاي مشاع متعلق به همه است. خود ما هم اذيت ميشويم وقتي پشت چراغ ميايستيم و اين وضعيتي را كه بچهها تكديگري و دستفروشي مي كنند، می بینیم! ولي راه چاره اين نيست كه به اين موضوع استناد كنيم و بگوييم مردم دارند اذيت ميشوند. ما بايد فشار به بهزيستي بياوريم كه پايگاهت را درست سروسامان بده تا من (مدیریت شهری) ماشين در اختيار بگذارم.
در همين حوزه بحث ساماندهی دستفروشان هم مطرح است و يكي از موضوعاتي كه شما پيگير بوديدبحث ساماندهي دستفروشان كتاب بود.
برای ساماندهی دستفروشان کارگروه تشکیل و بسته سیاستی به همراه ملزومات آن تدوین شده است و به نظر میرسد که یکی از دستاوردهای کمیته اجتماعی شورا طی چند ماه گذشته در حوزه دستفروشان بهویژه دستفروشان کتاب محقق شده است.مساله دستفروشها نیازمند ساماندهی کلی است؛ بهعبارت دیگر جمعآوری بساط آنها جواب نمیدهد؛ بنابراین تدوین سامانه نظام بخش کمک میکند تا الگوی واحدی در شهر اجرا شود و اگر از این الگوی واحد خارج تخطی شد امکان پیگیری قانونی وجود داشته باشد.
شناسایی و ساماندهی دستفروشان کتاب باید با همکاری اصناف پیگیری شود؛ فعالیت یک نهاد برای ساماندهی دستفروشان نتیجهای به دنبال ندارد؛ بلکه همکاری وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و نهاد شهرداری همچنین اصناف، رسانه، فعالان اجتماعی و همچنین دولت کنار یکدیگر و در قالب بسته اجتماعی در این جریان پاسخگو است.
با ساماندهی کتابفروشان میتوان از بزه و تخلف احتمالی که در قالب دستفروشی انجام میشود پیشگیری کرد.بازار نشر مدتهاست از کتابهای کمک آموزشی پر شده، علاوه براین نیاز مخاطب نوجوان و جوان امروز تغییر کرده و به سمت منابع آمادگی برای ورود به دانشگاه متمایل شده است؛ باید دلیل این تغییر رویکرد را فهمید؛ در حالیکه گروه نوجوان در دوران هویتیابی قرار دارد اما از فرآیندهای رشد اجتماعی فاصله گرفته است.
فرشید اسحاقی
- 14
- 4