رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس معتقد است ماهی آب گلآلود اعتراضات روزهای اخیر، «مسموم» است. آنقدر که میتواند صیاد خود را هم از پا در بیاورد. در روزهایی که دوباره اعتراضات به شرایط اقتصادی کشور آغاز شده باز هم حرف از دورخیز مخالفان داخلی دولت برای استفاده سیاسی از این شنیده می شود. حشمتالله فلاحت پیشه اما معتقد است دمیدن در آتش این اعتراضات استفادهای برای هیچ کس نخواهد داشت، حتی برای گروههای مخالف جمهوری اسلامی.
او در گفتوگو با «ایران» خواست برکناری دولت و رئیس جمهوری و همینطور روی کار آمدن دولت نظامی را خواستی افراطی دانسته و در عین حال از آن قسمت از سخنان وزیر خارجه که اصولگرایان را مورد انتقاد قرار داده بود هم گلایه کرده، چرا که به نظر او این قسمت از سخنان ظریف میتواند «تحریک کننده» باشد. با این حال او با توجه به سیاستهای بازیگرانی نظیر عربستان و اسرائیل معتقد است این قسمت از سخنان ظریف که در شرایط فعلی هدف اصلی کلیت ایران است، ارزیابی درست و منطقی است.
در روزهای اخیر که شاهد اعتراضات دوبارهای نسبت به مسائل اقتصادی هستیم، همزمان موضعگیریهای زیادی در قالب هشدار به معترضان یا همدلی با آنها و یا زیر سؤال بردن دولت انجام میشود. ارزیابی شما از مجموعه این موضعگیریها چیست؟
متأسفانه در روزهای اخیر که کشور درگیر حاشیههایی شده ما یک سری حرفها و موضعگیریهای افراطی را دیدیم و شنیدیم که به نظرم نه تنها به حفظ آرامش کمکی نمیکند، بلکه بنزین هم روی این آتش میریزد. یک سری از این موضعگیریها مربوط به افرادی است که در این شرایط میگویند دولت باید استعفا دهد و کنار رود یا باید طرح عدم کفایت رئیس جمهوری و استیضاح وزرا را به جریان بیندازیم. ما در شرایطی هستیم که فارغ از گرایش سیاسی خود و اینکه در انتخابات به چه کسی رأی دادهایم باید به دولت کمک کنیم. شرایط کشور عادی نیست که جای این حرفها باشد. یک عده دیگر هم میگویند بهتر است دولت نظامی روی کار بیاید که به نظرم این حرفها یک سیگنال بشدت منفی هم به خارج از کشور و هم به جامعه خودمان منتقل میکند.
چه سیگنالی؟
ببینیـــــــد بحث دولــــــت نظامی اظهارنظرهای شخصی است که به نظرم آنچنان مبنایی ندارد. خیلی هم محدود مطرح شده است. اما وقتی اینگونه برجسته میشود پیام بسیار بدی دارد و آن هم این است که اوضاع در داخل ایران در چنان وضعیت ناپایداری قرار دارد که راهی جز روی کار آمدن دولت نظامی نیست. معنای دولت نظامی در عرف سیاسی کنترل شدید اوضاع به زور اسلحه است. یعنی جامعه و دنیا این پیام را میگیرد، حال آنکه اصلاً چنین موضوعی واقعیت خارجی ندارد. بعد ما بابت موضوعی که واقعیت ندارد باید هزینه بدهیم.
در ابعاد خارجی طرح این قبیل موضوعات روی مذاکرات ما برای جذب سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی مؤثر است. در حوزه داخلی هم امنیت روانی جامعه را به بازی میگیرد و مردم احساس میکنند حتی آینده نزدیک آنها هم گنگ و مبهم است. من واقعاً پیش کشیدن این بحث را یک کار بسیار غیرضروری و منفی در این شرایط میبینم که فقط آرامش روانی را در جامعه مخدوش میکند. هیچ تدبیری در طرح این بحث دیده نمیشود.
فکر میکنید چه عاملی باعث طرح این مباحث در فضای نه چندان عادی فعلی شده است؟
قبل از این من یک چیز دیگر را هم بگویم و آن اینکه طرح بحثهایی از سوی دولت مثل بخشی از سخنان آقای ظریف را هم قدری غیر ضروری میدانم. واقعاً چه لزومی دارد وزیر خارجه در یک سخنرانی طوری حرف بزند که این برداشت شود که او یک جناح سیاسی کشور را دارای توانمندی و کارآمدی برای اداره کشور نمیداند؟ آقای ظریف در آن سخنرانی بر وحدت تأکید دارد اما همزمان یک جریان سیاسی را زیر سؤال میبرد. حرف من هواداری از این جریان نیست، ولی میخواهم بگویم سخنان آقای ظریف هم حداقل در این بخش بدون ضرورت بود و میتواند باعث تحریک سیاسی در برخی طیفها بشود.
اما حرف آقای ظریف این بود که الآن مسأله مهمتر حمله به کلیت ایران است نه دولت آقای روحانی و جریان اصولگرا و حتی مخالفان نظام. حرف این است که دشمنان فارغ از این دست تفاوتها، کلیت ایران را هدف گرفتهاند.
این حرف درستی است. همانطور که مثلاً قسمتی از حرف آنها که بحث دولت نظامی را مطرح میکنند درست است.آنها میگویند نظامیها پتانسیلهایی دارند که باید از آن در اداره کشور بیشتر و بهتر استفاده کرد. این بحث درست است اما متأسفانه رنگ و لباسی میگیرد که آن را به سمت کاملاً متفاوتی میکشاند. در مورد سخنان آقای ظریف هم هیچ شکی نیست که برآورد ایشان درست است. فارغ از سیاستهای عریان ایران ستیزی دولت ترامپ، ما در منطقه خودمان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی را داریم که بهطور مشخص روی دو موضوع برنامهریزی دارند؛ اول به هم ریختن داخل ایران و ایجاد آشوب در کشور و سپس حمله به تمامیت ارضی ما.در بحث ایجاد آشوبهای داخلی هر دو اینها صراحتاً موضع گرفتهاند و تمام دنیا هم در جریان است و اطلاع دارد.
اسرائیل از سالها قبل این را میگفته و سعودیها هم بعد از قدرت گرفتن بن سلمان این سیاست را آشکار کرده و به آن اعتراف کردهاند. در مورد تمامیت ارضی اما هر دو کمی در لفافه حرف میزنند اما کیست که نداند اسرائیل برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه و تجزیه کشورها برنامههایی دارد و البته عربستان هم بیمیل نیست برخی آشوبهای تجزیهطلبانه در ایران را تقویت کند تا استفاده خودش را از آن ببرد.
درباره بحث فشارهای داخلی به دولت آیا شما اساساً تلاش برای کنار زدن دولت و برکناری رئیس جمهوری که برخی آن را زمزمه میکنند، تلاشی جدی میدانید؟
نمیشود کتمان کرد در داخل کسانی به جد دنبال این پروژه هستند. بله برخی خیلی جدی برنامهریزی میکنند که دولت دوازدهم کار خود را تمام نکند و در میانه کار کنار برود. اما به نظر میرسد توان آن را ندارند.
فکر میکنید اینکه گفته میشود برخی اعتراضات اخیر با تحریک اینها انجام شده، ارزیابی درستی است؟
قطعاً درست است. کل ماجرای اعتراضات را نمیشود به این گروهها نسبت داد اما قطعاً آنها مترصد موقعیت استفاده از این اتفاقات هستند. تحریکهای آنها را به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم هم شاهد هستیم. در اعتراضات دی ماه هم اینگونه بود. اما مهم این است که متأسفانه بستر این کار، یعنی شرایط نامساعد اقتصادی برقرار است و آنها میتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
یعنی فکر میکنید کسی در داخل دنبال استفاده سیاسی از این اعتراضات نیست؟
ببینید من روشنتر این موضوع را توضیح دهم؛ در داخل یک عده هستند که به سمت هدایت حداقل بخشی از این اعتراضات به سوی تخریب دولت میروند. این گروه بشدت افراطی هستند که البته نه استراتژی آنها مقبولیت زیادی در فضای سیاسی دارد و نه خودشان نفوذ چندان کارگشایی دارند. اما یک گروه دیگر را هم باید شناسایی کنیم که آنها وارد معادله تشدید اعتراض به این شکل نمیشوند اما نه تنها بیمیل نیستند از این اعتراضات به عنوان چماق علیه دولت استفاده کنند بلکه تمایل قابل توجهی به این کار دارند. این گروه به نظر من از سطح نفوذ بالاتری برخوردار است.
فکر میکنید دنبال چه هستند؟ آیا به برکناری دولت فکر میکنند؟
شاید برخی از آنها خیلی هم از احتمال سقوط دولت ناراضی نباشند اما بیش از آن دنبال ناتوان نشان دادن دولت هستند یعنی میخواهند از نمد این اعتراضات کلاهی برای انتخابات بعدی بسازند، ضمن اینکه نشان دهند برخی پیشبینیهای آنها صحیح بوده و از این طریق ترمیم وجهه کنند. بنابراین هدف اصلی آنها این است که فضایی ایجاد شود تا در جابهجایی نرم قدرت از طریق انتخابات، برنده بازی آنها باشند. اینها هم البته میخواهند از آب گلآلود اعتراضات به نفع خود ماهی بگیرند اما هم اینها و هم هر جریان سیاسی دیگری و حتی براندازان باید بدانند ماهی که از این آب گلآلود گرفته میشود بشدت مسموم است و صید آن عامل زمینگیر شدن خود آنها هم خواهد شد.
ارتباطی بین این دسته با کسانی که حرف از دولت نظامی میزنند، میبینید؟
من چون معتقدم اساساً طرح بحث دولت نظامی یک موضوع فکر شده و یا سازمان یافته نبوده، به همین دلیل هم معتقدم نمیشود بین اینها ارتباط سیستماتیکی قائل بود. الآن فضا به هم ریخته و هر کسی که میآید حرفی میزند و خیلی از این حرفها حتی فکر شده و حسابشده هم نیستند.
این حالت به نظر شما خطر و تهدید ناشی از این نوع موضعگیریها را کم میکند؟
نه اتفاقاً شاید حتی زیادتر هم بشود. دقت کنید چنین بیسامانی باعث میشود که شاهد مجموعه تحولاتی در قالب اعتراض باشیم که بدون سر هستند و امکان هدایت پذیری آن وجود ندارد. حرکت اعتراضی که سر دارد و ساماندهی سیستماتیک میشود کمتر از این تأثیر مخرب دارد، چون به هر حال قابل کنترل است و به لحاظ داشتن رهبری مشخص قابلیت مذاکره و گفتوگو برای رسیدن به راهکار با آن وجود دارد. از منظری دیگر آن نوع حرکت دارای مطالبه مشخص، ریشه مشخص و هدف مشخص است. اما حرکتهای فعلی نه پشت مشخصی دارد، نه حرف آن خیلی واضح است و نه از یک رهبری واحد خط میگیرد. این جور حرکتها بسیار خطرناک هستند چون امکان کنترل آن بسیار کمتر است.
احسان بداغی
- 17
- 4