رویکردها و عملکردهای دولت حسن روحانی در یک سال و نیم گذشته به نحوی بوده که نتوانسته رضایتمندی مردم و جریان حامی خود یعنی اصلاحطلبان را در پی داشته باشد. این مهم را میتوان از اظهارات و نظرات گاه و بیگاه اقشار مختلف جامعه در مورد نحوه عملکرد دولت دید. رئیسجمهور و معاون اولش رمز عبور از مشکلات را امید مردم میدانند. اینکه صرفا دولتمردان سخن از امید بگویند، اما تغییری در وضع اقتصادی و معیشتی مردم حاصل نشود چندان راهگشا نیست. بارها گفته شده که روحانی میتواند با بهکارگیری عناصر مجرب، کاردان و دلسوز بازگشت باشکوهی داشته باشد و بازهم مثل روزهای اولیه پس از انتخابات در اوج محبوبیت باشد. البته نباید از یاد برد که نهادهای موازی و دولت پنهان نیز در ناکارآمدی و عدم توفیق دولت کم اثر نبودهاند.
برای بررسی عملکرد دولت، چگونگی بازسازی امید در مردم و تعامل اصلاحطلبان با دولت «آرمان» با عبدالکریم حسینزاده، عضو فراکسیون امید و نماینده اصلاحطلب مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
چندی است که بحث ایجاد امید در جامعه برای برون رفت از مشکلات مطرح میشود؛ مجلس و به طور اخص فراکسیون امید چه عملکردی در این راستا داشتهاند؟
من معتقدم جامعه در شرایط فعلی به امید در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیازمند است و باید در این مسیر حرکت شود. همه میدانیم که قسمت اعظمی از مشکلات مردم و دلیل عمده ناامیدی نیز شرایط اقتصادی و مسائلی از این دست است. به زعم من مجلس در هفتههای گذشته برای اینکه نشان دهد در فکر بهبود شرایط اقتصادی است یکسری مسیرهایی را طی کرده است. گرچه مبنای صحبت من زیر سوال بردن حرکتهای مجلس نیست، اما فکر میکنم که راهکار درست در مسیر طی شده نیست.
۲ وزیر در مجلس استیضاح شدند و از ۵ سوال از رئیسجمهور ۴ سوال رأی نیاورد و خود دولت نیز اقدام به تغییر آقای سیف و جایگزینی آقای همتی نمود. قوه قضائیه نیز به نوبه خود پس از اخذ دستور از مقام معظم رهبری یکسری اقدامات در راستای کنترل و مدیریت بازار سکه و ارز انجام دادند. یعنی ما شاهدیم یکسری فعالیتها از سوی دستگاه قضا، مجلس و دولت انجام شده اما آن ثبات، امید و اعتماد به جامعه بازنگشته و شاید به نوعی بیثباتیهای بازار ارز، سکه و کاهش ارزش پول ملی بدین موضوعات دامن زده است. من فکر میکنم که باید روشها، راهکارها و رویکردهای جدیدی تعریف شود و بر مبنای آن این امید را در مردم بازسازی و متصاعد کنیم. البته اینگونه نیست که نگاه بخشی به موضعات داشته باشیم و برای هریک از دستگاههایی مثل مجلس، دولت یا سایر نهادها که در نابسامانی اقتصادی سهیم بودهاند نسخه جداگانه بپیچم. اگر کلی نگر نباشیم و در یک پکیج حوزههای سیاسی، اجتماعی، روابط داخلی، خارجی و... را در یک مجموعه در صفحه شطرنجمان نبینیم نخواهیم توانست که از این شرایط به سمت وضعیت مطلوبتر و بهتری حرکت کنیم. من فکر میکنم در حال حاضر اگر حاکمیت اعم از دولت، مجلس، دستگاه قضا و سایر ارکان میخواهند که نسخهای بپیچند این نسخه باید همه بخشها را در حوزههای مختلف در برگیرد.
در همین ایام در حالی که همه این موضوعات وجود دارد موضوع پرونده شکایت آقای شجریان مطرح میشود و آقای ناظری نیز از وی حمایت میکند. هنوز نپذیرفتهایم که اگر در بحث اقتصاد مشکل هست از فرهنگ غافل نشویم و به اصطلاح از سنسورهای مثبت در جامعه استفاده کنیم؛ یا در حوزههای سیاسی و اجتماعی و گسترده کردن این مشاهدات که در کشور به لحاظ ایجاد توسعه سیاسی و وفاق ملی که بالاخره شاخصههای خود را میطلبد باید این رواداری مجموعه جریانهای سیاسی نسبت به هم افزایش پیدا کند و تساهل و تسامح در شرایط بهتری باشد که همه نیروها و جریانات سیاسی که دغدغه خاک، میهن و ایران را دارند بتوانند وارد عرصه شده و فعالیت کنند و به نوعی بتوانند دامنه صبر، تحمل، بردباری و نشاط جامعه را بالا ببرند. اینها موجب میشود این دوران گذار هرچه هست به نحوی طی شود. در غیر این صورت اگر ما نتوانیم به لحاظ روانشناسی درک صحیحی از جامعه و مردم داشته باشیم و براساس تحلیلهای نادرست تصمیم بگیریم؛ مردم این امر را دریافت خواهند کرد که ما نتوانستیم واقعیات جامعه و مطالبات آنها را درک کنیم و بدون اینکه بتوانیم درک عینی، مفهومی و دقیقی از شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم داشته باشیم؛ همچنان در خلأ تصمیم میگیریم.
در کنار امیدآفرینی در جامعه بحث شفافیت از دیگر مسائل مهم در جامعه است که میتواند در حل مشکلات جامعه راهگشا باشد؛ هفته گذشته در مجلس طرح شفافیت آرای نمایندگان به رأی گذاشته شد و رأی نیاورد؛ عدم رأی فراکسیون امید به این طرح تصمیم تشکیلاتی بود؟
اولا باید بگویم که تصمیم تشکیلاتی نبوده که کل فراکسیون به طرح رأی ندهند. کما اینکه خود میدانید کسی که طرح را در صحن علنی ارائه کرد آقای فتحی بود و قاعدتا یکسری از افراد نیز از وی حمایت کردند. من فکر میکنم این طرح از هر۲ جریان در مجلس موافق و مخالف داشت و هریک از آنها نیز برای خود استدلالاتی پیرامون اینکه ادله آنها برای این موضوع چیست مطرح کردند. شفاف سازی یا ایجاد فضای ویترینی کاملا امر خوب، درست و صحیحی است، اما به نظر من زیرساختهای خود را میطلبد. در شرایطی که هنوز احزاب به مفهوم واقعی در کشور شکل نگرفتهاند؛ هنوز پارلمانتاری و روشهای مدیریتی در ابعاد مختلف نقاط ضعف عدیدهای دارند، طبیعتا شفاف سازی شاید در بسیاری از مواقع به ضد خود تبدیل شود. در همین صحن اکنون خیلی از افراد به عنوان کسانی که رأی شان قائم بهذات است دوست ندارند رأی آنها به منصه ظهور همگان برسانند. اگر شفاف سازی به معنای واقعی در راستای تقویت مردمسالاری، دموکراسی، تقویت پایگاههای مردمی و مسائلی از این دست باشد نیک، درست و کاملا کاربردی است، اما زمانی که خود ما از شفافیت استفاده ابزاری میکنیم، گاه این ذهنیت بهوجود میآید که مبادا این شفافیتها در راستای رأی نیاوردن طرحها، لوایح و پروژههایی است که به تقویت حقوق شهروندی، مردمسالاری و بسیاری از موارد کمک میکند؛ اینجا میبینید که شفافیت در این برهه از زمان به ضد خود تبدیل میشود.
مثال ساده این مفهوم چند پروژه است. اکنون لوایح FATF و مسائلی از این دست در نوبت است و مجدد وارد مجلس خواهد شد. موضوع عفو و بخشودگی در طرح عفو عمومی در مجلس در نوبت است و طرح خواهد شد. قاعدتا چنین بهنظر میرسد که اگر شفافیت را با نگاه ابزاری بنگریم موجب شود این طرحها در مجلس رأی نیاورند و عمر یک سال و ۹ ماه باقی مانده از این مجلس بر مبنای تصویب یکسری از طرحها و لوایحی که میتوانند زیرساختهای تقنینی را بهبود بخشند یا کمک کنند، رأی نیاورند. لذا من اعتقاد دارم که شفاف سازی باید در مفهوم خود بعه معنای خاص شفاف سازی یعنی تقویت نهادهای مردمی، مردمسالاری، حقوق شهروندی و مسائلی از این دست باشد. اگر غیر از این باشد و با مفهوم استفاده ابزاری از شفافیت استفاده شود قاعدتا مفهومی رو به شکست بوده و نخواهد توانست به موفقیت نائل آید.
با این اوصاف شما معتقدید که موارد مطروحه شما در طرح شفافیت آرای نمایندگان لحاظ نشده است؟
من معتقدم که قاعدتا نمیتواند لحاظ شده باشد. در مجلس میتوان افراد را به دستههای مختلفی تقسیم کرد. درصدی از افراد شاید نگران رد صلاحیت دور بعد باشند، درصدی شاید به دنبال این باشند که برخی پروژهها، طرحها و لوایح رأی نیاورند. من فکر میکنم عدهای واقعا دنبال اصل شفافیت هستند و عدهای دیگر نیز درصددند که برخی طرحها و لوایح رأی نیاورد. لذا من فکر میکنم در خود طرح نیز زیرساختها تعبیه و دیده نشده است. آن روز که طرح شفافیت مطرح شد حتی اینکه این طرح علنی و شفاف باشد و افراد با کارت رأی دهند نیز رأی نیاورد و این یک بیاعتمادی را نشان میدهد که هرکس نگران بخش خود است. من شخصا نگران این هستم که بخش اعظمی از طرحها و لوایحی که میتواند در این مجلس تصویب شود و تسهیلگر حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد که تعدادی از افراد نیز مخالف آن هستند، رأی نیاورد. گرچه که عدهای دیگر نیز نگرانیهای دیگری داشته باشند. بر این اساس من فکر میکنم از این مساله برداشتهای مختلف صورت میگیرد.
پس رأی نمایندگان بیشتر متوجه تحلیل موضوعات است؟
فراکسیونها قاعدتا در موضوعات درون خود بحث میکنند، اما نمیتوان شرایط سیاسی اجتماعی روز را در نظر گرفت و تصمیمگیری کرد بعد بگوییم که حال نظر شما در مورد شفافیت آرا چیست. پرسش اینجا است که این شفافیت آرا در راستای هدف متعالی خود یعنی شفافیت هست یا نه. به نظر من بدون تحلیل، اندازهگیری و سنجش رصد کردن این موضوع و بر مدار احساسات رأی دادن که نمیتواند دردی از مردم دوا کند. مردم امروز در بخشهای مختلف درصدد حل مشکلات خود هستند. اینکه حال برخی میگویند ببینیم رأی ما چیست. اگر رأی همگان شفاف بود و در بخشهای متعددی که مردم طالب این بودند که برخی طرحها و لوایح مثل FATF رأی بیاورد و نمایندگان آنها به هر بهانهای به این موضوعات رأی ندهند بخش اعظمی از اقتصاد مردم آسیبپذیر میشود.
بر این اساس رأی ندادن به این طرح شاید براساس منافع ملی و کلان باشد.
قاعدتا من معتقدم که رأی نیاوردن این طرح به نفع مردم و کشور است.
تاکنون چندین بار معاون اول رئیسجمهور از مدیران بیانگیزه و نق زن در دولت گفته؛ در مجلس نیز نمایندگانی با چنین اوصافی وجود دارند؟
به نظر من افرادی با این اوصاف در همه بسترها و دستگاهها، نهادها و قوا میتوانند وجود داشته باشند. این موضوع قابل انکار نیست و دلایل متعددی نیز میتواند داشته باشد. من فکر میکنم اکنون مقداری شرایط سخت است و گاه در بسیاری از موضوعات دستگاهها به تنگنا و بنبستهای تصمیمگیری میرسند میزان فرسایش و خستگی را بالا میبرد. به نظرم قاعدتا برخی اوقات این موضوع در مجلس نیز پیش میآید و طبیعی است.
برخی معتقدند که رابطه دولت و اصلاحطلبان مثل سابق پررنگ نیست و دچار خدشه شده ارزیابی شما چگونه است؟
شاید مشکلاتی که پیش آمده رابطه را عینیتر کرده و گاه از جانب اصلاحطلبان نقاط ضعف گفته میشود و قاعدتا این نقاط ضعف نباید با دید انتقادی شدن و جدا شدن از دولت پیش برود؛ بلکه نگاه نقدگونه جریان اصلاحطلبی است که از سر دلسوزی دولت نقاط ضعف یا گسلهایی که در درون خود میبیند را اصلاح کند. اگر نه جریان اصلاحطلبی همواره در انتخابات سال ۹۲ و ۹۶همراه با دولت بوده و نقش بیبدیلی داشته و بزرگان اصلاحطلب نیز به همین ترتیب حضور داشتند. منتها مرز جریان اصلاحطلبی و جریانی که دولت را از آن خود میداند مرز تخریب و نقد است. نگاه اصلاحطلبان نقدآمیز است که به نظر من دولت باید از آن به عنوان یک فرصت استفاده کند. اصلاحطلبان سرمایههای اجتماعی کلانی دارند و زمانی که دولت با مشکلاتی مواجه شود میتواند با بهکارگیری و جذب این سرمایههای اجتماعی موجب بالارفتن اعتماد به نفس دولت شود. دولت و مجلس نمیتوانند به ۲۵ میلیون رأیی که پشتوانه دولت است بیتوجه باشند. چه به مفهوم دولت تدبیر و امید یا فراکسیون امید بالاخره اینها سرمایههای اجتماعی این جریان سیاسی هستند.
معتقدم همه اینها از سر دلسوزی است و میتواند روند کاری دولت را در مسیر ریل خود قرار دهد و حرکت کند. من فکر میکنم که شرایط به گونهای است که نمیتوان گفت دولت و اصللاحطلبان از هم جدا شدهاند. دولت و اصلاحات به هم وابسته و پیوسته هستند و جریان اصلاحطلبی باید در این ۲ سال و نیم حداکثر فعالیت خود را انجام دهد تا این پروسه و حرکت به شکست نینجامد و موفق شود. این موفقیت است که میتواند سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را حفظ کند و دولت نیز باید درک روشنی از سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان داشته باشد. دولتها در دور دوم گاها به این سرمایههای اجتماعی بیتفاوت میشوند، اما از دولت و رئیسجمهور انتظار میرود که بالاخره در راستای اصلاح امورات کشور و موارد متعددی که وجود دارد نسبت به این نقدها بیتفاوت نباشد و آنها را از آن خود بداند. تعبیر بسیار زیبایی که از حسین علیزاده شنیدم این بود؛ کسی که امروز مدیریت، قانونگذاری، پلیس، راننده و... هست، «منم» و همه باید این مسائل را در خود ببینند و نباید افراد را از هم جدا کنیم. این ایرانیت در همه جا حضور دارد و دولت، مجلس و اصلاحطلبان باید نسبت به این پروسه کلان خوشههای امید و همدلی باهم حساسیت بالایی داشته باشند.
بسیاری مطرح میکنند که اگر دولت تا ۱۴۰۰ در حوزههای مختلف توفیقی کسب نکند اصلاحات ضربه سختی خواهد خورد؛چه اندازه به این گزاره معتقد هستید؟
از دید من ما در ابعاد مختلف دستاورد داشتیم. مجلس نهم را نگاه کنید در آن مجلس آیا پیرامون برخی محدودیتها به راحتی صحبت میشد؟ در انتخابات شوراها جریانهای نو و اصلاحطلبی متفاوت از جریانهای قبلی مدیریت شهر را بهدست گرفتهاند؛ یا در سطح کلان امروز پس از پروسه برجام همه اذعان میکنند بخش اعظمی از مشکلات از تحریمهاست. اگر شرکتهای بینالمللی از کشور خارج میشوند نشان از موفقیت این پروسه است. شاید عدهای همچون ترامپ بیتعهد به تمام نظامات دیپلماتیک بازی را برهم زنند، اما این دلیل نمیشود که آن عمل انجام شده غلط باشد. برجام کار خود را کرده و موفق بوده است. من اعتقاد دارم آلترناتیو کشور برای آتیه این سرزمین در مقابل تمام کسانی که تمامیت ارضی ایران را برنمیتابند جریان اصلاحطلبی است. بهرغم تمامی نقدها باز این جریان است که میتواند همگرایی و تمامیت ارضی را پاسداری کند.
با این حساب عدم موفقیت روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته نمیشود؟
من نمیگویم که به پای اصلاحات نوشته میشود و دلیل خود را دارم که در زمانش بحث خواهم کرد، اما اعتقاد دارم که بیتاثیر نخواهد بود.
در صورت عدم موفقیت احتمالی دولت، اصلاحطلبان برای انتخاباتهای آتی باید چه کنند؟
دولت ۲ سال و نیم زمان دارد و نباید این مسائل را مطرح کرد، چراکه قرار گرفتن در مقابل این پرسشها خود شاید منجر به بیاعتمادی شود. از طرف دیگر اصلاحطلبان باید برنامه محور نسبت به آینده نگاه کنند. شرط بسیار مهم آن نیز این است که از امیدیهای خود در مجلس، از دولت، از شورای شهر و حتی از احزاب سیاسی پاسخ گیری کنند که چه کردند و راهکارشان چیست. امروز ما بیشتر به دنبال طرح مشکلات هستیم و راهکار واقعی برای حل مشکلات نداریم. این جریان باید ارتباط خود را با مجلس، مجلس ارتباط خود را با دولت و دولت با مردم تقویت کرده و در راستای تحقق مطالبات مردم حرکت کنند. به نظر من این مسیر باقیمانده میتواند پاسخگوی مشکلات و مطالبات بر زمین مانده باشد.
موضعگیری برخی رسانهها در مقابل نطق آقای حیدری و خانم سلحشوری را چطور میبینید؟
اصلی در این ارتباط وجود دارد و فارغ از آنکه نماینده چه میگوید، باید به وظیفه نمایندگی نظر داشت. مگر نمایندگان سایر جریانات سیاسی که سخنرانی میکنند کسی معترض میشود؟ همین مجلس برجام را آتش زدند اما کسی معترض نشد. این اصل قانون اساسی است که نماینده در ابراز اندیشه و عقاید خود آزاد است. اگر ما التزام عملی به قانون اساسی داریم باید حرف دیگران را نیز بشنویم و به جای اینکه به یکدیگر هتاکی و بیحرمتی کنیم در مقابل حرف دیگر حرف داشته باشیم. ذات موافق و مخالف بودن در مجلس این است که فارغ از متهم کردن یکدیگر منطقی سخن بگوییم، نه اینکه خود را محور نظام بدانیم و دیگران را علیه نظام. این مخاطرهای اساسی است که در کشور وجود دارد و هیچ کس نباید خود را محور نظم بداند. ایران برای همه ایرانیان است. حق انتخاب و پذیرش را برای جامعه قائل باشیم و اجازه دهیم آنها قضاوت کنند.
فرهاد فدایی
- 10
- 5