پاسخگویی یکی از وظایف مهم مسئولان در تمام جهان است. بارها فیلمها یا تصاویری از مدیران و مسئولان ارشد ژاپنی یا کرهجنوبی را شاهد بودهایم که علاوه بر پاسخگویی، عذرخواهی کرده و در برابر مردم و رسانهها تا کمر خم شدهاند و از کرده و نکرده خود ابراز ندامت کردهاند! بگذریم که در ایران برخی مسئولان شهرستانها و شهرهای کوچک هم عذرخواهی که هیچ، پاسخ دادن به مردم را دور از شأن خود میدانند آن را در شمول وظایف عالیه خود نمیپندارند! آیا مردم غریبهاند یا مسئولان وظیفه پاسخگویی را برای خود قائل نیستند؟
«آرمان» در این باره گفتوگوی کوتاهی با غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی نماینده رشت در مجلس انجام داده است.
معاون اول رئیسجمهوری بر «پاسخگو» بودن همه نهادها و قوا در برابر مردم تاکید داشته و افزوده «هر قوه و دستگاهی باید به سهم خود و در حیطه اختیارات و وظایفش و در برابر تصمیمات اتخاذ شده به ملت پاسخ دهند» آیا در عمل این چنین است و غیر از دولت نهاد یا قوه دیگری آنچنان که باید پاسخگو هستند؟
متاسفانه خیر. واقعیت این است که هر کسی میخواهد مسئولیت را از خودش دور کند. در کشور اقدامی نشده که به اجماع همه نهادها و قوا رسیده باشد و با تایید رهبر انقلاب به اجرا درآید. کدام کار بدون نظر رهبری انجام شده و فلان قوه بیاطلاع بوده است؟ مکانیزم کار در کشور این شکلی است. اگر کسی موردی دارد بگوید که کدام کار بدون اذن رهبر انقلاب و یا هماهنگی قوا، به انجام رسیده است و کسی از آن مطلع نبوده است. همه تصمیمات اجماع میشود، بنابراین همه قوا و نهادها باید بر سر تصمیمات خود بایستند.
من قول میدهم اگر ترامپ نبود و برجام جوانمرگ نمیشد و موفقیتهایی از قِبل برجام نصیب کشور میشد، همه این مخالفان و منتقدان برجام میآمدند و فریاد میزدند که ما خواستیم و تایید کردیم که برجام به فرجام رسید! این ما بودیم که ثمرات برجام را برای کشور آوردیم! اما آن طور رفتار کردن طیف خاص آن هم در کشوری که همه یک هدف را دارند، پذیرفتنی نیست. بنابراین همه باید پای مسئولیتهای خود بایستند. هر قوهای، نهادی و ارگانی هم باید سهم خود را در تصمیمگیریها قبول کند.
آیا واقعا تصمیمات در کشور در یک جهت و یک ساختار مشخص انجام میشود یا به صورت جزیرهای این تصمیمات به اجرا در میآیند؟
بنده قبول دارم که وزن تصمیمات یکی نیست. برای مثال وقتی مجلس قانونی وضع میکند، بیشترین وزن را خواهد داشت. جایی دولت یک تصمیمی میگیرد، آنگاه وزن آن تصمیم بیشتر است. اما در کل همه قوا و نهادها با هم تصمیم میگیرند. اینکه یک نهادی بگوید خیر من از فلان تصمیم بیاطلاع بودم، خیلی پذیرفتنی نیست و یا بگوید «به من مربوط نیست» این خیلی بد و ناپسند است.
در بحث پاسخگویی به مردم و نمایندگان افکار عمومی یعنی روزنامهها و سایتها و اصحاب رسانه، برخی مسئولان در جایگاه پاسخگویی قرار نمیگیرند. مثلا هر از گاهی کنفرانس مطبوعاتی برگزار کنند. چرا این امر از سوی این دست از مسئولان، کماهمیت تلقی میشود؟
واقعا هنوز هیچ مسئولی با مردم به شکل مطلوب و قابل قبولی سخن نگفته است. اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. برخی مسئولان هم مانند آقای رئیسجمهوری، هنوز به طور شفاف با مردم سخن نگفته است و مسائل و مشکلاتی را که دولت با آن درگیر است و گریبان دولت را گرفته است، با مردم در میان نگذاشته است. اما درباره رئیس قوه قضائیه باید بگویم که واقعا بنده نمیدانم ایشان چه اصراری دارند تا به مسائل سیاسی و موضعگیریهای سیاست ورود کنند. اصلا مردم از ایشان چنین انتظاری ندارند که در مورد مسائل سیاسی و بینالمللی سخن بگوید.
بالاخره قوه قضائیه مشکلات عدیدهای مانند بحث آیین دادرسی، حجم فراوان پروندههای قضایی، سفارشات، رانتها، برخی قضات ناسالم و مسائل و مشکلاتی از این دست که در این قوه وجود دارد چه موقع حل خواهند شد، واقعا نمیدانم. رئیس قوه قضائیه مانند رئیسجمهوری سخن میگوید، رئیسجمهوری مانند رئیس مجلس حرف میزند، رئیس مجلس طور دیگری حرف میزند. هیچکس حرف خود را نمیزند، گزارش حوزه و دستگاه و قوه خود را به مردم نمیدهد، مشکلات حوزه خود را مطرح نمیکند! به باور من اگر مسائل با مردم در میان گذاشته شود، مردم هم با مسئولان همراهی خواهند کرد.
میگویند فلان سخن را نگوییم که دشمن کد بگیرد و سوءاستفاده کند، فلان مشکل را مطرح نکنیم تا مردم نگران نشوند و واکنش نشان ندهند! خیر چنین نیست. واقعیتها را باید گفت. مسئولان بگویند در حال حاضر توان فروش x مقدار نفت وجود دارد، درآمدهای کشور N میلیارد تومان است. بگویند اوضاع نفت، گاز، برق، انرژی، صنعت، آموزش و... کشور چگونه است. چرا نباید مردم را در جریان امور گذاشت؟
وقتی مسائل و مشکلات از سوی قوای مختلف و مدیران کشور بیان نمیشود، مردم هم تصور میکنند که مسئولان درصدد پنهانکاری هستند و لابد مسالهای هست که نمیخواهند بگویند و مدام در کشور به شایعهسازی دامن زده میشود.
دقیقا همین طور است. چرا باید همه چیز را مخفی کرد؟ نقدهای بنده به بودجه سال ۹۸ را بخوانید. چه اوضاعی است؟ مگر میشود مردم را نامحرم دانست؟ مسئولان در رسانهها با صداوسیما بنشینند و مشکلات را بشمارند و تبیین کنند.
ما شاهدیم که هنگام پاسخگو بودن هم گاه از ادبیات و الفاظ نامناسب استفاده میشود یا حداقل طوری پاسخ میدهند که ایجاد سوءتفاهم میکنند.
بله؛ گاهی آنطور که باید و شایسته مردم است پاسخ داده نمیشود و منتظر سخن، بد بیان میشود. اما به طور کل بنده از رؤسای محترم قوا درخواست میکنم که اول آن در حوزه کاری خود به مردم گزارش دهند و در حوزههای دیگر دخالت نکنند. دوم اینکه شفاف و روشن با مردم سخن بگویند. اینکه دشمن میفهمد و متوجه سوال میشود، باید گفت دشمن همه چیز را میداند. این آحاد مردم کشور هستند که باید همه چیز را بدانند و آگاه به امور کشور باشند تا همراهی کنند و به مسئولان یاری رسانند. مردم اگر از اوضاع باخبر نباشند، همراهی نمیکنند.
همراهی جامعه به شرط آگاهی و محرم بودن امکانپذیر است. رئیس دستگاه قضائی درباره مشکلات دستگاه خود سخن بگوید، رئیسجمهوری درباره درآمدها و هزینههای دولت به مردم بگوید، رئیس مجلس هم صریح به مردم بگویند که اختیارات مجلس حد و حدودی دارد و توانش برای حل مشکلات کشور، محدود است. هر کسی حرف خودش را بزند. مشکل ما این است هیچکس حرف خود را بیان نمیکند.
از مردم و شنیدن صدای اعتراض آنها بسیار سخن گفته میشود. واقعا چگونه این «صداها» باید به گوش مسئولان رسانده شود؟
مثلا صداوسیما هر حرفی که خودش بخواهد و به مذاقش خوش باشد را مطرح میکند. اما واقعا برای تجمع و اعتراض، قانون وجود دارد و وزارت کشور باید برای اعتراضات فضایی را در اختیار اقشار و صنوف مختلف قرار دهد تا بر اساس قانون سخن خود را مطرح کنند. در این زمینه اجرای قانون به درستی انجام نمیگیرد که باید فکری برای این مسائل هم کرد تا تلاش شود صدای مردم به گوش دست اندرکاران امور کشور برسد.
فرهاد فدایی
- 11
- 1