هنوز جنجال عدم اکران فیلم رستاخیز به دلیل مخالفت برخی مراجع به پایان نرسیده که ساخت فیلم «مست عشق» هم با فتوای برخی مراجع با اما و اگرهایی همراه شده است. ماجرا از این قرار است که چند روز پیش عدهای از طلاب بعد از اینکه از موضوع ساخت فیلمی درباره شمس و مولانا مطلع شدند در نامهای به آیتالله مکارم شیرازی درباره درستی این کار پرسیدند که ایشان در پاسخ گفت: «ساخت فیلم درباره شمس سبب ترویج فرقه ضالّه صوفیه میشود، شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد.» آیتالله نوری همدانی نیز در پاسخ به استفتائی دیگر که از دفتر او در همین رابطه شده بود نوشت: «این دو نفر (شمس و مولانا) از اعیان صوفیه میباشند و ما برای این مطلب مدرک متقنی از کتابهای خودشان داریم. اساسا فرقه صوفیه یکی از فرقههای ضاله و مضله میباشد که با تشکیلات قطبسازی و مرشدبازی به جنگ اسلام ناب که اسلام قرآن و اهل بیت علیهالسلام است آمدهاند و حضرت صادق علیهالسلام درباره صوفیه فرمودهاند: انهم اعدائنا. یعنی آنها دشمنان ما هستند. ترویج آنها بههرشکل جایز نمیباشد و حرام است.»
پس از آن عدهای این اظهار نظرها را به عنوان فتوا تلقی کرده و در مراحل ساخت این فیلم مانعتراشی کردند. با این حال اما هفته گذشته همزمان با انتشار اظهارنظر این مراجع درباره فیلم مست عشق، صفحه اینستاگرام روزنامه فرهیختگان فیلمی از سخنرانی ۱۱ سال پیش رهبری در جمع شعرا و نویسندگان منتشر کرد که ایشان در آن گفته بودند:«مثنوی؛ که خودش میگوید: «و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول.... ایشان(شهید مطهری) گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است.» افزون بر این صالحی وزیر ارشاد هم دراینباره گفت: «به طور طبیعی مسیر استفتاء از مراجع تقلید مسیر کسب نظر آنهاست و طبعا این نظرات نیز قابل احترام است، اما قوانین کشور مسیر خود را طی میکند.»
حالا علی مطهری نماینده تهران و عضو کمیسیون فرهنگی هم به سازندگی میگوید این اظهار نظرها در حکم فتوای شرعی نیست و حتی اگر جنبه شرعی هم داشته باشد در این قبیل موارد ملاک، نظر ولی فقیه است.
بعد از خبری شدن ساخت فیلمی درباره شمس و مولانا برخی مراجع تقلید علیه ساخت آن اظهارنظر کردهاند. ارزیابی شما در این باره چیست؟ ضمن اینکه فیلم رستاخیز هم با مشکل مشابهی مواجه شده و با اینکه مجوز داشت اما مخالفت تعدادی از مراجع باعث شد تا بعد از هفت سال همچنان از اکران آن جلوگیری شود.
به اعتقاد من این قبیل اظهارنظرها فتوای شرعی درباره احکام و فروع دین نیست که ضرورت اجرا داشته باشد؛ بلکه اینها نظر شخصی درباره یک مسئله اجتماعی است. ساختن چنین فیلمهایی در واقع بیان تاریخ است و به معنای تایید یا تکذیب یک شخصیت یا یک جریان فکری و فرقه اجتماعی نیست بلکه هدف از آن به تصویر کشیدن وقایع تاریخی است. بنابراین معنا ندارد که ما بخواهیم تعیین تکلیف کنیم که قسمتی از تاریخ به تصویر کشیده شود یا نشود. میتواند این فیلم سبب ترویج فرقه صوفیه نشود و در واقع از نوع ادبی باشد که لقمان آموخت و نظر فقها را تامین کند.
من معتقدم این اظهار نظر و موارد مشابه آن از قبیل حکم وجوب و حرمت و امثال آن نیست. این، نظر یک مرجع بوده و البته نظرشان محترم است اما اینطور نیست که اگر به آن عمل نکنند مرتکب گناهی شده باشند. دستاندرکاران ساخت چنین برنامههایی میتوانند با مراجعه به مراجع عظام تقلید و توضیح موضوع، سوءتفاهمات را از بین برده و آنها را قانع کنند. متاسفانه در مورد فیلم رستاخیز هم این اتفاق افتاد و هفت سال است که از نمایش آن جلوگیری شده است در حالی که میتوانست به شکل دیگری عمل شود. آنچه بر آن تاکید دارم این است که این قبیل اظهارات مراجع عظام، بهمثابه فتوا درباره فروع دین نیست که لازمالاجراست بلکه صرفا نظر آنها درباره یک مسئله اجتماعی است.
حتی اگر جنبه شرعی به این موضوع بدهیم، در نظام ما در این گونه موارد نظر ولی فقیه ملاک است. اما نگرانی فقها از این جهت است که برخی صوفیان به اباحیگری و شانه خالی کردن از احکام دین پرداختهاند و فقه و شریعت را پوسته دین معرفی کردهاند و به بهانه طریقت و حقیقت از اجرای شریعت سر باز زدهاند یا لااقل این موضوع را تبلیغ کردهاند. از دیرباز بین فقها و عرفا بر سر این مسائل اختلاف بوده است. بعضی از فقها صوفیه را تکفیر میکردند و آنها هم البته پاسخهایی برای خودشان داشتهاند. البته عرفان واقعی اسلامی را کسی نمیتواند زیر سوال ببرد. عرفان اسلامی غیراز تصوف است. انتقادی هم که برخی از فقها به عرفا دارند، مقصودشان همان متصوفه است نه عارفان واقعی.
به هرحال من معتقدم اگر قرار باشد فیلمی درباره شمس تبریزی و مولانا ساخته شود، اگر تهیهکننده واقعیت را اساس کار خود قرار دهد چیزی جز بیان تاریخ نخواهد بود و به نظر من مشکلی ندارد. مهم این است که فیلم از ابتدا موضع نداشته باشد بلکه به دنبال به تصویر کشیدن واقعیت تاریخ باشد و نتیجهگیری را به عهده بیننده بگذارد. در این صورت فکر میکنم نگرانی فقها هم از بین میرود.
با توجه به اینکه کشورهای همسایه در تلاش برای تصاحب و ثبت نمادها و آیینها و شخصیتهای فرهنگی و تاریخی ایران به نام خودشان هستند و همین الان خیلیها در دنیا مولانا را متعلق به ترکیه میدانند؛ این قبیل واکنش ها چه اثری بر از دست رفتن تاریخ و فرهنگ ایران دارد؟ دولت و مجلس چه اقدامی میتوانند در این رابطه داشته باشند؟
روشن است که وقتی ما به دانشمندان خود نپردازیم کشورهای دیگر به بهانه محل مزار یک دانشمند و مانند آن با ساختن فیلم یا برگزاری همایش او را از خود میکنند. مولوی به زبان فارسی شعر گفته اما ترکیه با این استدلال که مزار او در قونیه است او را از خود میداند. کارهایی مثل «شمس و مولانا» میتواند مولوی را به وطن خود برگرداند. مسئله این است که مولانا قبل از آنکه یک شاعر باشد یک دانشمند بزرگ اسلامی است و معارف عمیق اسلامی را در قالب شعر عرضه کرده است.
این که برخی فقها با عرفان و تصوف میانه خوبی ندارند نباید مانع معرفی این گونه شخصیتها به جامعه شود. آنها میتوانند نقدهای خود را عرضه کنند نه اینکه فورا به تکفیر بپردازند.
وزیر ارشاد در واکنش به این موضوع گفته این فیلم قرار نیست در ایران تولید شود؛ همزمان ما شاهد جلوگیری از پخش فیلم رستاخیز به دلیل نظر برخی مراجع و با وجود طی کردن مراحل قانونی آن هستیم. فکر نمیکنید دولت در این زمینه دچار انفعال و عقبنشینی شده است؟
دولت نباید از موضع درست خود عقبنشینی کند. ساخت چنین فیلمهایی به معنی انکار ضروریات دین نیست که حرام باشد. در فیلم «شمس و مولانا» هدف ترویج فکر صوفیه در مقابل فقها نیست. حتی ممکن است به نقد آن هم پرداخته شود. هدف به تصویر کشیدن قطعهای از تاریخ در خصوص تاثیر و تاثر دو عارف نسبت به یکدیگر است. اینها در کتابها هم آمده است.پس باید از انتشار آن کتابها هم جلوگیری کرد. در فیلم رستاخیز هم نشان ندادن چهره حضرت عباس دلیل شرعی ندارد. صرفا ناشی از قداست بخشیدن به این بزرگان است که برخی از عامه دوست دارند اینها پشت ابرها باقی بمانند و قابل پیروی نباشند.
اظهار نظر مراجع درباره چنین موضوعی تا منع دوچرخه/موتورسواری زنان و یا ورود آنها به ورزشگاهها، تبدیل به مسائل دنبالهدار و بغرنجی شدهاند. به اعتقاد شما راهحل چیست و چه باید کرد؟
البته اظهارنظر آنها درباره مسائلی مثل دوچرخه یا موتورسواری بانوان یا ورود بانوان به ورزشگاهها با اظهارنظر درباره این فیلمها متفاوت است. اولی جنبه عملی دارد و مربوط به عمل انسانها و احکام دین میشود و جای ورود مراجع هست اما دومی بیشتر جنبه نظری دارد و جای فتوا نیست.
در موضوع اول، مراجع به پوشش اسلامی بانوان و عدم اختلاط با مردان بیگانه توجه دارند که طبعا اگر این دو رعایت شود میتواند آن کارها بیاشکال باشد. اما در دومی مثلا میگویند فلان کار یا فلان فکر صوفیه با توحید ناسازگار است، اینجا باید ناسازگار بودن کار یا فکر صوفیه با توحید را اثبات کنند و عمل و نظر آنها را رد کنند نه این که فورا تکفیر کنند.
زینب صفری
- 22
- 5
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۷/۱۱ - ۹:۲۸
Permalink