اقتصاد از جمله مسائلی است که زندگی روزمره تمام مردم یک سرزمین را تحت تاثیر قرار میدهد و از همین رو تاثیر ویژهای روی سیاست داخلی و خارجی هر کشوری دارد. در ایران، کوچکتر شدن سفره مردم از زمان آغاز تحریمها و فشار اقتصادی وحشتناکی که بر قشر مستضعف و قشر متوسط وارد میشود، سبب شد تا افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ به اعتراضات وسیعی در کشور منجر شود.
سخنگوی دولت میگوید اشتباه ما این بود که به مردم نگفتیم تحریم با کشور چه کرده و باید این رویکرد را اصلاح کنیم. با این وجود بخشی از افکار عمومی معتقد است که باید با تجدیدنظرهایی در عرصه سیاست خارجی، در راستای تحریمشکنی گام برداریم.
«آرمان ملی» در گفتوگو با غلامرضا حیدری، نماینده مجلس شورای اسلامی که در ادوار دوم و سوم نیز سابقه حضور در پارلمان را دارد، به بررسی «۴۰ سال ایستادگی در برابر نظام سلطه» پرداخته است. حیدری معتقد است که معیار و ملاک همه سیاستگذاریها در کشور باید منافع ملی باشد. او میگوید با اندکی تدبیر میشد جلوی بسیاری از مشکلات امروز کشور را گرفت. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
این روزها مقاومت شعاری است که دولتمردان ما میدهند. بهنظر شما این روش تقابلی همان چیزی است که مردم میخواستند و همان چیزی است که منافع ملی حکم میکند؟
در ایران، ساختار جمهوری اسلامی حاکم است. در این نظام، بر اساس قانون اساسی مسئول و سکاندار اصلی اداره کشور مقام رهبری است و سیاستهای کلی نظام توسط ایشان تعیین میشود. در حال حاضر آنچه ایشان بهعنوان یک سیاست کلی در برابر فشارهای ایالات متحده تعیین کردهاند؛ راهبرد مقاومت حداکثری است. اینکه در سوی دیگر و با شیوهای که عمل میکنیم، در راستای منافع ملی است یا خیر، سوالی است که باید طرح شود.
«مبارزه با نظام سلطه»، کلید واژهای بوده که طی ۴۰ سال گذشته همواره شنیدهایم و مردم نتایج آن را با تمام وجود احساس کردهاند. آغاز این راه کجا بود و اساسا چرا چنین نگرشی پدید آمد؟
جمهوری اسلامی یا فراتر بخواهیم بگوییم، ایران ما با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده است. دست کم از آن زمان که نفت کشف شد و به این منابع طبیعی به چشم یک ثروت عظیم نگریسته شد، سبب گشت که کشورهای استعمارگر، از انگلیس و روسیه گرفته تا بعدتر که آمریکا پا به عرصه رقابت گذاشت، کشور ما آماج حملات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این کشورها باشد. گاهی نیز این استعمارگران با یکدیگر تبانی میکردند تا سهم بیشتری از منابع ایران را غارت کنند. طی انقلاب اسلامی ایران، رژیم پهلوی بهعنوان دست نشانده و حتی حافظ منافع این کشورها در ایران و منطقه خاورمیانه سقوط کرد. خواست عمومی مردم ایران سقوط این رژیم بود و همین خواست عمومی و اراده ملی مقدمات سقوط پهلوی را فراهم آورد.
من آن زمان دانشجو بودم و به عقیده من وجدان عمومی اقشار مختلف جامعه ایران و نگرشهای مختلف سیاسی از مسلمان گرفته تا کمونیست بر سر لزوم ساقط کردن محمدرضا پهلوی اتفاق نظر پیدا کرده بودند. در این میان رهبری امام نیز نقشی کلیدی در تحقق یافتن این خواسته داشت. مردم بهدلیل حمایت بیچون و چرای دولت ایالات متحده از محمدرضا پهلوی و تلاش آمریکا برای جلوگیری از تحقق یافتن خواست ملت ایران، از نظام آمریکا دل خوشی نداشتند و این آغازی بود برای تقابل نظام جمهوری اسلامی با نظام سلطه.
بعد انقلاب نظام نوپای اسلامی تلاش کرد در برابر ابرقدرتی به نام آمریکا بایستد. فکر میکنید در مجموع سیاستهای اتخاذ شده، صحیح بوده است، آیا نمیشد طور دیگری مواجه شد؟
من بهنظرم این امکان وجود داشت که با تدبیر و دقت بیشتری گام برداشت. ما شعار میدادیم که میخواهیم پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاوریم و واقعا به آن باور داشتیم. امروز که به گذشته نگاه میکنیم، معتقدم این شعار خیلی آرمانی بود و با واقعیت موجود فاصله داشت.
یک زمان است که ما بهعنوان مبارز یا چریک سخن میگوییم و از ایستادگی ۱۰۰درصدی در برابر نظام سلطه و مقابله با منافع استکبار جهانی سخن میگوییم، یک زمان است که نه! مسئول اداره کشور هستیم و در حالی که حکومت را در اختیار داریم این سخنان را مطرح میکنیم. خب؛ تفاوت جدی میان این دو وجود دارد. ما تلاش کردیم شعار اسلامخواهی، بهویژه اسلام شیعی را به گوش منطقه و دنیا برسانیم.
چنین شیوهای از سوی ما تحریک دیگران را در پی داشت و از کشورهای همسایه گرفته تا برخی قدرتهای فرامنطقهای بر آن شدند تا در برابر این خواست ملت ایران بایستند. آمریکا نیز که از انقلاب ایران ضربه خورده بود، تلاش کرد که آتش بیار معرکه باشد و بر اختلاقات میان ایران و کشورهای همسایه دامن بزند. شوروی سابق نیز که سابقه تاریخیاش نشانگر نفاق و چندرویی بود، در این میان هم سو با ایالات متحده تلاش میکرد این اختلافها گسترش یابد. شاید اگر دقیقتر بنگریم بتوان گفت که پشت صحنه روسها بودند. این موضوعی که بیان کردم حاصل تحلیل من است؛ نه اطلاعات. اسناد موجود در این زمینهها باید به مرور فاش شود تا نقاط تاریک برطرف شود، اما به هر صورت معتقدم نقش روسها در برخی اتفاقات حساس را نمیتوان نادیده گرفت.
یکی از این اتفاقات حساس، تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۵۸ بود. فکر میکنید نقش دیگران در این مساله چه بود و این اقدام چه تاثیری بر سرنوشت کشور داشت؟
اشغال سفارت آمریکا موضوعی حساس و هنوز مبهم است. این اشغال دو مرحلهای بود. یک مرحله که دانشجویان سفارت را اشغال کردند، حضرت امام (ره) ابتدا بهنظر میرسید که چندان رضایت نداشتند. ظرف مدتی کوتاه ایشان طی پیامی، از تسخیر سفارت آمریکا بهعنوان انقلاب دوم یاد کردند. این آغاز مرحله دوم اشغال سفارت و آغاز تقابل مستقیم و رو در روی ملت ایران با دولت ایالات متحده شد.
کارمندان سفارت آمریکا گروگان گرفته شدند و این گروگانها ۴۴۴ روز در ایران نگه داشته شدند. طی این ۴۴۴ روز آنها مدام واسطه فرستادند و ما این واسطهها را نپذیرفتیم. آمریکا حتی تلاش کرد از طریق نظامی گروگانها را آزاد کند که نتوانست و کینه عمیقی از ملت ایران برای آمریکا به یادگار ماند. طی این واقعه فکر میکنم ایالات متحده برای تحریک صدام به منظور آغاز جنگ علیه ملت ایران مصممتر شد، جنگ ناجوانمردانهای آغاز شد، دشمن از بمباران شیمیایی تا هدف قرار دادن مناطق مسکونی و قتل عام ابایی نداشت.
بسیاری از زیرساختهای کشور از بین رفت و هزینه سنگینی بر دوش ملت ایران تحمیل شد. همان زمان بود که تحریم شروع شد، اما نه به شدت امروز. ما تحریم بانکی نبودیم و نفتمان را حتی اگر شده وسط دریا میفروختیم. اواخر جنگ برخی رجال سیاسی از حضرت امام تقاضا داشتند که تکلیف رابطهمان با آمریکا روشن شود. برخی بزرگان حتی مکتوب این موضوع را برای حضرت امام نوشتتند اما با رحلت حضرت امام این موضوع به سرانجام نرسید. با این حال تاثیراتی بر پایان جنگ گذاشت.
در آن زمان «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از کل عالم» مطرح بود.
بله این موضوع مطرح بود. حتی مدتی پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد که به جنگ تحمیلی پایان داد، گفته شده بود که حتی اگر جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد ما تا آخرین نفس به مبارزه ادامه میدهیم. با این وجود حضرت امام(ره) بهعنوان ولی فقیه و رهبر نظام جمهوری اسلامی در سال ۶۷ به اقتضای زمان تشخیص دادند که قطعنامه پذیرفته شود. البته تعبیر «نوشیدن جام زهر» را به کار بردند که معلوم نشد چرا و به چه علتی این تعبیر برای پذیرش قطعنامه عنوان شد. افرادی که امنیت دارند و از مصونیت و اختیار برخوردارند باید تحقیق میکردند که چرا این اتفاق افتاده و حضرت امام عبارت جام زهر را مطرح کردند. باید این مفاهیم را دریابیم و اینها برای ما عبرت شود.
از دهه ۷۰ موضوع پرونده هستهای نیز به موضوعات مورد تنش اضافه شد. ارزیابی شما از تاثیر این پرونده بر روابط دو کشور چیست؟
فکر میکنم روی دادن این تنش، حاصل برخی بیتدبیریها بود. در حالی که دنیا از نیروگاههای هستهای عبور کرده بود، ما تازه تلاش داشتیم و داریم به سمت تولید برق هستهای گام برمیداریم. در سال ۱۳۹۱ دولت ژاپن برنامه خود در بخش تولید انرژی را اعلام کرد که طبق آن، طی سه دهه آینده تمامی نیروگاههای هستهای این کشور به تدریج از دور خارج و فعالیت آنها متوقف خواهد شد. پیش از ژاپن، ایتالیا و سوئیس هم اعلام کرده بودند که طی دهههای آینده، تولید برق اتمی را متوقف خواهند کرد و اعلام شده نیروگاههای هستهای آلمان نیز تا سال ٢٠٢٠ برچیده خواهد شد. با این وجود ما آمدیم بحث نیروگاههای هستهای را با آن شرایط پیگیری کردیم. این در حالی است که بعد از انقلاب قراردادهایمان در حوزه هستهای را با پرداخت خسارت لغو کردیم.
در آن زمان تازه نیروگاه با شرکتهای آلمانی و فرانسه ساخته میشد و ۸۰درصد ساخته شده بود. این را ول کردیم، رفتیم سراغ نیروگاه روسی. اینها قابل بحث است و اگر بخواهیم دلسوزانه برخورد کنیم، باید همه جوانب این سیاستها مورد بازبینی و بررسی قرار بگیرد. آمریکاییها و اروپاییها فعالیتهای هستهای ایران را به یک بهانه تبدیل کرده و به دروغ گفتند که ایران دنبال سلاح هستهای است.
در اوایل دهه ۸۰ توافق سعدآباد حاصل شد اما از سال ۸۴ وضعیت تغییر کرد و به نوعی مساله هستهای به مساله اول تنش در رابطه ایران و آمریکا تبدیل شد. دولت آقای احمدینژاد چه نقشی در این رابطه داشت؟
من معمولا در مشربم عیبجویی افراد جایی ندارد. نمیخواهم بدِ کسی را بگویم، با این حال اگر بخواهیم یک نگاه کلی و آیندهنگر به سرنوشت داشته باشیم باید بگوییم که آقای محمود احمدینژاد خیلی به این کشور و آینده مردمانش ظلم کرد. او کشور را به لبه پرتگاه برد و در خوشبینانهترین حالت باید گفت که بسیار ساده با مسائل حساس کشور برخورد میکرد. «تحریمهای سازمان ملل کاغذپاره است» یا «اینقدر قطعنامه بدهند تا...» جملاتی است که رئیسجمهور ایران مطرح کرده بود. سازمان ملل ما را تحریم کرد و همه کشورهای جهان در این تحریم مشارکت داشتند.
کار به یک جایی رسید که مقام رهبری تصمیم گرفت مستقیما به مساله ورود پیدا کند. اواخر دوره آقای احمدینژاد، رهبری از طریق آقای دکتر صالحی که وزارت امور خارجه را بر عهده داشتند در عمان مذاکراتی را آغاز کردند و بعد آقای روحانی روی کار آمد و برجام به ثمر رسید. همه اینها با هدایت مقام معظم رهبری صورت گرفت و در غیراین صورت کسی به خود اجازه ورود به مساله را نمیداد. پس از تصویب برجام و زمانی که خواستیم از میوههای برجام بهره ببریم، گروهی در داخل تلاش کردند کار را بهم بزنند، نگذاشتند مساله به سرانجام برسد. زمان اوباما که یک رئیسجمهور متمایزی نسبت به ترامپ بود، از نرمتربودن او برای حل مساله با ایران بهره نبردیم. زمان کلینتون هم همینطور بود اما ما از فرصتها استفاده نکردیم. برخوردمان با مساله آمریکا صفر و یکی بود.
یعنی از نظر شما تقابل دائمی مورد خدشه است.
این بحث، بحثی اقتضایی است و باید اقتضای زمان در نظر گرفته شود. شاخص اصلی در این میان منافع ملی است. در تعیین سیاستها منافع ملی باید خط قرمز باشد. در همه جهتگیریها باید منافع ملی در نظر گرفته شود. ما متاسفانه یا فرصتها را به موقع تشخیص ندادیم یا از آن استفاده نکردیم تا سرانجام فرصتها به تهدید تبدیل شد. با آمدن ترامپ او زیر میز برجام زد و تحریمها را بازگرداند. امروز هم شرایط خاصی حاکم است. خدا نکند با بیتدبیری تحریم سازمان ملل بازگردد. در صورتی که دوره ترامپ، اجماع جهانی علیه ما شکل گیرد، کار سخت خواهد شد. امروز فقط با تحریمهای آمریکا روبهرو هستیم و از تاثیر تروریسم اقتصادی کاخ سفید است که شرایط اقتصادی ما به این روز افتاده، اما از طرف مقام رهبری اعلام شده که مقاومت میکنیم.
ملت ایران نیز نظام را و رهبری معظم را دوست دارند. مردم میدانند که نظام جمهوری اسلامی باید بماند؛ چراکه اگر نظام ضربه بخورد قطعا وضع بهتر نخواهد شد. برای ملت ایران عاقلانهترین کار و بهترین کار راهبرد اصلاحات است آنهم از طریق صندوق رأی.
مردم پای صندوقهای رأی به آقای روحانی رأی دادند که تعامل با جهان روش دولت ایران باشد. امروز رفتار دولت بازتابدهنده رأی مردم نیست، چطور مردم اعتماد داشته باشند؟
ما از آقای روحانی گله بسیار داریم، زیرا به شعارهای خود وفادار نماند. البته با محدودیتها و موانع نیز آشناییم اما آقای روحانی باید بداند که آنچه در تاریخ میماند و آیندگان خواهند گفت عملکردی است که رئیسجمهور در راستای وفاداری به مردم داشته است. باید ایشان روش خود را عوض کند.
محمدحسین لطفالهی
- 9
- 3