محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در گفتوگو با رویداد۲۴ مشارکت مردم در انتخابات اسفند ماه را بررسی کرده و گفته در انتخابات مجلس دوازدهم گروهی که رقیبش را به انحای مختلف حذف و مردم را از مشارکت منصرف کرده، امیدوار است و در مقابل بخش دیگر جامعه مایوس است.
اظهارات مهم او را در ادامه میخوانید:
* دو قطبی شکل گرفته و تنها انگیزهای که باقی میماند، افرادی هستند که تا الان زیر سایه لیستهای چپ و راست، فرصت عرض اندام نداشتهاند؛ یعنی کسانی که تخصص داشتند، اما به دلیل محدودیت، در لیست قرار نگرفتند. اگر واقعا اصلاح طلبان لیست ندهند، فرصت برای انتخاب افراد مستقلی که خارج لیست اصولگرایان وارد میدان شدهاند فراهم خواهد شد.
*انتخابات پیش رو، یک انتخابات بخشی است. بخشی از جامعه به دلایل متعدد از حضور در انتخابات مایوس شده و بخش دیگر اتفاقا امیدوار است چون رقیبش را به شکلهای مختلف از جمله ناامید کردن، ردصلاحیت، چوب لای چرخ گذاشتن و غیره، از میدان به در کرده است و مردم را از حضور پای صندوقهای رای ناامید کرده است.
*همین بخشی که مانده حتی با کمترین میزان مشارکت بازهم انتخابات را برگزار میکند. مثلا اگر در یک شهر ۶۰ هزار نفر واجد رای دادن هستند، اگر ۲۰ هزار نفر هم شرکت کنند و یک فردی ۱۰ هزار رای بیاورد، نماینده مجلس میشود و مدعیاند که ما انتخابات برگزار کردهاند. اما در واقعیت، کشور از این شرایط ضرر هنگفتی را متحمل میشود.
*شرایط هرروز محدودتر میشود، اما اگر شما سالهای ۶۴-۶۵ و حتی ۷۶ را نگاه کنید، آن زمان هم همه ناامید بودند، اما یکدفعه در شرایطی که جامعه خسته شده بود و از روشهای دیگر نتیجه نگرفته بودند، آقای خاتمی با شعار ایجاد رفاه، امید و آزادی اندیشه آمد و ۲۰ میلیون رای آورد و تا حد زیادی هم موفق عمل کرد. بعد از این هم خاتمی چند دوره از افراد مختلفی همچون میرحسین موسوی، روحانی و عارف حمایت کرد. این افراد هربار جو خوبی در جامعه ایجاد کردند.
*برخی با این شور جامعه مخالفند و ترجیح میدهند جامعه یکدست باشد. به هرحال تا ابد که به این صورت نمیماند. مطمئن باشید این وحدت دروغین، به انتخابات آینده ریاست جمهوری نمیرسد. هدف از این کارشان منفعت است و اگر این منفعت را به دست نیاورند، دلیلی برای ادامه این وضعیت ندارند.
*من نه خوشبین هستم و نه سادهانگار. اما الزامات جامعه سیاسی را در رفتارهای دولت طی ۳۰ سال گذشته تحلیل میکنم. شما شرایط کنونی را از جهت انقباض سیاسی به هیچ عنوان نمیتوانید با دهه ۶۰ مقایسه کنید. دهه۶۰ هر نقدی مطرح میشد، میگفتند جنگ است؛ حتی حق اظهارنظر معمولی هم نداشتیم. حتی جرات نداشتیم بگوییم استاندار خراسان کج راه رفته یا استاندار تهران چرا کلاهش را این طور گذاشته است. صداوسیما بسته بود.
*زمانی روزنامه توس را منتشر میکردم و ماهی یک الی دوبار در دادگستری بودم. عضو سندیکای مرغ فروشان را گذاشته بودند هئیت مدیره نظارت بر مطبوعات. نمیخواهم فضای موجود را سفید جلوه دهم، ولی ما روزهای از این سختتر را هم دیدهایم.
*درباره بی انگیزهگی و گذرمردم از انتخابات و احزاب باید جمله معروف گل آقا در آن زمان را یادآوری کنم که میگفت «بنویسید خاتمی بخوانید ناطق نوری». یعنی بی اعتمادی به حدی بود که میگفتند شما در برگه رای خود مینویسید خاتمی، اما در نهایت اقای ناطق نوری انتخاب میشود. اما همه چیز تغییر کرد. فکر میکنید در زمان انتخابات آقای روحانی فضای انتخابات گرم بود؟ عمده مردم میگفتند چه فایده دارد رای دهیم؟ اصلا رئیس جمهور که نقشی ندارد. در چنین فضایی تلاش کردیم تا جا بیاندازیم که انتخابات مهم است و روحانی انتخاب شود، شرایط بهتر خواهد شد.
* مردم با صندوق قهر نکردهاند بلکه با شرایط موجود قهر کردهاند. اگر مطمئن باشند فردا آنچه که میخواهند از صندوق بیرون میآید، صف میکشند و زیر برف هم شده، رای میدهند.
- 11
- 3
مهرداد
۱۴۰۲/۱۱/۱۴ - ۸:۱۱
Permalink