هنوز سوداي رهبري و مديريت جهان را دارد. ۳ سالي است كه ديگر نتوانسته در محافل بينالمللي مطرح شود، اما تمايل زيادي داردکه باز هم اظهاراتي داشته باشد كه به تيتر يك رسانهها تبديل شود، گرچه موقعيتشناس خوبي نيست. احمدينژاد كه سابقه نگارش نامه به بوش و اوباما را دارد، اينبار به دبيركل جديد سازمان ملل نامه نوشت و خواهان جابهجايي مقر سازمان ملل، لغو حق وتو و گزارش به مردم شد.
بخشهايي از نامه به دبيركل
در بخشي از اين نامه آمده است: عالي جناب گوترس، دبيركل محترم سازمان ملل متحد، احتراما انتخاب جناب عالي را به سمت دبيركلي سازمان ملل متحد تبريك عرض مينمايم و براي شما در انجام اين مسئوليت خطير و به نتيجه رساندن ماموريتهايي كه در اين برهه حساس از زمان مورد انتظار ملتهاست، از خداوند مهربان موفقيت مسالت دارم.
او در ادامه مسئوليتهاي سازمان ملل را ياد آور شد كه: به خوبي مطلعيد كه سازمان ملل متحد در پاسخ به يك ضرورت تاريخي و آرزوي ديرين جامعه بشري براي سازماندهي مديريت مشترك جهاني و برپايي دنيايي سرشار از عدالت، آزادي، كرامت، صلح، امنيت و رفاه براي همه و عاري از هرگونه برتري جويي، ظلم، تبعيض، تحقير، جنگ، خشونت، تجاوز، ناامني و فقر تشكيل شده است.
وي ادامه داده است: عدم رعايت عدالت در اساسنامه سازمان ملل و برخورداري معدودي از اعضا از امتياز وتو، تضييع حقوق ملتها و به چالش كشيده شدن فلسفه وجودي اين سازمان را در پي داشته است. مزيد بر آن استقرار مقر سازمان در خاك ايالات متحده آمريكا به استيلاي دولت آمريكا بر اركان اين مهمترين نهاد بينالمللي انجاميده است كه در نتيجه آن، جز در دوران محدودي از ابتداي حيات خود نتوانسته است در مسائل مهم جهاني، نقش موثر و اصلي را به نفع ملتها ايفا نمايد.
وي مواردي را هم به دبيركل سازمان ملل پيشنهاد داد: مجمع عمومي در واقع نماد اراده جمعي ملتها و دولتها و در حقيقت نماينده صاحبان سهام جهان است و بايد بالاترين جايگاه را داشته باشد. متاسفانه امروز به بهانههاي گوناگون، اراده چند قدرت سلطهگر، به ويژه دولت آمريكا در مسائل مهم جهاني بر اراده جمعي و نظر مجمع عمومي غلبه دارد و مصوبات مجمع غالبا جنبه تزييني پيدا كرده است. اين شرايط بسيار ظالمانه، غيردموكراتيك و در نقطه مقابل فلسفه وجودي سازمان است. سازمان ملل تاسيس شد تا قدرتهاي سلطهگر و وارثان استعمارگران را محدود كند. تلاش مستمر و همگاني براي بازيابي جايگاه اصلي مجمع عمومي، يك ضرورت و مهمترين گام است.
وي ادامه داد: دبيركل در واقع رئيسجمهور جهان و نماينده همه ملتها در دفاع از حقوق آنان و پيشبرد اهداف مترقي سازمان است و بايد بالاترين جايگاه را در مناسبات جهاني داشته و تكيه اصلي او بر قدرت ملتها بوده و از توان جمعي ملتها براي انجام ماموريتهايش استفاده نمايد. زياده خواهي به نظر نميرسد اگر آرزو كنيم روزي دبيركل مستقيما توسط ملتها و با آرای آحاد مردم جهان برگزيده شود. حذف امتياز ناعادلانه و ضد مردمي «وتو» گام بعدي است كه بسيار مهم و عنصر اصلي در اصلاح ساختار است. بايد اين انحصار ظالمانه در هم شكسته شود. همچنين احمدينژاد نوشت: حداقل انتظار اين است كه در شرايط ناتواني در انجام وظايف به دليل تحميل قدرتهاي سلطه گر، دبيركل موضوع را مستقيما با همه مردم در ميان بگذارد و از آنان كمك بخواهد.
- 13
- 1