احمدينژادي متفاوت از آنچه كه ميشناسيم اين روزها در حال رونمايي است. به نظر ميرسد مردي كه در سال ٨٤ با نردبان اصولگرايي به قدرت رسيد و بعدها به آن پشت كرد، اين روزها تلاش ميكند فاصلهاش را با اين گروه بيشتر و بيشتر كند. فاصلهاي كه در دولت دوم او خود را بروز داد و حتي در انتخابات هفتم اسفند هم زمزمههايي از او به گوش ميرسيد كه شكست اصولگرايان را پيش بيني ميكرد. اكنون اما حرفهايي از زبان او بيان ميشود كه عجيب است، حرفهايي كه با مواضع پيشين او بسيار متفاوت است و اگر در زماني كه رياست دولت را عهدهدار بود در عملكرد او جاري بود بيشك ميراثي كه از خود باقي گذاشته بود امروز اينگونه صداي اعتراضها را از هر طرفي بلند نميكرد و كشور در وضعيت بهتري به سر ميبرد. رييس دولت سابق اين صحبتهاي بيسابقه را در جمع اساتيد دانشگاههاي كشور و به مناسبت هفته پژوهش بيان كرده است.
احمدينژاد به انتقادهايي كه اين روزها از وضعيت كشور ميشود اشاره ميكند و اين در حالي است كه بر كسي پوشيده نيست، وضعيتي كه امروز در كشور حاكم است بيارتباط با عملكرد هشت ساله دولت او نيست. به گزارش دولت بهار، او ميگويد: بالاخره نوع دوستان از وضعي كه داخلش هستيم، راضي نيستند. اين اصلش چيز خوبي است. انسان اگر به وضع موجودش راضي باشد، ديگر حركتي ميكند؟ نميكند ديگر، درجا ميزند. اما بخشي از گلايهها از اين است كه اين وضع طبيعي نيست. اين در شأنِ ما نيست. اين ميتواند بهتر باشد.
ميتواند خيلي بهتر باشد. ميتواند عالي باشد. وقتي يك چيزي ميتواند عالي باشد، حالا خوب است يا معمولي است يا خداي نكرده بد است؛ غصهاش ميشود. اين غصه را بايد به صورتي بيان كند. مردي كه در دوران رياستش بر دولت جناحهاي منتقد خود را بهطور كامل تخطئه ميكرد، اكنون اما ميگويد با تخطئه نميتوان به جايي رسيد و آن را كاري غير علمي ميداند و ميگويد: اگر بنشينيم انديشههايي كه در دنيا عرضه ميشود، تخطئه كنيم، به جايي نميرسيم. اصلا تخطئه انديشه و دانش كاري غيرعلمي است. انديشه، انديشه است؛ ارزشمند است. او حتي از تخطئه كردن انديشههاي غربي هم انتقاد ميكند و ميگويد: اينكه بنشينيم و سالها سخنراني كنيم آقا انديشه غربي غلط است، خب حالا بعدش چه؟ با گفتنِ من و امثال من كه اين خيلي بد است و اخ است، جهان اين را كنار ميگذارد؟ كنار كه نميگذارد. گرچه من اصلا اين نوع قضاوت درباره انديشه را قبول ندارم.
هيچ انگيزهاي براي اصلاحات اجتماعي باقي نميماند
باورش سخت است ولي محمود احمدينژاد درباره نبودن انگيزه براي اصلاحات اجتماعي هشدار ميدهد. اين در حالي است كه در دولت او يكي از زيرساختهاي مهم اصلاحات اجتماعي و جامعه مدني يعني سازمانهاي مردم نهاد تحت سختترين فشارها قرار گرفتند و فعاليتشان متوقف شد. رييس دولت سابق ميگويد: اگر نگاهِ فرآيندي و تاريخي داشته باشيم، حوادثِ نقطهاي و مقطعي ما را با خود نميبرد. الان هر رسانهاي باز ميكنيم منفي است. از صبح تا شب دارد پتك ميزند در سرمان كه آقا همهچيز به هم ريخته است. همه فاسد و دزد هستند. همهچيز خراب است. عقل، فكر و منطقي نيست. خب اگر نگاه فرآيندي نداشته باشيم در معرضِ اين هجمه كارمان تمام است و تسليم هستيم. هيچ انگيزهاي براي اصلاحات اجتماعي باقي نميماند و همه رو به قبله ميخوابيم.
بگذاريد فكرها عرضه شود
احمدينژاد در بخش ديگري از سخنانش از آزاديبيان سخن ميگويد و اينكه همه انديشهها بايد عرضه شود و از محدوديتهايي ميگويد كه فسادزاست. او ميگويد: نظرات گوناگون بايد مطرح شود. همه انديشهها بايد فعال شود. اگر شما آرمان بزرگي گذاشتيد همه برايش كار ميكنيم. اما در آرمانهاي كوچك و نقطهاي شخصي، هيچ دو نفري كنار هم نميتوانند باشند. ايرانيها از ملتهايي هستند كه در تاريخ، آرمانهاي بزرگ انساني و الهي داشتهاند. هيچوقت به وضع موجودشان راضي نبودند. اگر در آزادي بيان و انديشه به سمت مطلق سير كند، تعادل ايجاد ميشود و رشد اتفاق ميافتد. هر نوع محدوديت فساد ايجاد ميكند. بگذاريد فكرها عرضه شود، بحثها بشود، تا كسي شبيه من فكر نكرد، نگوييم كه فلاني فكر تو اصل نيست.
به نظر ميرسد احمدينژاد ميخواهد بهطور كلي خط خود را از هر گروه و جناح سياسي ديگري جدا كند و خود را جناحي مستقل در فضاي سياسي ايران معرفي كند و در كنار اين شايد خاطرات دوران رياستش بر دولت را در ذهنها به فراموشي بسپارد و او حرفهايي را بر زبان ميآورد كه به هيچ عنوان قابل مقايسه با مواضع قبلي او و عملكردش در دولت ندارد. اما اينكه او با اين حرفها به دنبال چيست و چه برنامهاي براي آينده در سر دارد مشخص نيست.
- 17
- 6