محمدرضا عارف، معاون اول دولت اصلاحات، رئیس بنیاد امید ایرانیان، رئیس فراکسیون امید، رئیس شورای عالی اصلاحطلبان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و امید اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ است، موضعش اما سکوت است! شاید هیچ اصلاحطلبی موقعیت این روزهای محمدرضا عارف را نداشته باشد. او به نماد اصلاحطلبی تبدیل شده و در موضعگیریهای خرد و کلان اصلاحطلبان تاثیر فراوانی دارد، اما سکوت کرده است.
مگر میشود فردی به زعم برخی، تنها امید اصلاحطلبی، اما منفعل باشد؟ بهراستی علت سکوت محمدرضا عارف چیست؟ شایعات فراوانی در مورد این سکوت مطرح میشود، ازجمله اینکه دکتر عارف به این دلیل که نیاز به تایید صلاحیت از سوی نهادهای نظارتی دارد، سکوت کرده است. موضعی که چندان منطقی به نظر نمیرسد و به نوعی از عدم آگاهی از وظایف و مشغلههای سنگین وی بعد از سال ۹۲ نشات میگیرد، اما در هر صورت انتظار بیشتری از رئیس شورای عالی اصلاحطلبان وجود دارد.
جوانانی که چشم امید به او دارند تا فردایی روشن را برای کشور رقم بزند و آنها انتظار دارند که او بیشتر رسانهای شود. رسانهای شدن عارف و اعلام موضع او در مورد مشکلات پیش روی جامعه، دولت و حتی عالم سیاستورزی، امید بیشتری را به بدنه اصلاحطلبان تزریق میکند. عارف محدودیتی ندارد و کسی هم از او انتظار ندارد که وارد خطوط قرمز شود. هرچند دکتر عارف بهجد مشغول فعالیتهای عملی است، اما نباید از نقش رهبری خود در بین تودههای مختلف و بدنه اصلاحطلبان چشمپوشی کند.
به بهانه بررسی مواضع این روزهای عارف و سکوت او، «آرمان» با سیدحسن رسولی از نزدیکان و مدیران نزدیک به عارف گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
شما در بین اصحاب رسانه به نزدیکترین مدیر به دکتر عارف شهرت دارید. انتظارها از محمدرضا عارف زیاد است، اما او سکوت رسانهای را انتخاب کرده است. دلیل این سکوت چیست؟
به دلیل نزدیکی به آقای دکتر عارف همواره در معرض این سوال، انتقاد و اعتراض اصلاحطلبان و افرادی که چشم امید به جایگاه آقای عارف دارند، قرار دارم. همیشه این نقد در مورد آقای عارف وجود دارد که چرا ایشان هیچگاه بروز و ظهور مناسب رسانهای ندارد. واقعیت این است که عدم حضور رسانهای دکتر عارف را باید نقدی مهم به وی دانست. به نظر من برای تعیین نوع رفتار رئیس شورای عالی اصلاحطلبان و عدم تمایل ایشان در تبدیل شدن به شخصیت رسانهای، باید چند نکته را مدنظر قرار داد. شخصیت، باورها و گرایشات فردی آقای عارف قالب رفتارهای عینی و اجتماعی وی را تعیین میکند.
او از سال ۱۳۸۰ تا مهر ۱۳۸۴ به مدت چهارسال معاون اول رئیسجمهور اصلاحات بود. در آن زمان دکتر عارف بهرغم اینکه نفر دوم دولت بود و در بسیاری از موارد به نیابت از رئیس آن دولت تصمیمگیری میکرد، تمایل نداشت جلوتر از رئیس دولت اصلاحات حرکت کند. بروز و ظهور رسانهای دکتر عارف در مقایسه با آقایان رحیمی و جهانگیری در سطح بسیار پایینی قرار داشت. بنده در زمان دولت اصلاحات استاندار بودم و همواره انتقاد از عدم حضور رسانهای به دکتر عارف وارد بود.
واکنش آقای عارف در آن زمان به انتقادات از عدم حضور رسانهای چه بود؟
آقای عارف در آن زمان این نکته را مطرح میکردند که من عموما در جایی ورود پیدا میکنم که در جهت تقویت نفر اول قوه مجریه است. آقای عارف در زمان معاون اولی هیچگاه نمیخواست در عرض رئیس دولت اصلاحات قرار بگیرد. اگر دقت شود، در زمانی که آقای عارف معاون دکتر معین بود، همین سیاست رسانهای را دنبال میکرد، اما در زمانی که ریاست دانشگاه تهران را پذیرفت، بروز و ظهور دکتر عارف در رسانهها در اندازه جایگاه وی بود و مرتبا با رسانهها در ارتباط بود.
زمانی که دکتر عارف رئیس وزارت پست، تلگراف و تلفن بود هم بروز و ظهور رسانهای بسیار خوبی داشت. آقای دکتر عارف اینروزها رئیس فراکسیون امید و مرکز ثقل و حلقه وصل و مرجع انسجامبخشی همه اعضای فراکسیون امید است که فراکسیونی متشکل از اقوام، استانها و مذاهب مختلف است که اهداف جریان اصلاحات را دنبال میکند. آقای عارف بیش از رسانهای شدن به تفاهمبخشی اولویت میدهد. دکتر عارف عنصر رسانهای نیست و عنصر عملیاتی است.
شما در حال توجیه عدم حضور رسانهای آقای عارف هستید، اما مردم از اصحاب رسانه و سیاسی میپرسند عارف در مجلس چه دستاوردی داشته است؟
اتفاقا آقای عارف به این موضوع توجه دارند. ایشان به جای اینکه یک شخصیت رسانهای باشد، تلاش فروان کرد در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب که یک نفر از قوه قضائیه و یک نفر از قوه مجریه در آن حضور دارند، افرادی از طرف مجلس در این رسانه حضور داشته باشند که دارای سبقه اصلاحطلبی باشند و خوشبختانه به این هدف هم رسید و امروز شاهد هستیم فعالان سیاسی بهراحتی میتوانند مجوز فعالیت سیاسی از این کمیسیون را اخذ کنند.
در هیات نظارت بر انتخابات شوراها با تدبیر آقای عارف، امکان ردصلاحیت اصلاحطلبان به صورت فلهای در انتخابات شورای شهر وجود ندارد و براساس قانون اساسی، شورای نگهبان بر تمامی انتخاباتها نظارت دارد، بهاستثنای شورای اسلامی شهروروستا که این نظارت بر عده کمیته نامبرده گذاشته شده است. در انتخابات شورای شهر، هیئت پنجنفرهای در مجلس تعیین میشود و این هیات، هیاتهای سهنفرهای را در مراکز استانها تشکیل میدهند که بررسی صلاحیت نامزدهای تایید صلاحیتشده را برعهده دارند. آقای عارف تمام تلاش خود را کرده است که از این پنج نفر تعیینشده اکثریتشان اصلاحطلب باشند. در اثر این تلاشهای پنهان و موثر، بسیاری از اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر تایید صلاحیت خواهند شد.
پس اصلاحطلبان با تدبیر آقای عارف در انتخابات شورای شهر دست بالایی دارند؟
بله، آقای عارف به جای حضور رسانهای ترجیح میدهند ساماندهی و مدیریت این امور را برعهده داشته باشند. دیگر شاهد ردصلاحیت فلهای اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر نخواهیم بود. از این منظر اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر لیستهای با کیفیتتری را میتوانند به مردم معرفی کنند.
عدم حضور آقای عارف در هیاترئیسه مجلسی که برای شکلگیری آن تلاش بیوقفهای کردند موجب بیانگیزگی وی نشده است؟
خیر، آقای عارف اینروزها دغدغهای در مورد هیاترئیسه مجلس ندارد. وی احساس میکند دکتر پزشکیان نقش وی را در هیاترئیسه مجلس ایفا میکند. دکتر مطهری صدای مردم ایران را به گوش مسئولان میرساند و حتی دکتر صادقی در مقاطعی نقش آقای عارف را در مجلس برعهده میگیرند. جریان اصلاحات برای سخنرانی کمبود ظرفیت ندارد، اما برای ریاست شورای عالی اصلاحطلبان و ریاست فراکسیون امید بدیلی برای عارف وجود ندارد. بشخصه شاهد بودم برای ریاست شورای عالی هیچکس کاندیدا نشد، زیرا ایفای مدیریت در مجموعه راهبردی شورای عالی از خصوصیات شخصیتی و صفات اخلاقی آقای عارف است. هیچکس برای ریاست فراکسیون امید کاندیدا نشد. در مجلس، عارف کاری کرد که کسی نگران رد صلاحیت در ۹۶ نیست.
از عدم ارتباطاترسانهای دکتر عارف که بگذریم، ریاست فراکسیون امید به عنوان نماینده مجلس تهران، با مردمی که به وی رای دادند هم ارتباطی ندارد...
ببینید! من همواره در معرض انتقادها و شاهد فریادهای پیاپی جوانان در مورد آقای عارف هستم. جوانان چون به آقای عارف دسترس ندارند، هرجا که مرا میبینند به خاطر این موضوع بر سرم فریاد میزنند، اما واقعیت این است که آقای عارف در برخی مساجد سطح شهر تهران و حوزه انتخابیه خود دفاتری دارد و به دقت مطلب و انتقادات مردم از طریق این دفاتر به وی منتقل میشود، اما شخصیت آقای عارف رسانهای نیست.
وی شخصیت نتیجهگرا و دوراندیشانهای دارد. آقای عارف چندان درصدد حضور گسترده در سطح رسانهها نیست. من شاهد هستم که آقای عارف پنج دقیقه وقت خالی ندارد. عارف رهبری یک فراکسیون و یک شورای عالی را بر عهده دارد و بعد از رئیس دولت اصلاحات که راهبری جریان اصلاحات را بر عهده دارند، تنها چهرهای است که میتواند به صورت غیرآشکار و غیررسانهای و با حاشیه کمتر، اهداف اصلاحطلبی را دنبال کند. آقای عارف باید هزینه تمامی این انتقادات را بپردازد تا بهتدریج فضای مناسبتری برای جریان اصلاحات ایجاد شود.
توجیه شما منطقی نیست. اینکه امروز دکتر عارف مسئولیت ندارند، پس رسانهای نیستند، کاملا غیرمنطقی است. اینروزها نه تنها مجموعه اصلاحطلبان و جوانان اصلاحطلب، بلکه مردم تهران انتظار بیشتری از عارف دارند. رفتار آقای عارف به هیچوجه قابل توجیه نیست.
اینکه باید خواست مردم در مجلس توسط دکتر عارف محقق شود، کاملا منطقی است. مردم تهران به این دلیل به عارف رای دادند که از او یک رفتار مسئولانه و مدبرانه در سال ۹۲ دیدند. در انتخابات مجلس فردی نفر سیویکم شد که ریاست مجلس را در کارنامه مدیریتی خود به یدک میکشید. مردم از آقای عارف انتظار دارند مطالباتشان را پیگیری کند.
اما آقای عارف مطالبات رایدهندگان را پیگیری نمیکند.
نه، اینطور نیست. مردم پیگیر مطلبات خود هستند و انتظار هم دارند که مطالبات آنها پیگیری شود. اجازه بدهید بهتر توضیح دهم. زمانی مردم تمایل دارند که در عین اینکه مطالباتشان پیگیری میشود، فرد مدنظر آنها آن مطالبات را پیگیری کند، اما ممکن است ملاحظاتی لحاظ شود که فقط قرار است توسط شخص آقای عارف پیگیری شود، یا در حالت بهتر با مدیریت آقای عارف توسط دیگران این مطالبات پیگیری شود. اما براساس توضیح قبلی، آقای عارف اعتقاد دارد که باید تلاش کرد در حوزه صرف قدرت تاثیرگذار بود.
چگونه میخواهید در حوزه قدرت تاثیرگذار باشید؟
اینروزها تمامی مدیران و اشخاص شناختهشده و مدبر اصلاحطلب، ردصلاحیت میشوند. آنها دو راه بیشتر ندارند؛ یا چون ردصلاحیت میشوند از عرصه سیاسی کنارهگیری کنند، یا اینکه چون نظام برای آنها هزینه کرده تا مدیر شوند از پیگیری اهداف انقلاب دست نکشند و خدمت به انقلاب را در تاثیرگذاری در قدرت بدانند و تجارب خود را در اختیار جوانان اصلاحطلب قرار دهند. امروز افرادی که در فراکسیون امید هستند از همین پروژه تاثیرگذاری در قدرت، در مجلس قرار دارند.
اما عارف اعتراضات به نوع عملکرد خود را به رسمیت نمیشناسد .
خیر، اینطور نیست. عارف تمام اعتراضات را به جان و دل میپذیرد و منتقدان عارف برای وی بیشترین ارزش و اعتبار را دارند و به زودی آقای عارف با موکلان خود مسائل مختلف را در میان میگذارد.
برخی اصرار دارند عارف سخنی نمیگوید و ظهور رسانهای ندارد، چون نمیخواهد رد صلاحیت شود. این مطلب تا چه اندازه منطقی است؟
کسی که از ردصلاحیت شدن میترسد در بزنگاههای مختلف بین منافع فردی مانند ردصلاحیت نشدن و منافع ملی، منافع فردی برای وی مهم خواهد بود. دکتر عارف در سال ۹۲ نشان داد و ثابت کرد که میتواند از احساسات و حقوق خود بگذرد تا ملت به اهداف خود دست یابند. بنابراین عدم تحرک رسانهای دکتر عارف از ترس ردصلاحیت شدن نیست. شاید به این علت باشد که عارف احساس میکند اگر غیر از مشی فعلی به نوع دیگری عمل کند نتواند به اهداف مدنظر رایدهندگان دسترسی پیدا کند. شاید عارف احساس میکند اگر بیش از این میزان رسانهای رفتار کند نمیتواند به اهداف خود برسد. آقای عارف این روزها وظیفه رفع سوءتفاهم جریان حاکمیت با اصلاح طلبان را برعهده دارد.
امروز در نتیجه کار و عملکرد اصلاحطلبان، دیگر رسانههای مخالف دولت تیتر نمیزنند که اصلاحات مرد. امروز اصلاحات زنده است، چون در دو قوه کشور، یکی قوه مجریه منتخب اصلاحطلبان حضور دارد و اگر رای اصلاحطلبان نبود امروز روحانی رئیس قوه مجریه نبود و همچنین در قوه مقننه نیز دو نایب رئیس با مشی اصلاحطلبی حضور چشمگیر دارند. درست است مردم و جوانان به دلیل رسانهای نبودن عارف برایش جوک در میآورند، اما عارف تاثیرگذار است. گرفتن یک تصمیم سیاسی همواره آثار خوب ندارد. آقای عارف تا نیمهشب در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند، اما شش صبح در فراکسیون امید حضور دارند و بعدازظهر همان روز به شورای عالی سیاستگذاری میروند.
اما عارف اگر ۱۴۰۰ کاندیدای جریان اصلاحطلب است باید در یک روستا هم به عنوان اصلاحطلب شناخته شود.
تمام استدلالهای من براساس اطلاعات و اشراف پنهان من به این موضوع است. اگر لازم باشد باید مطالبات از عارف رسانهای شود.
- 11
- 1