منتقداز دید آیتا.... هاشمی محترم بود چرا که سبب پیشرفت و رفع کمبودها و نواقص میشد، اما منتقدی که با اهداف دیگر به انتقاد میپردازد و منافع شخصی و گروهی را مقدم بر منافع ملی میداند را نباید مورد مشورت قرار داد چون اهداف او خواست ملت و مطلوب کشور فاصله دارد. محمد عطریانفر یک عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفته است: آقای هاشمی منتقدان خود را دو دسته میدانست. دستهای که از واقعیت زندگی او مطلعند اما خود را به خواب زدهاند و قصد هم ندارند بیدار شوند.ایرنا نوشت؛ ایشان میدانست به اینها هر قدر هم پاسخ داده شود، باز تاثیری در کارشان نخواهد داشت. گروه دیگر هم افرادی بودند که از سر بیاطلاعی این تهمتها علیه هاشمی را باور میکردند.
اتهامی که همیشه به آیتا... هاشمی زده میشد افسانه مرد ثروتمندی به نام اکبر هاشمی رفسنجانی بود که در همه جا حضور داشت و ثروت و قدرت کشور دستش بود و از پشت به همه چیز و همهکس خط میداد. چرا هاشمی همیشه در مقابل این اتهامات سکوت کرد؟
دو فرض میتوان در نظر گرفت. یکی اینکه افرادی که گرفتار کثرت فعالیت هستند فرصتی برای پاسخگویی به این اتهامات ندارند. هر چند تکلیف را از اطرافیان شخص ساقط نمیکند و شاید خود ما هم میتوانستیم مدافعان بهتری برای ایشان باشیم. از طرفی اما آیتا... هاشمی منتقدان خود را دو دسته میدانست. دستهای که از واقعیت زندگی او مطلعند اما خود را به خواب زدهاند و قصد هم ندارند بیدار شوند. ایشان میدانست به اینها هر چقدر هم پاسخ داده شود، باز تاثیری در کارشان نخواهد داشت. گروه دیگر هم افرادی بودند که از روی بیاطلاعی این تهمتها علیه هاشمی را باور میکردند.
اما همین شایعات رخدادهای مهمی در کشور به وجود آورد. شاید دلیل رای آوردن احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ هم دامن زدن به این شایعات درباره آقای هاشمی بود؟
اتفاقی که در سال ۸۴ آیتا... هاشمی را از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری بازداشت به خاطر این اتهامات نبود. بلکه طرحی از پیش تعریفشده توسط عدهای بود تا ایشان به قدرت نرسد وگرنه احمدینژاد عددی نبود که بیاید و در مقابل آقای هاشمی قدعلم کند. اما ایراد شما را بهطور کلی رد نمیکنم، شاید باید اطرافیان و دوستان ایشان در مقابل این اتهامات موضعگیری بهتری میکردند. توجه داشته باشید که خیلی از این مسائل از جنس گفتوگو نبود که با پاسخگویی حل شود. این همه حرف علیه مهدی هاشمی زده شد. مهدی هم به توصیه بزرگان از کشور خارج شد. وقتی اتهامات بالا گرفت حتی برخی توصیه کردند وی از بازگشت به کشور خودداری کند اما آقای هاشمی ایستاد و گفت مهدی به ایران میآید و به زندان هم میرود.
پرونده قضائی مهدی هاشمی را بخوانید. محکومیت وی عجیب و غریب است. الان پرونده وی در حال اعاده بررسی است. سه اتهام به ایشان زده شده است. یکی گرفتن رشوه در قضیه کرسنت که هیچ سند و ادلهای برای اثبات این اتهام ارائه نشده است. اتهام دوم استفاده از اموال دولت در انتخابات است. که در این مورد هم چیزی ثابت نشد. چند نفری آمدند در دادگاه و ادعاهایی را مطرح کردند و بعدا هم گفتند که شهادتشان دروغ بوده است. اتهام سوم هم مربوط به نوار مکالمهای است که میگویند در آن به مقامات کشور توهین شده است. اما اینکه آقا مهدی با پای خود به ایران آمد ارزشمند بود. ایشان گفت پدرم به خاطر من اذیت میشود و به همین خاطر برگشتم.
خط قرمز هاشمی چه بود؟
آیتا... هاشمی هم خط قرمز اعتقادی و فکری داشت ولی خط قرمزش شخصی نبود. هاشمی که حاضر بود خود، خانواده، زندگی و مالش را در راه تثبیت انقلاب و ارزشهای اخلاقی بدهد، چگونه میتوانست سر زندان رفتن دختر و پسرش دچار غلیان احساسات شود. یادم هست شبی که مهدی هاشمی میخواست فردایش خود را به اوین معرفی کند به منزل ایشان رفتم. آقای مرعشی، کرباسچی، فاطمه، همسر آقای هاشمی هم بود. ولی هنوز ایشان نیامده بود. مهدی میگفت فردا به محض ورود به زندان اعتصاب غذا میکنم. دقایقی بعد آقای هاشمی از راه رسید و با مهمانها حال و احوال کردند و نشست. گفت چه خبر؟ گفتم آقا مهدی میخواهد فردا در زندان اعتصاب غذا کند. یکمرتبه بهشدت ناراحت شده و چهرهاش را در هم کشید و خطاب به مهدی گفت: بی خود! حق نداری! این حرفها چیست؟ میروی زندان، سختی میکشی و بزرگ میشوی.
ان شاءا... هم یک روز از آنجا بیرون میآیی. اعتصاب غذا از نظر من حرام شرعی است. برو و نترس و محکم باش. شما نمیتوانید رابطه مهدی با پدرش را تصور کنید. مهدی عزیزترین فرزند خانواده هاشمی بود. هوش بالایی دارد و بسیاری از خصوصیاتش مانند ایشان است. شما نمیتوانید جایگاهی را که آقای هاشمی در آن ایستاده بود را درک کنید. باید از نزدیک فداکاریهای او برای کشور و انقلاب را میدیدید. اینکه حاضر بود همه زندگی و خانواده اش را برای کشور فدا کند. آن هم کسی که شناسنامه انقلاب بود و این همه تهمت و حرفهای بیربط از عوامل درجه چندم میشنید.
- 14
- 1