جناب احمدينژاد، خودش را هم دور ميزند! تمام کساني که با حيرت، ويدئوي تبليغاتي سهتفنگدار را در طول ساعتهاي گذشته در فضاي مجازي دستبهدست کردهاند، لابد با حيرت تمام از خود پرسيدهاند که مگر قرار نبود...؟
بله، جناب احمدينژاد همين است؛ تمام هشت سال دولتش همينطور بود. او، ارباب تصميمهاي خلقالساعه و لحظهاي است. يکسال تمام را بدون هماهنگي به سفرهاي تبليغاتي - استاني گذراند و وقتي با توصيه به حضورنیافتن روبهرو شد، در بيانيهاي لجوجانه ابراز کرد: «از هيچ فرد، جناح، حزب و گروهي حمايت نکرده و نخواهم کرد.
اين موضع قطعي و غيرقابل تغيير اينجانب است.» حالا اما بههمراه يار غار و اشبهترين خلايق به خود براي ضلع سوم مثلث «ماح» (محمود - اسفنديار- حميدرضا) يعني بقايي، آستين بالا زده است؛ درخت ميکارند، ويدئو ضبط ميکنند، فلسفه ميبافند و ناگهان در توئيتر ظاهر ميشوند. مثلث «ماح»، اگر هيچ ربطي به درخشاني و شفافي ماه شب چهارده نداشته باشند اما آينه تمامنما و واضح بخشي از جامعه ماست؛ اينکه برخي از سياسيون عصر جديد با کارنامهاي مردود و آفتزده، آنقدر روي حافظه تاريخي ضعيف و فراموشکاري هميشگي برخي از ملت حساب باز کردهاند که همچنان دست از تلاش براي رخنه دوباره برنميدارند.
خب، بياييد با هم بررسي کنيم که چطور ميشود رئيسدولت هاله نور، هنوز جوهر بيانيهاش: «حمايت نميکنم... قطعي و غيرقابل تغيير است»، خشک نشده به اميد آفريدن نسخه ايراني پوتين - مدودف، عزمش را جزم کرده است.
خاطر مبارکتان باشد، ايشان همان کسي است که فرمودند قطعنامهها کاغذپاره هستند و تحريمها، بيتأثير و باکي از اين تهديدها ندارند و آنقدر صادر کنند تا فلانجايشان منهدم شود. روزگار که گذشت، تورم افسارگسيخته، کاهش فروش نفت و بيارزششدن پول ملي، زنگهاي خطر را بهصدا درآورد، حرفهاي تازهاي زد: «... بالاخره ايشان (لاريجاني) که ميداند وضع چه خبر است و نفت چقدر فروش ميرود و چطور بانک مرکزي دارد براي جابهجايي ارز و تأمين نيازهاي کشور تلاش ميکند.»
اگر به ياد داشته باشيد، قرارداد جنجالي کرسنت در ابتداي دولت استاد، يکجانبه، لغو و بدون پيگیري به حال خود رها شد. صحبت از پشت پردههايي بود که در انعقاد آن نقش داشتند و با رويکرد زيرسؤالبردن تمام تصميمها در گذشته، قرارداد را پاره کردند و اين پارهکردن، گره کوري شد و ماند.
اين گره کور هنوز وزارت نفت ايران را درگير خود کرده و هرازچندگاهي خبر ميرسد که طرف اماراتي، موفق به کسب حکم پرداخت خسارتي سنگين شده است اما فقط سه سال پس از آن لغو يکجانبه بود که تلاشهايي براي توافق با اماراتيها کليد خورد و اينبار کيهان از آن پشتپردهها، پرده تازهاي برداشت و نوشت: «رحيمي، معاون حقوقي و پارلماني رئيسجمهوري، خطاب به... ميگويد: من از مخالفان سرسخت انعقاد قرارداد با کرسنت بودهام ولي اکنون که آقاي کردان، رياست هيأت مذاکرهکننده را برعهده دارند، نسبت به قرارداد جديد، اعتماد و اطمينان کامل دارم.» ميبينيد؟ آقايان فهميدند که دنيا به تصميمهاي لحظهاي دوستان توجهي نميکند و قوانين، راه خود را ميروند.
يا حتما بهخاطر داريد که در آغاز برپایی دولت معجزه هزاره سوم استاد، روزش با حمله به آمريکا شروع ميشد و خورشيدش با جمله «آب رو بريزيد اونجايي که ميسوزه» غروب ميکرد. يادتان هست که در نامهاي ۱۸ صفحهاي خطاب به جورج بوش نوشت: «افراد بابصيرت اکنون صداي فروپاشي و سقوط اين ايدئولوژي و انديشههاي نظام ليبرالدموکراسي را ميشنوند.» اما همه اينها طولي نکشيد.
دولت دومش به نيمه نرسيده بود که البرادعي فاش کرد: «احمدينژاد طي نامهاي در سال ۱۳۸۸ و از طريق او به اوباما، آمادگي ايران را براي مذاکره دوجانبه بدون پيششرط و بر مبناي احترام متقابل اعلام کرد.» رئيس دولت پاکدستان در آخرين سفرش به نيويورک هم برخلاف سخنرانيهايي که در آن به ايالاتمتحده حمله ميکرد، در موضعي عجيب اعلام کرد: «ايران، جايگاه ايالاتمتحده آمريکا را ميداند و بر اين باور است که ما ميتوانيم با همديگر رابطه داشته باشيم.» آن همه خطونشان، دهنکجي و سخنان تيزتر از تيغ خطاب به دشمن ايدئولوژيک نظام کجا و آن دستوپايزدنهاي او و ياران نزديکش براي حلوفصل تنش با ايالاتمتحده و تمامشدن مناقشات هستهاي کجا.
اينها که گفتيم، فقط گوشهاي بود از انبوه گفتارها و کردارهايي که بر زبان استاد جاري ميشد و چندي بعد، خلافش را به ثبت ميرساند. حالا هم چيزي عوض نشده؛ مثلث «ماح»، خودش بهتر ميداند که تأييدصلاحیت ضلع سومشان که تازه از بند رسته، تقريبا محال است.
آنها فقط به وسط آمدهاند تا بار ديگر به اصولگرايان دهنکجي کنند و به خاستگاه اصليشان حالي کرده که هرگز سرمايه سياسي و اجتماعي خود را خرج اين جريان نميکنند و حتي حاضر هستند بازي دوستان سابقشان را به هم بريزند تا بر اين مرزبندي تأکيد کرده باشند. پس احمدينژاد، مشايي و بقايي، ناگهان در توئيتر، حساب کاربري ميسازند و براي مخاطبها پيغام ميدهند؛ توئيتري که در دوره دولت خودشان فيلتر شده و به محاق توقيف رفته! بيشک خودشان هم بهتر ميدانند که اکثريت کاربران شبکههاي اجتماعي در صف سياسي متفاوتي تعريف ميشوند.
شايد هم احمدينژاد همچون خانهنشيني ۱۱ روزهاش قصد دارد نارضايتياش را به هر طريقي و با هر وسيلهاي ابراز کند. نارضايتي از توصيهاي که حالا به نظر ميرسد، هيچ به مذاق محمودخان خوش نيامده...
- 12
- 2