مردم نیازمند گفتوگو با دولت هستند
تبلیغات نامحسوس انتخاباتی صداوسیما برای افرادی خاص، موضوعی بود که واکنش بسیاری از حامیان دولت، نمایندگان مجلس، مردم و حتی اصولگرایان مانند باهنر را به دنبال داشت. در این مدت باقیمانده از عمر دولت، روحانی باید تلاش کند که محصول تلاشهای سه ساله خود را برداشت کند و دستاوردهای دولت را در منظر مردم بگذارد، اما هرروز با مشکلتراشیهای جدیدی مواجه میشود.
صداوسیما به صورت نامحسوسی دست به تبلیغات زودهنگام برای افرادی خاص کردهاست که احتمال میرود در عرصه انتخابات حضور خواهند داشت و مقابل روحانی میایستند. البته این موضوع آنقدرها هم نامحسوس نبوده و واکنشهای متعددی را به همراه داشته است. «آرمان» برای بررسی این موضوع با اشرف بروجردی، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرد که متن آن را در ادامه میخوانید.
چند ماه تا پایان عمر دولت باقی مانده و این مدت میتواند به عنوان روزهای برداشت محصول دولت یازدهم، دستاوردهای دولت را بیش از پیش نمایان کند. آقای روحانی در این مدت باقیمانده چه برنامههایی را باید در پیش بگیرد؟
مهمترین دغدغهای که رئیسجمهور در این مدت باید دنبال کند مربوط به بحثهای رسانهای است و روحانی در این ماهها باید با مردم «صحبت» کند. صداوسیما پتانسیل مناسبی در ارتباط میان دولت و مردم دارد که از این ظرفیت استفاده نکرده و مردم در این مدت قادر نبودند حرفهای خود را به رئیسجمهور بزنند و حرفهای رئیس دولت را بشنوند.
این سازمان، توان خود را در بزرگنمایی مشکلات موجود در کشور به کار گرفت و تلاش کرد که همه دشواریهایی را که گریبانگیر جامعه شده است به پای رئیس دستگاه اجرایی بگذارد. این رویهای که ما شاهد آن بودیم، توان زیادی را از دولت گرفت و فرسایش بسیاری بهوجود آورد. درباره رویه غلط صداوسیما، مصداقهای بسیاری را نیز میتوان نام برد. امروز، شرایط کشور حکم میکند که آقای روحانی شخصا این خلأ را پر کند و با مردم صحبت کند. مردم هم احساس نیاز میکنند که رئیسجمهور با آنها به گفتوگو بپردازد.
از سوی دیگر، باید به این نکته هم اشاره کنم که آقای روحانی در این مدت تعامل خوبی با مراجع و حوزویان داشته است، اما به نظر میرسد که در این ماهها، باید بیش از پیش با مراجع و علما ارتباط داشته باشد و با آنها تعامل کند. به عبارت دیگر، رئیس دولت باید گفتوگوی بیشتری با مراجع و بزرگان حوزه داشته باشد تا بتواند ضمن استفاده از رهنمودهای آنها پشتوانه خوبی از طرف مراجع داشته باشد. حمایت مراجع اگر بیشتر از گذشته باشد، روحانی در ادامه میتواند از دشواریهای گذشته بکاهد و همچنین مردم هم با او همراهتر خواهند شد.
برخی منتقدان و البته حامیان دولت معتقدند که دولت در برخی مسائل مانند محیط زیست، فرهنگ و سیاستداخلی قادر نبود برنامههای خود را پیش ببرد. چه موانعی باعث شد که این امر رخ دهد و دولت در به وجود آمدن این چالشها تا چه اندازه مقصر بوده است؟
به عقیده من، دولت در ارتباط با مباحث فرهنگی موفق شده که حرف مردم را دریابد، به این معنا که دستگاه اجرایی کشور، مطالبات و نیازهای مردم را در این زمینه میداند و درک کرده، اما نقد من به افرادی است که فرهنگ را تنها از منظر خود مطرح میکنند. دلواپسان و افرادی که خود را اصولگرا مینامند، تعریف عجیبی از فرهنگ دارند.
البته در این میان متذکر شوم که منظور بنده تندروها و افرادی است که نام خود را اصولگرا گذاشتهاند، اما اصولگرا نیستند و از این عنوان استفاده ابزاری میکنند. ما هم به یک معنا اصولگرا هستیم و معتقدیم که یک چارچوبی داریم و آن چارچوب، حفظ نظام و منافع کشور است و از این اصول، عدول نمیکنیم، اما آرمانها، رویکردها و دغدغههایی داریم که قصد داریم این آرمانها مطرح و به بحث و گفتوگو گذاشته شود. به اصل مطلب بازگردیم. این مهم است که ما فرهنگ را چه معنا کنیم و چه چیزی را «فرهنگ» مینامیم.
این موضوع به چه دلیلی حائز اهمیت است؟
اگر فکر کنیم که فرهنگ همان چیزی است که تنها من درک میکنم و دیگران هرچه میگویند غلط است، این موضوع ما را دچار چالش خواهد کرد. دلواپسانی که تحت عناوین مختلف اظهار نظر میکنند، رویکردی اتهامی به مسائل دارند و به مجموعههایی که غیر از خودشان هستند، تهمتهایی میزنند. این افراد بر این باورند که تنها خودشان درست میگویند و دیگران هرچه بگویند اشتباه است.
این گروه تلاش میکند که تنها خودش تصمیمگیری کند و برسر کار باشد. از نظر آنها دیگران حق بیان مساله و اظهار نظر ندارند. این مهمترین آسیبی است که ممکن است در حوزه فرهنگ به کشور صدمه برساند. آقای روحانی در این مورد عملکرد بسیار خوبی داشته و طوری عمل کرده است که هر دو وادی و همه جناحها اجازه دارند که اظهار نظر کنند. جناحها و دیدگاههای مختلف کشور میتوانند بخشی از خواستهها و مطالبات خود را با دولت همپوشانی کنند و این نقطه بسیار مثبتی در دولت روحانی است.
صداوسیما در این مدت رویکرد عجیبی را اتخاذ کرده است. صداوسیما علاوه بر تخریبها و هجمههایی که در دولت یازدهم علیه دستگاه اجرایی کشور داشت، امروز به طور نامحسوسی دست به تبلیغات انتخاباتی برای رقبای روحانی زده است که واکنشهای بسیاری را نیز به دنبال داشته است.
تصمیمگیری در سازمان صداوسیما وابسته به یک شخص نیست و بدنهای که این رسانه را مدیریت میکند، باعث شده که رویکرد این سازمان به این سمتوسو برود.وقتی بررسی کنید متوجه میشویدافرادی که در دولتهای نهم و دهم مشغول بودند، پس از پایان عمر دولت احمدینژاد به بدنه سازمان صداوسیما وارد شدند و این نشان دهنده این است که این وضعیت، ظاهرا ناشی از اراده یک فرد مدیر نیست.
صداوسیما مجموعهای است که احساس میکند موفق نشده در دولت یازدهم، پایگاه مردمی خود را حفظ کند و امروز تلاش میکند که دولت روحانی را زیر تیغ نقد ببرد و اصطلاحا «زیرآب» روحانی را میزند. مساله این است که ما در کشور، رسانههای خصوصی و مستقل نداریم. به جز شبکههای مجازی، اگر ما یک تلویزیون مستقل هم داشتیم یا اینکه دولت شبکهای مختص به خود داشت، شرایط بسیار با امروز تفاوت میکرد.
حمید نظری
- 9
- 3