غلامرضا انصاری روز دوشنبه در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا افزود : مشکل جریان اصولگرایی نشناختن مطالبات واقعی مردم است برای همین هم پایگاه اجتماعی شان تضعیف شده است.
وی با بیان اینکه وحدت بین اصولگرایان برای معرفی تنها یک نامزد بعید است، ادامه داد: البته جریان اصلاح طلب از وجود یک رقیب اصولگرای قوی برای روحانی استقبال می کند.
قایم مقام حزب اتحاد ملت ایران در همین حال گفت : تیم اقتصادی دولت نیاز به شجاعت بیشتری برای خروج کشور از رکود دارد.
متن کامل گفت و گو در پی می آید:
نظرتان درباره تشکل جمنا چیست و چرا این تشکل شکل گرفته است؟
انصاری: متاسفانه با سیاست های حذفی که از دهه اول انقلاب شروع شد در عمل شاهد دفع حداکثری و جذب حداقلی بودیم. دفع حداکثری همان چیزی است که اصولگرایان با عنوان پیاده شدن افراد از قطار انقلاب از آن یاد می کنند. بسیاری از چهره های شاخص و پرسابقه انقلابی از این قطار پیاده و افرادی ناشناخته و بی هویت سوار آن شدند.
با سیاست های حذفی صورت گرفته که بیشتر دوستان اصولگرا طرفدار آن بودند و به بهانه های حق یا ناحق که البته عموما ناحق بود ، امروز کار به جایی رسیده که این حذف گریبان خودشان را هم گرفته است.
با وجود تبلیغات گسترده و رسانه های فراوانی که این جناح در اختیار دارد این جریان نتوانسته در جذب آرای مردم موفق باشد و این روزها هم شاهد حرکتی ضعیف و غیربالنده از سوی آنها در قالب تشکیلاتی به نام «جمنا» هستیم.
آیا این جریان به وحدت بر سر معرفی یک نامزد می رسد؟
انصاری: خیر ولی ای کاش می رسید. اگر اصولگرایان می توانستند به یک اجماع نسبی در این باره برسند ، شاید می شد رقابتی منطقی و با هویت بین دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا را در انتخابات ۹۶ شکل داد.
دو ماه و نیم مانده به انتخابات هنوز هیچ چهره ای از سوی این جناح که دارای مقبولیت و جامعیت بین دسته های مختلف اصولگرایان باشد، معرفی نشده تا قادر به رقابت با روحانی باشد.
اخیرا یحیی آل اسحاق گفته که جمنا در نهایت به یک نامزد خواهد رسید. نظر شما در این خصوص چیست ؟
انصاری: بعید می دانم به چنین اجماعی برسند. اختلافات جدی داخل جمنا وجود دارد که اجازه این کار را نمی دهد.
این اختلاف آنها ایدئولوژیک است یا بر سر روش؟
انصاری: روش
** اصولگرایان مطالبات واقعی مردم را بشناسند
چرا معتقدید این جریان قادر به جذب آرای مردم نیست؟
انصاری: وقتی جناحی منطق را از عرصه سیاسی کنار می گذارد و تن به گفت و گو نمی دهد، فقط به طرف مقابل ضربه نمی زند بلکه خود هم آسیب می بیند.
امروز بیشترین میزان انشقاق را طی دهه اخیر بین اصولگرایان می بینیم. آنان تمام نیروهای خود را در سراسر کشور در جمنا منسجم کرده و گرد آوردند اما این انسجام حتی یک ماه دوام نیاورد. در عرض مدت بسیار کوتاهی میرسلیم، جلیلی و بقایی اعلام کردند که راسا نامزد خواهند شد.
وقتی شما فقط معایب طرف مقابل را می گویید و سعی در گرفتن مچ آنان می کنید ولی از عیوب و مفاسد داخل جریان خود غافل می شوید و بر آن با عناوین مختلف سرپوش می گذارید، قطعا در نهایت این جریان خودتان است که از داخل می پاشد.
نمونه اش مساله فیش های حقوقی که چون به دولت انتساب داده شد، صدا و سیما آن طور به آن حمله کرد و در مقابل املاک نجومی که رویکردش در قبال آن به سود شهرداری و به ضرر دولت بود. این یعنی دست مدیران جناح خود را در خلاف باز گذاشتن.
مردم دیگر راحت از کنار این مسایل نمی گذرند. انحصار دست صدا و سیما و چند روزنامه خاص نیست. شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بشدت فعال هستند و نمی توان مقابل آنها ایستاد.
تحصیلکرده های دانشگاهی هر روز رو به افزایشند. دانشجویان همواره یکی از گروه های مرجع اصلی جامعه هستند. در هر خانواده روستایی هم یک دانشجو وجود دارد. جامعه بسیار منطقی درباره وقایع و رفتارهای ما قضاوت و آن را پای صندوق های رای بروز می دهد.
از این که بگذریم اتفاقات نامبارک و ناپاکی که در عرصه های سیاسی- اقتصادی و اجتماعی دولت های نهم و دهم افتاد و پرونده های فسادهای اقتصادی کلان این طیف در قوه مجریه و همین طور مجموعه مدیریت شهری که ۱۲ سال است دربست در اختیار این جریان است، مقبولیت مردمی را لااقل در کوتاه مدت برای آنها غیرممکن کرده است و زدودن این خاطرات از ذهن مردم سال ها زمان می برد.
اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن نوع نگاه جریان حاکم اصولگرایان است که نظامی- امنیتی است. این نگاه قدرت آن را ندارد که در جامعه جوان، پویا و رو به جلوی ایران توفیقی در جذب نظر مردم داشته باشد. با تغییر گروه های مرجع جامعه و دست بالا داشتن دانشگاهیان و دانشجویان در عرصه ساماندهی فضای سیاسی کشور ، قدرت تاثیرگذاری اصولگرایان بر عموم مردم نیز کاهش پیدا کرده است و شکست این جریان در انتخابات ۹۲ و ۹۴ ناشی از همین واقعیت است.
امیدواریم دوستان اصولگرای ما دست از این نگاه امنیتی خود به مسایل مختلف جامعه بردارند و در چارچوب های پذیرفته شده به ایجاد تشکل ها و احزاب شناسنامه دار و پایدار دست بزنند. در این صورت می توانند به تدریج با مطالبات واقعی مردم آشنا شد و با پیگیری صادقانه آنها موقعیت خوبی در بین توده پیدا کنند چرا که این ظرفیت بالقوه را دارند.
با بررسی ۳۰ سال گذشته می توان فهمید که با استفاده از زور و زر و تزویر و با حذف رقیب نمی توان در دل مردم جای باز کرد. حد اعلای دفع حداکثری و جذب حداقلی را دولت اصولگرای احمدی نژاد انجام داد که بسیاری از نخبگان جامعه را کنار زده و به بهانه جوانگرایی، اداره کشور را به عده ای افراد فاقد تجربه و علم سپرد که فجایع ناشی از آن را باید تا دهه ها بر دوش بکشیم.
**اصولگرایی ریزش و اصلاح طلبی رویش داشته اند
البته اصولگراها در انتخابات شوراهای دوم موفق به جلب رای شرکت کنندگان و پیروزی شدند؟
انصاری: کاهش چشمگیر مشارکت مردم در انتخابات شورای شهر دوم باعث توفیق اصولگرایان شد.
کلا جریان اصولگرایی ادامه حیات خود را در عدم حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای دیده است و استراتژی این جریان در دو دهه اخیر تلاش برای دلسردی و قهر مردم با انتخابات بوده است. اگر آنها به جای این اقدامات ایضایی، تن به یک رقابت منطقی و سالم در عرصه سیاسی با رقیب اصلاح طلب خود می دادند، قطعا می توانستند خود را نیز به روز کنند و زایش و بالندگی خوبی را داشته باشند.
اما طی این سال ها شاهد بودیم که بسیاری از بزرگان این جریان از آن کنده شده و به طیف اصلاح طلب و اعتدال گرا پیوستند. اشخاصی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری،علی مطهری یا حافظی شورای شهر از جمله افرادی بودند که به خاطر سیاست های افراطی این جریان از دل آن کنده شده و به طیف رقیب پیوستند.
امروز شاهد نزدیک شدن بیش از پیش نگاه اصلاح طلبان و اعتدالیون طیف راست به یکدیگر شده ایم در حالی که همزمان حاکمیت گسترده جریان تند اصولگرا را بر جبهه مقابل شاهد هستیم.
شمشیری که آنها روزگاری برای اصلاح طلبان می کشیدند اکنون به درون خودشان افتاده و طیف تندروی این جریان در حال قلع و قمع معدود معتدلان اصولگراست.
** مشکلات اصلاح طلبان و اصولگرایان تندرو برای هر دو طرف
در بین اصولگرایان افراد زیادی هستند که رویه تندی را ندارند و اتفاقا به رای مردم هم احترام می گذارند که در این ارتباط می توان به افرادی مانند ناطق نوری، علی مطهری، احمد توکلی، سید رضا اکرمی، علی لاریجانی اشاره کرد. به نظر شما آیا این که همه اصوگرایان را تندرو بدانیم، منصفانه است ؟
انصاری: این اشخاصی که گفتید افرادی بوده اند که از جریان اصولگرایی ریزش کرده اند. اصولگرایان طی دهه اخیر ریزش داشته اند تا رویش.
یادم هست در جریان کوی دانشگاه در سال ۷۸ من در دانشگاه سازمان بهزیستی مسوولیت داشتم. در روزهای اوج درگیری با آقای ناطق نوری رییس وقت مجلس جلسه ای داشتیم و گفتیم برای حفظ کیان اصلی انقلاب لازم است سران اصلاح طلب و اصولگرا دور هم نشسته و اجازه تندروی به رادیکال های دو طرف را ندهند.
یا طرح شعارهایی مانند عبور از رییس دولت اصلاحات یا برخی مطالبی که کنشگران سیاسی نزدیک به جبهه اصلاحات در فضای عمومی مطرح کردند و فضا به سمت رایکالیسم پیش رفت و از دل آن مجلس هفتم بیرون آمد.
** افراطی گری برخی اصلاح طلبان در مقابل افراطی گری اصولگرایان شکل گرفت
اصلاح طلبان عاقل چرا آن موقع جلوی این تندروی ها را نگرفتند؟ مثلا سر بلایی که برخی روزنامه های اصلاح طلب بر سر هاشمی رفسنجانی آوردند؟ آیا هنوز به شناخت سیاسی کافی از وضعیت کشور نرسیده بودند؟
انصاری: کلیت حزب مشارکت با این تندروی ها مخالف بود. برخی آقایان نیز بشدت دیگران را از این اقدامات تند برحذر می داشتند. در میان دوستان کادر رهبری جبهه مشارکت هم انتقادات زیادی به افراطی گری برخی وارد می شد. شخصی هم که همیشه و به طور قاطع در جلسات مخالفت شدیدی با اصلاح طلبان رادیکال می کرد، مهندس بهزاد نبوی بود که در مورد عاقبت بد این کارها موکدا هشدار می داد. اما گوش تندروها بدهکار نبود. سرانجام نیز تندروها حساب خود را از جریان اصلاح طلبی جدا کردند.
پس آن جلسه سال ۸۴ چه بود که اعضای مشارکت خدمت آیت الله هاشمی رفتند و از وی حلالیت طلبیدند؟
انصاری: این سوال را از خود مشارکتی ها بپرسید. اما واقعیت دو سو دارد. افراطی گری برخی اصلاح طلبان در مقابل افراطی گری اصولگرایان شکل گرفت. وقتی دوستان اصولگرا فضای سیاسی جامعه را محدود کردند عده ای شعار اصلاح ناپذیر بودن نظام را سر دادند. این اقدام مانند فنری است که آن را فشار دهیم بالاخره این فنر روزی آزاد شده و ضربه می زند.
اگر اصولگرایان بستر آرام، قانونی و منطقی را که پس از انتخابات ۷۶ ایجاد شده بود ، می پذیرفتند و با برخی اقدامات غیرقانونی سعی در برهم زدن آن نمی کردند اصلاحات راه خود را می رفت و جامعه تعادل خود را از دست نمی داد.
با این حال باید بگویم اقدامات تندروانه اصلاح طلبان با هر مقیاسی که بسنجیم به مراتب کمتر از تندروی های اصولگرایان بود.
وقتی شما می گویید عده ای از اصلاح طلبان خدمت هاشمی رفته و از ایشان معذرت خواستند، خود نشان دهنده عقلانیت، بالندگی و پویش در این جریان است. چرا که احساس کرده اند در مقطعی اشتباه کرده و تصمیم به اصلاح آن گرفته اند.
** ۲۲ بهمن را هم درست جشن نمی گیریم
اصلاح طلبان همیشه از اتلاف ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی ایران در سال های ۸۴ تا ۹۲ سخن می گویند. سوال اینجاست پس بودجه جاری کشور در آن سال ها از کجا تامین می شد؟ حقوق ۵ میلیون کارمند از چه منبعی پرداخت می شد؟
انصاری: وقتی یک دولت بی برنامه است و پول را بی حساب و کتاب و بدون پشتوانه چاپ و خرج می کند، صرفا بودجه جاری افزایش و عمرانی فراموش می شود. رکودی که امروز شاهد آن هستیم به خاطر این بود که حجم بزرگی از این پول ها صرف امور جاری کشور می شد و عمران کاملا به حاشیه رفته بود. نتیجه آن بیکاری و افزایش مشاغل کاذب شد. نتیجه این کارها ابتدا تورم هولناکی شد که کشور را در برگرفت و سپس رکود نیز به آن اضافه شد. رکود تورمی خطرناک ترین پدیده اقتصادی است.
منابع بسیاری در بانک ها موجود است که باید به چرخش درآید. یکی از حرکت های عظیمی که روحانی باید در دولت دومش آن را پیگیری کند ایجاد بستری برای انتقال این پول ها به بخش تولید است. در این باره اصلاح نظام بانکی ما که در مقایسه با دیگر کشورها بسیار عقب افتاده و ناکارآمد است ، باید در دستور کار روحانی قرار گیرد.
بانک های ما امروز بنگاه دار شده اند در حالی که در دنیا بانک ها بانکداری و بنگاه های اقتصادی کار اقتصادی می کنند . اگر بانک های ما به نقش خود قانع بودند هم چرخ آنها می چرخید هم چرخ کارخانه ها. بنابراین برای اینکه برجام خود را در عرصه اقتصاد نشان دهد ، حتما باید سیستم بانکی ما به روز و با دنیا هماهنگ شود.
وقتی سود بانکی در کشور ۲۰ درصد است دیگر کدام آدم عاقلی می آید پولش را در صنعت سرمایه گذاری کند؟ یا کدام صنعتگری می تواند با سود بانکی ۳۰ درصد وام بگیرد و چرخ کارخانه اش را بچرخاند؟ تمام دنیا سود بانکی بین ۱ تا ۵ درصد است و وام گیرنده می تواند با خیال راحت آن را دریافت کرده و در صنعت و خدمات سرمایه گذاری کرده و اشتغال و ارزش افزود ایجاد کند. از طرف دیگر نظام گمرکی ما نیز باید مورد بازنگری قرار گیرد و سهل شود.
علاوه بر این برخی تنگناهای عرصه گردشگری باید برطرف شود. صدها هتل در کشور ما مورد نیاز است که اگر راه بیفتد استقبال خوبی توسط جهانگردان برای سفر به ایران و ورود ارز به کشور می شود. در چنین صورتی گردشگردان فرهنگ و واقعیات ایران را می بینند و به مردم کشور خود گزارش می دهند و موج ایران هراسی کاهش پیدا می کند.
اما ما به برخی اصلاحات اجتماعی هم نیاز داریم. ده ها سازمان در کشور وجود دارد که در رابطه با دین فعالیت می کنند. آیا تمام اسلام تعزیه و عزاداری است ؟ آیا ایمه ما روز تولد ندارند؟ آیا روز تولد آنها نیز باید مداحی های غیرشاد انجام شود ؟ آیا در روز نیمه شعبان و مبعث به مردم برای شادی فضا داده می شود ؟ اگر این اصلاحات انجام شود ، جلوی بسیاری از آسیب های اجتماعی به صورت محسوس گرفته می شود.
اگر امروز آمار خودکشی قابل توجه است فقط به خاطر مسایل اقتصادی نیست بلکه بخش عمده ای از آن به خاطر غمگین بودن و نبود شادی در کشور است. حکومت باید شادی را در بین مردم ترویج کند. آیا در ۲۲ بهمن که روز پیروزی انقلاب است اجازه شادی به مردم داده می شود یا فقط به یک راهپیمایی بسنده می شود؟
** تیم اقتصادی دولت شجاعت بیشتری نیاز دارد
یکی از انتقاداتی که به دولت یازدهم می شود در زمینه حل نکردن مساله رکود و بیکاری است. نظر شما چیست؟
انصاری: بخش اقتصادی و اجتماعی دولت نیاز به بازنگری دارد. باید افرادی شجاع و با برنامه عرصه عملیاتی دولت را در این زمینه در دست بگیرند و از ظرفیت های موجود نهایت استفاده را در جهت بهبود وضع کشور ببرند.
کارنامه دولت در کنترل تورم صددرصد موفق بوده است. اما رکود به مراتب خطرناک تر از تورم است. نکته اینجاست که اقتصاد فیلی است که اگر خوابید بلندکردنش کار بسیار سختی است.
یکی از راه های اصلی خروج از رکود که زود هم جواب می دهد، فراهم کردن زمینه برای ورود گردشگران خارجی است. این کار هم مشاغل فراوانی را ایجاد و هم پول زیادی را وارد کشور می کند. خواهشی که از دوستان اصولگرا داریم این است که نگویند چون دولت دست ما نیست اجازه ندهیم کاری برای مردم انجام شود که این اقدام انسان را به یاد ضرب المثل قدیمی می اندازد.
آنها باید به کمک دولت بیایند و با منطق و گفت و گو راه را برای پیشرفت و توسعه کشور هموار کنند. در بحث گردشگر هم این طور است. مشهد یکی از قطب های اصلی گردشگری ما است اما وقتی به سفارت عربستان در آن کشور حمله می شود، طبیعی است که بر ذهنیت گردشگران تاثیر می گذارد و تمایل آنها برای سفر به این شهر کم می شود.
اگر اصلاح طلبان و اصولگرایان بر سر مسایل اقتصادی توافق کنند، بسیاری از مشکلات کشور حل می شود و سودش در جیب همه می رود و در غیر این صورت مشکلات روز به روز تلنبار شده و دودش در چشم همه می رود.
** باید به برنامه ها رای داد نه به افراد
با گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب هنوز احزاب آن طور که باید جان نگرفته اند. به عنوان یک فعال حزبی ماجرا را چطور تبیین می کنید؟
انصاری: بیشتر ضرباتی که در طول نیم قرن گذشته خورده ایم باور نداشتن به نقش احزاب بوده است.
در پاکستان صدها کودتا رخ داده اما چون ساختار سیاسی اش حزبی است به مراتب کمتر از ما دچار آسیب شده است. یا کشوری مانند ترکیه پیشرفت اقتصادی خود را مدیون نظام حزبی است. آسیبی که این دو کشور از کودتا خورده اند کمتر از ضربه ای است که ما بر اثر انتخاباتمان خورده ایم.
وقتی حزب نباشد همه امور پوپولیسیتی و شعاری می شود. امروز رییس جمهور شعار بردن نفت سر سفره مردم را می دهد ولی بعد از روی کار آمدن همان نان را نیز از سفره ها برمی دارد. بعد هم مدعی می شود که من اصلا چنین شعاری نداده ام.
در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها نیز شعارهای بسیار پرطمطراق داده می شود و چون نامزدها انفرادی اند می دانند در صورت عمل نکردن به آن شعارها اعضای حزب آنها را بازخواست نمی کند.
احزاب همواره به دنبال حفظ آبروی خود در نزد افکار عمومی هستند و به همین خاطر در انتخاب نامزدهای خود دقت می کنند چرا که یک نامزد نامناسب می تواند پایگاه اجتماعی آنها را کاهش دهد.
احزاب نگاه بلند مدت دارند. بنابراین هم سعی در عملی کردن برنامه های منطقی دارند هم به عنوان دیده بان نقش ایفا کرده و جلوی تخلفات حزب حاکم را می گیرند.
بسیاری از مفاسد اقتصادی فعلی به خاطر نبود احزاب و همین طور نهادهای مدنی است. سیستم کنترلی دولت و قضایی هر چقدر هم کارکشته و قوی باشد ، باز هم زمینه فرار از دست قانون برای رانت خواران وجود دارد. بدون نظارت احزاب و نهادهای مدنی بر قدرت، فساد ریشه می دواند.
از طرفی وقتی احزاب فعال باشند انتخابات برنامه محور می شود. شعارهای کلی کمتر داده می شود و برنامه های مشخص و مدون برای جذب آرای مردم ارایه می شود. در چنین وضعیتی مردم هم به برنامه های احزاب رای می دهند نه فرد .
یکی از شعارهای اصلی اصلاحات زنده باد مخالف من بوده است. با گذشت قریب ۲ دهه از طرح آن، اصلاح طلبان چقدر به آن پایبند هستند؟
انصاری: ما صد در صد به این شعار معتقد و در عمل هم خود را ملزم به آن می دانیم. هیچ وقت به دنبال انحصار طلبی نبوده ایم. حتی با رقبایمان هم می توانیم تعامل داشته باشیم. اصلاح طلبان انحصار در عرصه سیاست را سم می دانند.
** پیروزی دیپلماسی قایم مقام فراهانی بر جنگ طلبی فتحعلی شاه قاجار
نظرتان درباره برجام چیست؟
انصاری: برجام یک حرکت بسیار اصولی، منطقی و سازنده است که فضای تهدید و برخورد نظامی را به تعامل و همکاری تغییر داد.
یادم هستم در روزهای منتهی به دوم خرداد ۷۶ به چین رفته بودم. آن موقع درگیری گسترده ای بین چین و آمریکا وجود داشت و چینی ها یک هواپیمایی جاسوسی آمریکایی را زمین نشانده بودند. با این وجود در همان روزی که ما وارد این کشور شدیم ، چهار هیات اقتصادی آمریکایی در سطح وزیر وارد فرودگاه شدند تا در کنفرانسی اقتصادی شرکت کنند. دوستی خطاب به یکی از مقام های چینی گفت این چه مبارزه با آمریکایی ها است که رسانه هایتان تمام وقت علیه آمریکا مطلب می نویسند و همزمان هیات های تجاری این کشور پیش شما می آیند.
آن مقام چینی گفت: ما منافع ملت خود را پای میز مذاکره پیگیری می کنیم.
مدتی بعد سفری به آمریکا داشتم آنجا هم دیدم که چینی ها و آمریکایی ها در حال مذاکره بر سر واردات اسباب بازی از چین هستند. اسباب بازی های چینی بازار آمریکا را تسخیر کرده بودند و دو طرف در حال مذاکره بر سر قانونی کردن این واردات بودند. یعنی آنها در اوج جنگ سرد هم با یکدیگر گفت و گو و منافع خود را از این طریق رصد می کردند.
با این اقدامات بود که چینی که تا چند دهه قبل اقتصاد ناپایداری داشت اکنون به دومین کنشگر بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شده و همزمان چارچوب های سیاسی خود را در قالب حزب کمونیست حفظ کرده اند.
منافعی که از طریق مذاکره برای یک ملت به دست می آید به مراتب بیشتر از سودی است که ممکن است بر اثر یک اقدام نظامی حاصل شود.
در مورد ایران هم همین طور است. از تاریخ کشورمان مثال می زنم. فتحعلی شاه قاجار دستور جنگ با روسیه را داد. روسیه کشوری بسیار بزرگ با امکانات گسترده نظامی بود. مراجع هم از شاه حمایت کردند. اما نتیجه چه شد؟ قفقاز، گرجستان، آذربایجان و بخش قابل توجهی از مناطق کشورمان را از دست دادیم و در نهایت هم چیزی جز شکست نصیبمان نشد.
اما سالها بعد وقتی کار دست قایم مقام فراهانی افتاد که اهل منطق و گفت و گو بود ، وی توانست با مذاکره بخشی از خاک از دست رفته ایران تا رود ارس را به دست آورد بدون اینکه هزینه جانی و مالی داشته باشد و از عزت ما کاسته شود.
امروز ما با دشمن ترین دشمنانمان هم می توانیم با عزت، منطق و مدارا مذاکره کنیم و از حقوق مردم و نظام دفاع کنیم. منطق و مذاکره در کنار توان نظامی می تواند بسیار بهتر کار ما را پیش برد.
برجام این را نشان داد و یک محاوره نابرابر بین ۶ کشور قدرتمند صنعتی دنیا با ایران سرگرفت و ما با بهره مندی از توان دیپلماسی خود توانستیم از حق هسته ای کشور دفاع کنیم.
**توپ ترامپ فعلا در زمین چین است
آیا ترامپ واقعا می خواهد برجام را به هم زند؟
انصاری: نمی تواند. اولا برجام یک پیمان بین المللی است و همانطور که برای ما محدود کننده است برای دنیا نیز محدودیت آور است.
رهبری از روز اول هم فتوا دادند که ساخت بمب اتم حرام است و ما به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای هستیم. برجام حقانیت این موضوع را به دنیا نشان داد و اکنون با حرکت در چارچوب های حقوقی پذیرفته شده دنیا می توانیم از انرژی هسته ای بهره مند شویم.
امروز هر کشوری که بخواهد مقابل برجام که سندی بین المللی است بایستد در واقع جایگاه بین المللی خود را به خطر انداخته است. ثانیا ترامپ علیرغم بی منطقی و داشتن نگاه پوپولیستی، یک کنشگر اقتصادی است و به دنبال سود اقتصادی خودش است. به همین خاطر بیشتر از هیلاری کلینتون آسیب پذیر است. ما می توانیم از تضاد بین اروپا و آمریکا که با حرکات غیرمتعارف ترامپ افزایش پیدا می کند، استفاده کرده و به سمت اروپا حرکت کنیم. همین باعث می شود که دیگر رفتارهای ترامپ در ابعاد سیاسی و نظامی کنترل شود چرا که منافع اقتصادی خود را در خطر می بیند.
می توانیم با استفاده از شکاف بین اروپاییان و چینی ها و با استفاده از منطق بدون ایجاد تنش با آمریکا، صحنه را به نفع خود مدیریت کرده و نگذاریم توپ در زمین ایران بیفتد. چرا که با توجه به تنش بالای اقتصادی بین چین و آمریکا توپ ترامپ اکنون در زمین چین است.
- 14
- 6