در دوهفته تعطیلات نوروزی اصولگرایان مقدمات آتش سنگین بر روی آقای روحانی را تدارک خواهند دید. البته هجمههای سنگین اصولگرایان از آغاز سال جدید بر دولت آقای روحانی کاملا قابل درک است. اصولگرایان میدانند هیچ شانسی برای پیروزی درانتخابات۲۹ اردیبهشت ندارند.
برای آنها مهم نیست که چه کسی نهایتا نامزدشان خواهد شد. فرقی هم ندارد که مهندس ضرغامی، حجتالاسلام رئیسی، آقای قالیباف، آقای سعید جلیلی یا فرد دیگری کاندیدای نهایی اصولگریان شود. مهم آن است که اصولگرایان این واقعیت تلخ را دریافتهاند که هیچ بخت و اقبالی درصندوقهای رای ندارند.
انتخابات مجلس دراسفند ۹۴ به اصولگرایان نشان داد، اصولگریان هیچ بدنه اجتماعی میان جوانان، دانشجویان طبقه متوسط، بازاریان ندارند و بعید است بتوانند بیش از جلیلی رای به دست آوردند. فرضا اگر سعیدجلیلی نامزد آنها شود نهایتا میتواند همان چهارمیلیون رای۹۲ را بیاورد. بنابراین آنچه برای اصولگریان میتواند«پیروزی»درانتخابات محسوب شود آن است که تلاشکنند که رای روحانی ریزشکند. به عبارت دیگر رای روحانی نه تنها به ۱۹ میلیون سال ۹۲ نرسد، بلکه به کمتر از آن میزان یعنی حدود ۱۴ تا ۱۵ میلیون شود.
کاهش رای روحانی برای اصولگریان پیروزی محسوب میشود، زیرا آنها میتوانند به ایشان اعلام کنند اگر ما اصولگرایان محبوبیت نداریم، اما شما نیز فاقد محبوبیت هستید و خطاب به آقای روحانی بگویند مردم از سیاستهای شما استقبال نکردند. بنابراین همه امید آنها این است که رای جامعه دچار ریزش شده و مردم از رفتن پای صندوق استقبال نکنند.
زیرا بسیاری از رای دهندگان بالقوه آقای روحانی با این وسوسه روبهرو هستند که کارنامه آقای روحانی درچهار سالی که گذشت چندان درخشان نیست. اصولگرایان امیدوار هستند امواج عدم شرکت درانتخابات گسترده شود تا روحانی نتواند رای بالایی بیاورد. این مساله موجب میشود که طرفداران آقای روحانی و اصلاح طلبان تلاش کنند مردم را پای صندوقهای رای بیاورند درست در خلاف جهت اصولگریان که میخواهند آمار شرکت در انتخابات پایین آید.
طرفداران اصلاحات باید تلاشکنند و مردم را تشویق و ترغیب کنند که پای صندوقهای رای بیایند و در این مسیر، اصلاح طلبان به مردم اعلام کنند که درست است که آقای روحانی نتوانسته برای بیکاری و رکود گامهای بلند وملموسی بردارد، اما از نظر مهار تورم، کاهش تناوبات ارزی، افزایش رشد اقتصادی آن هم در اندازهای که شاید کارشناسان نیز باور نداشتند در سال۹۵ به این میزان رشد اقتصادی برسیم، موفق عمل کرده است.
بنابراین اصلاح طلبان باید به رای دهندگان بالقوه اعلام کنند که با نرفتن پای صندوق در حقیقت، آب به آسیاب تندروها میریزند. این مهم را خود دکتر روحانی نیز باید انجام دهد و بهجای رسیدگی به مصاحبههای نمایشی با خبرنگاران و مجریان برجسته صداوسیما که کسی هم غالبا آنها را خیلی قبول ندارد، در مصاحبههای انتخاباتی با مردم بی پرده سخن بگوید.
روحانی صراحتا اعلام کند، درست است که دولت وی نتوانسته اقتصاد را از رکود کامل خارج واشتغال ایجاد کند، اما مردم باید اطلاع پیدا کنند چه میزان از اقتصاد ایران زیر نظر قوه مجریه و چه میزان از آن خارج از قوه مجریه زیر نظر بنیادها و سازمانهاست که نه تنها زیر نظر دولت قرار ندارند، بلکه زیر نظر مجلس هم نیستند و به فعالیت اقتصادی کلان مشغولند.
آقای روحانی باید این واقعیتها را با مردم در میان بگذارد. روحانی باید خطاب به مردم اعلام کند که به خاطر سیاسیتهای پوپولیستی دولت قبل۴۰ میلیارد تومان ماهیانه یارانه میپردازیم، درحالی که کل بودجه عمرانی کشور به ۱۵ هزار میلیارد تومان هم نمیرسد. آقای روحانی باید به مردم اعلام کند چه کسانی موجب شدند این میزان یارانه به مردم پرداخت شود.
درحالی که یک شغل هم از پرداخت این یارانهها ایجاد نمیشود. اگر آقای روحانی محافظه کاری را کنار بگذارد و با مردم صادقانه سخن بگوید آنگاه همین مردم متوجه خواهند شد مشکلات کلان اقتصادی ایران از کجاست و خواهند فهمید این اقتصاد ناکارآمد ایران است که از یک سو موجب رکود و از سوی دیگر موجب بیکاری گسترده به خصوص بین لایههای تحصیلکرده جامعه میشود.
- 19
- 2