الویری در این گفت وگو از اقرار به اشتباهاتش هم ابایی ندارد و یا ابراز پشیمانی از بعضی کارها و نگاه هایی که طی سال های خدمتش در امور اجرایی و سیاسی کشور داشته است.
بخش هایی از این گفت وگو را در ادامه بخوانید؛
*ببینید در تقسیم بندی های مصطلح موجود نه علی مطهری اصلاح طلب است نه روحانی. ولی بر مبنای شاخص های اصلاح طلبی هم آقای روحانی و هم مطهری را می توان اصلاح طلب دانست و حتی گفت از بسیاری از اصلاح طلب ها، اصلاح طلب تر هستند.
خود اقای روحانی هیچ تمایلی ندارد که وی را در جرگه اصلاح طلبی تعریف کنند و بارها گفته که من اعتدال گرا هستم اما آنچه اهمیت دارد این است که وی در حال پیگیری و جلو بردن آمال و خواسته های اصلاح طلبانه است و همین برای ما ارزشمند است.
*می خواهم بگویم؛ « اقای روحانی در شرایط بی ثبات و دشواری کار را بدست گرفت». توضیح چند شاخص ساده می تواند بیانگر یک چرخش اساسی باشد، اولا در دولت یازدهم، فضای تهدید برداشته شد، سابقه ندارد که تحریم های شورای امنیت به این نحو برداشته شود اما این فتح الفتوح و پدیده بزرگ با دیپلماسی فعال، هوشیارانه و تخصصی رخ داد.
در حوزه اقتصادی رشد منفی ۶ درصد به ۵ الی ۷ درصد تبدیل شد و فضای نسبی برای اشتغال بوجود آمد. از سال ۸۴ تا ۹۱ علی رغم درآمدهای کلان ارزی و صادرات نفتی ۶۰۹ میلیارد دلاری، به دلیل بیماری هلندی بسیاری از کارها از دست رفت و خالص اشتغال در حد ۲۰ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر ثابت ماند.
اینکه موفق شدیم رشد اقتصادی خودمان را به نحو چشمگیری مثبت، نرخ تورم را تک رقمی و ثبات نسبی در اقتصادمان بوجود آورده تا گرفتار نوسانات شدید نرخ ارز و سکه نباشیم که در مدت چند شبانه روز جهش های عجیبی داشته باشیم نشانگر عملکرد مناسب دولت روحانی است.
*شاید بتوان گفت مخالفین آقای خاتمی جریان اصولگرای تند شناخته شده بودند که در مقابل ایشان ایستادند ولی آقای روحانی از دوستان خودش می خورد. آقای روحانی متعلق به اصلاحلات نبود و عضو جامعه روحانیت مبارز به حساب می آید. همچنین منش و روش ایشان در سال های اول انقلاب به هیچ وجه با سلیقه اصلاح طلبان سازگاری و هماهنگی نداشته است.
حالا می بیند که همان مجموعه در مقابلش می ایستند و قلم فرسایی می کنند، بنابراین از این بابت که روحانی از خودی های خودش می خورد و از دوستان خودش مورد بی مهری قرار می یگرد، طبیعتا مظلوم است و شاید مظلوم تر.
*فکرمی کنم که آقای روحانی مناسب ترین فرد است منتها این بدین معنی نیست که ما مطالبات خودمان را با اقای روحانی در میان نگذاریم . مطالبات اصلاح طلبان بایستی بصورت محکم با ایشان در میان گذاشته شود. ما در زمینه انتصاب استانداران گله مند هستیم و احساس می کنیم برخی از استانداران و بسیاری از فرماندارن که در زمان احمدی نژاد راس کار بوده اند باید عوض شوند.
*من تصور می کنم اگر چه اولویت اقای روحانی به نتیجه رسیدن برجام بود اما اولویت واقعی ما اصلا مسایل سیاسی و اجتماعی نیست. اولویت اول ما اقتصادی و معیشت مردم و رفتن به سمت اقتصاد پایدار و بالنده است.
*بسیاری از دوستان ما در زمان اشغال سفارت امریکا جلوی سفارت سینه می زدند، آش نذری می دادند و حمایت می کردند ولی همان ها از جمله خود بنده بر این باور هستیم که آن کار اشتباه بزرگی بود و امروز اشغال سفارت را یک کار نسنجیده و غیرمنطقی می دانیم.
یا در جریان آزادی گروگان ها، ماها بر این باور بودیم که گروگان ها را نباید آزاد کنیم ولی الان که به کارنامه خودمان مراجعه می کنیم می بینیم که دیر آزاد کردن گروگان ها چه لطمه ای به کشور زد و موجب روی کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا شد. از این موارد می توانم فهرست مفصلی را برای شما بگویم.
این موضوع در سطوح مختلف افراد وجود دارد و کسانی که روی دیدگاه های متعصبانه خودشان پافشاری می کنند و میگویند ما هیچ تغییری نکردیم، بایستی به انها انتقاد کنیم که چرا دانسته های جدید، انها را از این دگم ها و انجماد هایی که گرفتارش بوده اند درنیاورده است.
با این تبیین، رفتار اقای لاریجانی یا ناطق نوری یا حتی شخص اقای هاشمی رفسنجانی واقای منتظری ... همه قابل تقدیس است. اینها وقتی به واقعیت های جدید رسیدند به هیچ وجه ملاحظه نکردند که تعدادی ممکن است بگویند چرا تا دیروز این حرف را میزدی و حالا برعکس گفتار و رفتاردیگری داری.
مهم این است که ایا فرد نابع حقیقت و واقعیت های مکشوف شده است یا تسلیم دگم ها و ذهنیت هایی که از قبل داشته. خوشبختانه از این چهره ها زیاد داریم که در حال حاضر به اصلاح طلبان پیوستند و خیلی هم محکم تر و جدی تر عمل می کنند نمونه بارز این پدیده اقای علی مطهری در مجلس و آقای حافظی در شورای شهر است.
- 15
- 4