به گزارش نامه نیوز، بعد از انتخابات ریاست جمهوری اصولگرایانی بودند که پیشنهاد اصلاح گفتمان سیاسی را مطرح کردند و حتی این اقدام را مقدم به تغییر ساختار جریانی دانستند اما محمدباقر قالیباف بعد از یک ماه که از زمان انتخابات ریاست جمهوری گذشت فرمان آتش صادر کرد نه به سمت رقیب بلکه به سمت رأس جریان اصولگرایی و به حامیان خودش گفت حرکت جدی خود را آغاز کنند چون دیگر اصولگرایی به پایان راه خودش رسیده است. صادق زیباکلام این موضع قالیباف را نمایشی تبلیغی می خواند و می گوید قالیباف می ترسد به سرنوشت احمدی نژاد دچار شود اما او نه تحصیلات دارد و نه در قد و قامتی است که بخواهد یک جریان سیاسی را لیدری کند.
آقای قالیباف در نامه ای انتقادهایی به جریان اصولگرایی وارد کرده و گفته است که باید به سمت نواصولگرایی رفت، به نظر شما آقای قالیباف برای چه وارد طرح انتقادهایی به این صراحت علیه جریان اصولگرا شد؟
قالیباف نمی تواند از نظر سیاسی در حوزه تفکر، اندیشه و جریان سازی تبدیل به رئیس یک جریانی به نام نواصولگرایی شود. در واقع هیچ شخصیت کت و شلواری نمی تواند چنین جایگاهی را در جریان اصولگرا احراز کند چون همچنان شیخوخیت اصولگرایی روحانیت است. به عبارت دیگر جامعه روحانیت و جامعه مدرسین پدرخوانده جریان اصولگرایی محسوب می شوند. در واقع جریان اصولگرا به آن درجه از تکامل اجتماعی نرسیده که یک چهره غیرروحانی بتواند برای جریان اصولگرا جریان سازی کند و یک تحولی را به وجود بیاورد.
شاید آقای قالیباف می خواهد که یک جایی برای خودش در سپهر سیاسی ایران به وجود بیاورد و می خواهد در حقیقت به سرنوشت احمدی نژاد دچار نشود. چون به هر حال می داند اگر بخواهد به جریان اصولگرایی بچسبد هیچ جایگاهی ندارد. یعنی او نه در بین اصولگرایان جایگاهی دارد نه بیرون جریان بیرون جریان اصولگرایی؛ بنابراین آقای قالیباف امیدوار است با مانورهایی اینچنینی جایگاهی در سپهر سیاسی ایران تحت عنوان نواصولگرایی یا اصولگرایی جدید برای خودش به وجود بیاورد ولی همان طور که گفتم به لحاظ شأنی که اصولگرایان سنتی برایش قائلند و همچنین از نظر فکری، معنوی و تحصیلات مرتبه ای ندارد که بتواند چنین جریانی را به وجود بیاورد.
اما در عین حال قالیباف درست می گوید اصولگرایی به آخر خط رسید. معتقدم اصولگرایی نه امروز که در دوم خرداد ۷۶ به آخر خط رسید. منتهای مراتب آن ۸ سالی که آقای احمدی نژاد آمد آن ۸ سال به نوعی اصولگرایان را گول زد. در واقع آن ۱۷ میلیون رأی آقای احمدی نژاد در تیر ۸۴ اصولگرایان را به این نتیجه رساند که حیات سیاسی قابل توجهی در ایران دارند. آنچه اصولگرایان مدت هاست متوجه نشدند این است که مردم در سال های ۹۲، ۹۴ و ۹۶ به آنها نه گفتند اگر اصولگرایان در انتخابات مجلس رأی می آورند به واسطه ردصلاحیت هایی است که شورای نگهبان انجام می دهد اما هر گاه در انتخابات مجلس کوچکترین جایی برای رقابت اصلاح طلبان بود اصولگرایان هیچ شانسی نداشتند. البته قبول دارم یک اقشار و لایه های سنتی مذهبی به ویژه در شهرهای کوچک از اصولگرایان طرفداری می کنند ولی معتقدم بزرگترین دشمن اصولگرایی امریکا نبود بلکه دانشگاه های مملکت بودند که باعث شدند خیلی ها دیگر به لحاظ سیاسی اصولگرایان را قبول نداشته باشند.
آقای قالیباف به بدنه حامی خودش گفته که آتش به اختیار به سمت تغییر ساختار اصولگرایی حرکت کنید و منتظر رأس جریان نباشید که آن تغییرات را از بالا به پایین اعمال کند چون اصلا آنها به فکر چنین کاری نیستند، به نظر شما چرا آقای قالیباف به سمت رأس جریان اصولگرایی آتش گشوده است؟
اینها برای این است که او دست و پا می زند که در روزهای آخر شهرداری تهران یک جایگاهی را برای خودش مهیا کند. حالا یک تعابیر انقلابی را هم بکار می برد ولی همانطور که گفتم جریان اصولگرایی تمام شده است و دست کم اگر امیدی به جریان اصولگرایی باشد، این امید را باید به روحانیون دگراندیشی داشت که در آینده ظهور می کنند تا باز بتوانند با اسلام سیاسی یک حرکتی را به وجود بیاورند.
پس شما حرکت آقای قالیباف را در راه اندازی نواصولگرایی نمایشی-تبلیغاتی می دانید؟
دقیقا همین طور است. این حرکت را هم نمایشی تبلیغاتی می توان نامید و هم تلاشی برای ایجاد یک جایگاه سیاسی است. اگر از نگاه آقای قالیباف نگاه کنیم می بینیم او نزدیک ۱۲ سال شهردار بوده، قبلش ئیز رئیس پلیس بود، الان هم آنقدر پیر نشده که برود بازنشسته شود بنابراین خیلی سخت است که قدرت را رها کند و دیگر در قدرت نباشد ولی در عین حال می داند هیچ شانسی ندارد حتی بعید است بتواند نماینده مجلس شود.
سال ۹۲ آقای عارف به نفع آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری کنار رفت و سال ۹۴ توانست صدر فهرست اصلاح طلبان قرار بگیرد و رأی اول تهران شود، یعنی شما معتقدید آقای قالیباف نمی تواند راه آقای عارف را برود و عارف دوم شود؟
خیر چون آقای عارف به یک منبع اجتماعی عظیمی دسترسی داشت که آن پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان بود و آن پایگاه اجتماعی برای آقای قالیباف اصلا وجود ندارد کدام بخش از جریانات اصولگرا از آقای قالیباف حمایت می کنند. نه اصولگرایان معتدل و میانه رو حامی قالیباف هستند و نه روحانیت و جریانات تندرو مثل پایداری اصولگرا ظاهر از قالیباف حمایت کنند. به همین دلیل آقای قالیباف به در و دیوار می زند تا شاید یک فضا و جایگاه سیاسی را برای خودش به وجود آورد.
- 11
- 3