نامه محمدباقر قالیباف به «جوانان انقلابی» و انتشار سخنرانی وحید جلیلی در سایت رجانیوز که اواخر ماه مبارک رمضان «در جمع طلاب مدرسه انقلاب اسلامی» بیان شده، به نظر میرسد صدای اعتراض به روندی است که جریان اصولگرایی و حامیان آن را به نقطه فعلی رسانده است. قالیباف و جلیلی در یک اقدام با هم اشتراک دارند. هر دو برای هدفی بالاتر یعنی پیروزی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات برابر حسن روحانی از رقابتهای انتخاباتی به نفع او کنار کشیدند.
سازوکاری که شماری از اصولگرایان ازجمله مهدی چمران، سیدرضا تقوی، حمیدرضا حاجیبابایی و سیدمحمد حسینی و بعدها غلامعلی حداد عادل به نام جبهه متحد نیروهای انقلاب (جمنا) تشکیل دادند، قالیباف و جلیلی را کنار گذاشت تا سیدابراهیم رئیسی را بهعنوان نامزد نهایی به رأیدهندگان معرفی کند.
از سال ٩٢ و شکست گزینههای چندگانه اصولگرایی در برابر حسن روحانی، اتحاد میان اصولگرایان به رویایی دستنیافتنی تبدیل شده بود و حالا به نظر میرسد شکست سنگین در انتخابات ٩٦ با وجود اتحادی بیسابقه باعث شده تحلیلهایی بدیع و اظهاراتی بیسابقه بر زبان و قلم رانده شود.
چندی پیش، محمد دهقان، نماینده طرقبه و چناران و رئیس ستاد قالیباف در انتخابات ٩٦ تلویحا به نظر جمنا برای کنارهگیری قالیباف اعتراض کرد و در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفت: «اگر آقای رئیسی به جای آقای قالیباف کنار میرفت، نتیجه بهتری رقم میخورد.
البته این بدان معنا نیست که ما حتما پیروز انتخابات میشدیم، بلکه نتیجه تفاوت بیشتری داشت. چون حدود ۵۰درصد آرای آقای قالیباف به سبد آقای رئیسی نرفت و به سمت آقای روحانی رفت.» به نظر میرسد اعضای ستاد قالیباف حالا پس از انتخابات به دنبال محاسبه سود و زیان این ازخودگذشتگی سیاسی برآمده و البته از گوشزد کردن آن به حامیان حضور رئیسی ابایی ندارند.
در همان مصاحبه محمد دهقان میگوید: «نگاه آقای قالیباف در برابر این اختلافنظر دوستانه کاملا ایثارگرانه بود که اگر آقای رئیسی کنار نرود، او داوطلبانه از عرصه رقابتها کنار خواهد کشید. آقای قالیباف ایثارگرایانه کنار کشید.»
مزد ایثارگریها البته ظاهرا چنان نبود که یاران دیروز بتوانند در غم از دست دادن دولت دوازدهم شکیبایی پیشه کنند. قالیباف روز گذشته در نامهای سرگشاده نوشت: «در گفتوگو با شما جوانان مومن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جوابهای متعددی در پاسخ به این دغدغهها شنیدهام که نشان میدهد بسیاری از شما دلیل شکستهای اخیر جریان اصولگرایی، در جلب نظر مردم در انتخابات را، نتیجه اشکالات ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوح کلان و خُرد میدانید.
لذا به این باور رسیدم که «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مومن و دلسوزِ انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزشهای انقلابی جمهوری اسلامی، در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحول شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.»
به نوشته قالیباف: «یکی از کارهای بزرگ جسارت «خودانتقادی» و متحول کردن اصولگرایی، بدون تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است که اصلیترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی به جامعه، بهقصد فراموش کردن وعدهها و ناکارآمدیهایش است.» عصبانیت قالیباف از ارکان اصولگرایی و احتمالا موسسان جمنا بهحدی است که در قسمتی از این نامه به جوانان انقلابی توصیه میکند: «امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری در این مورد در رأس جریان همچنان دچار اختلال است.»
گذار از اصولگرایی به نواصولگرایی
قالیباف در متن این نامه مشخص نمیکند که منظورش از واژه «نواصولگرایی» در برابر اصولگرایی چیست؟همچنین مشخص نمیشود که اعتراض او دقیقا به چه قسمتی از روند تصمیمگیری در جریان اصولگرایی است.
این جریان سیاسی از دو نهاد روحانی یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تمکین میکند. از سوی دیگر تصمیمات در آن بر مبنای شیخوخیت افرادی است که بدون آنها نمیتوان هویتی برای این جریان در نظر گرفت. هرچند حالا که قرار است قالیباف شغل شهرداری را از دست بدهد بعید نیست که در فراغت حاصل شده به فکر تأسیس حزبی باشد که بتواند اختلافات داخلی را به سود خود مدیریت کند.
نواصولگرایی قالیبافی درعینحال این توانایی را خواهد داشت که اولا حدود ١٥میلیون رأی ابراهیم رئیسی را در غیاب او مدیریت کند و در ثانی با به چالش کشیدن نهادها و شخصیتهای کهنهکار اصولگرا، رهبری این جریان سیاسی را برای انتخابات ٤سال آینده در دست بگیرد.
او در پایان نامهاش ٥ سوال مطرح کرده که نشاندهنده عزم جدی او برای درانداختن طرحی نو در مدیریت اصولگرایان و احتمالا تلاش برای انتقال قدرت از اشخاصی چون حداد عادل و موحدی کرمانی به جریان تازهتأسیس «نواصولگرایی» است. او ازجمله پرسیده است: «چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی بهسمت نواصولگرایی حرکت کرد و چهرههای جدیدی که میتوانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟»
رقابت زودهنگام جلیلی با قالیباف
قالیباف تنها شاکی نتایج اخیر جریان اصولگرایی در انتخابات نیست. سعید جلیلی و برادر سخنورش مدتها پیش بسیار جلوتر و شدیدتر از او به نقد جریان اصولگرایی پرداختهاند. سعید در نقش برادر بزرگتر و البته نامزد اصلی پست ریاستجمهوری که در سال ٩٢ توانست ٤میلیون رأی بیاورد از مدتها پیش سفرها و سخنرانیهای خود را آغاز کرده و حتی پس از انتخابات نیز آن را ادامه داده است.
او تا مدتها تمرکز خود را بر نقد برجام گذاشت اما به تدریج تصمیم گرفت جنبههای دیگری از سیاستورزی را هم بهعنوان چاشنی به سخنرانیهایش بیفزاید. در سخنانی که سایت رجانیوز روز گذشته از وحید جلیلی برادر سعید جلیلی منتشر کرده، او به صورت بیسابقهای جریان اصولگرایی را مورد انتقاد قرار داده و در قسمتی از سخنرانی اصولگرایان را «دوپینگیهای قدیم و مافنگیهای جدید» معرفی کرده است.
به گفته جلیلی: «اصولگراهای مافنگی امروز همان پهلوانپنبههایی هستند که به دوپینگ عادت کردند. با قدرت لابی و تشکیلات، شایستهترها را حذف کردند و نوچهبازی و قبیلهگرایی راه انداختند و حالا که عمرشان سرآمده میخواهند از طریق تئوریزه کردن فساد سیاسیشان و تسری دادن آن به بدنه اجتماعی، احتضارشان را عقب بیندازند.» ادبیات وحید جلیلی در بسیاری از قسمتهای سخنرانیاش چیزی شبیه و یادآور جملهبندیهای جلال آلاحمد در غربزدگی است.
او میگوید: «در بزنگاهها، آن موقع که هیجان نتیجه ما را میگیرد، آیا هر وسیلهای را بر خودمان مباح میدانیم؟ یکدفعه ملت نگاه میکنند، میبینند که ما چقدر شبیه آن کسی هستیم که داریم با او میجنگیم... میخواهیم این را به ملت منتقل کنیم که اگر او قالتاق است، ما از او قالتاقتریم! چون فکر میکنیم که ملت به قالتاقها رأی میدهند و تلاش میکنیم در زمین حریف بازی کنیم و بازی را ببریم و وقتی که اینبار میبازیم، دیگر فقط انتخابات را نباختیم، بلکه گفتمان خودمان را باختهایم، مبانی خودمان را باختهایم و خسارت عظیم و شکست بزرگ اینجاست.»
به نظر میرسد این بخش از اظهارات وحید جلیلی در اعتراض به سیاستهای جناح اصولگرا در انتخابات گذشته و ازجمله دیدار جنجالی ابراهیم رئیسی با یک خواننده زیرزمینی مطرح شده است؛ دیداری که انتقادهای فراوانی را در میان هواداران اصولگرایی برانگیخت و البته درنهایت هم دستاوردی برای کاندیدای اصولگرا به دنبال نداشت.
احمدینژادیها علیه سردار
نامه سرگشاده قالیباف نخستین واکنشهای تند و تیز را در میان طیف هواداران احمدینژاد برانگیخت. سایت دولت بهار در یادداشتی به قلم محمدحسین حیدری ضمن انتقاد کنایهآمیز از نامه قالیباف، اظهارات او را تلاش دیگری برای رهبری جریان اصولگرا دانست؛ تلاشی که در ادامه خواست ١٢ساله سردار برای رسیدن به پست ریاستجمهوری تعبیر میشود.
حیدری در قسمتی از این یادداشت نوشت: «البته نباید شایستگیهای قالیباف را برای در دست گرفتن هدایت جریان اصولگرایی بهعنوان یکی از دو جریان استاندارد شورای نگهبان و حاکمیت فراموش کرد. قالیباف میتواند رهبر اصولگرایی باشد و برای این جایگاه از همه رهبران فعلی اصولگرایی شایستهتر است.
آرزوی در دست گرفتن عنان جوانان انقلابی اما خیال خامی است، خامتر از ١٢سال خیالپردازی برای ریاست بر جمهوری اسلامی ایران. تیغ برهه حساس دیگر حتی ماست را هم نمیبرد، چه رسد به رگ غیرت جوانان انقلابی سرخورده و دلزده از سیاست. «از لج روحانی» و «آخرین تیر ترکش برهه حساس کنونی» زمینههایی بود که بخشی از جوانهای انقلابی را راضی به ندید گرفتن سوابق رضاخان حزباللهی میکرد. روز خوب و هیجانانگیز مصلی تمام شده، حتی اگر «حاج باقرترین» باشی.»
- 13
- 4