هنوز هم فعالان سياسي اصلاحطلب تاكيد و تصريح بر ادامه ائتلاف با اعتدالگرايان دارند و حتي معتقدند كه دامنه ائتلافشان با گستره بيشتري از نيروهاي سياسي بايد ادامه پيدا كند. تلاش اصلاحطلبان براي شراكت سياسي با معتدلين جناح مقابل به انتخابات ٩٢ باز ميگردد. آن زمان جريان اصلاحات به حدي از عسرت و دوري از قدرت رسيده بود كه سعي كرد براي بازگشت به آن چارهاي بينديشد.
اين راهحل تا امروز نتايج مثبتي براي اصلاحطلبان داشته است. البته اين شراكت موجد دردسرهايي از جمله نقش نيروهاي ائتلافي پس از رسيدن به قدرت نيز هست. محسن رهامي، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه اين ائتلاف تا زماني كه كشور به ساختار حزبي دست پيدا كند بايد ادامه پيدا كند. او بيان ميكند كه در چينش كابينه دوازدهم كمتر به اصلاحطلبان توجه شده است.
آيا وزراي پيشنهادي روحاني قابليت و توان تحقق برنامهها و اهداف رييسجمهور را دارند؟
با توجه به شرايط موجود در كشور و معذوريتها و محدوديتهايي كه آقاي روحاني در معرفي و گزينش افراد كابينه دارد، بايد به ارزيابي كابينه پرداخت. از اين منظر ميتوان گفت كه آقاي روحاني افراد توانا و با تجربه و با سابقه خوب اجرايي و مديريتي انتخاب كرده است. بايد منتظر باشيم و ببينيم كه مجلس شوراي اسلامي چه نظري در مورد اين افراد دارد.
در عين حال با توجه به تجربه مديريتي ٤٠ ساله فعالان سياسي در جمهوري اسلامي ايران ميشد مديران قويتري هم گزينش كرد. خصوصا آقاي روحاني بايد گرايش رايدهندگان را بيشتر مورد توجه قرار ميداد. البته آقاي روحاني امروز رييسجمهور كل ملت ايران است و فقط رييسجمهور ٢٤ ميليون رايدهنده به خودش نيست.
بهتر بود كه آقاي روحاني در چينش كابينه بيشتر گرايش رايدهندگان را در نظر ميگرفت. در كشورهاي با ساختار حزبي اين امر كاملا طبيعي است اما در ايران به دليل نبود ساختار حزبي اين مشكلات ايجاد ميشود.
آقاي روحاني ميتوانست هرچه بيشتر خواسته و گرايش اصلاحطلبان و معتدلين را در كابينهاش لحاظ كند. در بين اصلاحطلبان و جريانهاي سياسي حامي آقاي روحاني مديراني قوي وجود داشت كه استفاده از آنها ميتوانست سرعت حركت كابينه را بيشتر كند.
يعني شما معتقديد كه آقاي روحاني در چينش كابينه به اصلاحطلبان كم توجهي كرده است؟
كمتر توجه شده است. در برخي از استانها و شهرستانها، علت اينكه راي آقاي رييسي نسبت به آقاي روحاني بيشتر بود، به گزينش مديران در آن محل بر ميگشته است. برخي از مديران دولت گذشته همچنان سر كار بودند. مردم هم به اين موضوع انتقاد داشتند. وعده اصلاح و تغيير در برخي از استانها عملي نشد.
اين نكته مهم را بايد در نظر داشت كه نظر رايدهندگان بايد در دولت لحاظ شود. مساله ديگر حضور اقليتهاي قومي و به خصوص برادران اهل سنت و زنان در كابينه است. حدود ١٠ تا ١٥ ميليون از اهل سنت در كشور ما زندگي ميكنند. آنها در حمايت از دولت سنگ تمام گذاشتند. كردستان و بلوچستان بيشترين درصد آرا را نسبت به آقاي روحاني به صندوقهاي راي ريختند.
براي اينكه پيامي از كشور ما به خاورميانه ارسال شود، خوب بود كه از اهل سنت در كابينه استفاده شود. البته چينش كابينه نبايد تحت تاثير تفكرات قومي و مذهبي قرار بگيرد اما به هر حال ميتوانست نمودي از تكثر در كشور باشد. در منطقهاي كه ميخواهيم پيام برادري بدهيم خوب بود كه از اهل سنت استفاده ميكرديم. اين امر به شكلي ميتوانست پيامدهنده به دنيا نيز باشد.
حضور زنان در كابينه چرا محقق نشد؟
آقاي روحاني به سه نفر از زنان در سمت معاونت حكم داده است و زنان توانايي را دعوت به كار كرده است اما خوب بود كه در وزارت نيز چنين توجهي وجود داشت. از مديريت زنان در بسياري از كشورها در سطح كلان به نيكي ياد ميشود.
علاوه بر كشورهاي غربي، كشورهايي همچون هندوستان، پاكستان و بنگلادش در منطقه ما زنان در حد نخستوزير حضور دارند. زنان هميشه توانايي خود را در به دستگيري اين مسووليتها نشان دادهاند و چيزي كمتر از آقايان ندارند. بودن زنان در كابينه ميتواند پيامي از آرامش و صلح و برابري جنسيتي در كشور اسلامي ايران داشته باشد. ما تعجب كرديم وقتي كه ديديم هيچ زني به عنوان وزير معرفي نشده است.
انتظار اين بود كه آقاي روحاني كه فردي روشن و آشنا به مسائل جهاني است از زنان در كابينه استفاده كند. با اينحال از اين پس اصلاحطلبان تمام تلاششان را در حمايت از آقاي روحاني و كابينه خواهند كرد. احترام و حمايت اصلاحطلبان از روحاني، البته به معناي نقد نكردن نيست.
بايد اصلاحطلبان به اين مسائل تاكيد كنند تا زمينه براي حضور زنان و برادران اهل سنت در سمتهاي كلان باز شود. فرصت خوبي است كه مجلس شوراي اسلامي به اين موضوع رسيدگي كند. آقاي روحاني بايد به مطالبات بحق مردم در ٤ سال آينده رسيدگي كند. در حوزه معيشتي و ركود دولت بايد اقداماتي را انجام دهد.
در عين حال كه اصلاحطلبان انتقاداتي را به كابينه دارند، قاعدتا نقدهايي در بدنه اجتماعي اين جريان نيز وجود دارد. در چنين شرايطي اصلاحطلبان چگونه ميخواهند در سال ١٤٠٠ از مردم بخواهند پاي صندوق راي بيايند؟
راي جامعه ايراني به اصلاحطلبان به دو نوع ايجابي و سلبي تقسيم ميشود: بخش ايجابي به اين باز ميگردد كه چه اندازه دولت روحاني و مجلسي كه اكثريت خوبي از اصلاحطلبان در آن حضور دارند به وعدههايشان عمل كنند و پاسخ انتظارات مردم را بدهند. رونق بازار كار، اشتغال و مبارزه با فساد بايد در اولويت دستور كار قرار گيرد.
در شوراي شهر اصلاحطلبان بايد نمونه مديريت شهري كارآمد را به نمايش بگذارند. در واقع عملكرد اصلاحطلبان است كه راي ايجابي آنها را تامين ميكند. بخش ديگري از راي اصلاحطلبان سلبي است. يعني چون اصولگرايان نتوانستند به وعدههايشان عمل كنند و در انتخابات گذشته و اخير رياستجمهوري، كانديداي قويتري كه شيوه برخورد بهتر از اصلاحطلبان داشته باشد به صحنه نياوردند، اين راي سلبي از آن اصلاحطلبان شد.
اين امر در سال ١٤٠٠ نيز صادق است. اگر اصولگرايان بتوانند كانديداي قويتري معرفي كنند و برنامه بهتري بدهند، رقابت براي اصلاحطلبان سختتر خواهد بود. البته تا سال ١٤٠٠ مسائل زيادي پيش خواهد آمد. در هر انتخابات ما وعدههايي دادهايم كه بايد به آنها عمل كنيم تا از مردم توقع حمايت داشته باشيم.
مردم با هيچ جريان عقد اخوت نبسته و چكسفيد امضا به آن جريان نداده است. مشكلات زيادي گريبانگير مردم است و عمل به وعدهها و رفع مشكلات مردم در اقبال آنها بسيار مهم است. در شوراي پنجم تمام كرسيهاي شوراي شهر در اختيار اصلاحطلبان است و مردم ديگر عذر و بهانهاي براي عمل به وعدهها را نميپذيرند. اگر بتوانيم خواستههاي مردم را برآورده كنيم و معضلات كشور را حل كنيم، مردم توجه بيشتري به ما خواهند داشت.
اقبال و عدم اقبال مردم به عملكرد اصلاحطلبان و بخشي هم به رقباي ما بستگي دارد. ما بايد مرتبا عملكرد رقبا را رصد كنيم. همانطور كه آنها رفتار همه ما را رصد ميكنند. اين مساله در هر دو انتخابات سالهاي ٩٨ و ١٤٠٠ موثر خواهد بود.
ادامه شراكت سياسي با معتدلين را به نفع اصلاحطلبان ميدانيد؟
براي حركت سياسي و پيدا كردن اكثريت در مجلس و رياستجمهوري بايد به سمت ائتلاف و همكاري برويم. در مجلس دهم اصلاحطلبان اكثريت مجلس را در اختيار ندارند. دليل آن نيز رد صلاحيت نيروهاي اصلاحطلب بود و به نظر ميرسد اين امر ادامهدار باشد. لذا همكاري با معتدلين و ائتلاف سياسي نانوشته ما ضرورت زمان و كشور ما است. فضاي عمومي كشور نيز مساعد براي همين موضوع است. ما بايد تلاش كنيم نيروهاي اصلاحطلب و معتدل را به هم نزديك كنيم تا نيروهاي افراطي ميانداري نكنند. افراط در هر دو جريان كشور وجود دارد.
جريانهاي افراطي هردو طرف آسيبهاي جدي به كشور زده و خواهد زد. ما در آينده نيز ائتلاف اصلاحطلبان و معتدلين را لازم ميبينيم. مگر اينكه احزاب فراگير داشته باشيم. حركتهاي افراطي آفتي براي همه جوامع سياسي است كه براي جلوگيري از آن بايد هميشه تلاش و راهحل مناسبي پيدا كرد.
مريم وحيديان
- 10
- 4