چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۱۸ - ۱۳ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۳۳۸۸
احزاب، تشکل ها، شخصیت ها

دوام، استمرار و ثبات احزاب ایرانی در گفت‌وگو با احمد نقیب‌زاده؛

۱۸ سال حیات حزبی گسسته در خلال یک قرن

احمد نقیب‌زاده,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,احزاب و شخصیتها

فعالیت سیاسی بدون تحزب غیرممکن است. برخی کارشناسان معتقدند سازماندهی حزب باید دموکراتیک باشد؛ زیرا احزاب غیر‌دموکراتیک نمی‌توانند حاملان دموکراسی باشند و زمینه ابتکار عمل اعضا و افراد در آن فراهم باشد تا پس از مدتی به پیچ و مهره‌های بدون اراده تبدیل نشوند و در خدمت رده‌های بالای حزبی قرار نگیرند.

 

احزاب باید ضمن آموختن کار حزبی بکوشند به روش‌های مختلف با مردم ارتباط برقرار کرده و ضمن فعالیت‌های گسترده درصدد جذب نیرو باشند و  از این‌رو به سیاست‌ورزان حرفه‌ای و رزمندگان حزبی نیاز است تا پا به عرصه نهاده و این مهم را عملی کنند، اما گویا در جامعه ما احزاب دچار سردرگمی در اهداف شده و بیش از هر چیز به قدرت رسیدن را ملاک عمل خود قرار داده‌اند.

 

معیاری که البته دکتر احمد نقیب‌زاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نگاهی منفی به آن ندارد و اتفاقا قدرت‌طلبی را یکی از اهداف مهم احزاب می‌داند که باید حتما در دستور کار آن‌ها قرار گیرد و معتقد است هر کس حزب تشکیل می‌دهد باید در جست‌وجوی قدرت باشد، چرا که بدون قدرت نمی‌توان کاری از پیش برد، اما چیزی که این قدرت را توجیه می‌کند اهداف سیاستمدار و برنامه‌های او است که این برنامه‌ها باید در خدمت جمع باشد. متن کامل گفت‌وگو با این استاد دانشگاه را در ادامه می‌خوانید.

 

برای ورود به بحث، ابتدا بفرمایید وقتی از حزب سخن می‌گوییم منظورمان چیست؟

گروه‌ها و دسته‌هایی که در پی قدرت هستند از گذشته وجود داشته‌اند، اما در روزگار جدید، احزاب سیاسی ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را از دار و دسته‌های قدیمی متمایز می‌کند. یکی از این ویژگی‌ها سازمان است؛ مهم‌ترین وجه تمایز بین آن دار و دسته‌ها و این تشکل‌ها وجود یک سازمان نسبتا کارآمد و پیچیده است که تقریبا حزب را به‌مثابه یک دولت کوچک جلوه‌گر می‌کند.

 

دومین ویژگی در ارتباط با دموکراسی است و باید با اتکا به آرای عمومی به قدرت برسد و رابطه آن با دموکراسی نیز بسیار تنگاتنگ است. سوم، این‌که احزاب با جامعه هم رابطه تنگاتنگی دارند و هم همراه با تحولات اجتماعی نیز تحول پیدا می‌کنند. لازم است درباره وجه سازمانی احزاب که مهم‌ترین ویژگی است توضیح بیشتری دهم. تشکیلات احزاب باید سراسری - و نه به‌صورت یک گروه کوچک پارلمانی- باشد، وابسته به فرد نباشد، حتما به‌دنبال کسب قدرت مبتنی بر هدف و برنامه برای حکمروایی و با دموکراسی نیز همان‌طور که اشاره کردم در ارتباط باشد. اگر این ویژگی‌ها را داشته باشد می‌توان عنوان حزب را به آن اطلاق کرد.

 

چرا ما در ایران زمانی که می‌خواهیم حزبی را تاسیس کنیم به لوازم آن پایبند نیستیم؟

ببینید تشکیل حزب این گونه نیست که شما امروز اراده کنید و فردا عملی شود. زمینه‌های بسیار متفاوتی را طلب می‌کند که اولین آن، دموکراسی است. همه احزاب در ارتباط با انتخابات شکل گرفته‌اند و اگر در جامعه‌ای دموکراسی نباشد یا انتخاباتی جدی­ برگزار نشود، حزب نیز اصلا موضوعیت پیدا نمی‌کند. مسئله دیگر، فرهنگ عمومی است که چقدر با این قضیه کنار می‌آید و به آن باور دارد و حاضر به عضویت در وجود این تشکل‌ها هست یا نیست.

 

سوم این‌که سلسله عضویت نیز کفایت نمی‌کند و باید فعال بود و هم از نظر سیاسی و هم مالی باید به حزب کمک کنید. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هیچ یک از شرایط لازم، به آن شکل در جامعه ما وجود ندارد. درست است که انتخابات تا حدی تاثیرگذار است، اما به همان میزان نیز احزابی شکل گرفته‌اند و انتخابات گذشته که مردم به فهرست رأی دادند، نشان داد جامعه به تدریج در حال آماده شدن برای انجام کار حزبی است و تا اندازه‌ای به این درک رسیده که باید یک سلسله نامزدهای همسو و هم سنخ رأی بدهند تا آن‌ها بتوانند در مجلس اهدافی را به پیش ببرند وگرنه ورود افراد متفرقه به مجلس امکان انجام کاری به نفع جامعه را محقق نمی‌سازد، اما در هر صورت این شروع راه است.

 

نکته بعد این‌که نباید ترس داشته باشند، که دارند.  وقتی افراد به عضویت حزب درمی‌آیند از این‌که اسم و آدرس آن‌ها موجود است می‌ترسند. دلیل بعدی این است که یکی از افتخارات نخبگان ما این است که به هیچ دار و دسته‌ای تعلق ندارند. در نتیجه، وقتی پیشنهاد عضویت در حزب داده شود، رد می‌کنند. رهبران حزب نیز برای حفظ جایگاه خود خیلی علاقه ندارند افراد جدید وارد حزب شوند.

 

احزابی که در حال حاضر در کشور ما فعالیت می‌کنند، چه ویژگی‌هایی دارند؟

احزابی که در جامعه ما وجود دارند، طبق تقسیم‌بندی‌های موریس دوورژه، هم احزاب کادر هستند و هم ریاستی. احزاب کادر، آن‌هایی هستند که تعدادشان بسیار کم است، سازماندهی‌­شان تقریبا خیلی ساده و نرم است و بیشتر افراد معنون را جذب کرده و به یک باشگاه سیاسی شباهت دارند. ریاستی هم هستند به این دلیل که از دل مجلس بیرون نیامده‌اند که پارلمانی شوند، بلکه یک فرد معنون یا بی نفوذ قد برافراشته و حزبی را تاسیس کرده و دلش هم می‌خواهد که تا آخر رئیس آن حزب باقی بماند. به‌همین دلیل وقتی که روسای تشکیل‌دهنده آن حزب به هر دلیل بر سر کار نباشند، حزب نیز کار نمی‌کند و پس از مدت کوتاهی از هم می‌پاشد.

 

آیا شما این گفته که تاریخ ایران یکی از چالش‌های پیش‌روی تحزب در کشور است را قبول دارید؟

شرایط تاریخی متعلق به گذشته است. درواقع، هیچ‌وقت این شرایط لازم فراهم نشده است. ببینید، وقتی مجلس اول و دوم بعد از مشروطه شکل گرفت، می‌بینیم که احزاب شکوفه زدند. دقیقا طبق فرمول‌بندی موریس دوورژه، احزاب کادر پارلمانی در درون مجلس شکل گرفتند، شروع به فعالیت کردند و تاثیرگذار نیز بودند.

 

سپس گسیخت پیش آمد، بعد جنگ جهانی به وقوع پیوست، دولت از هم پاشید، سپس رضاشاه روی کار آمد و یک نظام اقتدارطلب را جایگزین هرج و مرج قبلی کرد که البته اجازه فعالیت به احزاب نمی‌داد. بعد از آن نیز یک دوره، دهه ۱۳۲۰ را داریم که احزاب بسیار فعال شدند، اما هیچ کدام دامنه‌دار نشدند و برخی از آن‌ها ۱۰-۲۰ نفر بیشتر عضو نداشتند، اما اعلام موجودیت کردند. این دوره، تجربه ‌خوبی نبود و نشان داد هر فرد بی‌نفوذی می‌توانسته حزب ایجاد کرده و فعالیت کند و چون حاضر نبودند با یکدیگر ائتلاف کنند، خیلی‌زود هم از هم پاشیدند.

 

آیا ما در تاریخ خود وجود احزاب قدرتمند را ولو در برهه‌ای از زمان تجربه کرده‌ایم؟

خیر، ما هیچ‌وقت حزب قوی‌ای­ نداشته‌ایم. یک حزب توده داشتیم که وابسته بود و تشکیلات خود را از حزب کمونیسم شوروی کپی‌برداری کرده و براساس رهنمودهای روس‌ها عمل می‌کرد. یکی هم حزب جمهوری اسلامی بود که فعالیت‌های آن متوقف شد، اما بعد از گذشت دهه ۱۳۲۰ دوباره رژیم به سمت اقتدارگرایی سوق یافت، تا به انقلاب ۵۷ رسیدیم. دوباره می‌بینید که تلاش برای تشکیل حزب قوت گرفت و احزاب سیاسی فعال شدند، اما دوباره حاکمیت به دلایل پیچیده‌ای مانع فعالیت آن‌ها شد.

 

یکی مبارزه با امپریالیسم است که اجازه کثرت‌گرایی را نمی‌دهد زیرا تنوع و تکثر با مبارزه امپریالیستی سازگار نیست، بنابراین اولویت را به مبارزه دادند. بعد از آن جنگ به وقوع پیوست. بعد نیز به برخی از نیروهای همسو با نظام اجازه فعالیت داده شد که آن‌ها نیز بسیار ریاستی و کم‌جمعیت هستند و تاثیرگذاری زیادی نیز دارند.

 

فکر می‌کنید جامعه ما تا چه حد مستعد تحزب و تکثر سیاسی در رقابت سیاسی است؟

در ایران فرهنگ سیاسی ما براساس دولت محوری استوار است. یعنی مردم توقع دارند دولت انجام همه امور را برعهده گیرد و تایید کند. بنابراین من معتقد هستم اگر بخواهیم سیستم حزبی در کشور ایجاد شود دولت باید اقدام کند و دست آن‌ها را بگیرد و قوانینی به نفع آن‌ها وضع کند. به طور مثال، مثل آلمان بگوید باید به بولتن‌های حزبی رأی دهید و امکان رأی‌دهی به‌طور پراکنده نیست.

 

شما ببینید در فرانسه نیز غیر از دو حزب ایدئولوژیک کمونیست و سوسیالیست، بقیه احزاب مثل احزاب ما احزاب کادر هستند. یعنی چند نخبه دور هم جمع شده‌اند، تشکلی را به وجود آورده‌اند و بعد نیز برنامه‌های خود را به جامعه عرضه می‌کنند و اگر جامعه رأی دهد، برنده می‌شوند، اما به‌طور کلی، این احزاب، احزاب کوچکی هستند که خیلی عمق ندارند.

 

انتقادی وجود دارد مبنی بر این‌که ما در ایران اقتضائات جامعه مدرن مثل مجلس و انتخابات را داریم، اما احزاب را به نیروهایی بدل کرده‌ایم که به قدرت می‌چسبند و همین امر باعث شده انتخابات تا حدی صوری شود. زمان انتخابات فعال می‌شوند، پس از انتخابات نیز تقسیم قدرت بین آن‌ها صورت می‌گیرد و تا انتخابات بعدی همه‌چیز تمام می‌شود. تحلیل شما در این‌باره چیست؟

اصلا یکی از شرایط تحزب این است که احزاب به‌دنبال قدرت باشند. هر کس حزب تشکیل می‌دهد باید در جست‌وجوی قدرت باشد، چرا که بدون قدرت نمی‌توان کاری از پیش برد، اما چیزی که این قدرت را توجیه می‌کند اهداف سیاستمدار و برنامه‌های او است که این برنامه‌ها باید در خدمت جمع باشد، اما جامعه یک کل به هم گره خورده است که نمی‌توانید اجزای آن را از هم جدا کنید. وقتی که آینده تا حدی برای مردم مجهول باشد -البته این برای مردم، احزاب و نخبگان هست- هیچ کس برنامه‌ریزی درازمدت نمی‌کند.

 

شما ببینید حتی قصرهای پادشاهان ما نیز کوچک است، زیرا فکر می‌کردند باید مهلت کوتاهی باشد که طی این زمان کوتاه بتوانند آن را بسازند و بعد نیز خدا می‌داند چه می‌شود، یا با حمله‌ای آن را از دست می‌دهند یا در دستشان باقی می‌ماند؛ در حالی که کاخ‌های پادشاهان اروپا را که می‌بینید واقعا وسیع و گسترده است. بنابراین مشکل ما دوام و استمرار و ثبات است که اگر باشد پیشرفت‌های خیلی خوبی می‌کنیم. متاسفانه حاکمیت نیز به فکر نیست؛ البته همه دولت‌ها بنا بر طبیعت خود تمامیت‌خواه هستند، منتها یک دولت بلد است و خود را به وظایفی که دولت باید انجام دهد محدود می‌کند و بر سایر امور به‌صورت نامحسوس نظارت می‌کند، اما بعضی دولت‌ها این ظرافت را ندارند، همه جا حضور پیدا می‌کنند و زمختی به خرج می‌دهند وگرنه فرق چندانی بین دولت‌های جهان معاصر نیست.

 

دولت‌های ما نیز متاسفانه نمی‌خواهند به مردم اقرار کنند که شما آزاد هستید، ما به فکر شما هستیم یا هر چیز دیگری؛ البته از انصاف نباید گذشت که این دولت‌ها همیشه در معرض خطر خارجی هم هستند به‌همین دلیل مجبورند کمی در داخل سختگیری کنند.

 

با این توصیفات، ما چگونه می‌توانیم احزابی نیرومند و اثــرگـذار ایجــاد کنیــم که درعین‌حال، پاسخگوی عملکرد خود نیز باشند؟

با قانون و حمایت دولت. باید قانونی وضع شود و دولت نیز از آن حمایت کند. قانونش هم این است که مردم از این به بعد مثل آلمان، یک بار به فرد رأی دهند و یک بار به بولتن حزبی. به این شکل، احزاب جدی و متوجه می‌شوند فقط از طریق فعالیت حزبی می‌توانند قدرت را به دست بگیرند و نه به‌صورت پراکنده، دیگر این که دولت نیز مایل به این کار باشد یعنی فایده تحزب را درک کرده و این قانون را اجرا و از احزاب برای یک دوره ۱۰-۲۰ ساله حمایت کند و این فرهنگ جا بیفتد تا احزاب به تشکل‌های مستمر و پایدار تبدیل شوند و نسبت به مرامنامه و شعارهای خود متعهد باشند و زندگی به سمت مدار تحزب برود.

 

یکی از موانع بزرگ دیگری که در جامعه ما وجود دارد این است که هنوز ۳۰-۴۰ درصد جامعه ما توده‌وار است، توده‌هایی که اصلا حزب را نمی‌شناسند و همیشه به‌دنبال یک راهنما و گرداننده می‌گردند که دور او جمع شوند و با شخص ارتباط برقرار کنند. درواقع، ارتباط با سازمان هنوز برای آن‌ها جا نیفتاده است.

 

عمده تفاوت تجربه حزبی ما با جوامع موفق از این نظر چیست؟

احزاب در اروپا از زمانی که قدم به صحنه گذاشتند تا زمانی که واقعا به تشکل‌های قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شدند ۱۵۰ سال پیوستار را پشت سر گذاشتند، اما در ایران ما صد سال بسیار گسیخته را تجربه کرده‌ایم و به نظر می‌رسد تجربه بسیار کمی داریم. تجربه ما شامل پنج سال دوره مشروطه، دهه ۱۳۲۰ و سه سال اول انقلاب است که روی هم رفته ۱۸ سال می‌شود. این عامل بسیار مهمی در ضعف احزاب ماست که نباید آن را از نظر دور داشت.

 

 

asemandaily.ir
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش