پس از گذشت بیش از ۱۷ ماه از شروع به کار مجلس دهم، شاید بتوان ارزیابی نسبتا دقیقی را از عملکرد جریانهای سیاسی در آن داشت. در همین راستا و بهمنظور بررسی آینده جریانات سیاسی کشور به گفتوگو با پروانه مافی، نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در دهمین مجلس شورای اسلامی نشستیم.
برخی معتقدند که اصلاحطلبی در ایران در سالهای اخیر بهنوعی تغییر ماهیت داشته است. شما چقدر با این ادعا همنظرید؟
پاسخ به پرسش شما در گرو این است که چه تعریفی از اصلاحطلبی داشته باشیم و آن را با چه مختصات و انگارههایی در ذهن خود به تثبیت رسانده باشیم. واقعیت آن است که اصلاحطلبی و اصلاحگرایی جریانیست که ریشهای به قدمت تاریخ زیست بشری دارد.
انسان همواره با بررسی و پایش مسیر خود، درصدد شناسایی شیوهها و رویکردهای بهینه برای تحقق آرمانها، مقاصد و اهداف خود بوده است. البته که این آرمانها، اهداف و مقاصد از نقطهای به نقطه دیگر دارای تفاوتهایی بوده، اما سرشت انسان به ماهو، خواهان مجموعه مشترکی از نیکیهاست، هرچند در ظرف و قالب دیگری عینیت پیدا کند. هرچند اصلاحات (به معنای سیاسی رایج آن) در ایران پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ قوام و دوام یافت، اما برای بررسی و تحلیل جریان اصلاحات در ایران نمیتوان واقعه مهم و تاریخسازی همچون انقلاب مشروطه را نادیده گرفت.
همانگونه که نمیتوان اقدامات امیرکبیر را در اصلاح رویهها و ساختارهای حاکمیتی در نظر نیاورد و یا نسبت به تلاشهای علامه شهید مطهری و دکتر علی شریعتی در زمینه اصلاح اندیشهها غفلت داشت. در واقع، اصلاحات یک بسته است که در طول زمان و در قالب پروسهای زمانبر به ثمر مینشیند و در این مسیر و به اقتضای شرایط، یقیناً نیازمند به استفاده از ابزار و الزامات خاص خود است.
با توجه به مصادیقی که از اصلاحطلبی در ایران معاصر به کار گرفتید، آیا قائل به اصلاحات دستوری هستید یا اینکه اصلاحات را روندی از پایین به بالا میدانید؟
اصلاحات روندی سیستمی است. یعنی نمیتوان آن را صرفا از پایین به بالا یا برعکس دانست. ممکن است جریان سیاسی حاکم، مجموعه کنشهایی داشته باشد که جامعه را در مسیر اصلاحگری بیش از پیش ترغیب کند. همچنین اصلاحگری میتواند از طریق فشار افکار عمومی و پذیرش سیاستمداران عملیاتی شود. اما آنچه بسیار کلیدی است، توجه به نقش احزاب و دستههای سیاسی در فرآیند اصلاحات است.
نقش فعالان سیاسی و احزاب در روند اصلاحات، تسهیلکنندگی و تعدیلگری مسیر است. در نبود احزاب و جریانات سیاسی که کارکردی واسطهای مابین مردم و حاکمیت دارند، امکان بروز آشوبهای ناگهانی و خروج پروسه از مسیر عقلانیت بسیار پررنگ میشود و این امریست بسیار اساسی که کمتر مورد توجه کنشگران عرصه سیاست در ایران قرار گرفته است. تجارب بشر نیز نشان میدهد بهترین شیوه اصلاح و افزایش کارآمدی یک سیستم اصلاحات تدریجی است، به گونهای که سیستم از پایداری و ثبات خارج نشود.
وضعیت کنونی جریان اصلاحات را چگونه میدانید؟
در شرایط فعلی جریان اصلاحات وضعیت مطلوبی دارد؛ در انتخابات هفتم اسفند ۹۴، باوجود تمامی محدودیتها، بخش مهمی از کرسیهای مجلس شورای اسلامی را به دست آورد. در انتخابات ۹۶ نیز دولتی برآمده از شعارهای اصلاحطلبانه و تحولخواهانه توانست اکثریت آرای مردمی را اخذ کند و در بسیاری از شهرها و بهخصوص کلانشهرها، اصلاحطلبان توانستند اکثریت را به دست آورند. بنابراین مجموعه شواهد و قرائن نشانگر وضعیت مطلوب اصلاحطلبان است. اما نگرانی من از شرایط کنونی نیست، بلکه نسبت به آینده نگرانیهای اساسی دارم.
این نگرانی ناشی از چیست؟
نگرانی من بابت از دست دادن سرمایههای عظیم مردمی است؛ مردمی که در سالهای اخیر با تمام توان پای جریان اصلاحطلبی ایستادند، اکنون انتظار دارند که توجه بیشتری به خواستهها و مطالباتشان شود. من بارها در مجلس خطاب به دوستان فراکسیون امید هم اهمیت بلندنظری و دوراندیشی را یادآور شدهام. نباید گمان کنیم که مردم تا ابد پای یک جریان خواهند ایستاد. جامعه در صورتی که به این نتیجه برسد که جریانات سیاسی نمیتوانند خواستهاش را محقق کنند، از جریانات عبور خواهد کرد.
انتقاد شما شامل فراکسیون امید مجلس میشود، یا خطاب به دولتمردان است؟
من این را انتقاد نمیدانم. بلکه یک هشدار بسیار اساسی است. فراکسیون امید بنا به دلایل متعدد در برخی موارد حساس و سرنوشتساز نتوانسته انسجام کافی داشته باشد. هرچند بسیاری از اعضای فراکسیون تلاش خود را برای پیگیری مطالبات مردمی دریغ نکردهاند، اما واکنشهای مردمی نشان میدهد که از عملکرد مجموعه فراکسیون رضایت کاملی ندارند.
از سوی دیگر اصلاحطلبان مجلس نتوانستهاند سازوکار مناسبی را برای ارائه گزارش عملکرد به افکار عمومی در نظر بگیرند تا نمایندگان حاصل تلاشها و پیگیریهای خود را که در بسیاری از موارد منجر به رفع گرههای مهمی نیز شده است، به گوش مردم برسانند. البته این انتقاد صرفاً معطوف به مجلس نیست، بلکه بخشی از نگرانیهای من نسبت به سالهای آتی جریان اصلاحات، در ارتباط با شیوه کنونی عملکرد دولت دوازدهم است.
دولتی که تاکنون قدر حامیان اصلی خود را آنگونه که باید، ندانسته است. زنان، جوانان و اقلیتهای قومی و مذهبی با تمام وجود در حمایت از رئیس دولت دوازدهم نقش داشتند. اما اکنون در ارتباطات رودررو با مردم احساس میکنم که بخش قابلتوجهی از این افراد دچار سرخوردگی شدهاند. اصلاحطلبان مجلس، دولت و شوراها نباید ارتباط خود را با بدنه جامعه قطع کنند.
با توجه به مواردی که به آنها اشاره داشتید، شرایط انتخابات سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را چگونه تحلیل میکنید؟
برای تحلیل انتخاباتی که بیش از دو سال دیگر در کشور برگزار میشود، هنوز زود است. اما بهطور کلی معتقدم اگر اصلاحطلبان بر مواضعی که پیش از انتخابات داشتهاند و برای مردم هم بسیار مهم است، پایداری کنند و در صورتی که در برخی موارد نتوانستند پیگیریهایشان را به سرانجام برسانند، دلیل و منطق خود را با صراحت به مردم منتقل کنند، میتوانند اعتماد دوباره مردم را جلب کنند. در هر صورت بسیار مایلم که دولت و نمایندگانی که با آرم فراکسیون امید وارد مجلس شدند، مسئولیتپذیری بیشتری نسبت به دغدغههای موکلانشان داشته باشند.
امین مومیوند
- 14
- 2