جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران، در گفتوگویی درباره موضوعات متعدد، ازجمله انتظارات جامعه از دولت روحانی، نقدها به عملکرد آن، وضعیت بهکارگیری جوانان اصلاحطلب و حصر صحبت کرده است. امام در این گفتوگو حمایت احتمالی از علی لاریجانی در انتخابات ١٤٠٠ را منوط به این دانسته که جریان اصلاحات نامزد تمامعیار اصلاحطلبی داشته باشد یا خیر.
ارزیابی شما از عملکرد دولت روحانی چیست؟
اگر به صورت نسبی بخواهیم نگاه و مقایسه کنیم، با روندی که کشور با آن مواجه شده بود، قاعدتا رضایت داریم؛ ولی اینکه چقدر مشی روحانی با مشی اصلاحطلبی هماهنگ بوده و چقدر اصلاحطلبان در این دولت مشارکت داده شدهاند، رضایتی حاصل نشده است. بههرحال انتظارات و توقعات بیش از اینهاست و عملا انتظاراتی که ما داشتیم، برآورده نشده است.
باید تلاش کنیم و بتوانیم با توجه به آگاهی جامعه و انتظاراتی که ایجاد شده، در انتخابات بعدی که پیشروی ماست، به صورت عملی، نقش جریان اصلاحات را بیشتر و پررنگتر کنیم. امروز نیز انتقاداتی که وجود دارد، به عملکرد دولت بازمیگردد، نه به عملکرد اصلاحات؛ چراکه اصلاحطلبان نقشی در اجرا ندارند. جریان اصلاحطلبی با توجه به شرایط و ترجیحی که داشت، بین کاندیداهایی که حضور داشتند، روی آقای روحانی اجماع کرد. ما اصلاحطلبی صددرصدی نداشتیم تا بهعنوان کاندیدا معرفی کنیم. شخص آقای روحانی هم هیچوقت مدعی نبوده اصلاحطلب است؛ اما آقای روحانی متأسفانه شعارهای خیلی تندی در انتخابات دادند که باعث شد انتظارات افزایش پیدا کند. امروز نیز عملکرد او بر اساس میزان تطابق با شعارهای انتخاباتی ارزیابی میشود. ازاینرو، به دلیل فاصلهگرفتن یا محققنشدن آن شعارها، فکر میکنم انتقادات جامعه افزایش پیدا کرده است.
از طرف دیگر، انتقادات بسیاری هم به فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس مطرح بوده و این فراکسیون در برابر اتفاقات پیشآمده مانند معرفی وزارت علوم، واکنشهای مناسبی نداشته است.
همینطور است. ما برای وزارت علوم دنبال دکتر فرجیدانا بودیم؛ اما در نهایت به دکتر غلامی رسیدیم؛ یعنی ما ٢١ پله افت کردیم. بنابراین به نظر میرسد باید انتظارات و توقعات را به همین نسبت تنظیم کنیم. دوستانی هم که در لیست امید قرار گرفتند، دوستانی بودند که پس از رد صلاحیت ها توفیقی پیدا کردند. ما هم محدود به همین انتخاب بودیم. بنابراین انتظارات ما هم باید متناسب با ظرفیت همین دوستان باشد.
ما چهرههایی مثل آقای دکتر رضا خاتمی را در لیست امید نداشتیم که امروز بخواهیم انتظاراتی را که از آقای خاتمی داشتیم، از دوستان دیگری که وارد فهرست شدند، مطرح کنیم. بعضی از این چهرهها حتی افرادی بودند که برای اولینبار وارد مجلس یا حتی وارد کار سیاسی میشدند. حتی دوستانی بودند که سابقه کار اجرائی هم نداشتند. فکر میکنم اگر مجموعه این اتفاقات را با هم در نظر بگیریم و قضاوتها را دقیقتر کنیم، بتوان از رفتار این دوستان در مجموع دفاع کرد.
این روزها جریان اصلاحات اختلافاتی درون خود دارد. آیا بهتر نیست قبل از مذاکره با جریان رقیب، گفتوگویی درون اصلاحات نیز شکل بگیرد؟
فکر میکنم این گفتوگو درون جبهه اصلاحات وجود دارد. اگر شما اشاره به تقویت آن دارید، بله باید تقویت شود؛ وگرنه اگر این گفتمان درون جبهه اصلاحات نبود، شاهد شکلگیری شورای عالی سیاستگذاری نبودیم. فهرست واحدی که در شورا و مجلس ارائه شد، در کنار حمایت یکپارچه از آقای روحانی، شاهد مثال همین گفتوگوست.
آقای منتجبنیا در مصاحبهای گفتند من دست بزرگان اصلاحات را میبوسم؛ ولی شورای عالی، منحل شود.
اگر بگوید من دست بزرگان اصلاحات را میبوسم به واسطه اینکه رضایت دهند که این تجربه موفق را منحل کنیم، به نظر من خیلی موضوعیت ندارد.
ما دست آقای منتجبنیا را میبوسیم که درون جبهه - و نه خارج از خانه و خانواده - حرفهای خود را بزنند تا انشاءالله بتوانیم این نقدها را بشنویم و ضعفها را برطرف کنیم و بیشتر در خدمت آقای منتجبنیا و سایر عزیزان باشیم.
یکی دیگر از نقدهای وارده به جریان اصلاحطلبی، گذاشتن فرصت مناسب و برابر برای جوانان است که برخی از آنها با پروندههایی روبهرو هستند و گاهی به همین دلیل، این چهرهها نه در دولت و شهرداری که در اختیار اصلاحطلبان است، به کار گرفته میشوند و نه در احزاب فرصت رشد به آنها داده میشود. درباره تغییر نسل در جریان اصلاحطلبی چه باید کرد؟
باید اینها را تفکیک کنیم؛ چون بخشی از این محدودیتها به سیستم بازمیگردد. شهرداری تهران یک نمونه است. از طرفی گفته میشود که این شهرداری با ٢٦، ٢٧ هزار پرسنل تحویل داده شده و اکنون با دههاهزار پرسنل اضافه مواجه است. از طرف دیگر، با توجه به محدودیت منابع، درآمد و افزایش مشکلات، عملا نمیتوانند پرسنل جدیدی را استخدام کنند. از سوی دیگر، پرسنل استخدامی را هم با توجه به حجم بیکاری و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، نمیتوانند تعدیل کنند.
از دیگر سو، در برخی موارد، برای بهکارگیری این نیروها، ابزارهای محدودکنندهای وضع شده و مدیران نمیتوانند دوباره از این چهرهها استفاده کنند. بنابراین بخشی از مشکل به سیستم برمیگردد و ربطی به جریان اصلاحات ندارد.
بخشی هم به نظر میرسد به بحث فرهنگسازی مرتبط است. قوانین ما دقیقتر احصا شده و اجازه ندهند دوستانی که بهنوعی عمر خدمتی آنها گذشته و بازنشسته شدهاند، باز هم در سیستم جذب شوند. این بحث، اصلاحطلب و اصولگرا هم ندارد.
الان نمونههای شاخص آن را در کشور داریم که برخی افراد از روز اول انقلاب، وارد عرصه سیاست، اجرا و تصمیمگیری شدند و همچنان نهضت آنها ادامه دارد! مگر اینکه یا ابزارهای محدودکننده بهصورت مشخص، اصلاحطلبان را از عرصه خارج کرده یا عزرائیل افراد را برده است!
در غیر این صورت هیچکس هنوز داوطلبانه با پستی خداحافظی نکرده است. این یک اشکال عمده است. برای اصلاح این موضوع میتوان شرایط نامزدی در مجلس را مثال زد. کسی با بیش از ٧٥ سال سن در مجلس حضور ندارد. این واقعیتی است که باید اتفاق بيفتد. من فکر میکنم دولت میتواند در این موضوع، پیشگام باشد. ولی متاسفانه هرچه جلوتر میرویم، این اراده در دولت هم دیده نشده است و ما این نقش را در انتصاب وزرا و استانداران شاهد هستیم. این روند باید از طریق قانونگذاری و پیگیری ازسوی رسانهها بهتدریج متوقف شود.
درحالیکه اتفاقات خوبی برای محصوران رخ میدهد، آقای شمخانی گفتند تقریبا حصری وجود ندارد؛ شما این را چطور تحلیل میکنید؟
البته من فرمایش آقای شمخانی را اینطور نمیدانم که بگویند حصری وجود نداشته است. شاید بنای ایشان این باشد که از این به بعد تلاش میکنند حصری وجود نداشته باشد. این احتمالا دقیقتر است. چیزی که ما تا به امروز با آن مواجه هستیم، حصر است. شاید تصمیماتی گرفتند که از این به بعد شرایطی را فراهم کنند که رفتهرفته حصر، کمرنگ شده و برداشته شود.
چرا بعد از برگزاری کنگره مجمع ایثارگران، فعالیت خاصی از آن مشاهده نمیشود؟
خوشبختانه هیچ محدودیت و مانع خاصی وجود ندارد. مجموعه حزب ایثارگران، با موفقیت کنگره خودش را پشت سر گذاشت و اعضای شورای مرکزی و داوری حزب انتخاب شدند. الان منتظر صدور پروانه فعالیت از سوی کمیسیون ماده ١٠ احزاب هستیم. مادامی که این پروانه صادر نشود، قانونا نمیتوانیم فعالیتی داشته باشیم. این سکوتی که مد نظر شماست، ناشی از رعایت قانون ازسوي مجمع ایثارگران بوده که منتظر صدور پروانه فعالیت هستند.
آیا مرام و مسلک این حزب، مثل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است یا فرق دارد؟
ایثارگران حزبي کاملا مستقل است و هیچ ارتباط ارگانیک و تشکیلاتی با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ندارد. به دلیل اینکه اصلا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درحالحاضر وجود ندارد.
برای سال ٩٨، شما همچنان معتقد به ائتلاف با اعتدالگرایان هستید یا نه؟
به نظر میرسد این موضوع را شرایط روز جامعه و شرایطی که برای اصلاحطلبان و کاندیداهای اصلاحطلب وجود دارد و همچنين مصالح آن زمان تعیین میکند.
اگر امروز، ١٤٠٠ باشد، حاضر هستید به عنوان يك اصلاحطلب از آقای لاریجانی حمایت کنید؟
این موضوع هم به شرایط سال ١٤٠٠ بستگی دارد و اینکه ما کاندیدای خودمان را داشته باشیم یا نه. اصولا اگر اصلاحطلبان کاندیدای تمامعیار خودشان را داشته باشند، فکر میکنم مقداری خارج از عرف و قاعده باشد که بخواهیم از کاندیدای غیراصلاحطلب حمایت کنیم.
- 12
- 5