به گزارش نامه نيوز، محمد باقر قاليباف كه حالا ديگر خوب ميداند حتي با شعارها پوپوليستي و تفكيك جامعه به ۹۶ و ۴ درصد نيز نميتواند راي مردم را جلب كند، از زيستگاه سياسي خود بريده است. او از جرياني كه كمي قبل از انتخابات او را كنار گذاشت دلخور است و لب به انتقاد گشوده است. تنها انتقاد نيست و پرچم تازهاي بلند كرده تا به ادعاي خود جريان اصولگرا را نجات دهد. شايد هم قصد انتقام از تشكلي باشد كه رئيسي را به او ترجيح داد.
تحليلگران و فعالان سياسي اين جناح اما از ايده نواصولگرايي استقبال نمي كنند و اعتقاد دارند كه به جايي نخواهد رسيد. ابوالقاسم رئوفيان يكي از اين اصولگرايان است.
در ادامه مشروح گفتگوی نامه نیوز با این عضو جبهه ایستادگی را بخوانید؛
آقای قالیباف که قبلا ایده نواصولگرایی را طرح کرده بود، این بار با انتقاد بیشتر از جریان اصولگرا بر ایده خود تاکید کرده است. به نظر شما این رویکرد قالیباف را می تواند نوعی مقابله با جمنا تلقی کرد؟
صحبت های قالیباف از دو منظر قابل بررسی است. قالیباف از یک سو جریان اصولگرایی را با توجه به عملکردی که اصولگرایان تا کنون از خود نشان داده اند؛ نفی کرده است که این بخش از حرف های او جنبه سلبی دارد. جنبه ایجابی اظهاراتش نیز این است که نو اصولگرایی را راه برون رفت از بن بست اصولگرایان می داند. من در مورد اول کاملا با او همراه هستم.
در انتقاد به اصولگرایان با او همراه هستید؟
در انتقاد به عملکرد و روش مجموعه ای از اصولگرایان که با تابلو جمنا حرکت کردند. مجموعه ای که در انتخابات ریاست جمهوری توفیقی نیافتند. حتی می گویم که کار از انتقاد هم گذشته است و این ها را تمام شده تلقی می کنم. فکر می کنم که هیچ راهی وجود ندارد و برخی از افراد درجمنا پل های پشت سر خود راهم خراب کردند بطوری که راه بازگشت هم ندارند.
نظرتان در مورد راهکار آقای قالیباف چیست؟
من جنبه ایجابی اظهارات قالیباف را راه نجات و برون رفت از انسداد سیاسی -انتخاباتی نمی دانم.
دلیل این مخالفت چیست؟
تغییرعنوان کاری ازپیش نمی برد،ایده باید تغییرکند.ایده بایدالهی شود. از قالیباف باید پرسید که بعد از انتخابات به این نتیجه رسیده یا قبل از آن نیز به همین نتیجه در مورد اصولگرایان رسیده بود. من بعید می دانم که این جمع بندی قالیباف به بعد از انتخابات مربوط باشد. قطعا قبلا نیز به سازوکار غلط جمنا پی برده بود. در این صورت چرا وارد جمع جمنا شد و به صورت مستقل با عنوان دیگری به عرصه انتخابات ورود نکرد.
چرا او نیز یکی از نامزدهای فهرست جمنا شد و در آن اجتماع سه هزار نفری حاضر و خود را در معرض رای جماعتی قراردادکه نمی توان بیش از۱۰% آن را تخصصی و اهل یک تصمیم استراتژیک دانست در حقیقت یک اجتماع سه هزار نفری غیرکارشناسی که بدون توجه به معیارها و شاخص هادست به انتخاب زدند و به تعبیری صلواتی نامزد نهایی خود را انتخاب کردند درحالی که انتخاب گزینه نهایی باید در جمع متخصصین انجام شود نه در جمع صرفا علاقمندکه البته بخاطر احساساتشان مورد احترامند اما اینجا جای انتخاب احساسی نیست انتخاب بایدتخصصی باشد.
همین ایراد را به آقای رضایی نیز وارد می دانم. من شخصا قبل از اینکه جبهه ایستادگی به جمنا بپیوندد به ایشان خاطرنشان ساختم که پیوستن به جمنا به معنی افول جبهه و به ضرر شما خواهد بود اما ترتیب اثری داده نشد و دیدیم که همه این ها به نوعی کنار زده شدند.
پس فکر می کنید بحثی که قالیباف مطرح می کند در نتیجه دلخوری های او از فرایند انتخابات اخیر است؟
بله، ساده اندیشی است اگر غیر از این نتیجه بگیریم. به نظر من باید همان موقع قبول نمی کرد که به جمنا بپیوند. اگر شخصیت هایی مثل قالیباف و رضایی نمی رفتند در آن جبهه ، برای جبهه بزرگ اصولگرایی خیلی بهتر بود و نتیجه بهتری حاصل می شد.
الان با طرح ایده نواصولگرایی و بیان انتقادات از اصولگرایان می تواند راه به جایی ببرد؟ این اقدام چه تاثیری بر فعالیت جمنا دارد؟
بالاخره او نیز طرفداران خود را دارد طیف هایی با محوریت قالیباف حرکت هایی انجام خواهند داد و چه بسا بر حرکت جمناییها سایه خواهند افکند اگرچه در مجموع توفیقی حاصل نخواهند کرد. این راه را طریق رسیدن به مطلوب نمی دانم مطلوب قالیباف این است که در انتخابات آتی پیروز باشد که با این وصف به مقصود نخواهد رسید.
یعنی قالیباف با ایده نواصولگرایی به اندازه جمنا ناموفق خواهد بود؟
آینده جمنا خیلی تاریک تر از این حرف ها است. من می گویم که جبهه نواصولگرایی با محوریت قالیباف تشکیل شود، می تواند بر جمنا سایه افکند و آن ها را به حاشیه براند اما خودش هم توفیقی نخواهد داشت.
چرا تاکید دارید که توفیقی به دست نمی آورد؟
این ایده در هاله ای از ابهام است. مثل همان ایده نواصلاح طلبان که خزاری مطرح کرد و نهایتا به تاسیس حزب ندای ایرانیان رسید. نتیجه ایده قالیباف نیز همین است. به اعتقاد من باید نگاهی فراتراز نواصلاح طلبی و نواصو لگرایی داشت این گرایش ها که نو و کهنه ندارد باید ایده اصلاح شود و برنامه ها و سیاست ها نشئت گرفته از ایده الهی باشد همان چیزی که امام ( ره) برآن تاکید داشت وارزش هرحرکت از جمله حرکتهای سیاسی را به ایده می دانست و بر ایده الهی تاکید داشت.
پیشنهاد شما برای کسب نتیجه بهتر چیست؟
مثلث لاریجانی،رضایی،قالیباف تشکیل شود و از چهره های جدید و جوان در دایره تصمیم گیری استفاده شود. بهتر است که در اعلام تابلو خود عجله نکنند. بنشینند و با یکدیگر همفکری کنند.
نه در جبهه اصلاح طلبان به وحدت مطلق خواهیم رسید و نه در جبهه اصولگرایی. لازم است که معتدلین دو جناح بیایند وکار حزبی به قاعده وبه روز انجام دهند. کاری که به اقتضائات و انتظارات جامعه کنونی پاسخ داده شود. این ها مسائلی است که متاسفانه هیچ وقت دیده نشده. جمنا فکر کرد که اگر تابلو اصولگرایی را کنار بگذارد و با عنوان جبهه متحد نیروهای انقلاب وارد شود موفق می شود. مردم ما خیلی باهوش تر از آن هستند که متوجه تغییر تابلوها نباشند. استفاده از نام جدید برای جلب اعتماد مردم کافی نیست.
جمنایی های در حال تلاش برای بازنگری هستند. دعوتشان از آقای باهنر نیز در همین راستا انجام شد. فکر می کنید با این بازنگری ها می توانند موفق شوند؟
آنها باهنر را هم تحمل نخواهند کرد به نظر من اگر بخواهند باز هم از شخصیت هایی که تا کنون بریده و دوخته اند استفاده کنند، هیچ توفیقی نخواهند داشت. باید سراغ افراد و حرف های جدید بیایند. فکر نکنند که فقط خودشان هستند که می توانند.
جریان اصولگرا این ظرفیت را دارد.
بله، چرا نداشته باشد؟ کنار بشینند و کار را به عهده مجموعه تازه نفس تری که روحیه اعتدال دارند بگذارند خواهند دید که "می شود". سراغ چهره های سوخته نروند زیرا جامعه خریدار ندارد. این ها چند بار نشان داده اند که نمی توانند.
این رویکرد مورد تاکید شما می تواند راست سنتی را نیز با جمنایی ها همراه کند؟
آن ها نیز دچار اشتباه شدند. در یک مرحله حمایت کردند در مرحله دیگر احتیاط کرده کنار ایستادند و نهایتا همراه شدند. من فکر می کنم یکی از اشتباهات جامعه روحانیت مبارز این بود که در حاشیه جمنا قرار گرفت. صحبت این بود که آیت الله موحدی کرمانی پدرمعنوی باشد اما کسی توجه نداشت و هر که کارخودش را می کرد لذا فکرمی کنم که باید طرحی نو در انداخت و به چهره های جدید روی آورد. بایدهمراه با تابلو جدید،برنامه و فرمت جدید را هم به جامعه ارائه داد بنحوی که بتواند به اقتضائات و نیازهای جامعه جواب بدهد.
و این فرمت جدید آنچه که اکنون قالیباف طرح می کند، نیست؟
نه ، نیست.
سرنوشت نواصولگرایی و ایده قالیباف چه خواهد بود؟
فعلا او حرف از یک عنوان زده است و هیچ برنامه و راهکاری ارائه نکرده است. اینکه چه منشور و مانیفستی دارد، مشخص نیست. به همین خاطر است که می گویم که مبهم است و نمی تواند تعیین کننده باشد. این ایده را قبلا نیز طرح کرده بودند اما نتوانستند محتوا و اصول آن را مشخصا معرفی کنند. نهایتا هواداران قالیباف با تردید حول محور او جمع می شوند اما به نتیجه نمی رسند زیرا در یک دایره محدود است. حتی اگر کارشناسان این مجموعه نیز جمع شوند باز نمی توان نواصولگرایی را نسخه ای شفابخش دانست.
- 10
- 3