اینکه امروز، محمود احمدینژاد، همان که معجزه هزاره سوم خوانده شد، در تمام فعالیتهایش فقط ۴ نفر را در کنارش دارد، فقط انزوای او را نشان نمیدهد. مشایی، بقایی، جوانفکر، خراسانی آنهایی هستند که به هر دلیلی پای احمدینژاد ایستادهاند؛ اما رئیس دولتهای نهم و دهم، در زمانی که میخواست از بهشت به پاستور برود و در زمانی که میخواست جاپایش را در پاستور مستحکم کند، یاران و همراهانی داشت که گرچه امروز یا روی حرفهایشان پرده انداختهاند یا از آن برائت جستند، اما آن روزها تا توانستند او را مورد حمایت قرار دادند.
احمدینژاد، به اعتقاد بسیاری، تنها رئیسجمهوری ایران بود که وقتی قرار شد سر کار بیاید، جمع کثیری از اصولگرایان از او حمایت کردند. خیلیها حتی بر این باورند که اگر کمک چهرههای شاخص اصولگرا نبود، هیچ کس احمدینژاد را نمیشناخت؛ حتی با تمام کارهایی پوپولیستی که در شهرداری انجام داد؛ حتی با پوشیدن لباس رفتگری و عکس گرفتن با یک سفره یک در یک حاوی نان و پنیر و سبزی روی زمین.
یاران یکی یکی رفتند
شاید ضربالمثل باد آورده را باد میبرد برای ماجرای یاران محمود، آنقدرها هم مناسب نباشد. اما واقعیتی که در مورد او صدق میکند این است که یاران دیروز احمدینژاد، تقریباً تمامشان حالا از او روی برگرداندهاند. شاید خیلیهایشان، حتی او را نفرین کنند. مثلاً آیتالله علمالهدی که روزگاری، حامی احمدینژاد بود و چندی پیش گفت هرباری که به حرم امام رضا(ع) مشرف میشود رئیس دولتهای نهم و دهم را نفرین میکند.
از این دست آدمها کم نیستند. احمد توکلی یکی دیگر از آنهاست. مردی که روزگاری روی سر احمدینژاد قسم میخورد و در همین انتخابات ریاستجمهوری گذشته در مقام منتقد او به دنبال رد صلاحیتاش بود. حسن بیادی هم یکی دیگر از چهرههای اصولگراست.
او هم به مانند احمد توکلی در روزهای نخستین انتخابات و روی کار آمدن احمدینژاد چه در فضاهای سیاسی و چه در شورای شهر، از شهردار پیشین پایتخت طوری تعریف میکرد که انگار برادرش است و حالا، نقدهایش به احمدینژاد تمامی ندارد. محمدرضا باهنر، غلامعلی حدادعادل، مهدی چمران و حتی کمی تا قسمتی، علی لاریجانی را هم باید از همین دست انسانها بدانیم. آنهایی که روزگاری با محمود بودند و حالا، علیه او.
حرفهایی که تاریخ به یاد دارد
اما حالا که روزگار به گونهای چرخیده که وزیر اطلاعات احمدینژاد در دولت نهم و معاون اول قوه قضاییه در روزهای فعلی رئیس سابقش را با واژههایی چون لات، دروغ گو، زبانهرز، گندهگو، گزافهگو و شهره خاص و عام به جهت حرفزدنهای بیپایه و اساس یاد میکند، در روزهایی که خیلیها میگویند مردی که روزگاری مخالفانش را خس و خاشاک معرفی کرد، حالا خودش برای نظام خس و خاشاک شده، بد نیست سری به حرفهایی بزنیم که بزرگان اصولگرا در روزهای نه چندان دور، در مجامع رسمی عنوان کردند.
حرفهایی که شاید این سوال را بیشتر از پیش در ذهنمان پررنگ کند که حالا که احمدینژاد به گفته دادستان کل کشور به اپوزوسیون نظام تبدیل شده چرا این افراد حرفی نمیزنند. این اظهارنظرها را با احمد جنتی آغاز میکنیم که یک بار در مقام خطیب جمعه تهران درباره محمود احمدینژاد گفت: «او نمادی است از انقلاب اسلامی؛ از رشد یافتگان مکتب امام و رهبری و از تربیتیافتگان در نظام اسلامی با زیربنای اصول؛ اصول اسلام ناب محمدی(ص)؛ اصول دفاع جانانه از مظلومین؛ اصول مبارزه با مستکبرین و ظالمین». یک مرتبه دیگر هم در همین خطبهها گفت: «کمک خدا در حادثه (پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات) مشهود است.
يکي از دوستان نقل ميکرد آن زمان سوار تاکسي شده بود و راننده تاکسي گفته بود من ميخواهم به آقاي احمدينژاد راي بدهم زيرا مادرم که چند سالي است مرده ديشب به خوابم آمده و گفته به احمدينژاد راي بده.» صحبتهایی که اگر آنها را در کنار «الهام خداوند» نامیدن نامه احمدینژاد به بوش، رئیسجمهوری اسبق ایالات متحده امریکا بگذاریم، میتوانیم میزان علاقه آیتالله جنتی به احمدینژاد را متوجه شویم. اما او تنها آیتالهی نبود که از احمدینژاد جانانه دفاع کرد.
آیتالله محمد یزدی هم در جریان انتخابات ۸۸ از احمدینژاد حمایت کرد و در بیانیهای که بعدها برخی از اعضای جامعه مدرسین آن را تکذیب کردند، اعلام کرد که نظر جامعه مدرسین در انتخابت ۸۸ احمدینژاد است. در بخشی از این بیانه آمده بود «جناب آقای احمدینژاد در مقایسه با سایر افراد به ارزشهای اسلامی توجه بیشتری داشته و شاخصهای مورد نظر امام و رهبری را رعایت مینماید. نظر شخصی بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین قبلا اعلام شده است و مجددا عرض میکنم به هیچ وجه مجوز شرعی برای عبور از آقای احمدینژاد را ندادیم و البته این نظر شخصی بنده است.»
آیتالله محمد مومن هم دیگر فقیه شورای نگهبان بود که روزگاری در حمایت از احمدینژاد حرفهای مهمی زد؛ حرفهای مهم و تاثیرگذار: « من آقای احمدینژاد را از سه نامزد دیگر بهتر میدانم. باید فردی از سوی مردم انتخاب شود که صلاحیت لازم برای اداره مملکت داشته باشد و خواسته و دستورات پیامبر(ص) و امامان(ع) را برآورده سازد.»
جملاتی که آیتالله سیداحمد علم الهدی در خطبههاي نماز جمعه دوم مرداد سال ۸۸، به نوعی دیگر آن را تکرار کرد: «احمدینژاد عزیز ماست و ما به صلاحیت او رای دادهایم و پای رایمان هم ایستادهایم. احمدینژاد به عنوان کسی که گفتمان عدالت را رعایت کرده است و در ۴ سال دوران مسولیتاش نه خود و نه اطرافیانش هیچگونه سو استفادهای نداشتهاند، دارای صلاحیت است و کسی است که در عرصه بینالمللی نیز شعار اسلام را سر داده و با جرات از انقلاب اسلامی دفاع میکند».
اما شاید بتوان در صدر تمام طرفداران احمدینژاد که در کسوت آیتاللهی هستند، محمد تقی مصباح یزدی را نام برد. مردی که در کنار تمام طرفداریهایش از احمدینژاد یکبار اطاعت از احمدینژاد را اطاعت از خدا دانست در یکی از سخنرانیهایش گفت: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود.
ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیا پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد.
کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز ۱۰ /۱۰ /۸۳ است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» اما روحانیون دیگری هم بودند که در زمان فعالیت احمدینژاد از او بیوقفه دفاع کردند.
یکی از آنها حجتالاسلام صدیقی است که در خرداد ماه سال ۸۸ راي به احمدينژاد را همانند جهاد در راه خدا دانست و گفت: «تقويت دولت، پيشگيري از فتنهها انشاالله كمك به افزايش راي آقاي احمدينژاد است. اين را به عنوان يك جهاد فيسبيل الله و با قصد قربت بايد انجام داد. توسل به حضرات معصومين (ع) خصوصا وجود مبارك حضرت زهرا(س) ،امام حسين (ع) ، شهداي كربلا و امام زمان ارواحنا فدا كارساز و نتيجه ساز است.
اينها را بايد انشاالله در اين شبها هر كسي ميتواند انجام دهدو ارتباطي با اين انوار الهي برقرار كرده و دعا كند تا با تقوا كه زمينه مقبوليت است نتيجه نهايي حاصل شود. انشاالله دور از هوا و هوس براي دين و آرامش مردم و براي عزت شيعه و براي خشنودي نائب ايشان خواهد شد.»
حجت الاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امامخمینی (ره) وابسته به آیت الله مصباح یزدی هم روزی در جریان همایش «چگونه یک روزه منافق ميشویم» درباره احمدینژاد و انتخاباتی که به انتخابش منتهی شد گفت: «در این دوره از انتخابات مانند ائتلاف ۶ نفرهای که در جنگ جمل علیه امام علی(ع) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدینژاد شکل گرفت.
آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند اما در نهایت شکست خوردند و نمونههای آن را میتوانید در بلبل زبانی ابطحی و عطریانفر مشاهده کنید. ائتلاف مقابل احمدینژاد شبیه ائتلاف طلحه، زبیر و معاویه است. آیا نفاقی بدتر از این می خواهید؟»
اما این لیست حالا حالاها تمام نمیشود چرا که در آن میتوان نام فردی چون حجتالاسلامی مرتضی آقاتهرانی که گفت دولت احمدینژاد از زمان مشروطیت تاکنون محبوبترین و بهترین دولت بوده است، حجتالاسلام قاسم روانبخش، که نامه احمدینژاد به بوش را با نامه پیامبر اعظم (ص) به خسرو پرویز مقایسه کرد، حجتالاسلام سقای بیریا، که در مورد جایگاه احمدینژاد در کشورهای غربی گفت: «در سفر شانگهای، خانمهای هندو آمدند و با دستمالیدن بر شیشه اتومبیل رئیسجمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.» و نمونههای بیشمار دیگری را هم جای داد.
نمونههای بیشتری هم هست
اگر بیرون از دایره روحانیون به دنبال اظهارنظرهای تعریفی از احمدینژاد بگردیم که نمونهها بسیار بیشتر خواهد شد. از روزنامه رسالت بگیرید که روزگاری نوشت: «احمدينژاد در طول سالهاي رياستجمهورياش توانست كشور را به موضع قدرت برساند، ايران را از تهديدها نجات دهد، به مناطق محروم توجه ويژه كند و بر اساس ارزشهاي انقلاب و رهنمودهاي امام راحل كشور را اداره كند.
كارنامه او در اين سالها كاملا مثبت است و هر انسان بي انصافي نيز كه يك بار دستاوردهاي دكتر احمدينژاد را ببيند متوجه ميشود كه نبايد درباره او بي انصافي كرد زيرا او شبانهروزي براي اين كشور زحمت ميكشد. علاقه اصولگرايان به احمدي نژاد به دليل كارنامه قابل قبول و مديريت خوب او در گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت است.»
تا حیدر رحیمپور ازغدی که گفت: «چپ و راستي كه احمدينژاد به ساز هيچيك نرقصيد و دل به دريا زد و بيواسطه با مستضعفان، سخن گفت و به خدمتشان كمر بست و نان بسياري را آجر ساخت، اينك براي فلج ساختن دولت در كنار يكديگر قرار گرفتهاند.» از حميدرضا ترقي، عضو ارشد موتلفه که سادگي زندگي محمود احمدينژاد را شبيه پيامبراني مثل يوزارسيف ارزيابي کرد و دولت او را دولت پاک خواند تا الياس نادران که گفت: «به خاطر مظلوميت و همت احمدينژاد در خدمت از او حمايت ميكنم». اینها هم همه ماجرا نیست.
روزگاری علی مطهری هم نامهای به این مضمون برای احمدینژاد نوشت. «بدون شك انتخاب جنابعالي به عنوان رئيسجمهور در سال گذشته از الطاف خفيه الهي بود و مردم با انتخاب خود انقلاب اسلامي را به مسير اصلي آن بازگرداندند و خطر بزرگي يعني غربزدگي و ايدئولوژيگريزي را كه تشخيص آن براي توده مردم مشكل بود از اين انقلاب الهي دفع كردند. این دولت بیش از دولتهای پیشین در مسیر عدالت علی (ع) حرکت کرده است و البته کسانی که مانند دوره عثمان به تبعیض عادت کردهاند مشکلاتی ایجاد کرده و خواهند کرد.»
در میان نباید چهرههایی چون علیرضا زاکانی را هم نادیده گرفت که در پاسخ به سئوالی در مورد حمایت برخی جریانهای اصولگرا از رقیب احمدینژاد در انتخابات ۸۸ گفت: «بزرگان مجموعه اصولگرایی ازجمله آقایان حبیبی و عسگراولادی از فحوای کلامشان کاندیداتوری احمدی نژاد بر میآید.
ما بر اساس منطق و استدلال به احمدی نژاد رسیدهایم و این چیزی نیست که به نوعی بخواهد تحتالشعاع حضور دیگران قرار بگیرد و گروههای دیگر اصولگرایی به نتیجهای غیر از حمایت احمدینژاد نخواهند رسید.» یا حتی نباید به راحتی از کنار صحبتهای حسن الله وردینژاد دبیرکل حزب اسلامی رفاه گذشت که احمدینژاد را «مختار» و مشایی را «سردار کیان» خواند.
اینها را که کنار صحبت یاران احمدینژاد در دولت از جمله اسماعیل نجار که بعد از زلزله کرمان گفت: «مردم منطقه زلزله زده از ایمان و اعتقاد بسیار بالایی برخوردار بودند به عنوان مثال در بازرسیهای ما یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی نژاد بر آن نصب شده بود خود مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند که رییسجمهور محبوب و دلسوز ما خدمات فراوانی برای مردم به ویژه روستاییان انجام داده و میدهد و اعتقاد آنها بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» یا غلامحسین الهام که گفت: «احمدینژاد با رجعت همراه با امام عصر حکومتی مطلوب را پیگیری خواهد کرد» بگذاریم، میفهمیم که سطح حمایتها از مردی که روزگاری همسر همین غلامحسین الهام او را معجزه هزاره سوم نامید، تا چه اندازه بود. مردی که امروز، بیشتر از هر مخالفی، با ارکان حکومت مخالفت میکند.
- 15
- 3