جهانگیری در دولت بماند یا نماند؟ ماجراهای جهانگیری و دولت گویا تمامی ندارد. فصل اول در این داستان کاندیداتوری اسحاق جهانگیری در انتخابات ۹۶ و ایفای نقش مکمل بود. درخشش او در مناظرات انتخاباتی، اصلاحطلبان را به فکر سرمایهگذاری روی معاون انداخت و همین آغاز حرف و حدیثها بود. فصل دوم انتصاب محمد نهاوندیان به سمت معاون اقتصادی و گرفتن سکان اقتصاد کشور از جهانگیری بود که با حواشی همچون قهر و استعفا همراه شد.
فصل سوم نیز طرح گمانه تقابل لاریجانی و جهانگیری و ایده تقدم استراتژی بر ایدئولوژی از سوی برخی گروههای اصلاحطلب بود. آخرین و تازهترین فصل این داستان اما توصیه برخی از چهرههای اصلاحطلب و اصولگرا به جهانگیری برای فاصله گرفتن از دولت است. محمدرضا باهنر از جمله چهرههای سیاسی اصولگرا است که اعتقاد دارد اگر جهانگیری قصد ورود به انتخابات ریاستجمهوری آتی را دارد به نفعش است که از دولت فاصله بگیرد.
برخی تحلیلگران مسائل سیاسی همچون صادق زیباکلام اما تاکید دارند که حضور جهانگیری بهعنوان معاون اول به رایآوری او کمک خواهد کرد. محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب اما با باهنر همعقیده است و تاکید میکند که جهانگیری بیرون از دولت بیشتر از جهانگیری معاون اول امکان رایآوری دارد. به اعتقاد او دفاع از وضع موجود به معنای سیاستهای دولت مستقر که وظیفه معاون اول است مانع از طرح و بیان ایدههای خود جهانگیری میشود.
شما قبلا گفتهاید که اگر آقای جهانگیری قصد کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ را دارد بهتر است که اکنون از دولت فاصله بگیرد. علت اینکه فکر میکنید فاصله گرفتن از دولت به نفع اوست، چیست؟
اگر کاندیدای ریاستجمهوری آینده برنامه اختصاصی خود را داشته باشد، طبیعتا بیشتر مورد توجه و مقبولیت در جامعه قرار میگیرد. این در حالی است که اگر جزئی از دولت فعلی در دوران مبارزات انتخاباتی امکان کمتری برای ارائه دیدگاههای خود دارد و ناگزیر است که تمام تلاش خود را برای دفاع از وضع موجود کند. وضعیت موجود نیز به صورت طبیعی دچار یک سری مشکلات است که جامعه توقع رفع آن را دارد، بنابراین از کاندیدایی حمایت میکند که بخواهد وضع موجود را تغییر و البته بهبود دهد.
حال اگر کاندیدای مورد نظر خودش از مدیران دولت مستقر باشد، این پرسش مطرح میشود که چرا وقتی در پست مدیریتی قرار داشتی برای رفع مشکلات اقدامی نکردی؟ روشن است که اگر کاندیدا خارج از دولت مستقر باشد میتواند نظرات و دیدگاههای خود را مطرح کرده و بیشتر مورد توجه و اقبال جامعه قرار بگیرد.
یعنی ممکن نیست که معاون اول یک دولت در انتخابات بعدی رای آورد؟
معاون اول در هر دولتی تنها وقتی میتواند کاندیدای بسیار معقولی باشد که برنامههای دولت مستقر از نظر جامعه کاملا مورد قبول باشد. در چنین شرایط کاندیدا میگوید که قصد دارد همان برنامهها و رویهها را ادامه دهد و این دلیل رایآوری او خواهد بود. ولی اگر نقدی بر دولت مستقر وارد باشد، وضعیت به نفع کاندیدا نخواهد بود.
شما فکر میکنید که آقای جهانگیری به فرض کاندیدا شدن قصد ادامه برنامههای دولت روحانی را ندارد؟
به نظر میرسد که حداقل در حوزه اقتصادی بین دیدگاههای آقای جهانگیری و وضعیت موجود یعنی دولت آقای روحانی تفاوتها و نقدهایی وجود دارد. من فکر میکنم که اگر آقای جهانگیری از دولت بیرون آمده و بهعنوان یک عنصر سیاسی و اقتصادی مستقل نظراتش را ارائه کند، بیشتر ظرفیت و زمینه ریاستجمهوری خواهد داشت.
اگر از دولت فاصله بگیرد، احتمال اینکه به حاشیه رفته و کمرنگ شود؛ نیست. مطرح بودن به واسطه معاون اولی را نمیتوان امتیاز همراهی با دولت دانست؟
چهرههایی مثل آقای جهانگیری به قدر کافی دیده و مطرح شدهاند و باز هم امکان دیدهشدن دارند. مطرح بودن فقط در عنوان معاونت اول نیست، در پوزیشنهای مختلف این ظرفیت وجود دارد، ضمن اینکه افراد مطرح در سطح ملی دیگر نیاز چندانی به در راس بودن و دیده شدن ندارند. برای کاندیداهای در این سطح داشتن وقت لازم برای بیان دیدگاههایشان بیشتر مفید است. البته همه اینها در صورتی است که آقای جهانگیری قصد کاندیداشدن داشته باشد.
یعنی معتقد هستید که فاصله گرفتن از دولت و داشتن امکان انتقاد از وضع موجود و برنامههای دولت بیشتر برایشان مفید است؟
این را میتوانید از طرف خودتان بگویید. من معتقد هستم که از دولت فاصله گرفته و در دوران انتخابات نظرات خود را بیان کنند.
به نظر شما اینکه نقش آقای جهانگیری در دولت دوازدهم نسبت به دولت یازدهم کمرنگتر شده است، میتواند تاکتیکی برای این باشد که او در عین حال که در دولت است، با دولت فاصله داشته باشد؟
من از دور به دولت نگاه میکنم و تصورم این است که نقش آقای جهانگیری در دولت دوم آقای روحانی کمرنگتر شده است. فقط جهانگیری نیست و به طول کلی جریانات فکری اصلاحطلبی، حضور کمرنگتری دارند. علت این امر شاید این باشد که آقای رئیسجمهور بخواهند نسبت به روسای جمهور قبلی سرنوشت متفاوتی داشته باشند و با نگاه به آینده چنین رویکردی را اتخاذ کردهاند. جهانگیری اما همانطور که در انتخابات ۹۶ دیدیم در نظرها و دیدگاههایش همیشه از یک ثبات خوبی برخوردار بوده است. این خودش نقطه مثبتی است.
ثبات ذهنی، سیاسی و اقتصادی او، به اضافه بیپرواییاش از امتیازاتی است که میتواند موجب موفقیت او شود. به اضافه اینکه انسان علاقهمندی به حاکمیت و نظام است و در چارچوب هنجارهای این حکومت کار میکند. در عین حال اصلاحطلب شناختهشدهای است و همه اینها میتواند دست به دست هم داده و موجب کمرنگ شدن نقش او در دولت شود. من کاهش نقش او را تاکتیکی نمیبینم و بیشتر واقعی میدانم.
اگر آقای جهانگیری از دولت فاصله بگیرد و بعد در انتخابات ۱۴۰۰ به هر دلیلی رد صلاحیت شود، فرصت حضور و نقشآفرینی از دولت را از دست نداده است؟ به هر حال معاون اول بودن او میتواند در حاکم بودن نگاه اصلاحطلبان طی چهار سال پیش رو موثر باشد.
اگر قرار باشد شرایط به سمتی برود که آقای جهانگیری رد صلاحیت شود، طبیعی است از همین حالا امکان فعالیت گسترده و اصلاحطلبانه او در حوزه سیاسی و دولتی کاهش یابد. بنابراین اگر چنین گرایشی در جریانهای حاکمیتی وجود داشته باشد، او را از هماکنون به سوی بیاثرشدن سوق میدهند و من تصورم این نیست که چنین گرایشی وجود داشته باشد.
به نظر شما کاندیداتوری جهانگیری در اولویت اصلاح طلبان است؟
اکنون برای اظهارنظرکردن در این باره خیلی زود است. ولی در مجموع میتوان گفت که جهانگیری یکی از چهرههای برجستهای است که پتانسیل کاندیداتوری ریاستجمهوری را دارد.
اگر گمانه ورود لاریجانی به انتخابات هم جدی شود، پیشبینی شما از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ چیست؟
طبیعتا در مورد آقای لاریجانی باید جریان اصولگرا اظهارنظر کند؛ جریان اصلاحطلب روی کاندیداهای خودش نظر دارد و راه خودش را در چارچوب کاندیداهای خودش پیگیری خواهد کرد.
منظورم این است که این رقابت بین لاریجانی و جهانگیری را چطور میبینید؟ جهانگیری میتواند برنده باشد؟
برای اظهارنظر در این باره خیلی زود است و حتی دیرتر از اینها نیز صحبت در این خصوص راحت نیست. این موضوع به هماهنگی و شکلگیری قوای سیاسی در سال ۱۴۰۰، کاندیداها و حامیان آنها بستگی دارد. همه اینها تعیینکننده است. یک کاندیدا با پارامترهای مختلفی رای میآورد و رئیسجمهوری میشود. رقابت دو کاندیدا تنها پارامترهای موثر نیست و مسائل دیگری نیز اثرگذار است که پیش از رسیدن به ۱۴۰۰ نمیتوان آن را پیشبینی و در مورد آن گفتوگو کرد.
- 11
- 3