یکی از بزرگترین چالشهایی که کشور در دوران هشتساله دولت نهم و دهم با آن مواجه بود و تبعات آن هنوز هم باقی است، وجود تلاطم و نبود ثبات در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و... بود. بر همین اساس، در حالی که رسیدن به آرامش و ثبات در همه بخشها در حال حاضر، باید یکی از اصلیترین اهداف موردنظر اصلاحطلبان باشد، اخیرا برخی رسانهها و طیفهای تندروی اصلاحطلب، بحث عبور از روحانی را به تبع تغییر رویکرد محسوس او در دولت دوازدهم مطرح کردهاند.
گرچه برخی از اصلاحطلبان بر این اعتقاد هستند که اصلاحات یک گفتمان است و در این گفتمان، مباحث و ایدههای مختلفی مطرح میشود که به معنای انشقاق نیست. برای بررسی این موضوع با علیمحمد غریبانی، رئیس سابق شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، گفتوگویی انجام دادهایم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
درباره دلایل اصلاحطلبان برای حمایت از روحانی در برهه انتخاباتی ۹۲ توضیح بفرمایید.
دولت اصلاحات در سال ۸۴ به یک دولت اصولگرای قسمخورده تحویل داده شد که با سیاست دگرگونی خود، کل سیاست و نظم کشور را بههم ریخت. کارکرد دولت در هشت سال قبل از روحانی بسیار منفی و تضعیفکننده سیاست داخلی و خارجی ما بود؛ احزاب دوره اصلاحات در دوره احمدینژاد از فعالیت باز داشته شدند و برنامههای آنها مختل شد و عملا وزارت کشور نیز در این قضیه همراهی نکرد زیرا در زمان دولت اصلاحات، حتی تلاش میشد یارانه هم برای احزاب در نظر بگیرند که بتوانند با قوت و قدرت و با استقلال فکری، فعالیت سیاسی داشته باشد.
در این شرایط، سعی کردیم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را بهنوعی نگه داریم زیرا یکی از برنامههای اصلی شورای هماهنگی اصلاحات این بود که در برابر جریان مقابل اصلاحات با ارائه برنامه و هماهنگیهای لازم بین نیروهای اصلاحطلب همچنان بتواند کارهای موثری را برای کشور انجام دهد. تا اینکه به دوره انتخابات ۹۲ رسیدیم.
اصلاحطلبان باید گزینهای را معرفی میکردند که بتوانند در انتخابات فعال باشند. درنهایت، این گزینه، پس از جلسات پی در پی بهنام روحانی رقم خورد و از او نیز برنامه خواسته شد. روحانی در جلسات متعدد شرکت کرد و اصلاحطلبان با توجه به برنامههایی که ارائه کرد، دست به دست یکدیگر داده و از او حمایت کردند.
عملکرد روحانی را بهویژه در دولت دوازدهم چگونه ارزیابی میکنید؟
ما انتظارات زیادی داشتیم؛ البته از آنجا که روحانی پذیرای انتقادات است، ما ضمن اینکه به خود اجازه تضعیف دولت را نمیدهیم برخی نکات را گوشزد میکنیم. درواقع، تذکر و مطالبهگری از طرف همه مردم یک ضرورت است. دولت در شرایط خاصی، سکان این کشتی را بهدست گرفت و همچنان تلاش کرد مسئله مهم برجام و روابط بینالملل را حل کند. بنابراین، لاجرم در داخل، توجه او کمتر به مردم بود.
انتخابات مرحله دوم هم که پیش آمد همچنان بر عهد و پیمان برجام باقی بود بهویژه اینکه برنامه داخلی را نیز باید به گونهای طراحی میکرد که مطالبات بحق مردم نیز بهتدریج برآورده میشد. هرچند دستاندازهای زیادی سر راه او قرار دادند، اما تا اینجا که شاهد و ناظر برنامههای او هستیم نسبت به گذشته تغییرات عمدهای را اعمال کرد.
آزادیهای لازم را تا حد امکان دنبال و پیاده کرد، وضعیت بههمریخته دانشگاهها را بهتر از گذشته سر و سامان داد و درباره وضعیت اقتصادی مردم نیز تا حدی که میتوانست با بودجه کم و بدهی زیادی که به بانکها داشت، کارهایی انجام داد.
به نظر شما عمدهترین اشکالی که در عملکرد روحانی وجود دارد، چیست؟
روحانی باید به وعدههایی که داده است پایبند باشد؛ البته سعی او نیز بر این است و ما از موانعی که بر سر راه او وجود دارد مطلع هستیم، اما کل دولت نیز باید روحانی را همراهی کند. در حال حاضر، بسیاری از مدیران در اقصی نقاط کشور متاسفانه با او همراه نیستند و از مدیران دولت پیشین هستند که برخی از آنها چوب لای چرخ او میگذارند. ادارهکردن کشور با این شرایط نیز واقعا کار دشواری است.
اگر اراده روحانی بر این است که مملکت را اداره کند باید همه نیروهای همفکر خود را در پستهای مدیریتی چیدمان کند، نه اینکه دست به ترکیب مدیران نزند مبادا کشور دچار مشکل شود. خیر، این درست نیست و باید این تغییرات حتما انجام گیرد، همانطور که دولت قبل تمام نیروهای بالقوه و باتجربه اصلاحات در عرصههای متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را کنار زد.
در حال حاضر نیز همانها در دولت یکهتازی میکنند و در ردههای پایینتر نیز بهگونهای برنامهریزی و چیدمان میکنند که نیروهای تحصیلکرده اصلاحطلب و جوانان اصلاحطلبی که برای اصلاحات و دولت روحانی هزینه دادهاند، به بهانههای مختلف بهکار گرفته نشوند. این اشکال وجود دارد و روحانی نباید به آن تن بدهد.
با توجه به تجربه انتخابات ۸۴، جریان مقابل در حال حاضر نیز بهدنبال ایجاد فضاهایی مثل عبور از روحانی و... است، مشابه وضعیتی که در دوره اصلاحات بهوجود آمد. واقعیت این است که اصلاحطلبان در حوزه اجرایی نتوانستند موفق باشند، به نظر شما پس از این، چه راهکارهایی را باید برای بازگشت به نظم و روال مستقر در پیش بگیرند؟
ما منتی نمیگذاریم، اما اصلاحات خود را هزینه کرده و آبروی آن در گروی عملکرد همین دولت خواهد بود. من متاسفم که میبینم در برخی از موارد، ارادهای در کشور وجود دارد که اصلا عنوان و کلمه اصلاحطلبی را بهنوعی حذف کنند. در مجلس دو جریان سیاسی به نام فراکسیون اصلاحطلبی و فراکسیون اصولگرایی وجود داشتند که دو بال سیاسی حکومتی بوده و کشور را بهنوعی اداره میکردند.
در انتخابات قبلی مجلس، اصلاحطلبان از رئیس دولت اصلاحات تا دانشجویان و کسبه گرفته، وارد میدان شدند؛ باید پرسید اگر بهنام اصلاحطلبان وارد مجلس شدید چرا اسم فراکسیون اصلاحطلبی مجلس را به امید تغییر میدهید؟ امید، کلمه شعاری و انتخاباتی است. همه میدانند که در کشور دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی وجود دارد و اگر تعدادی مستقل هم وجود دارند، آنها نیز از این دو گروه خارج نیستند.
در شورای شهر هم وضع به همین صورت بود. ما بهنام شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و بهنام اصلاحات فعال شدیم و همه نیروهای اصلاحات به میدان آمدند، اما در نهایت، عنوان اصلاحطلبی را تغییر دادند. اگر واقعا جریان یا گروهی در حال ساخت شکل جدیدی غیر از اصلاحطلبی و اصولگرایی است، پس چرا تکتک نفرات خوشنام را از بدنه اصلاحات جدا میکند و تحت عنوان خاصی به گروه خود میبرد؟ همه اینها بهنام اصلاحطلبان فعال بودند، اما در حال حاضر، این عنوان اصلاحطلبی بهنوعی کنار زده شده است.
من بهشدت روی این مسئله انتقاد دارم و این خود اصلاحطلبان هستند که باید بیدار باشند نسبت به اینکه نام و عنوان ما خرج شود. نباید همه را بهنام اصلاحات به میدان بکشیم، اما عنوان دیگری بخواهد در جامعه مطرح شود که نه تعریف شده است و نه قالب کاری آن معلوم است. قالب کاری اصلاحطلبی و اصولگرایی کاملا معلوم است؛ اصلاحطلب میخواهد تمام قوانین، سیستم اجرایی، برنامهریزی و... به گونهای اصلاح شود که به نفع جامعه و در خدمت آن باشد و بتواند با دنیا رقابت کند.
سیاستمداران ما باید یک سر و گردن از سیاستمداران دیگر کشورها بالاتر باشند، نه اینکه امروز اصلاحطلب باشیم، فردا معتدل باشیم و بعد عنوان دیگری پیدا کنیم. این امر زیان زیادی را برای اصلاحطلبان در پی خواهد داشت. دوستان ما نیز در حال برنامهریزیهای خاصی هستند که خود این برنامهها مانع پیشرفت جریانات، تشکلها و احزاب اصلاحطلب خواهد بود. حزب بین مردم و دولت قرار میگیرد و وقتی یک حزب موفقیتی کسب میکند باید در مقابل برنامههای خود پاسخگوی مردم باشد.
اخیرا زمزمههایی از اردوگاه چپ به گوش میرسد که شاید آغازگر یک تغییر تاکتیک در میان اصلاحطلبان باشد. آیا اصلاحطلبان در جهت تثبیت وضعیت موجود تلاش خواهند کرد یا برای کسب آرا در انتخابات آینده بهسمت نیروهای تندرو و عبور از روحانی حرکت خواهند کرد؟
اصلاحطلبان در هر گروه، حزب و تشکلی که هستند نباید وزنکشی کنند، نباید فقط بهخاطر اینکه حزبشان موفق شده یا وارد عرصه سیاسی شود یا مدیریت دولتی را بهدست گیرد، سایر گروههای اصلاحطلب را نبینند. اینکه بعضی از احزاب ما خود را ولی همه میدانند اشتباه است.
اگر اراده بر اصلاحطلبی است باید کل نیروهای اصلاحطلب کشور را مورد حمایت قرار دهید، نه اینکه فقط خود را در نظر بگیرید بدون توجه به اینکه فردا دوباره به همین نیروهایی که کنار شما قرار گرفته و رأی داده بودند، نیاز دارید.متاسفانه بعضی از گروههای اصلاحطلب چنین خطاهایی را انجام داده و باعث شدند برخی بین بعضی از احزاب اختلاف بیندازند، تعدادی را جذب خود کنند و آنها را در مقابل کسانی که نمیخواهند تابع حزب دیگری باشند، علم کنند.
این نوع تضعیفشدن و این شیوه کار به نظر من بدترین خطاست. من این اشکال را قبلا گفتهام و در صورت تکرار بازهم بر آن تاکید میکنم و هدف ما پیروزی اصلاحات است؛ البته ما با این انتقادها بهانه به دست کسی نمیدهیم بلکه همچنان از سرمایهای که برای دولت در نظر گرفتهایم حمایت خواهیم کرد و نمیگذاریم کار ناتمام بماند.
عبور از روحانی چه پیامدهایی برای اصلاحطلبان خواهد داشت؟
هر تغییری در این مملکت بخواهد انجام بگیرد باید برنامه جایگزین آن تعیین شود. وقتی میخواهیم یک کار یا یک سیاست یا یک فرد اجرایی را تغییر دهیم یا از او او عبور کنیم یا برنامهریزیهای جدیدی را پیاده کنیم باید درباره آن بیندیشیم و اگر دیدیم که نتیجه کار به نفع جامعه است، آن طرح را تکمیل کنیم و بعد این اراده بهوجود آید که آیا جایگزینی لازم است یا خیر. وقتی ما برای تغییر یک سیاست یا فرد جایگزینی نداریم یا برنامه جدیدی طراحی نکردهایم سخنگفتن از جایگزینی یا عبور فقط به بار مشکلات میافزاید.
اگر زمانی دولت در برنامههای خود بماند و نتواند کار خود را به نحو احسن انجام دهد، ایرادی ندارد که بهدنبال تغییر و جایگزینی بود و عبور از روحانی و غیر او را مطرح کرد، اما در کنار این، نباید شانسی حرکت کرد و بیگدار به آب زد.
اینکه با دیدن نقاط ضعفی در دولت بلافاصله بدون ارائه طرح و برنامه به عبور از روحانی فکر کنیم اصلا کار درستی نیست، اما روحانی نیز باید توجه داشته باشد به وعدههایی که داده پایبند باشد. ما نیز باید به او کمک کنیم، اما اراده ایشان نیز باید بر این باشد که کمک بخواهد. متاسفانه در حال حاضر، بسیاری از اصلاحطلبان واقعی، کارا، توانمند و شایسته بهنوعی خانهنشین هستند و این خانهنشینی اصلا به مصلحت نظام نیست. ما باید نیروسازی کنیم و این یک پروسه زمانبر است. استفاده از نیرویی که هیچگونه سابقهای ندارد بهجای نیروهای باتجربه بینتیجه و زیانافزاست. روحانی باید این دو را در کنار هم قرار دهد.
راهکار اصلاحطلبان برای کسب آرای مردمی در انتخابات بعدی چیست؟
برای دو انتخاباتی که پیش رو داریم اصلاحطلبان باید بیدار شده باشند و برنامه خود را از حالا مشخص کنند، نه اینکه در دقیقه ۹۰ ندانند که تکلیف چیست. اراده احزاب اصلاحطلب باید این باشد که از حالا سیاستگذاری کنند. وقتی سیاستگذاریها به لحظات آخر کشیده میشود مجبور میشوند بین بد و بدتر انتخاب کنند و دیگر خود تعیینکننده نیستند. من به دوستان سردمدار اصلاحات هشدار میدهم به این مسئله توجه کنند.
از آنجا که آبروی اصلاحطلبی نیز به عملکرد روحانی بستگی دارد از او و همچنین شهرداران تعیینشده بهنام اصلاحات، میخواهیم به این نکته توجه کنند که اصلاحات کنار آنها قرار گرفته و خیر و شر عملکرد آنها به اصلاحطلبان میرسد. ما بهدنبال منافع خود نیستیم بلکه بهدنبال منافع ملی هستیم و امیدواریم که در نیل به این منافع، خداوند هم کمک کند. اراده اصلاحطلبان نیز باید بر این باشد که بهنفع مردم حرکت کنند و در آینده با یک برنامه مدون و حسابشده وارد جریانات سیاسی و انتخاباتی شوند و فقط در پی این نباشند که در مقطعی آرای جامعه را کسب کنند.
- 17
- 1