فضاي خاصي در كشور حاكم است كه چندان مناسب نيست. اگر سياهنمايي نباشد بايد آلودگيهوا، زلزله، مشكلات اقتصادي، معضلات اجتماعي، بداخلاقيهاي سياسي، درگيريهاي بينالمللي و ... را عواملي براي ايجاد فضاي مذكور دانست. علاوه بر اين ابزارهاي تشويش اذهان عمومي، عامل ديگري كه ريشه در گذشته دارد، وارد ميدان شده است و سعي ميكند افكار عمومي را نابود كند و آن، بگومگوهاي سياسي است كه اين روزها به اوج خود رسيده است. اتفاقي كه روز گذشته صداي امام جمعه تهران را نيز به آسمان برد!
آيتا... امامي كاشاني، خطیب این هفته نماز جمعه تهران به حواشی اخیر درباره قوه قضايیه پاسخ گفت و تاکید کرد: ارکان نظام و کسانی که در رأس نظام هستند، نباید تضعیف شوند. به هر حال نظام و قوای سهگانه کار خود را انجام میدهند و این کار وسیع و مشکل است و به ويژه قوهقضاييه به هر حال دارند این کار مشکل را اداره میکنند. وی افزود: اگر کسی حرفی با قوا دارد در جلسات خصوصی آن را مطرح کند، اگر هم کافی نیست، چند نفر کارشناس دعوت کنند. اگر جلسات را کافی نمیدانید، چند نفر آشنا و حَکَم بگذارید و بگوید حرف من این است، نه اینکه همین گونه حرف بزند. چه بسا حرفهای خلاف واقع در این میان مطرح شود و رسانهها ۱۰ تا دروغ روی یک حرف خلاف واقع بگذارند که جامعه را متزلزل میکند، دستاندرکاران را دلسرد میکند و ملت را تکان میدهد و مشکل برای آنها ایجاد میکند، یا اینکه بخواهند کار را به ملت و جمعیت بکشانند، انتقادات را به جامعه نکشانید.
سكوت معنادار
از همان روزهاي ابتدايي كه احمدينژاد براي مقابله با برخي از مسئولان شمشير را از رو بست، بسياري از افرادي كه در دوران يكهتازي احمدينژاد و سكوت جريانهاي خاص ضربه خورده بودند، خطاب به حاميان آن مرد و ساكتان اقدامات او، بارها اعلام كردند كه بياييد و پاسخگوي اين هنجارشكنيها باشيد ولي نه تنها اين افراد سكوت پيشه كردند بلكه برخي از آنها در كمال ناباوري به گونهاي رفتار ميكنند كه گويي از اين اقدامات احمدينژاد هيچ نگراني نيز ندارند. در صدر اين جريانها، رسانهها و افراد تريبون به دست آنهاست كه براي ترس از هجمههاي احمدينژاد، سكوتي را در دستور كار قرار دادهاند كه ميتواند مخرب باشد.
دفاع زيرپوستي
در اين ميان برخي به نفع او نيز سخن ميگويند و به نوعي برخورد ميكنند كه جريانهاي حامي احمدينژاد اين برخوردها را به نفع خود برداشت ميكنند؛ براي مثال عبدا...گنجي، مدير مسئول روزنامه جوان در مطلبي با عنوان«تنگاهاي دستگاه قضا و يك ابتكار» برخواسته احمدينژاديها براي برقراري علني دادگاه پافشاري ميكند و ميگويد:«كنشهاي اجتماعي- ميداني با دستگاه قضا و واكنش دستگاه قضا نسبت به آن به صورت طبيعي سرمايهاي براي قوهقضاييه توليد نميكند. ذات قوه قهريه به صورتي است كه رضايت اجتماعي را نسبت به خود حس نميكند وحتي مهم نيست مسئولان و دستاندركاران آن چه كساني باشند. بنابراين مواجهه اجتماعي با دستگاه قضا براي اهل شيطنت- چون درگير شدن با قوه قهريه است- هم جذاب بوده و هم واجد هارموني ديگران است.
قوهقضاييه در مقابل هجمههايي كه افراد نقطه عزيمت آن را متن اجتماع قرار ميدهند با دو روش بنبستگونه مواجه است. اگر در فضاي رسانهاي پاسخ گويد يا مقابله به مثل كند، با اين نقد مواجه ميشود كه «آقا شما قاضي هستيد، اين چه مدل پاسخ دادن است؟ اگر تخلف صورت گرفته بايد بررسي قضايي كنيد» و... اگر آنچه را كه ميشنوند با ادبيات حقوقي- قضايي معنادهي كنند و پاسخ را از طريق پرونده قضايي بدهند، خواهند گفت: «قوهقضاييه ظرفيت نقدپذيري را ندارد و هر كس سخني بگويد، برايش تشكيل پرونده ميدهند»؛ بنابراين پاسخ به مبارزه رسانهاي-ميداني از سوي دستگاه قضا به هر دو روش براي او باخت محسوب ميشود.
فساد هميشگي دستگاهقضا!
اين فرد در ادامه مطلب خود دوباره بر كليد واژگان احمدينژاديها تكيه ميكند و مينويسد:«آنچه حتمي و قطعي بوده، اينكه در دستگاه قضا هميشه فساد بوده است، برخي قضات، وكلا و كارچاقكنها سه ركن فسادزا در دستگاه قضا هستند. حال بايد پرسيد آيا حمله به شخص رييس قوهقضاييه يا شخصي كردن مساله - و حتي حذف رييس قوهقضاييه – به معني پايان فساد در اين دستگاه است؟ بيشك خير. در طي ساليهاي متمادي بعد از انقلاب، قوهقضاييه با دو اتهام دروني و بيروني دست و پنجه نرم كرده است؛ فساد در درون و عدم برخورد با دانه درشتها در بيرون. منظور از دانه درشتها كساني هستند كه در درون پوسته سياست به مزيتهاي نسبي ميرسند. بنابراين چه بخواهيم و چه نخواهيم ، قوهقضاييه با سياست درگير ميشود. حال سوال اين است: اگر عملكرد مبارزه با فساد قوهقضاييه را در يك پيوستار ۳۸ ساله به نمايش بگذاريم، مبارزه با فساد داخلي (مبارزه با قاضي، وكيل و كارچاقكن) بيشتر شده است يا كمتر؟
اگر آمار برخوردها رشد كرده است بايد از روند شيبدار مبارزه حمايت كرد و اگر معكوس بوده است بايد احساس خطر جدي صورت گيرد اما هيچ موقع قوهقضاييه نتوانست با اطلاعات و ارقام، روند و شيب جهتگيريها مبارزه خود را برجسته كند. دوم اينكه آيا در روند ۳۸ ساله گذشته برخورد با دانهدرشتها رو به رشد بوده است يا رو به افول؟ مطالعه مصاديق نشان ميدهد برخورد با دانهدرشتها در ۶ سال گذشته در كشور بيسابقه است و تنوع سياسي آن هم عام شمول است. فرزندان هاشمي، برادر روحاني، برادر جهانگيري، برادر خاتمي، معاونان احمدينژاد نشان ميدهد كه قوه قضاييه نگاه گزينشي نداشته است و البته رشد هجمهها به آن بيتاثير از اين فضا نيست. آگاهي هجمهكنندگان از اينكه قوه قضاييه نميتواند - و نبايد – در پاسخهاي عمومي سند منتشر كند، جسارت هماوردخواهان را دو چندان كرده است و جادهاي يك طرفه را به نمايش ميگذارد.
در مواجهه با دانهدرشتهاي مذكور هنوز روحاني، خاتمي و جهانگيري (يكبار) در فضاي عمومي كشور چيزي نگفتهاند اما بيتابي و هجمه فقط از سوي احمدينژاد است، چرا؟همگان ميدانند رابطه رييس دستگاه قضا با هاشمي، روحاني و خاتمي رابطهاي مطلوب نبوده است اما چرا آنان مانند احمدينژاد به ميدان مبارزه شخصي نيامدند؟ البته پاسخ به اين سوال تك گزينهاي نيست اما شايد بتوان مفروض احمدينژاد در فهم دولتهاي نهم و دهم را عامل اصلي دانست. فرض احمدينژاد – كه باور وي نيز هست – اين است كه دولتهاي نهم و دهم پاكترين دولتهاي بعد از انقلاب هستند. حال اگر خلاف اين را بشنود چه خواهد كرد؟ يا بايد باور خود را اصلاح كند يا آن را توطئه ببيند. درست است كه احمدينژاد انساني سادهزيست است اما او باور نميكرد كه اگر در جيب خود را دوخت، همه جيبهاي اطراف دوخته نميشود».
تكرار خواسته احمدينژاديها
نگارنده در ادامه با سياست يكي به نعل و يكي به ميخ ميگويد:« امروز دستگاه قضا يك برگ برنده قابل فهم دارد كه با دانهدرشتها برخورد كرده است اما اگر يك كار ديگري را هم بتواند ثابت كند، واجد حمايت جدي است و آن اينكه ثابت كند روند مبارزه با فساد در درون دستگاه قضايي رو به رشد و اميد بخش است. اكنون نيز راه چاره ، نه برخورد قضايي با سخنان طرح شده در فضاي عمومي محسوب ميشود و نه پاسخ مجادلهاي در فضاي عمومي است. قوه قضاييه بايد دست به ابتكار بزند و دادگاههاي اطرافيان احمدينژاد را علني برگزار كند – گرچه احمدينژاد علني بودن دادگاه زنجاني را هم كتمان كرد – اما علني بودن دادگاه، بسياري از ذهنيتها را اصلاح ميكند. حتي ميتوان برخي محورها را كه نافي امنيت ملي يا عفت عمومي نيست، علني نكرد اما برخي جلسات مالي را علني كرد. اگرچه به قول اژهاي قانون اجازه پخش رسانهاي نميدهد اما انجام علني غيررسانهاي نيز واجد دفاع و موثر در اقناع اجتماعي است؛ راه ديگري وجود ندارد». همان گونه كه ميبينيم، نويسنده كه هجمههاي تند و تيزي را همواره به برخي از افراد دارد، بدون آنكه احمدينژاد را آنگونه كه لايق استزير سوال ببرد، با لحني خاص خواستههاي احمدينژاديها را دوباره بيان ميكند.
سكوت درقبال تقسيم فشار با مردم
نكتهاي كه اين روزها بيش از همه مسائل مورد توجه قرارگرفته است، سكوت اين جريانها در برابر اقدام اصلي احمدينژاد يعني كشاندن اختلافات به سطح جامعه است. اقدامي كه بارها توسط بزرگان نظام زير سوال رفته است و اين روزها نيز بايد مورد توجه قرار گيرد اما گويي دوگانگي برخورد با شخصيتهاي نظام در اين موضوع نيز نمود پيدا كردهاست؛ زيرا در زماني كه حسنروحاني اندكي به برخي جريانها و ارگانها انتقاد كرده بود، رسانههاي مدعي و اتاق فكر آنها اين عملكرد را زير سوال ميبردند اما امروز گويي قدرت شنوايي خود را از دست دادهاند.
براي مثال، سال ۹۴ زماني كه رييسقواي مجريه و قضاييه بر سر برخي مسائل به اختلاف خوردند، روزنامه كيهان در مطلبي با عنوان( اختلافافکنی بین مسئولان، بخشی از پروژه نفوذ) نوشت:« مسئولان کشور موظف به اجرای تدابیر رهبر معظم انقلاب هستند و هیچ عذر و بهانهای نمیتواند مستمسکی برای فرار از این مساله باشد. حضرت آقا اختلافافکنی بین مسئولان ارشد کشور را به عنوان یکی از مصادیق نفوذ دشمن برشمردهاند. در تاریخ ۱۰ آبان سال ۱۳۹۱ و تنها چند روز قبل از روز ملی مبارزه با استکبار، مقام معظم رهبری با اشاره به تلاش جریان نفوذی دشمن برای ایجاد اختلاف بین مسئولان جمهوری اسلامی ایرانفرمودندكه یکی از کارهای مهم آنها [دشمن] این است که با روشهای موذیانه و موریانهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهای رایج اینهاست و این کار را از قدیم انجام میدادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسیهای خبیثند؛ آنها در زمینه ایجاد اختلاف، از همه کارشناسترند؛ آمریکاییها پیش آنها شاگردی میکنند، از آنها یاد میگیرند! ایجاد اختلاف از راههای نفوذ، مثل موشهای دزد، مثل موریانه، وارد شدن و نفوذ کردن؛ اینها جزو کارهای متعارف آنهاست؛ ما باید حواسمان جمع باشد. باید اختلافات به حداقل برسد، اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولان مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولان، به روسای محترم هشدار میدهم. من از روسای قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم- مسئولند، باید کمکشان کرد- اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهای جزيی را مایه جنجال و هیاهو و استفاده تبلیغاتی دشمن و خوراک تبلیغاتی رادیوهای بیگانه و تلویزیونهای بیگانه نکنند.
تبعيض آشكار
نگارنده ادامه ميدهد: در سال جاری نیز موضوع نفوذ و مراقبت از آن یکی از نکات اساسی است که رهبر معظم انقلاب به طور مکرر بر آن تاکید داشتهاند و این توقع وجود دارد که مسئولان عالیرتبه نظام، اولین لبیکگویان به این سخنان باشند. متاسفانه چالش بین روسای دو قوه مجریه و قضاییه که با سخنان ريیسجمهور محترم آغاز شد، نشان داد که ماجرای اختلاف بین مسئولان و بدتر از آن کشاندن این اختلاف به جامعه تمامی ندارد و تفاوتی هم نمیکند که چه کسی در منصب ریاست جمهوری نشسته باشد یا اینکه موضوع اختلافی تا چه میزان واقعی یا تصنعی باشد. آنچه مهم است، این بوده که یکی از دلایل عمده طرح چنین سخنانی، پرداختن به حواشی به منظور فرار از متن باشد.
ريیسجمهور محترم که خود را یک حقوقدان معرفی كردهاند، به خوبی واقفند که وظیفه قوه مجریه، از سنخ اجرا ست و دولت محترم باید تمام تدابیر را برای انجام ماموریت خود که یکی از شاخههای اصلی آن درحال حاضر پیادهسازی مبنای اقتصاد مقاومتی است، به کار گیرد؛ امری که متاسفانه آنچنان که باید، مورد توجه و اهتمام دولت محترم قرار نداشته و همین امر باعث بروز برخی مشکلات اقتصادی در کشور شده است. قانون اساسی کشور اصل استقلال قوا را به رسمیت شناخته است و نمیتوان به بهانههای واهی این اصل را مورد خدشه قرار داد؛ بنابراین دخالت در امور دستگاه قضایی یا وظایف شورای نگهبان بهگونهای که ريیسجمهور محترم در سخنان خود در نمایشگاه مطبوعات به آن اشاره كردهاند، کمترین جایگاه حقوقی و قانونی ندارد».
كيهان ادامه ميدهد:«از سوی دیگر سخنان ريیس محترم قوه قضاییه که در مقام پاسخگویی به این سخنان مطرح شد، نکات قابل تاملی را شامل میشد. آیتا... آملی لاریجانی در پاسخ به سخنان ريیسجمهور اظهار داشتند كه ريیسجمهور محترم دو، سه عبارت را به کار بردند از جمله اینکه قوه قضاییه باید مأمن جامعه باشد و اگر نمک سالم باشد، هر چیزی اشکال داشته باشد، میتوان جلوی آن را گرفت اما اگر نمک فاسد شود، کار بسیار سخت میشود، باید پرسید مقصود از این جملات شرطی چیست؛ آن هم درحالی که این جملات درمورد قوه مجریه هم کاربرد دارد و میتوان گفت اگر قوه مجریه فاسد شود، اگر دولت فاسد شود و اگر ريیسجمهور فاسد شود، کار سخت میشود. اگر مقصود این است که القا کنیم قوه قضاییه اینطور شده که افترا بوده و اگر غیر از آن باشد، اهانت است»؛ به جرات میتوان گفت این سخنان، نوعی اعلام جرم توسط ایشان علیه ريیسجمهور بود؛ لیکن آیا اختلاف بین مسئولان این دو قوه و در مقطع کنونی که لازم است همدلی و همزبانی بین دولت و ملت وجود داشته باشد، اینقدر عمیق است که باید در گفتوگوی نیابتی و غیرحضوری این دو بزرگوار مطرح شود؟
آیا مسئولان قوا نمیتوانند این موضوعات را در نشستهای خودشان حل کنند که دعوا را به میان جامعه میکشانند تا مستمسکی به بیگانگان برای القای اختلاف بین مسئولان و ناامیدسازی مردم از حکومت باشد». اين رسانه وابسته به محافظهكاران با انتقاد مجدد به روحاني ادامه ميدهد:« ريیسجمهور محترم در سخنان خویش فرمودند كه بزرگترین عمل ضدانقلابی ایجاد یأس است، آیا سخنان ایشان مصداقی از ایجاد یأس در جامعه نیست؟ آیا ایشان رسانههای بیگانه و ضدانقلاب را رصد کردهاند که بعد از این سخنان، چه جنجال و هیاهویی را به راه انداختهاند تا یأس و ناامیدی را در کشور تقویت کنند؟ از سوی دیگر ريیسجمهور محترم در سخنان خویش به مساوی بودن تمام مردم در برابر قانون اشاره كرده و اظهار داشتند كه ما نیازمند به یک نظام، قانون، مقررات و یکسانی همه در برابر قانون هستیم. افتخار قانون اساسی ما این است که میگوید همه افراد حتی رهبری معظم نظام در برابر قانون یکساناند. اکنون ایشان به عنوان یک حقوقدان آیا این حق را برای مردم قائل هستند که ببیند قوه قضاییه با سخنان ایشان که به تشخیص قاضیالقضات کشور، مصداق اهانت یا افترا که هر دو در قانون جرمانگاری محسوب شدهاند، است، چگونه عمل ميكنند و آیا ایشان به واسطه مسئولیتشان جزو همان دسته از افرادی است که یک مصونیت دايمی دارند و نمیتوان به آنها نزدیک شد؟ این ها مواردی است که جامعه را با سردرگمی مواجه میکند که به هیچ عنوان نه به نفع دولت و نه به نفع ملت است. شایسته است اگر اختلافی بین مسئولان ارشد کشور وجود دارد، در جلسات خصوصی رفع و رجوع شود».
روسياهيهاي تاريخي
همانگونه كه مشاهده ميكنيم در روزگاري كه طرف دعوا روحاني بود، رسانهها وشخصيتهاي محاظفهكار از سر دلسوزي براي نظام و مردم به ميدان آمدهاند و به اصطلاح نهي از منكر ميكنند ولي اين روزها بيتوجهي خاصي به اقدامات احمدينژاد دارند. البته ناگفته نماند كه تاريخ در رابطه با جريانها، افراد، رسانهها و ... به خوبي قضاوت خواهد كرد و در آيندهاي نه چندان دور مانند بسياري از حوادث و رويدادهاي معاصر دلايل اصلي رويدادهاي اين روزها نيز از پشت ابر بيرون خواهند آمد و تنها روسياهي است كه بر چهره آنهايي كه تبيعض قايل ميشوند، خواهد ماند. تعلق خاطر به جريانها و افراد تا حد سكوت در برابر اقدامات مخرب آنها آينده خوبي ندارد و بيشك هزينه اين نوع رفتارها سنگين است.
- 18
- 6