ائتلاف برای منافع ملی یا منافع فردی؟
در جریان رخدادهای سیاسی اخیر در ایران که بیشتر به رویهای حذف مانند و اضافه کردن تبدیل شده است، سیاست ائتلاف، در غیاب سیاستهای حزبی، حیات سیاسی و تداوم آن در گرو ائتلافهای سیاسی است. که بین دو جریان مهم و فراگیر اصلاحطلب و اصولگرا ممکن شده است. اکنون پرسش اینجاست که چه چیز باعث امکان یا عدم امکان ائتلافهای سیاسی در بین جریانات میشود؟ آیا جریانات در ذیل مفهوم منافع ملی و مصالح عمومی دست به ائتلاف می زنند؟ یا نه، تنها دلیل ائتلاف، لزوم اثبات و تحکیم موجودیت خود در عرصه سیاست برای به دست آوردن قدرت است؟ در این گزارش سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود که ادامه آن را در زیر میخوانید.
کار تشکیلاتی در غیاب احزاب
در غیاب احزاب و تحزبگرایی در ایران، این جریانات یا کار تشکیلاتی است که به ساختار سیاسی ایران شکل داده است. گرچه این نوع از سیاسیت ورزی مشکلات و موانع مهمی به همراه دارد، اما مهمترین عیب یا ایرادی که میتوان بر این کارهای تشکیلاتی یا به عبارتی دقیقتر که در سیاست موجود ایران مرسوم است، جریانات سیاسی گرفت، عدم داشتن برنامه بلند مدت، و نداشتن تئوری منسجم است.
چون اگر تحزب به معنای واقعی در کشور حضور و رواج میداشت، شاهد آموزش شهروندان در راستای دستیابی افراد حاضر در یک جامعه به آگاهی در مورد حقوق و وظایف خود بودیم. که در تداوم چنین آموزشها و رفتارهای سیاسی معنیداری،اعتلای جمعی در جامعه معنا پیدا خواهد کرد. مادامی که در یک جامعه حزب و تحزب گرایی وجود نداشه باشد، شاهد کار تشکیلاتی هستیم یا به وجودآمدن جریان سیاسی فراگیر که «در موقعیت» دست به اقدام می زنند که معایب و محاسن خاص خود را دارد، و در بخش هایی برطرف کننده نیازهای جامعه و در برخی نیز توانایی برطرف کردن نیازهای جامعه را ندارد.
در ضرورت ائتلاف و مذاکره
بدون شک پیدا کردن جایگاهی در مناسبات قدرت، یکی از اهداف کوتاهمدت و بلند مدت جریانات سیاسی- چون تا اطلاع ثانوی چیزی به نام حزب در ایران موجودیت ندارد-به عنوان بازیگران عرصه سیاست در ایران است. پُر واضح است که هر کدام از جریانات سیاسی غالب، برای دستیابی به اهداف و سهمی از قدرت، استراتژیها و راهکارهای خود را در پیش خواهند گرفت. که یکی از آنها ائتلاف و همچنین مذاکره است. بنابراین در طول جریانات اخیر، اصلاح طلبان و اصولگرایان به عنوان جریانهای مهم و فراگیر در کشور، برای محقق کردن سیاستهای تعریف شده خود، طبق رخدادهای مهمی که در عرصه سیاسی به وقوع پیوسته است، دست به صف بندی ها و یا در جاهای دیگر، دست به ائتلافهایی زدهاند، که با توجه به نیاتی که در پی این اتئلاف متصور هستند، به نتایج مورد نظر نیز رسیدهاند.
شاید مهم ترین و کلیدی ترین نتیجه ائتلاف بین دو جریان سیاسی نام برده، ایجاد و تداوم حیات سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به رخدادهای سیاسی نظیر انتخابات ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و شوراها و شورایاریها در ایران، تنها نتیجه برخی از ائتلافها، دستیابی به برخی کرسیهای مجلس یا ریاست جمهوری و شوراهای شهر بوده است. با توجه به فعالیت های گسترده دو جناح، کنش هایی یا عملکردهایی از آنها سر زده است که حیات سیاسی آنها را با چالش مواجه کرده است. که هرکدام، جز از راه ائتلاف با جریانات دیگر یا افراد با نفوذ نمیتوانستند به حیات سیاسی خود دست یابند.
امکان و عدم شرایط ائتلاف بین اصلاحطلبها و اصولگراها
جریانات اصلاحطلب و اصولگرا، به علت گستردگی و داشتن پایگاه های اجتماعی که در بین مردم، دو جریان مهم و غالب در ایران هستند. بنابراین نمی توان از حزب ثالثی که به این اندازه دارای گستردگی و پایگاه اجتماعی باشد نام برد. این دو جریان نماینده طیف های گسترده ای از توده های طرفدار خود هستند و به نوعی نماینده مصالح و منافع آنها هستند. گرچه موضوع سیاست حفظ منافع در مناسبات قدرت است. آنچه اهمیت دارد و شرایط امکان یک ائتلاف در بین دو جریان اصلاحات و اصولگرا را مهیا میکند، پایبندی این دو جریان به اصول و مبانی سیاست ورزی –در معنای عام کلمه- در کشور است. که یکی از اصول اولیه حکومت ها، حفظ منافع ملی است.
بنابراین دو جریان میتوانند با همدیگر در راستای ترویج و تحکیم منافع ملی در کشور خود باشند. یعنی اگر حکومت در انجام چنین امری کوتاهی کرد آنگاه جریانات سیاسی دست به ائتلاف می زنند، تا بتوانند حاکمیت را به این امر بازگردانند. چون یکی از مبانی و اهداف حکومتهای گوناگون تلقی میگردد و هر حکومتی بدون در نظر گرفتن محتوای آن به دنبال تحقق مصالح عموم افراد جامعه است. بر این اساس رعایت مصالح عمومی، اقتضای تشکیل هر حکومتی است؛ به عبارت دیگر امروزه این اصل مورد پذیرش قرار گرفته است که مجوز اصلی عملکرد دولتها حاکمیت مصالح عمومی و ملی است.
از امکان های دیگری که شرایط ائتلاف را به وجود می آورد، داشتن دغدغه مردم است و حل مشکلات آنها در قالب های گوناگون.
ائتلاف در زیر پرچم منافع ملی امکان پذیر است
یحیی آل اسحاق درباره ایده مطرح شده طی روزهای اخیر مبنی بر گفتوگوی جریانهای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب با یکدیگر به خبرآنلاین گفت: «جریاناتی که در سرنوشت سیاسی کشور نقش دارند، می توانند برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی با هم تعامل و مذاکره کنند. بدون تعامل آنها یا قسمتی از ظرفیت کشور در جهت مخالف هم حرکت خواهند کرد یا فقط بخشی از سرمایه و ظرفیت اجتماعی برای حل مسائل و مشکلات به کار گرفته می شود.»
وی ضمن اشاره به اهمیت منافع گروهی، حزبی و جناحی، اظهار کرده است که وقتی این منافع در تعارض با منافع ملی قرار گیرد، حتما منافع ملی اولویت دارد. و ائتلاف را زیر سایه ی منافع ملی امکانم پذیر می داند.
شرایط ائتلاف هدفمند
ما تا کنون در ایران شاهد این نبوده ایم که اگر جریانی در انتخابات شکست خورد، پس از به قدرت رسیدن جریان رقیب، در پی مشاوره دادن و برطرف کردن موانع رقیبی که توانسته دولت را بدست بگیرد باشند. و تنها چیزی که در بین جریانات سیاسی مرسوم است تلاش برای دست یابی به قدرت آن هم برای یک عده خاص است.
چندی پیش سعید حجاریان در راستای ائتلافهای جریان های سیاسی گفته بود که: ما در هیچ کجای دنیای مدرن پارلمان بدون حزب نداریم و تنها ایران است که پارلمان دارد بدون حزب.حتی میتوان استانی- کشوری و ترکیبی عمل کرد. مثلا یک فردی در یک استان چهره شاخصی است و اعتبار و پایگاه دارد. میتوان گفت آن فرد برای یک استان لیست ارایه دهد و اگر لیستشان رای آورد به عنوان نماینده استانی وارد مجلس شوند.
سعید حجاریان بر این باور است که مردم به برنامه یک گروه یا ائتلاف رای میدهند نه به فرد. وی میگوید: اتفاقا به نظر من چنین طرحی حتی میتواند گروههای سیاسی و نمایندگان را پاسخگوتر کند. مردم بعد از چهار سال سوال میکنند که فلان ائتلاف چقدر توانسته برنامههایش را عملی کند و جامه عمل به آنها بپوشاند. در چنین شرایطی مردم عادت میکنند تا به برنامه رای دهند نه به فرد. ضمن اینکه حتی دولت هم دیگر با افراد طرف نیست بلکه با احزاب و گروهها و ائتلافها روبه رو خواهد بود و تعامل بین مجلس و دولت هم بهتر خواهد شد و کارها حساب شدهتر جلو خواهد رفت.
جریانهای سیاسی وقتی به قدرت و دولت سیاسی تبدیل میشوند، آن وقت تازه یادشان میافتد که باید نیروهایی را که با آنها کار میکردند سامان دهند و سپس حزب تشکیل میدهند. بیشتر احزاب ما، احزابی هستند که بعد از شکلگیری دولتها به وجود آمدهاند. بنابراین مطرح شدن ائتلافهای سیاسی تنها در شرایطی امکان پذیر است که جریانات سیاسی نماینده مصالح ملیه و عمومی مردم باشند، اصلاح طلبان و اصولگرایان تا کنون ائتلافی فراگیر و کامل در موضوعاتی از این دست نداشته اند. و به نظر می رسد چنین ائتلافی نیز صورت نخواهد گرفت. جریانات سیاسی پیش از آنکه منتقدان واقعی جریان مخالف باشند، در پی تخریب آن هستند. چنان که موج سفارشی پشیمانی رای به روحانی در تداوم چنین بحثی ممکن شده است.
ائتلاف سیاسی پیش از هر چیز باید دارای اساسنامه و مرامنامه باشد؛ چارچوبی که فصول مشترک همه جناح ها و احزاب تشکیل دهنده را شامل شود و با توجه به امکان سنجی شرایط و امکانات موجود و ترسیم شرایط مطلوب تنظیم شده باشد. ائتلاف ها افزون بر آنکه به توجه به اصول و فصول مشترک همه احزاب و جناح های تشکیل دهنده خود نیازمند هستند، باید بتوانند استقلال خود را از دیگر جناح ها و احزاب ناهمسو حفظ کنند. به طور کلی هر تشکل، گروه، جبهه یا ائتلاف سیاسی فارغ از اهداف و اعضای تشکیل دهنده آن، نیازمند ترسیم چارچوب ها و اصول خاصی است که بر مبنای آنها علاوه بر فرصت سازی کوتاه مدت، زمینه دستیابی به اهداف و جایگزینی اهداف و برنامه های همسو و تازه را میسر سازد.
- 14
- 2