«در حقیقت سالها طول کشید تا کاملاً درک کنیم که با وجود و حضور انسانهای متوسط که نه به همه اسرار و رموز جهان ، جامعه و انسان آگاهند و نه از حب و بغضها و منافع شخصی، بری هستند، نمیتوان سعادت شهروندان را تامین کرد. گذاشتن چنین باری بر دوش حکومت، عملاً به معنای آن است که دولت در تمام عرصههای زندگی شهروندان دخالت کند و به این ترتیب ضمن نادیده گرفتن حقوق و آزادیهای آنان، در تامین رفاه مردم و نیز توسعه علمی و فنی اقتصادی میهن، با مشکلات عدیده مواجه شود.»
متن بالا گزیدهای از مقالهای است که مصطفی تاجزاده، در روزهای پس از ۲۲ خرداد ۸۸ ، نوشته است. در مقالهای با عنوان «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!" که در آن، به اهمیت و اولویت احترام به زندگی خصوصی مردم، اشاره شده است و همچنین به مشکلات عدیده ای، که در تامین رفاه مردم و اقتصادی متوجه اولیای امور است، پرداخته است؛ مشکلاتی که موجب بروز بیشترین اعتراضات اخیر، در کشور است.
ما نیز در باره اعتراضات کنونی در کشور، و راه حل های خروج از این وضعیت، با مصطفی تاج زاده گفتوگو کردیم. یکی از خصوصیات مصطفی تاجزاده، داشتن زبانی صریح، در بیان حقایق است. وی بدون لحاظ مقامها و شخصیتها و بدون تعارف های مرسوم، نقدها و نظرهای خود را بیان میکند، که البته برای وی نیز، دردسرساز بوده و تاوان آن را -به کرات- پرداخته است. تاج زاده در این گفت و گو، ضمن تایید و "به حق دانستن" اعتراضات مدنی مردم به وضعیت معیشتی-اقتصادی و همین طور با پذیرش حق اعتراض ها -به سیاستهای کلی حاکمیت- برای مردم، خواهان ایجاد راهی قانونی و جایی مشخص، در سطح کشور برای انجام اعتراضات مردم شد و از روحانی خواست، تا به سمت فیلترینگ و محدودیت ها نرود و بگذارد مردم حرفشان را بزنند، تا این گونه صدای مردم، به گوش دولت برسد.
در این گفتوگو، از تاجزاده خواسته شد، تا نظر خود را در مورد راه خروج از این بحران بیان کند؛ وی در پاسخ گفت: « حاکمیت باید به گونه ای عمل کند که مردم احساس کنند، در امور کشور مشارکت دارند. حاکمیت باید به گونه ای عمل کند، که مردم احساس کنند حکومت برای انها احترام قائل است، ملت باید احساس کنند، که حکومت آنها را می بیند... البته خروج از این بحران، یک راه دارد و آن این است که فاصله بین دولت و حکومت باید کوتاه و به حداقل ممکن خود برسد. که در این راستا، بیشترین وظیفه متوجه حکومت است.» مشروح این گفت وگو، در ادامه میآید.
یکی از ایراداتی که به رسانهها _در معنای عام_ دولتی، مثل: صدا و سیما، شبکههای خبری، خبرگزاریها –و از همه مهمتر- روزنامهها وارد میکنند این است که، به دغدغههای اصلی مردم نمیپردازند، و به اصلاح «آدرس غلط» میدهند. در حالی که انتظار مردم، از رسانه های ملی، بیش از دیگر رسانه های کشور است. نظر شما در مورد عملکرد رسانه ها، مخصوصا رسانه ملی در مواجهه با وقایع اخیر چیست؟
متاسفانه صداوسیما و دیگر رسانههایی که از امنیت کامل بهره مندند و مهار آن ها در اختیار اصولگرایان است، به هیچ وجه متوجه حساسیت و وخامت اوضاع نیستند، و این که به عنوان رسانههایی که از بیت المال ارتزاق می کنند و باید بیانگر چند صدایی ملت و همه اقشار و گرایش های فکری باشند، نیستند و از بار آن، شانه خالی می کنند؛ کاری غیر اخلاقی و غیرقانونی.
این در حالی است که رسانه های دیگری که از بیت المال تغذیه نمی کنند، مثل مطبوعات اصلاح طلب نیز، از ترس توقیف شدن و دیگر مواخذه ها، به مسائل اصلی و عینی نمیپردازند و نمی توانند -آزادانه- جنبه ها و رویکردهای متفاوت، اعتراضات اخیر را تحلیل و توصیف کنند. به همین دلیل است که ما با خلاء رسانه آزاد مورد اعتماد مردم، مواجه هستیم.
با کمال تاسف باید گفت: جای خالی رسانه های آزاد را در داخل، بازار شایعه و رسانه های فرامرزی و خارج از کشور (فارسی زبان) برعهده گرفته اند، که غیر قابل اعتماد هستند و این وضع می تواند برای امنیت کشور خطرناک باشد. در این وضع تنها راه این است که رسانه ملی باید صدای همه گرایشها باشد و بتواند اعتراضات و سخنان موافق و مخالف را به صورت گسترده بازنشر دهد.
از روزهای آغازین اعتراضات عمومی، صدا وسیما به گونهای عکسالعمل نشان داده است که گویا انتقادات و نارضایتیهای عمومی، بیشتر متوجه دولت است در صورتی که با توجه به شعارهای معترضین، مسئله، دولت روحانی یا دولت های پیشین یا فلان حزب نیست. مثل مشکلات معیشتی، که فراگیر و عمومی هستند و به همه نهادهای اجرایی مربوط می شوند. چرا دغدغه معیشتی که باید همه ارگان های اجرایی و مخصوصا دولت قبلی پاسخگوی آن باشند، از سوی رسانه ملی با عنوان مشکل اصلی دولت روحانی معرفی می شود. این برخورد سیاسی با اتفاقات اخیر نیست؟
صداوسیما در ۵ سال گذشته، در تلاش بوده است که با منفی جلوه دادن عملکرد دولت روحانی، راه را بر رقیب او، باز کند. غافل از این که متاسفانه این سیاه نماییها، موجب نا امیدی بسیاری از شهروندان، نسبت به کلیت نظام شده است. همچنین عکس العملهای صدا و سیما باعث شده است تا شهروندان، این گونه فکر کنند که جمهوری اسلامی، قادر به حل و فصل مسائل و مشکلات جامعه نیست.
ایده نامناسب رسانه ای مانند صدا و سیما باعث شد که متاسفانه با عبور از روحانی، قشرهایی از مردم، به مرحله عبور از نظام جمهوری اسلامی، رسیدند. که به نظر نگارنده، واکنش های صدا وسیما در این عبور، بسیار تاثیرگذار بوده است.
امیدوارم حوادث این چند روز صداوسیما و گردانندگان آن را متوجه وخامت اوضاع کرده باشد و بعداز این بتوانند ملّی عمل بکنند و صدای همه قشرها و گرایش ها را منعکس بکنند نه فقط صدای یک قشر خاص مثل اصولگرایی باشند که در تناقض با نام و مفهوم ملی است.
پُر واضح است کسی موافق خسارت زدن به اموال عمومی نیست. اما مادامی که برنامههای موجود و همچنین سیاستهای اتخاذ شده در زمینه اقتصاد پاسخگوی مردم نباشد، مردم معترض خواهند شد. کما اینکه در این زمینه اگر دولت و حاکمیت هم نخواهد صدای آنها را بشنود و بستری قانونی برای بیان اعتراضات آنها مهیا نکند، نتیجتا مردم و معترضین سعی میکنند از هر طریقی شده صدای خود را به گوش حاکمیت برسانند. بنابراین نمی شود با بهانه های مختلف مشکلات مردم را نادیده گرفت. نظر شما در این باره چیست؟
حرف شما کاملا صحیح است. مردم به خاطر وضعیت نامطلوبی که دارند، مطالبات بسیاری هم در قبال آن نسبت به حاکمیت دارند و به همین خاطر برای پیگیری مطالبات دست به اعتراضات خیابانی زدهاند. که بخش وسیعی از این مطالبات متوجه مشکلات معیشتی و اقتصادی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
قبلتر نیز اشاره کردم که طیف شعارهای مردم در جریان این اعتراضات به وضع معیشتی و اقتصادی، تنها متوجه دولت نیست بلکه فراتر از دولت متوجه سیاست های کلی حاکمیت نیز هست. و مسئله اینجاست که اگر بخش هایی از حاکمیت در پی این باشند که اعتراضات مردم را نادیده بگیرد و یا آنها را فرافکنی کنند و خود مردم و معترضین را نبیند و راه کار قانونی برای اعتراض عمومی آنها فراهم نکند، مردم و معترضین نیز متاسفانه به روشهای غیر قانونی روی می آورند. تنها راهی که می توان مردم را منصرف کرد که به اموال عمومی ضرر نرسانند این است که احساس کنند در یک چارچوب قانونی می توانند به مطالبات قانونی خود دست یابند.
تا این لحظه، محدودیتهایی به وجود آمده است از جمله، فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام و همچنین امنیتی کردن خیابان ها و ورود نیروهای انتظامی در سطح کشور که این عمل نه تنها نتوانسته از میزان نارضایتی ها بکاهد، بلکه موجب درگیری بین معترضین و نیروهای انتظامی نیز شده است. در این وضعیت آیا نباید سیاست هایی اتخاذ شود که معترضین بیش از زپیش تحریک نشوند؟
دولت باید فرصت را مغتنم بشمارد و اولا در رفتار خودش و برخی انتصابات خود تجدید نظری متناسب با خواست اکثریت مردم صورت دهد. تا جامعه احساس کند که خود دولت هم متوجه پیامش در انتخابات با شکوه ۷ ماه پیش شده است. از سوی دیگر به هیچ وجه به سراغ سرکوب و بگیر وببند نرود، به فیلترینگ تلگرام خاتمه دهد. چون جز ضرر اقتصادی برای دهها هزار نفر که از این راه ارتزاق میکردند، کاری از پیش نبرده است.
از همه مهمتر گسترش فیلترینگ در بین نوجوانان تا پیر مرد و پیر زن ۹۰ ساله اثری نداشته است و تنها چیزی که از آن برای مردم می ماند بد نامی دولت و دست یازیدن به روش هایی که مختص احمدی نژاد و دولت او بود. و دولت روحانی نیز نمی بایست پا در این راه می گذاشت، گرچه می شود حدس زود در این زمینه دولت گرفتار مشکل و احیانا فشار هم بوده است. آنچه که در سرمقاله کیهان نیز آمده بود نشان می دهد که دولت تا آخرین توان بخصوص شخص آقای روحانی تا آخرین لحظه برای عدم فیلترینگ تلگرام تلاش کرده اما زورش نرسیده است.
به هر حال دولت نباید به سمت ایجاد محدودیت برود. به عکس باید شروع کند به مذاکره کردن و به رسمیت شناختن حق اعتراض، پیشبینی کردن جایی برای معترضین، تا مردم بتوانند به صورت قانونی در شهرهای مختلف در مراکزی که تعیین شده است اعتراضات خود را انجام دهند. و تلاش بکنند که به مطالبات آنها توجه جدی بشود تا انها نیز بتوانند احساس آرامش جدی بکنند.
بسیاری از کارشناسان، فعالین سیاسی و نمایندگان مجلس به نوبه خود، پیشنهاداتی درباره خروج از این وضعیت ارائه کردهاند، علی مطهری نماینده مجلس طی یادداشتی با عنوان فرهنگ اعتراض پیشنهاد داده است که وزارت کشور ما باید اعتراض مدنی را به رسمیت بشناسد و در صدور مجوز سختگیری نکند و مردم نیز باید پایبند به لوازم اعتراض مدنی باشند. در جایی دیگر نیز محمود صادقی نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس، در توئیترش خواستار توجه به عوامل سرخوردگی مردم شده است. برخی نیز از احزاب برای همفکری پیرامون حل بحران دعوت کردهاند. پیشنهاد شما برای خروج از بحران کنونی چیست؟
خروج از این بحران یک راه دارد و آن این است که فاصله بین دولت و حکومت کوتاه شود و به حداقل ممکن برسد. در این زمینه بیشترین وظیفه متوجه حکومت است. باید پیام این ملت شنیده بشود. واقعیت این است که ما یک ملت متکثر واحدی هستیم که ۲۴ میلیون از آنها به روحانی رای دادهاند، ۱۸ میلیون رای ندادند و ۱۶ میلیون هم به آقای رئیسی رای داده اند. به نظر من هر سه دسته باید در صدا وسیما در دولت در مجلس و در همه جار دیده بشوند و حضور داشته باشند. به گونه ای که احساس مشارکت به آنها دست دهد.
ایرانی ها باید احساس بکنند که حکومت برای انها احترام قائل است، ملت باید احساس کنند که حکومت آنها را می بیند. ملت باید احساس کند که حکومت برای بهبودی وضع انها تلاش می کند. ملت باید احساس کند که حکومت حاضر نیست چشم و گوش خود را به روی محرومیت های وسیعی که قشرهای مختلف و بسیاری که جامعه ما را در بر گرفته است، ببندد.
ما متاسفانه دچار فساد گسترده شدهایم، باید در این زمینه شفاف سازی کند و در این زمینه باید دولت قاطع عمل کند. از سوی دیگر نسبت به شکاف طبقاتی به مراتب بیش از این حساسیت نشان دهد و در جهت گام برداشتن به سود محرومین حرکت های جدی تر و با برنامه تری را دنبال کند.
دفاع از مطبوعات و احزاب آزاد و تلاش برای ایجاد اتحادیه ها و سندیکاهای مستقل کارگری و قشرهای مختلف اجتماعی باعث می شود که بعداز این تظاهرات و اجتماعات نیز با حساب و کتاب بیشتری صورت بگیرد. دولت بتواند و بداند که با چه کسی چه نوع گفت و گویی صورت دهد تا دچار حوادث جدید نباشد.
- 19
- 4