سالهاست که اصولگرایان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند و از عدم انسجام تا عدم ساختار مناسب و کاهش پایگاه اجتماعی از مواردی است که جناح راست سیاسی کشور با آنها دست به گریبان است. این در حالی است که نه تنها شخصیتهای برجسته این جریان نتوانستند آنها را رفع کنند بلکه راهکارهایی مانند جمنا نیز اصولگرایان را نجات نداد. با این حال این روزها مشغول آماده سازی برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند و گویا برنامههایی هم برای آینده دارند.
با نزدیک شدن به ایام انتخابات ریاست جمهوری که امسال برگزار شد، اصولگرایان به این جمعبندی رسیدند که برای جلوگیری از ادامه شکستهای یازدهمین دوره انتخابت ریاست جمهوری و انتخابات مجلس دهم لازم است تشکیلاتی ایجاد کنند که بتواند اتحاد و انسجام از دست رفته این جریان سیاسی را به آنها بازگردانند. همین مسئله موجب تولد تشکیلاتی شد تحت عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا. آغاز ماجرا شرایط بنا بر اظهارات اصولگرایان کاملا گل و بلبل بود و همه در تلاش بودند نوعی محبوبیت عمومی برای جمنا دستوپا کنند اما مشکل از آنجایی آغاز شد که نخستین رایگیری داخلی جمنا برگزار شد و موجی از انتقادها به راه افتاد.
برخی صحبت از پشت پرده این مجموعه میکردند و برخی دیگر که به عنوان کاندیدا انتخاب شده بودند، اعلام میکردند که نه تنها تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند بلکه جمنا هم مورد تائیدشان نیست. با این وجود و پشت سرگذاشتن فراز و نشیبهای بسیار بالاخره زمان نام نویسی کاندیداها فرا رسید و گزینه نهایی آنها که ابراهیم رئیسی بود اعلام کرد قصد دارد مستقل وارد انتخابات شود و قالیباف هم که دلخوریهای بسیاری از جمنا داشت، مستقل وارد این کارزار سیاسی شد. بنابراین جمنا برخلاف آنکه باید معرف یک کاندیدا میشد، تبدیل به یک حامی شد که مجبور بود از ابراهیم رئیسی حمایت کند. مجموع اینها موجب شد که بعد از انتخابات این تشکل تازه متولد شده در انزوای کامل به سر ببرد و اصولگرایان نیز دچار بحرانی عمیق و تشتتی فرساینده شوند.
بازگشت به نواصولگرایی
در این میان محمدباقر قالیباف که به اجبار مجبور به انصراف از انتخابات شده بود، در اواخر تیر ماه سال جاری نامهای خطاب به جوانان اصولگرا نوشت که ابعاد دیگری از این بحران و تشتت میان اصولگرایان را نمایان کرد. شهردار سابق تهران در این نامه به تشریح دیدگاههایش درباره دلیل شکستهای اخیر جریان اصولگرایی پرداخته و اعلام کرده بود که روند تصمیمگیری در راس این جریان دچار اخلال است و باید متحول شود. او ضمن انتقاد از رهبری اصولگرایان، خواستار گذار به «نواصولگرایی» شده بود. از نظر او در شرایط فعلی تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی به یکی از مطالبات اصلی جوانان تبدیل شده است. قالیباف در نامهاش نوشته بود که اصولگرایی باید «در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحول شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند».
او شخصیتهای مسئول و اثرگذار اصولگرا را به خودانتقادی و تغییر فراخوانده و خطاب به جوانان «انقلابی و دلسوز» نوشته بود: «این مهم، زمانی اتفاق خواهد افتاد که شما امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخابات برخی دوستان نشان میدهد که تصمیمگیری در این مورد در راس جریان همچنان دچار اختلال است». اما هیچ کدام از این نظرات نه تنها مورد توجه اصولگرایان قرار نگرفت بلکه بعضا با انتقادهای شدید با این موضوع برخورد کردند. با اینحال، بعد از گذشت چندین ماه اصولگرایان دست به کار شدند و در حال آماده سازی خود برای انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند اما آنها تغییراتی نیز در دستور کار خود قرار دادند.
از یک سو تصمیم گرفتند که از تهران خارج شوند و تمرکز خود را به شهرستانها و استانهای دیگر معطوف کنند و از سوی دیگر نیم نگاهی هم به پیشنهاد «نواصولگرایی» قالیباف خواهند داشت.اما آیا این تفکر و راهکار اصولگرایان با وجود اینکه در اردیبهشت ماه سال جاری با شکست مواجه شده بود میتواند این بار موفقیتآمیز باشد؟ آیا قرار است شاهد نوعی تقابل میان نواصولگرایان و چهرهها اصولگرای مستقل که خارج از ساختار این جریان فعالیت میکنند، باشیم؟ اما چه اتفاقی رخ داد که اصولگرایان که نسبت به طرح موضوع«نواصولگرایی» مخالف بودند و آن را مورد انتقاد قرار دادند، اکنون تصمیم دارند آن را هم مورد توجه قرار دهند؟
علی دورانی فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به سابقه جمنا و نو اصولگرایی رد گفتوگو با «ابتکار» اظهار کرد: «در حقیقت، دغدغهای که نواصولگرایی را به وجود آورد، مسئلهای است که در سالیان گذشته از سوی برخی چهرههای اصولگرای دغدغهمند و کسانی که نگرانی از دست دادن سرمایههای اجتماعی را داشتند، همواه مورد تاکید بوده است و من هم از منتقدان سیاستورزی اصولگرایان در دو دهه گذشته بوده ام و در مناسبتهای و انتخابات مختلف هم این انتقادات را مستقیما مطرح کردهام و حتی این پدیدهای که در این روزها مطرح است و به عنوان جمنا شناخاته میشود، من در سال های گذشته راه تجات اصولگرایان دانستم.»
وی تصریح کرد: «جمنا، در انتخابات گذشته تشکیل شد که درنهایت با شکست مواجه شد و ایراد اساسی اصولگرایان که منجر به این شد که نتوانند در جامعه رای بیاورند همین سیاستهای غلط آن گروه بود. در این خصوص میتوان به این مسئله اشاره کرد که بسیاری از تصمیماتی که میگرفتند پشت درهای بسته صورت میگرفت و سیاست گذاریهای کلان محرمانه مشخص میشد و همین مسئله منجر میشد که نتوانند از پتانسیل نیروی جدید و جوان استفاده کنند.»
ماهیت تشکلهای حزبی در ایران
حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز ایران در مقابل مشکل را کلی ترین از این دانست که معطوف به یک حزب باشد. وی در گفتوگو با با «ابتکار» گفت: « تجربه سیاسی ایران نشان داده است که اکثرا این شخصیت ها بودهاند که احزاب را شکلداده اند و اینگونه نبوده است که از درون احزاب شخصیتها به وجود آید و این اتفاق در ایران برعکس صورت میگیرد و این مسئله منجر شده است که چهرههای سیاسی ما به دنبال خرید یک مجموعه برای خود باشند و یا اینکه اجاره کنند البته از احزاب ما هم بعید است که در این خرید و فروش حضور پیدا کنند، چراکه اعتقاد یک تشکل حزبی این است که با یک حرکت فراگیر داشته باشند و مقبولیت خود را در میان مردم به جایی برسانند که از میان خود نمایندگان مجلس و روسای جمهوری داشته باشند.» وی تصریح کرد:
« در حقیقت به دنبال این هستند که با ارائه برنامهای مدون یک تشکل سیاسی با ساختاری قوی به نمایش بگذارند و یک گفتمان متناسب با شرایط جامعه داشته باشند، اما چنین چیزی مشاهده نمیشود.» کنعانی مقدم دررابطه با ماهیت احزاب در شرایط کنونی عنوان کرد: « در حال حاضر، ما تنهاعنوانها را عوض میکنیم و یا جابجایی شخصیتها مشاهده میشود و ضعف ما دقیقا در همین بخش است، من فکر میکنم که هر شخصی که میخواهد در عرصه سیاسی حضور داشته باشد، باید در ابتدای امر رویکرد خود را مطرح کند و پس از آن میتوانند با همراهی احزاب مشروعیت لازم را بدست بیاورد و به نظر میرسد که دو عنصر مشروعیت و مقبولیت برای هر فردی لازم و ملزوم باشد.»
دورانی نیز با بیان اینکه برخی چهرههای اصلی وجود دارند که در احزاب تصمیمگیری میکنند، عنوان کرد: « در حقیقت مشکل اصولگرایان از اینجا است که عده قلیلی خود را کارگزاراصلی میدانند و من به این گروه کارگزاران خود خوانده میگویم و مابقی حلقههای سیاسی و جناحی را محکوم به جدایی و انشقاق میکنند و این رویکرد به جریان کلی و اصلی لطمه میزند، این گروه خاص با رانتهایی که داشتند هم سایر افراد را بایکوت میکردند و از فعالیت این گروه جلوگیری میکردند.»
انحراف در جمنا
علی دورانی با بیان اینکه اگر شکلگیری جمنا را بررسی کنیم، متوجه میشویم که جمنا مانیفست خوبی داشت، مطرح کرد: «اما در عمل چنین نبود البته در نوع خود باز هم موفق بود، چراکه توانست نزدیک به ۲ هزار نفر را جمع کند و به رغم اشکالاتی که مطرح است، موفقیت بزرگی محسوب میشد اما متاسفانه به دلیل آفتهایی که وجود داشت میوه آن به ثمر نرسید.» وی تصریح کرد:«انتخاب چهرههای خاص در شعب استانی منجر به این شد که سایر افراد دیده نشوند و این قضیه اولین انحراف بود و در نهایت اشکال اساسی تصمیمی بود که گرفتند و در حقیقت بسیاری این نظر را داشتند رای آقای رئیسی کمتر از آقای قالیباف است و آقای رئیسی به دلیل سوابقی که دارد، در نهایت بر آقای روحانی غالب نخواهد شد اما تصمیمی که جمنا گرفت به شکست اصولگرایان منتهی شد.
در شرایط کنونی، برخی نزدیکی آرای این دو چهره را موفقیت میدانند اما چنین نیست و در انتخابات ریاست جمهوری برد و باخت مهم است و جمنا باخت.» علی دورانی مطرح شدن مجددا نواصولگرایی را اتفاق خوبی برای جمنا تلقی کرد اما به ثمر رسیدن آن را ملزم به رعایت مسائلی دانست و گفت:« اگر این اتفاق رخ دهد باید خرد جمعی اصولگرایان بر سیاستورزی جمنا حاکم شود و تصمیمات اصولگرایان از پایین به بالا اتفاق بیفتد و همان طور که مشخص است و از اسم نو اصولگرایی پیدا است، بخشی از این رویکرد به این ماجرا باز میگردد که اصولگرایان از تصمیمسازان سنتی در سالهای گذشته عبور و از چهرههای جوان و جدید در اجرای برنامه استفاده کنند تا شاید این بار بتوانند در جامعه با مقبولیت مواجه شوند.» وی در ادامه افزود:
«اگر این اتفاق مهندسی خوبی داشته باشد، طبیعتا اصولگرایان به دلیل ادعایی که خود دارند و خود را پایبند به اصول و قواعد میدانند، باید در حفظ وحدت و رسیدن به هماهنگی بیشتر قدم بردارند و اگر قالب کار درست باشد به نظر من دلسوزان و بزرگان در کنار فعالان حزبی اصولگرا جمعبندیهای خوبی هم خواهند داشت.» دورانی خاطرنشان کرد: «البته در این میان زمان نیز عامل بسیار مهمی است که باید در نظر داشت، اگر این ماجرا به زمان انتخابات موکول شود اتفاقی رخ نمیدهد و باید از همین حالا شروع کنیم و کارها را سامان دهیم.»
لزوم انسجام در میان اصولگرایان
بسیاری یکی از دلایل اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات ۹۶ را نبود اتحاد و انسجام کافی در میان اعضای آن میدانندو جمنا که به همین دلیل تشکیل شد هم در نهایت نتوانست در این زمینه توفیقی داشته باشد. کنعانی مقدم نیز در همین راستا، اظهار کرد: « تجربه نشان داده است که اگر اجماعی در میان اصولگرایان شکل نگیرد و وحدت و انسجام وجود نداشته باشد، در انتخابات پیروز نخواهند بود. بنابراین در ابتدای کار باید وحدتی در میان اعضا شکل گیرد. اینکه در زمان انتخابات احزاب فعالیت خود را آغاز میکنند هم راه به جایی نمیبرد و در ۴۰ سال گذشته ما همواره شاهد این بودیم که نقل و انتقالاتی مانند آنچه در فوتبال وجود دارد درعرصه سیاست نیز رخ میدهد.» وی تصریح کرد:
« همانطور که تیم ها و باشگاه های ایرانی به دنبال جذب بازیکن هستند احزاب در ایران هم چنین روندی را دنبال می کنند و به نظرمن تغییر در تاکتیکها هرچه که باشد فرصتهای خوبی را برای تشکل های سیاسی ایجاد می کند.» وی در ادامه افزود:« شاید بتوانیم در آستانه انتخابات تاکتیکها تغییر را انجام دهیم اما مشکل این است که استراتژیهایی که ما را به وحدت و انسجام میرساند،عمدتا دستخوش تغییر سلیقهای شخصیتهای مطرح قرار میگیرد. بنابراین ما در گام نخست باید فکری برای تفکر شخصیتهای مطرح سیاسی داشته باشیم تا بتوانند تشکیلاتی فکر کنند و خودمحوری را کنار بگذارند . مشکلی که در میان اصولگرایان وجود دارد همواره همین تمامیت خواهی برخی اشخاص است که در حقیقت ضد تشکیلاتی هم محسوب میشوند.» این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به نقش رویکرد نواصولگرایی در چنین فضایی بیان کرد:
« ممکن است با مطرح شدن این قضیه گفتمانی جدی صورت گیرد اما ما از مبنا و اصول این نواصولگرایی اطلاعاتی نداریم و تا زمانی که در میان مردم مقبولیت نداشته باشد اتفاق خوبی رخ نمیدهد و به نظر میرسد که اتاق فکراصولگرایان باید فکری اساسی داشته باشد تا بتواند گفتمانی قالب ایجاد کند و آرای خاکستری را به دست آورد، چراکه آرای خاکستری دارند به سمتی میروند که در انتخابات نقش تعیین کننده داشته باشد و گفتمانی که نتواند این آرای خاکستری جذب کند موفق هم نخواهد بود.»
با توجه به اظهارات این فعالان سیاسی اصولگرا می توان چنین برداشت کرد، شکستهایی که اصولگرایان در سالهای اخیر متحمل شده اند به ضعفهای ساختاری و تشکیلاتی آنها بازمیگردد و هر اتفاقی که منجر به ایجاد تغییر در این روند شود ممکن است برای اعضای این جناح سیاسی تبعات مثبتی داشته باشد و توجه به رویکرد نو اصولگرایی نیز از همین دست محسوب میشود. اما مشکلات این جریان سیاسی تا حدی عرض و طویل شده است که آنها برای تغییر اوضاع نیازمند تحول در ساختار و زیربناهای خود دارند و همان مسئلهای است که با تشکیل و تغییر و تحول در یک تشکل و مجموعه ایجاد نمیشود.
زهره احدی
- 9
- 1