به گزارش خبرآنلاین، رقابتهای انتخاباتی برای اکثر چهرههای سیاسی ایران آنقدر از جذابیت برخوردار است که بدون توجه به خواستهها، صلاحیتها و پایگاه مردمی خود به عرصه رقابتها ورود پیدا میکنند. گاهی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری می شوند و گاهی به سوی مجلس شورای اسلامی روانه میشوند، گاهی نیز از حضور در کرسیهای نمایندگی را پلی برای رسیدن به پاستور میسازند. گاهی سر از خبرگان رهبری در میآورند و در برخی اوقات هم عضویت شورای شهر را میپذیرند. اما شاید همه این اقدامات را در اغلب اوقات برای رسیدن به یک هدف انجام دهند و آن توقف در مقصد پاستور است.
در این میان هستند کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایران که پس از ناکامی در رقابت، کمتر خود را قانع میسازند تا زمان فرا رسیدن یک دوره دیگر در صف انتظار بمانند. آنهم در کشوری که تا پیش از تصمیم به تجمیع انتخابات، بطور میانگین هر ساله برگزاری یکی از انتخابات را شاهد بودهایم و چند سالی است که این آمار به هر دو سال در میان رسیده، این اتفاق فرصتی بوده تا آنها که سودای حضور در ردههای مختلف سیاسی را در سر دارند، از هر انتخابی که باز میمانند خود را برای انتخاباتی دیگر ولو در سطحی متفاوتتر آماده کنند.
با مروری بر کاندیداهای انتخابات دوازده دوره ریاستجمهوری گذشته ایران میتوان به موارد زیادی دست یافت که نامزدها پس از ناکامی در این انتخابات خود را برای انتخابات مجلس آماده کرده و بعد از یک یا چند دوره نمایندگی دوباره عرصه ریاست جمهوری را برای حضور خود محیا دیدند.
ناکام ها در رسیدن به پاستور سر از مجلس درآوردند
بازمانده از رقابت با ابوالحسن بنی صدر در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بنای کاندیداتوری در انتخابات دیگر را گذاشت و در انتخابات مجلسی که یک ماه بعد برگزار شد حضور یافت. احمد مدنی در انتخابات مجلس اول از حوزه کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب شد؛ هرچند اعتبارنامه او در مجلس تصویب نشد و او در سال ۱۳۵۹ به آمریکا مهاجرت کرد و عطای کاندیداتوری را به لقایش بخشید.
از آن پس این رویه کم کم از سوی دیگر سیاستمداران هم تکرار شد. عباس شیبانی پس از شرکت در دومین دوره از انتخابات ریاست جمهوری که عرصه را در رقابت با محمدعلی رجایی واگذار کرد، کاندیدای نمایندگی مجلس شد و در چهار دوره متوالی این مسئولیت را برعهده گرفت. اما او همچنان شوق رسیدن به پاستور را داشت تا در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری نیز اعلام حضور کند. با این حال، شیبانی با شکست از هاشمی رفسنجانی، شورای شهر را مسیر دیگری برای حضور خود در سیاست ایران دید. او در دورههای دوم، سوم و چهارم منتخب مردم تهران شد و به شورای شهر راه یافت اما در ادامه و شاید بهتر است بگوییم که به دلیل کهولت سن، دیگر هیچوقت برای انتخابات ریاستجمهوری اعلام آمادگی نکرد.
اکبر پرورش دیگر کاندیدای انتخابات دومین دوره ریاستجمهوری بود که او هم پس از ناکامی، مسیر نمایندگی مجلس را انتخاب کرد. پرورش البته پس از اینکه به نمایندگی برگزیده شد در دو دوره متوالی باردیگر کاندیدای ریاستجمهوری شد اما بعنوان کاندیدای پوششی وارد شده بود و عملا قصدی برای برگزیده شدن نداشت.
رضا زوارهای هم از دیگر کاندیداهایی بود که پس از شرکت در سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری پا به جاده مجلس گذاشت و یک دوره و نیم نمایندگی مردم تهران را برعهده گرفت. سقف آرزوهای زوارهای اما باز هم انتخابات ریاست جمهوری بود. او در هفتمین دوره از این رقابتها به عرصه آمد اما با حضور شخصی مانند سید محمد خاتمی نتوانست رای چندانی را به صندوق آرای خود بریزد. زوارهای البته پس از شکست در این انتخابات، تا پایان عمرش دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد.
حسن غفوری فرد، با شرکت در سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری، میدان را به رقیب خود واگذار کرد اما با تشکیل دولت، به عنوان وزیر نیرو انتخاب شد. غفوری فرد پس از هشت سال وزارت و در سال ۷۴ باز هم به عرصه انتخابات کشور بازگشت؛ البته اینبار قصد او مجلس بود. او به نمایندگی دور پنجم مجلس شورای اسلامی درآمد اما باز هم در سال ۱۳۸۰ یکبار دیگر کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شد که او هم در رقابت با خاتمی چیزی جز شکست نصیبش نشد، او در مجلس هفتم هم ردای نمایندگی بر تن کرد تا رزومه سیاسی خود را اینگونه پروپیمان تر کند. گرچه او بعد از آن هم بازهم کاندیدای انتخابات مجلس شد اما حائز رای برای ورود به بهارستان نشد.
نمایندگان مجلسی که قصد پاستور کردند
با ورود انتخابات ریاستجمهوری به پنجمین دوره خود، اتفاقات جالبتری روی داد. اینبار کسانی اعلام حضور کردند که سابقه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی برای یک یا چند دوره را در کارنامه داشتند و خود را برای هدف بلندتری آماده میکردند.
هاشمی رفسنجانی نمونه موفق چنین تصمیمی است. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و تا سال ۶۸ یعنی دو دوره و نیم نماینده مردم تهران و رییس مجلس شورای اسلامی بود. با ارتحال امام (ره) و انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری که در آن زمان رییسجمهور ایران بود، آیتالله هاشمی خود را کاندیدای پنجمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری کرد و رییسجمهور ایران شد.
هاشمی با پایان یافتن دو دوره چهار ساله، اگرچه با ریاست مجمع تشخیص مصلحت و از آن مهمتر حضور در همه ادوار مجلس خبرگان همچنان در عرصه سیاسی کشور باقی ماند اما نتوانست از انتخابات مجلس شورای اسلامی به سادگی بگذرد. دو سال بعد از حماسه دوم خرداد، هاشمی بود و انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی. او که تا چندی پیش رییسجمهور محبوب و مردمی ایران بود و سردار سازندگی لقب گرفته بود، هیچگاه فکرش را هم نمیکرد که در انتخاباتی پس از پایان دوره نه ساله ریاست مجلس و هشت ساله ریاست قوه مجریه جایگاه سیام را به دست بیاورد.
این جایگاه اگرچه او را بعنوان نفر آخر از استان تهران راهی مجلس میکرد اما با عدم اقبال او روبهرو شد و هاشمی از نمایندگی تهران استعفا داد. با این حال، هاشمی همچنان با انتخابات خبرگان رهبری در عرصه سیاسی کشور باقی ماند تا بخت دوباره خود را در انتخابات ریاستجمهوری دیگری دنبال کند.
نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، هاشمی خود را آماده حضور در پاستور میکرد. او در این دوره از انتخابات حضور یافت و به عنوان نفر اول به همراه محمود احمدینژاد راهی دور دوم رقابتها شد. در انتخابات سی تیر ۸۴، برخلاف تصور او، این شهردار تهران بود که توانست از خیابان بهشت به پاستور عزیمت کند. هاشمی در ادامه تلاشهای خود برای حضور در انتخابات یکبار دیگر شانس خود را امتحان کرد.
او هشت سال پس از شکست خود در انتخابات سال ۸۴، کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شد. استقبال از آمدن او برخلاف هشت سال قبل، آنقدر زیاد بود که خیلیها او را رییسجمهور حتمی ایران میدانستند اما او اینبار نه با رای مخالف مردم بلکه با رای منفی اعضای شورای نگهبان روبهرو شد تا در نهایت به همان دو دوره ریاستجمهوری در کارنامهاش قناعت کند. هاشمی پس از این اتفاق یک دوره دیگر در انتخابات شرکت کرد. انتخابات خبرگان پنجم که آخرین دوره حضور او در عرصه سیاسی کشور بود، با استقبال خوب مردم تهران روبهرو شد و هاشمی بعنوان نفر اول راهی خبرگان رهبری شد.
در ششمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری باز هم کاندیدایی به صحنه آمد که پیش از این حضور در مجلس شورای اسلامی را تجربه کرده بود. احمد توکلی پس از نمایندگی در دوره اول مجلس شورای اسلامی که از بهشهر راهی تهران شده بود در این دور از انتخابات جایگاه دوم را کسب کرد تا در ادامه یکبار دیگر چرخشی بسوی انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشد.
توکلی اما در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی نتوانست از پس رقابت با اصلاحطلبان برآید و با شکست در این انتخابات خود را برای دوره هشتم انتخابات ریاستجمهوری آماده کرد. او که رقیب سید محمد خاتمی در این انتخابات بود، در برابر او کاری از پیش نبرد تا باز هم خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی آماده کند. دوره های هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی انتخاباتی بود که احمد توکلی توانست به عنوان نماینده مردم تهران در آن حضور پیدا کند.
رجبعلی طاهری چهره کمتر شناخته شده ای است که او هم پس از حضور در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم کازرون، در انتخابات ششمین دوره ریاستجمهوری شرکت کرده بود که البته توفیقی برایش حاصل نشد.
علی اکبر ناطق نوری را باید از آن نمایندههای باسابقه مجلس شورای اسلامی دانست که توفیقی را در انتخابات ریاستجمهوری کسب نکرد. ناطق نوری که در دورههای اول، سوم، چهارم و پنجم نماینده مجلس شورای اسلامی بود و از این میان در دورههای چهارم و پنجم ریاست آن را برعهده داشت، در هفتمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری نتوانست در رقابت با سید محمد خاتمی موفقیتی را بدست آورد. او پس از شکست در این انتخابات، در هیچ انتخابات دیگری شرکت نکرد.
محمد محمدی ریشهری از جمله افرادی است که تنها دوبار در انتخابات ایران شرکت کرد. یکبار انتخابات ریاستجمهوری هفتم که در آن شکست خورد و بار دوم که با فاصلهای ۱۴ ساله روی داد، انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری بود که در آن جایگاه نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری را بدست آورد.
در هشتمین انتخابات ریاستجمهوری شهابالدین صدر که پیش از آن، نماینده مردم تهران در دورههای چهارم و پنجم مجلس بود اعلام کاندیداتوری کرد و پس از پایان انتخابات که با شکست او همراه بود باز هم به سراغ انتخابات مجلس رفت و در دو دوره متوالی یعنی هفتم و هشتم نمایندگی مردم تهران را برعهده گرفت.
در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مهدی کروبی اعلام کاندیداتوری کرد. او که در دورههای اول، دوم، سوم و ششم مجلس شورای اسلامی حضور داشت و در دوره های سوم و ششم هم ریاست آن را برعهده گرفته بود با شرکت در این انتخابات موفق به کسب آرای اکثریت نشد تا برای ۴ سال بعد باز هم شانس خود را محک بزند. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ مهدی کروبی نتوانست پیروز انتخابات نام بگیرد و یکسال بعد با تصمیم به حصر او از سوی نظام، عملا راه دیگری برای شرکت در انتخابات برای او گشوده نشد.
مصطفی معین هم از آن دست کاندیداهایی است که پیش از حضور در انتخابات ریاستجمهوری بخت خود را در انتخابات مجلس شورای اسلامی آزمود. معین در دوره های اول، سوم و پنجم مجلس شورای اسلامی به ترتیب نماینده مردم شیراز، تهران و اصفهان بود و با عدم توفیق در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴، دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد.
علی لاریجانی دیگر کاندیدای این دور از انتخابات بود که البته پیش از آن در هیچ دورهای خود را در ترازوی سنجش ملت قرار نداده بود. او با شکست در این انتخابات راه جدیدی را در عرصه سیاسی کشور روبه روی خود دید و آن انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. لاریجانی کاندیدای هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی شد و با پیروزی در آن ریاست مجلس را به دست گرفت. لاریجانی هم اکنون سومین دوره پیاپی است که نمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست قوه مقننه را برعهده دارد.
حسن روحانی، کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری هم با سابقهای بیست ساله در نمایندگی وارد رقابتها شد. او که در دورههای اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی نماینده بود و همزمان در خبرگان رهبری هم حضور داشت، اکثریت مطلق آرای مردم ایران را کسب کرد. او پس از پایان این دوره از انتخابات در پنجمین دوره انتخابات خبرگان رهبری هم شرکت کرد که پس از دو سال حضور او در پاستور انجام میگرفت. او با پیروزی در این انتخابات، دو سال بعد در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم شرکت کرد و بار دیگر رییسجمهور ایران نام گرفت.
محمدرضا عارف که چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری یازدهم به نفع روحانی از رقابتها کنار کشید، دو سال بعد در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و به عنوان نفر اول تهران راهی بهارستان شد.
علی اکبر ولایتی و محمد غرضی هم که در این دوره از انتخابات حضور داشتند، هر دو در دوره اول مجلس شورای اسلامی نمایندگی ملت را برعهده داشتند که البته در این دوره از انتخابات نتوانستند جایگاهی بهتر از پنجمی و ششمی را کسب کنند.
اعضای مجلس خبرگان و شورای شهر هم عزم پاستور میکنند
نمایندگی در شورای شهر را هم میتوان به مواردی اضافه کرد که افراد، تمایل به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را در آن پیدا میکنند. منصور رضوی، نماینده دور اول شورای شهر تهران در هشتمین دوره از رقابتهای ریاستجمهوری شرکت کرد و البته پس از ناکامی در آن، دیگر در هیچ انتخاباتی حضور نیافت.
در دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری هم، ابراهیم رییسی که رقیب اصلی حسن روحانی در این انتخابات بود، تنها سابقه دو دوره شرکت در انتخابات را داشت. انتخابات دوره چهارم و پنجم مجلس خبرگان رهبری آزمونی بود که ابراهیم رییسی توانسته بود با رای مردم یکی از صندلیهای آن را از آن خود کند. البته نباید این را هم از نظر دور داشت که از میان روسای جمهور ایران، آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام حسن روحانی هر دو علاوه بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی سابقه حضور در مجلس خبرگان رهبری را هم داشتهاند.
این گزارش تنها به بررسی آن دسته از کاندیداهای ریاستجمهوری پرداخته است که پیش و یا پس از شرکت در انتخابات عزم خود را برای حضور در انتخاباتی دیگر جزم کردهاند. و دیگر اینکه این گزارش تنها به بررسی حضور آن دسته از چهرههای سیاسی پرداخته که بعنوان کاندیدای نهایی و تایید صلاحیتشده از سوی شورای نگهبان در عرصه رقابتهای انتخاباتی حضور داشتهاند. در طول این سالها چهرههای بسیاری از نمایندگان مجلس بودند که قصد پوشیدن ردای ریاستجمهوری را داشتهاند اما رجل سیاسی شناخته نشدهاند.
با این حال به نظر میرسد که رقابتهای انتخاباتی برای اکثریت چهرههای سیاسی ایران آنقدر از جذابیت برخوردار است که آنها بدون توجه به خواستهها، صلاحیتها و پایگاه مردمی خود به عرصه رقابتها ورود پیدا میکنند تا شانس خود را برای پیروزی در سایر انتخابات کشور هم امتحان کنند. امری که این روزها در زمزمه هایی که درباره کاندیداتوری ابراهیم رئیسی در انتخابات مجلس مطرح است، شنیده می شود.
رضوانه رضایی پور
- 14
- 2