همه تحلیلگران و فعالان سیاسی صحبت از انتخابات ریاستجمهوی ۱۴۰۰ و حتی انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۹۸ را زودهنگام میدانند اما هر روز شاهد انتشار اخبار، شایعات و گمانهزنیهایی تازه دراینباره هستیم. مثلا اینکه سرلیست اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس اسحاق جهانگیری است؛ معاون اول و کاندیدای پوششی روحانی در انتخابات ۹۶؛ همان کسی که از ابتدای دولت دوازدهم حرف و حدیثهای بسیاری درمورد ماندن و نماندن او در دولت به گوش رسیده و آخرین سخنرانیاش در نخستین کنگره بزرگداشت آیتالله هاشمی نشان داد که دوباره به استایل انتخاباتی خود برگشته و مناظرات داخل اردیبهشتماه را تداعی میکند. سرلیستشدن او در انتخابات مجلس یعنی از دوقطبی جهانگیری - لاریجانی که انتظار داشتیم در ۱۴۰۰ مشاهده شود، خیلی زودتر شکل میگیرد.
از سوی دیگر رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس دیدنی خواهد بود. فقط این نیست و گفته میشود که اصولگرایان نیز قصد دارند کاندیدای بازنده خود در انتخابات اخیر را بهعنوان سرلیست در انتخابات مجلس معرفی کنند. ورود رئیسی به این معادله تحلیلها را سختتر میکند. اگرچه برخی از تحلیلگران اصولگرا این گمانه را چندان جدی نمیگیرند. بهعنوان مثال ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا معتقد است که رئیسی تولیت آستان قدس را رها نمیکند تا به مجلسی برود که معلوم نیست رئیس آن باشد. او همچنین ورود جهانگیری به انتخابات مجلس را عبور اصلاحطلبان از عارف و روحانی دانسته و تاکید میکند که نتیجه این بازی حذف و تضعیف احتمالی لاریجانی، حذف اعتدالیون و رادیکال و پیچیدهشدن فضای سیاسی کشور است.
اصلاحطلبان از احتمال سرلیستی آقای جهانگیری در انتخابات ۹۸ صحبت میکنند. این مطلب را آقای عبدالله ناصری در مصاحبهای با روزنامه فرهیختگان گفته بود. به نظر شما این احتمال جدی است؟
اگر واقعا چنین ارادهای وجود داشته باشد و چنین تصمیمی گرفته شود، به معنای خروج آقای جهانگیری از دولت است و این خودش بیانگر اختلافات جدی او با دولت است. مدتی است که شایعات دراینباره شنیده میشود و با ورود ایشان به مجلس، موضوع جدیتر میشود. نکته دوم این است که اگر این گمانه محقق شود و جهانگیری به مجلس فرستاده شود یعنی اصلاحطلبان خیال دارند رقیبی را برای آقای لاریجانی در انتخابات ریاست مجلس بتراشند.
یعنی معتقدید اگر جهانگیری به مجلس برود، آن دوگانه لاریجانی - جهانگیری که میگفتند در ۱۴۰۰ مشاهده میکنیم، در مجلس شکل میگیرد؟
بله، چون آقای عارف نتوانست در مقابل لاریجانی وزنهای باشد ولی آقای جهانگیری احتمالا میتواند باشد. بنابراین در مجلس بعدی شاهد صفآراییهای جدیدی خواهیم بود، مشروط بر اینکه آقای لاریجانی بخواهد کاندیدا باشد.
به مجلسفرستادن آقای جهانگیری به معنی عبور اصلاحطلبان از عارف است؟
به نظر من اصلاحطلبان مدتهاست که از آقای عارف عبور کردهاند و این مساله جدیدی نیست. یعنی احتیاج ندارد که بگویند آقای جهانگیری احتمالا وارد مجلس میشود، آنها قبل از این از آقای عارف عبور کردهاند.
ولی اقدامی که بیانگر این عبور باشد انجام ندادهاند.
چارهای نداشتند. آقای عارف گل سرسبد مجموع نیروهایی است که اصلاحطلبان در مجلس دارند. کسی دیگر را ندارند که جایگزین آقای عارف کنند، پس مجبور بودند که تا مجلس بعدی با همین آقای عارف بگذرانند. اگر این اظهارنظر آقای ناصری درست باشد، میتوان اینطور تحلیل کرد که اصلاحطلبان از عارف عبور کرده و قصد دارند با فرستادن جهانگیری به مجلس برای لاریجانی در انتخابات هیاترئیسه رقیب بتراشند. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اگر جهانگیری به مجلس برود و اگر گزینهای برای ریاست مجلس باشد، قعطا شاهد تغییراتی در صفآرایی انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خواهیم بود.
یعنی اصلاحطلبان غیر از جهانگیری گزینه دیگری نخواهند داشت؟
یعنی اصلاحطلبان یا باید آقای جهانگیری را مجددا از مجلس بیرون آورند که این احتمال خیلی ضعیف است، یا باید فرد دیگری را جایگزین او کنند. انتخابات مجلس منتخب در ۹۸ در خرداد ۹۹ تشکیل میشود و انتخابات ریاستجمهوری نیز یک سال بعد یعنی در خرداد ۱۴۰۰ خواهد بود بنابراین این منطقی نیست که جهانگیری را فقط برای یک سال به مجلس بفرستند. بنابراین آقای جهانگیری بهعنوان گزینه ریاستجمهوری حذف میشود و اصلاحطلبان ناگزیر هستند که یک فرد دیگری را به صحنه آورند. در این صورت ممکن است هم ریاست مجلس را از آن خود کنند و هم در انتخابات ریاستجمهوری موفق شوند. به دستآوردن دو قوه شرایطی شبیه سال ۷۶ هم رئیسجمهور اصلاحطلب بود و هم آقای کروبی ریاست مجلس را بهعهده داشت؛ پیش میآورد.
برای اینکه ریاستجمهوری را به دست آورند، ناگزیر به تقویت ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون هستند؟ تقویت این ائتلاف نتیجه حذف جهانگیری از معادله انتخابات ۱۴۰۰ و فرستادن اوبه مجلس است؟
این یک حرف دیگری است. اگر جهانگیری به مجلس برود و بتواند رئیس مجلس شود، آقای لاریجانی تضعیف خواهد شد، یعنی همان طیفی که اینها اسمش را اعتدالیون میگذارند. وقتی لاریجانی یک نماینده مجلس بوده و دیگر رئیس مجلس نباشد، طبیعی است که طیف نزدیک به او که اتفاقا در راس اعتدالیون قرار دارند، تضعیف خواهند شد و اصلاحطلبان نیز دیگر نیازی به ائتلاف نمیبینند. چون طبق تعریف خودشان بحث ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالیون گذرا و متناسب با شرایط زمان بود. این ائتلاف استراتژی اصلاحطلبان نبود.
وقتی میگوییم استراتژی، به این معناست که اصلاحطلبان معتقد باشند همواره برای حضور در صحنه سیاسی کشور به ائتلاف به افرادی میانهرو نیاز دارند؛ در حالی که اصلاحطلبان چنین ایده و استراتژی ندارند. در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ نیز همانطور که خودشان گفتند با اعتدالیون ائتلاف کردند برای اینکه جناح مقابل آنها پیروز نشده و شکست خورد. طبیعی است به محض اینکه احساس کنند دیگر نیازی به ائتلاف نیست، از هر کسی که کوچکترین خدشهای در اصلاحطلبیاش باشد، فاصله میگیرند و دیگر حاضربه ائتلاف نمیشوند.
همانطور که ائتلاف در ۹۲ و ۹۴ و حتی ۹۶ را ناگزیر در شرایط آن مقطع زمانی دانستند و حتی آقای عارف یک بار گفت که در ۱۴۰۰ با کاندیدای خود آمده و در ۹۸ ائتلاف نمیکنند.
بله، ناگزیر بودهاند؛ بحث ناگزیری تاکتیکی بوده، نه اینکه اعتدال را بهعنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و همراهی با آن را بهعنوان استراتژی تعریف کرده باشند.
به نظر شما اگر آقای جهانگیری وارد مجلس شده و کرسی ریاست را به دست آورد، اصلاحطلبان از شرایطی که ناگزیر به ائتلاف بودند، خارج میشوند؟
بله.
اصولگراها در مقابل چنین شرایطی چطور بازی میکنند؟ آنها نیز از تاکتیک ائتلاف با اعتدالیون استفاده میکنند؟
نه، هر چقدر که جریان اصلاحطلب موضعش رادیکالتر شود، بهطور طبیعی رقیب را نیز رادیکالتر میکند. جریان اصلاحطلب رادیکالیسم میآفریند. بارها ثابت کردهاند؛ که استعداد زیادی در رادیکالشدن دارند،چه در صحنه سیاست و چه در کف خیابانها. در واقع طی ۲۰ سال گذشته در هر حالی تست شده و نشان دادهاند که در همه صحنهها استعداد رادیکالشدن دارند، حتی در صحنه ایده و اندیشه. به همین خاطر میگویم مطمئن باشید که اگر اصلاحطلبان به سمت رادیکالیسم پیش بروند، جریان مقابل نیز بهطور طبیعی چارهای غیر از رادیکالشدن ندارد. آنوقت است که صحنه سیاسی کشور یک صحنه بسیار پیچیده و غیرقابل قبول میشود.
بهاینترتیب نتایج ورود آقای جهانگیری به انتخابات مجلس و به قرارگرفتن دو قوه مقننه و مجریه در دست اصلاحطلبان، حذف اعتدالیون است؟
اصلا از نظر بنده تعریفی بهنام اعتدالیون وجود خارجی ندارد؛ این اعتدالیون ساخته تصنعی جریان اصلاحطلب برای عبور از یک مقطع زمانی است. اعتدالیون و چیزی بهنام جریان اعتدالگران وجود خارجی ندارد؛ اینها یک اسامی موقتی است که برای عبور از یک مقطع زمانی باتوجه به شرایط موجود، به کار گرفتند. در انتخابات سال ۱۴۰۰ که دیگر آقای روحانی هم رئیسجمهور نخواهد بود، میبینیم که اگر یک اصلاحطلب کاندیدا شود، هرچقدر که آقای نوبخت فریاد بزند ما اعتدالیون هستیم، میگویند باشید تا نفر بعدی. یعنی چیزی بهنام اعتدال وجود ندارد.
حضور آقای جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری تنها یک گمانه است. گمانه دیگر حضور جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری آتی است. حتی آقای ناصری در مصاحبهای که به آن اشاره شد، به تمایل جهانگیری برای خروج از دولت اشاره کرده و گفته بود که آقای خاتمی از ایشان خواستهاند تا در دولت بمانند. این یعنی بزرگان اصلاحطلب مخالف ترجیح میدهند آقای جهانگیری را برای انتخابات ریاستجمهوری حفظ کنند. در این صورت نتیجه دوقطبی لاریجانی-جهانگیری در ۱۴۰۰ چه خواهد بود؟
اجازه دهید اول درمورد این جمله که آقای خاتمی از آقای جهانگیری خواستهاند در دولت بمانند، قدری تشکیک ایجاد کنم. به این معنی که شاید آقای خاتمی میگویند آقای جهانگیری در حال حاضر در دولت بماند و منظورشان همکاری با دولت تا ۱۴۰۰ نباشد. بههرحال اخیرا صحبتهای جدی درمورد احتمال خروج ایشان از دولت مطرح بود و ممکن است که آقای خاتمی خواسته باشند تا انتخابات مجلس با دولت همکاری کنند؛ ممکن است در زمان انتخابات ۹۸ نظرشان تفاوت کرده باشد و بگوید از دولت خارج شو و به مجلس برو.
فرض کنیم که اینطور نباشد و آقای خاتمی و دیگر اصلاحطلبان بخواهند که آقای جهانگیری تا پایان دولت دوازدهم در دولت مانده و بعد هم بهعنوان کاندیدای اصلی این جریان در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند. در این صورت حاصل دوگانه احتمالی جهانگیری- لاریجانی چه خواهد بود؟
نتیجه را که مردم تعیین میکنند، ولی من تصور میکنم عملکرد دولت آقای روحانی خیلی در تعیین نتیجه این رقابتموثر است زیرا در این صورت آقای جهانگیری هشت سال معاون اول رئیسجمهور بوده و همه اقدامات دولتهای یازدهم و دوازدهم به پای او نوشته میشود.
اتفاقا به همین خاطر عدهای از اصلاحطلبان اعتقاد دارند که آقای جهانگیری باید از دولت خارج شود تا بتواند تا زمان انتخابات ریاستجمهوری مواضع خود را اتخاذ کرده و در صورت لزوم دولت را نقد کند.
این گروه درست فکر میکنند. به نظر من این موضوع کاملا منطقی است. این حرکت اگرچه کاملا به ضرر دولت آقای روحانی و از جهت سیاسی بهشدت به ضرر اصلاحطلبان است، اما شرافتمندانهتر است، یعنی مردم احساس نمیکنند دارند از سوی اصلاحطلبان بازی میخورند.
چرا از نظر سیاسی به ضرر اصلاحطلبان است؟
به خاطر اینکه اصلاحطلبان شش ماه قبل از آقای روحانی حمایت جدی کردند تا این دولت سر کار بیاید، اگر اکنون در آغاز کار یکی از بزرگترین مهرههای خودشان را که معاون اول رئیسجمهور هم است، از صحنه دولت خارج و پشت این دولت را خالی کنند به معنای این است که ما هشت ماه پیش یا اشتباه کردیم یا خدعه به کار بردیم تا آقای رئیسی رئیسجمهور نشود و آقای روحانی رئیسجمهور شود و حالا هم دولت روحانی را تنها میگذاریم.
این اصلا به لحاظ سیاسی برای اصلاحطلبان چیز خوبی نیست. ضمن اینکه کناررفتن آقای جهانگیری دولت را نیز تضعیف میکند. اگر آقای جهانگیری از دولت خارج شود، آن وقت بهطور کامل میتوان ادعا کرد که اصلاحطلبان از روحانی عبور کردهاند.
به آقای رئیسی اشاره کردید. گفته میشود که ممکن است اصولگرایان نیز در انتخابات مجلس با سرلیستی رئیسی وارد شوند؛ به نظر شما این احتمال چقدر جدی است؟
من تصور نمیکنم. هیچ اطلاعات و اخباری ندارم اما برداشت شخصی و تحلیلم است که آقای رئیسی برای انتخابات مجلس نخواهند آمد.
چرا؟ ترجیح میدهد منتظر انتخابات ۱۴۰۰ بماند؟
ممکن است در انتخابات ریاستجمهوری آتی نیز شرکت نکند ولی باتوجه به مسئولیتی که دارند، در انتخابات مجلس شرکت نمیکنند. برای ریاستجمهوری بود که حاضر شد کاندیدا شود و اگر رئیسجمهور شد از تولیت آستان قدس رضویکنار رود؛ نه برای مجلس که ممکن است حتی رئیس مجلس نیز نشده و یک نماینده عادی شود.
- 14
- 3