غلامرضا ظريفيان، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه بر مبناي اعتراضات رخ داده جريان اصلاحات بايد كارويژههاي جديدي براي خود تعريف كند. او ضمن اينكه تاكيد دارد كه اجماع نسبي بر سر تحليل اين اعتراضات ضروري است، ميگويد كه «اين جريان بايد نسبت به توزيع ثروت در جامعه، كاهش فاصله طبقاتي، احقاق حقوق شهروندي، ايجاد اشتغال و حكمراني مطلوب ادبيات توليد كرده و نسبت به آن حساس باشد. » او همچنين اصلاحات در جهت مطالبات نسل جوان را مهم ميداند.
اولويت جريان اصلاحات در شرايط كنوني چيست؟
براي پاسخ به اين پرسش در نظر گرفتن يك مساله يعني توجه به اعتراضات اخير ضروري است. غير از بخشي كه شكلي راديكال پيدا كرد و آثار مخربي داشت، اصل موضوع را ميتوان بررسي كرد و ماهيت آن را دريافت. صداي اعتراضي در يك جامعه مردم سالار اگر چه از زوايايي تلخ است اما ميتوان آن را عامل سلامت يك جامعه هم دانست. مثل بدن كه وقتي دچار بيماري ميشود، بدن واكنش نشان ميدهد و اين حيات يك بدن را مشخص ميكند. جامعه زنده و پويا نيز وقتي با مشكل روبه رو ميشود، سكوت نميكند. پيامش را به اشكال مختلف نشان ميدهد. اين امر بايد به عنوان يك فرصت فهم شود. با در نظر گرفتن اين موضوع مبرمترين مساله كه شامل فعالان سياسي، دولتمردان و مسوولان ميشود، اين است كه تحليل نسبي روشني از مساله ارايه شود.
تحليلها گاهي اوقات دوقطبي ميشود. بخشي آن را كاملا پديدهاي خارجي و بخشي پديدهاي داخلي تصور ميكند كه در جايي كه شكلي راديكال پيدا كرده مورد سوء استفاده كشورهاي خارجي قرار گرفته است. بايد تشخيص داده شود كه نكات مهم اين پديده در كدام حوزه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بوده است. بايد ديد كه كدام يك از عوامل در اعتراض مردم نقش اصلي را دارد. در اين خصوص مسوولان بايد اجماع نسبي داشته باشند. اگر درد را ندانيم نميتوانيم براي درمان آن كاري كنيم.
امروز انقلاب نه ممكن است و نه مطلوب. شورش نيز مطلوب نيست و اگر اعتراضات مردم دريافته نشود به اين سمت خواهيم رفت. در اين صورت باعث ايجاد نااميدي و خشونت ميشود. راه ديگر اين است كه به سمت اصلاح برويم. امروز جامعه بايد احساس كند كه در تصميمگيريها و تصميمسازيها نقش دارد.
اين اصلاح نسبت به اصلاحاتي كه اين جريان سياسي در گذشته به دنبال آن بود، چه تفاوتي بايد داشته باشد؟
آنچه رخ داده نشاندهنده آسيبهايي در جامعه است. اين آسيبها را ميتوان دستهبندي كرد. بخشي از آن قطعا نشانگر فاصله طبقاتي است. بايد با شكلهاي نويي، فاصله طبقاتي را ترميم كرد؛ نه به صورت پوپوليستي. امروز بخش مهمي از جامعه جوان هستند و ٤٠ درصد آنها شاغل نيستند. اطلاعيه وزارت كشور نشان ميدهد كه با كاهش اعتماد عمومي رو به رو هستيم. وزير كشور به بحث شكاف نسلي و تفاوت در سبك زندگي اشاره كرده است. زبان اين نسل بايد فهم شود و بعد صدايش شنيده شود.
دولتمردان بايد نشان دهند كه براي مطالبات جوانان برنامه دارند. يكي از مشكلات ما تعارضات سيستمي است. بسياري از توان خدمترساني به شكل نرمافزاري و سختافزاري آسيب ديده است. اينكه تمام قوا و بخشي از نخبگان رقابت جدي در فضاي نااميدي براي جامعه ميكنند، درست نيست. كاهش اعتماد عمومي و فضاي نااميدي دو مسالهاي است كه در ارزيابيهاي مختلف در كشور به آن اشاره شده است. اين مسائل مربوط به ناكارآمدي برخي دستگاههاي نظام، عدم گردش آزاد اطلاعات، افزايش فاصله طبقاتي و احساس تبعيض ميشود. گفتوگوي درون حزبي، بين احزاب و بين جريانهاي سياسي لازم است. جامعه بايد احساس كند، در اثر اين تفاهم زندگياش دچار تغييراتي هر چند تدريجي است اما ميتواند نسبت به آينده اميدوارتر باشد. آنچه رخ داد انباشتي بود كه در جايي سر باز كرد.
آيا جريان اصلاحات بايد بر مطالبات نسل جديد تاكيد كرده و مطالبات نسل جديد را پيگيري كند و همچنين اصلاحاتي در جهت كاهش فاصله طبقاتي انجام دهد؟
جريان اصلاحات ضمن اينكه بايد تلاش كند تا مردمسالاري را تعميق بخشد، ضروري است كه وجه اجتماعياش را تقويت كند. بايد نسبت به توزيع ثروت در جامعه، كاهش فاصله طبقاتي، احقاق حقوق شهروندي، ايجاد اشتغال و حكمراني مطلوب ادبيات توليد كرده و نسبت به آن حساس بود. اين جريان سياسي بايد گفتوگوي جدي با جناحها و جريانات مختلف ترتيب دهد و در اين مورد پيشقدم شود تا بتوان بر سر مسائل و مشكلات اصلي جامعه به يك وفاق نسبي رسيد.
- 9
- 2