محمدحسین شریعتمدار؛ خودزنی های سیاسی محمود احمدینژاد این روزها حلقه حامیان او را تنگتر از گذشته کرده است. به طوری که شاید امروز تعداد حامیان او در میان چهرههای سیاسی به سختی به تعداد انگشتان دو دست برسد. اما هنوز هم هستند کسانی که پای احمدینژاد ایستادهاند و سعی دارند تک تک کارهای او را با هر شیوهای موجه جلوه دهند و برای آن دلیلی بتراشند.
بهمن شریفزاده، از معدود حامیان احمدینژاد است که در کسوت روحانیت است و تلاش دارد اینطور نشان دهد که تحولات احمدینژاد، تحولات مثبتی است و همه باید از آن استقبال کنند.
شریفزاده در شیوه گفتگو هم راه احمدینژاد را میرود و سعی میکند به جای جواب دقیق به سوالها حرفهای خود را در تائید و تمجید احمدینژاد و رفتار سیاسی او بزند.
او که در این گفتگو تلویحا پذیرفت که احمدینژاد میخواهد رهبری اعتراضات را برعهده بگیرد، درباره برخورد قضائی با احمدینژاد معتقد است که نیروهای واقعگرای نظام هیچوقت با احمدینژاد برخورد نمیکنند اما افرادی دیگری هستند که شاید حتی به سمت حذف فیزیکی احمدینژاد هم پیش بروند!
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی نامهنیوز با این چهره سیاسی حامی احمدینژاد است:
*این روزها همه از تغییر رفتار احمدینژاد صحبت میكنند، شما به عنوان فردی كه در دایره نزدیكان احمدینژاد جای میگیرید این تحول نگاه را چگونه میبینید؟
به طور كلی جهان در حال تغییر و دگرگونی است، بنابراین تغییر اصل مسلم در هر انسانی است. آنچه كه مهم است تحولات و تغییرات مثبت است.
*یعنی این تغییرات مدت اخیر احمدینژاد مثبت بوده است؟
من هنوز در مورد آقای احمدینژاد نكتهای را نگفتم و تنها یك اصل را عرض كردم. ما معمولا میگوییم وقتی یک کسی عوض شده است یعنی باورهای گذشته اش را زیر پا گذاشته است، اما وقتی در مورد آقای احمدینژاد صحبت میکنیم باید بداینم که ایشان پیوسته رو به رشد است.
*شما در حالی این حرف را میزنید که الان برای بسیاری از افراد سوال است که آقای احمدینژاد چرا قبلا در مورد زندانیها صحبت نکرده بودند؟ یا ایشان قبلا میگفتند کسی که میتواند به سمت دیکتاتوری برود از حمله به قوه قضائیه مسیرش را شروع میکند و امروز خود ایشان از حمله به قوه قضائیه شروع کرده است.
بنده هم این را عرض میکنم، آیا سخن گفتن از حقوق زندانیها منفی است یا مثبت؟
*خب سئوال این است که چرا آقای احمدینژاد قبلا این حرفها را نمیزد؟
این یک بحث دیگر است. سئوال اصلی این است که سخن گفتن از حقوق زندانیها، سخنی مثبت است و بنابراین اگر شما این را تحولی در روند آقای احمدینژاد بدانید، روندی مثبت است.
*چرا ایشان سال ۸۸ این حرفها را نزد؟
میخواهم بگویم وقتی ما سخن گفتن از حقوق مردم و زندانیان مثبت تلقی کنیم هر کسی این حرف را بزند، سخن مثبتی گفته است.
*اما سئوال پیش میآید که چرا آقای احمدینژاد زمانی که در قدرت بود، این موضع را نگرفت. بعضی مطرح میکنند که چون قوه قضاییه به سراغ مشایی و بقایی آمد و پرونده آنها را در حال بررسی دارد، احمدینژاد اینگونه رفتار میکند.
دفاع از حقوق مردم همیشه در دستورکار احمدینژاد بوده است. تمام برنامه هایی که ایشان اجرا کرد برای رساندن مزایا به مردم بود. مثلا در طول ۴۰ سال انقلاب، این یک انقلاب بود که ایشان ۵ میلیون مسکن مهر را کلید زد.
*بحث زندانیها که مطرح نبود.
شما نمیتوانید بگویید در بحث زندانیها پروندهاش خالی است، ایشان اقداماتی کرده است. ممکن است بگویید که اقدامی که ایشان با نوشتن نامه انجام دادهاند، قبلا با این شدت انجام نداده بودند. من میگویم چنین اقدامی که ایشان امروز انجام دادهاند هیچ رئیس جمهوری در ۴۰ سال انقلاب انجام نداده بودند. احمدینژاد پیگیر آزادی همه زندانیان سیاسی که انتقادی به دولت، قوه قضائیه و حتی به رهبر داشتهاند بود.
چنین سخنی و پیشنهادی از زبان هیچ رئیسجمهوری در ایران مطرح نشده نشده است، حتی اصلاحطلبترین رئیسجمهور که آقای خاتمی باشد. حالا شما میگویید این روند آقای احمدینژاد یک تحول و دگرگونی در رفتار ایشان است. من میپرسم آیا این تحول منفی است؟ خیر اینطور نیست، مثبت است.
*بحث من بر سر نیت است...
من هم همین را میگویم. شما میگویید چرا قبلا نبوده است، من میگویم این را جز تحولات مثبت ایشان حساب کنید. اگر تا قبل از این ایشان ۳۰درصد در این زمینه خاص اقدام کرده الان به ۱۰۰ درصد رسید. ایشان حتی باید تحسین شود.
* برخورد قضائی بقایی و مشایی زمینهساز این اقدام نبوده؟
عامل این تحول مثبت هرچه که میخواهد باشد. من یک زمانی خودم زندان رفتم و از زندان که بیرون آمدم گفتم چقدر خوب شد یکی از فواید زندان رفتن من این بود که فهمیدم در زندان ها چه میگذرد.
*پس میپذیرید که برخورد قضائی با بقایی و مشایی عامل این اتفاق بوده است.
من میگویم شما هر فرضی کنید، این اقدام مثبت است.
*آقای شریفزاده به خاطر تسلط تان بر مباحثه و البته مجادله، گفتگو کردن یک مقدار سخت است. ..(خنده)
من میگویم شما به جای آنکه به توصیه مثبت نگاه کنید و پیگیر آن توصیه مثبت باشید به خاطر مخالفت با یک شخص میخواهید، اقدام مثبت او را حمل بر یک نیاتی بکنید که این اقدام مثبت را خنثی کنید.
*من سئوالم از شما این است که از نظر شما دلیل این تحول آقای احمدینژاد چیست؟فارغ از اینکه مثبت است یا منفی.
من نظر خاصی نمیدهم اما بسیاری از عوامل میتواند موجب حرکت رو به جلوی انسان باشد. آقای احمدینژاد زمان آقای جوانفکر هم که به آقای لاریجانی نامه نوشتند که میخواهند از اوین دیدن کنند، دوستان اصلاحطلب موضع گرفتند و گفتند که حالا چون آقای جوانفکر به زندان رفته است، ایشان این نامه را نوشته و درخواست بازدید داده است. در حالی که باید میگفتند، به احمدینژاد اجازه بازدید بدهید، حالا به هر دلیلی که هست. آنچه که موجب شده است آقای احمدینژاد از زندان بازدید کند، گزارش هایی بود که آقای جوانفکر از زندان به ایشان داده بود.
عیب ندارد شما ممکن است بگویید که احمدینژاد دیر اقدام کرده است اما حالا که تصمیم به این کار گرفته است، کارش مثبت است و دوست داشتیم زودتر اقدام کند.
من میخواهم الان هم این را بگویم که احمدینژاد به یک امر مثبت توصیه میکند، بسیار خب شما میگویید علتش این بود که هفت ماه آقای بقایی زندان رفته است و حالا این افراد حس کردند که زندانی شدن در قوه قضائیه ممکن است از سر ستم باشد، این نگاه عیب ندارد. اگر احمدینژاد الان این را به طور کامل حس کرده ، تحول مثبت است.
*چرا در سال ۸۸ که حادثه کهریزک پیش آمد، ایشان نخواست که از زندانی بازدید کند؟
آن زمان هم نوشت و پیگیری کرد.
*این که بخواهد از زندان بازدید کند یا به قوه قضائیه در مورد دادگاهها نامه بنویسد...
ممکن است که شما بگویید به اندازه الان نبوده است، ولی بود.
*در مورد مهندسی انتخابات که آقای احمدی نژاد مطرح کردند...
ببینید یک نکتهای را میگویم، ما همه معتقدیم از آغاز انقلاب و تاکنون یک تغییر رو به نزول در مسئولان ما وجود داشته است، گرایش به تجملات و رفاه وجود داشت. این سرعت و شتاب نزول بیشتر میشد. همین اتفاق رو به نزول میتواند در مسئله شورای نگهبان و قوه قضائیه اتفاق بیافتد. قوه قضائیه این کشور روزی از سوی شهید بهشتی اداره میشد و بعد همین طور جلو آمد تا به الان رسیده است.
شورای نگهبان هم میتواند اینگونه باشد. اما بحث مهندسی انتخابات از نظر آقای احمدینژاد معنیاش این است که انتخابات به گونهای طراحی شود که جای برخی از جریانهای سیاسی کشور در حوزه انتخابات خالی بماند و اجازه ورود به آنها داده نشود. در سال ۸۴ و ۸۸ چنین مهندسی در انتخابات رخ نداده است چون از همه جناحهای سیاسی در انتخابات شرکت کردند، آقای رفسنجانی و قالیباف در انتخابات ۸۴ شرکت کرده بودند، در سال ۸۸ هم آقای موسوی بودند اما در سال ۹۲ و ۹۶ جای مهمترین؛ نگویم مهمترین که به شما بربخورد، جای یکی از مهمترین جریانهای سیاسی کشور یعنی جریان آقای احمدینژاد خالی است و در هر دو دوره رد صلاحیت کردند.
در سال ۹۲ آقای مشایی رد صلاحیت شد و در سال ۹۶ آقای احمدینژاد و بقایی هم ردصلاحیت شدند. آقای احمدینژاد به این میگوید مهندسی انتخابات.
*در مورد انتخابات ریاستجمهوری که میگویید شاید درست باشد اما در انتخابات مجلس که برگزاری شد اتفاقا اصلاحطلبها نظرشان همین بود که...
من یک نکته دیگر در مورد زندانیها اضافه کنم، همانطور که تغییرات رو به نزول داشتیم، قطعا مسئله قوه قضائیه از زمان آقای شاهرودی به زمان زمان آقای لاریجانی رو به نزول رفته است. خود آقایان اصلاحطلب هم چنین نظری دارند.
یکی از علل توجه آقای احمدینژاد به قوه قضائیه، اولا گزارش هایی بوده است که به ایشان رسیده است اما دوما این که قوه قضائیه ما در زمان آقای شاهرودی با قوه قضائیه آقای لاریجانی متفاوت بوده است. آقای شاهرودی سیاستشان این بود که باید عدد زندانیها کم شود. خود من در زندان بودم که زندانی ها میگفتند در زمان آقای شاهرودی بندها خلوت شد اما در زمان آقای لاریجانی زندانها شلوغ شد.
ثالثا زندانیهای سال ۸۸ اصلا زندانیهای قوه قضائیه نبودند، بلکه زندانیهای مراکز امنیتی بودند. من نمیخواهم بگویم قوه قضائیه اصلا نقشی نداشتند.
*شما گفتید که در زمان انتخابات ریاست جمهوری جریان اقای احمدینژاد حذف شد و این مهندسی است ولی همین اتفاقات در مورد اصلاح طلبان در زمانیکه آقای احمدینژاد برگزارکننده انتخابات بود، رخ داد و عده زیادی از آنها حذف شدند. حداقل در این حوزه آقای احمدینژاد در جریان امور بود که تعداد زیادی از اصلاحطلبها در مجلس رد صلاحیت شدند.
آن کسانی که حذف مطلق در چند دوره مجلس شدند، یاران احمدینژاد بودند که برخی از روابط عمومی مراکز نظامی اعلام کردند که ما رصد کردیم در کل کشور حتی یک نفر از جریان انحرافی وارد انتخابات مجلس نشود که یکی از آنها هم بنده بودم.
*سوالم این بود که چرا همان زمان ایشان نسبت به حذف اصلاحطلبها و حتی جریان خودش واکنش نشان نداد؟
آن کسی که در چند دوره انتخابات مجلس به طور مطلق منع و محروم شد، یاران احمدینژاد بودند. اصلاحطلبها هیچوقت حذف مطلق در انتخابات نشدند. حذف نسبی شدهاند اما مطلق نه. یاران احمدینژاد از سال ۹۰ حذف مطلق در جمیع انتخابات شدند.
*جرا همان زمان اعتراض نکردند؟
چرا گفتند، من یادم هست که حتی برای خود من به رهبری گفتند.
*چرا مثل الان نامه ننوشتند و علنی مطرح نکردند؟
خب! میخواهید بدانید که چرا ایشان از سال ۹۶ سکوت را شکستند؟ ایشان از سال ۹۲ تا سال ۹۶ در سکوت کامل به سر بردند و حتی یک مصاحبه هم نکردند اولین مصاحبه ایشان در زمان انتخابات ریاست جمهوری به صورت نشست خبری بود. علت این سکوت هم این بود که ایشان صلاح دانستند که برای حفظ انقلاب سخنی نگویند و رئیسجمهوری بعدی بتواند راحت کار کند تا این بهانه نشود که گفتههای آقای احمدینژاد مانع از فعالیتهای رئیس جمهور است.
*البته ایشان سفرهای استانی پررنگی داشتند و انتقادهای تندی هم میکردند.
در سفرهای استانی در مورد فرآیند ظهور و آزادی حرف میزدند. اصلا اشاره ای به عملکرد دولت و قوه قضائیه نمیکردند.
*شما میگویید که صحبتهای احمدینژاد از سال ۹۶ شکل رسمی به خودش گرفت. سال ۹۶ رهبری علنا و پشت بلندگو ایشان را از شرکت در انتخابات نهی کردند، لااقل اینجا که دیگر نمیتواند از مهندسی انتخابات صحبت کنید...
منظورم من از مهندسی آقای احمدینژاد نبود، منظور آقای بقایی بود. احمدینژاد گفت که من آمدهام تا آقای بقایی پذیرفته شود، نگفتند که من آمدم.
*ولی تایید صلاحیت هم نشدند...
احمدی نژاد گفت که به تعهدش با رهبری پایبند است و آمده است تا آقای بقایی بماند و رد نشود. یعنی نوعی ترفند بود که شورای نگهبان نتواند آقای بقایی را رد کند. احمدینژاد این را مهندسی میداند. بحث رد خودشان نبود که مهندسی انتخابات را مطرح کردند.
*اقای بقایی هم پرونده قضایی داشت چه طور تائید صلاحیتش میکردند؟
ببینیند فرقی نمیکرد، هر کسی را از تیم احمدینژاد مطرح میکردند، تایید نمیشد. آقای بقایی که حکم نگرفته بودند.
*به هر حال پرونده ایشان مطرح بود و اتهامات سنگینی داشت.
نه وقتی حکم نداشته باشد، ممنوع نمیشود. بحث من الان اصلا این نیست، بحث من این است که نه بقایی، اگر مشایی میآمد تاییدش میکردند؟ مشایی نه، اگر جوانفکر میآمد، تأیید میشد؟ فرقی نمیکرد اصلا همت و عظم بر این بود که از خط آقای احمدینژاد کسی کاندید نشود و اگر هم شد، صلاحیتش تأیید نشود. این اصلا بحث سال ۹۲ است، مگر در سال ۹۲ آقای مشایی پروندهای داشت؟ این را خودشان به ما گفتهاند.
*چه کسی؟
وقتی در مجلس رد صلاحیت شدم به من گفتند هر کاری کنی باید بدانی که بنا نیست از این خط کسی تایید شود، روابط عمومی یک نهاد نظامی به من گفت ما رصد کردیم که هر کسی از جریان انحرافی وارد انتخابات شده است، ما ردش کردهایم، خب این یعنی چه؟
باید بگویم که هرکسی این جریان را انحرافی نامیده است، خودش منحرف است. برای مجلس ما را رد کردند و دلیل آوردند که این جریان نباید وارد حوزه مجلس شود، حالا شما فکر کنید برای مجلس نگذاشتند، برای ریاست جمهوری بگذارند!
این مهندسی است یا خیر؟ اینکه با یک جریان فکری کشور، مانند زمان قرون وسطی برخورد کرده و زندانیشان کنند و از همه حقوقشان محروم کنند، در تلویزیون ممنوعالتصویر شوند و در رادیو ممنوع الصدا شوند. این مهندسی انتخابات هست یا خیر؟
کی با جریان اصلاحات این رفتارها را کردهاند؟
جریان اصلاحات در همه دورههای مجلس، ریاست جمهوری، خبرگان و شورای شهر بوده است، اصلاحات وضعش خوب بود. اینکه یک تعدادی را رد صلاحیت کردند نسبی بود.
*الان خیلی از افراد میگویند که احمدینژاد ژست اپوزیسیون میگیرد.
اشتباه میکنید، ایشان همیشه میگویند برای حفظ انقلاب. اینکه این بار سکوتشان را شکستند، برای این بود که ایشان و همه ما داریم حس میکنیم و انتقادها بالا گرفته است. قبل از اعتراضات اخیر دم هر وزارتخانهای تجمع بوده است.
اینکه فرد سالمند در اعتراضها شرکت میکند و شعار میدهد «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم»، این اتفاقات خوب نیست. آقای احمدینژاد با همین سفرهای استانی که شما گفتید این انتقادها را زودتر از من و شما شنید و حس کرد.
*بعضی از اعتراضهایی که شما میگویید بخش عمدهاش به عملکرد خود احمدینژاد و دولتش برمیگردد و نتیجه آن دوران است.
ببینید شما باز به گذشته باز میگردید.
*بخشی از فسادها، اختلاسها و سوءمدیریتها به دوران آقای احمدی نژاد بازمیگردد.
دوباره گذشته گرایی! ببینید الان مردم ناراحتیشان به اوج رسیده است یا نه؟ آری. الان آقای احمدینژاد حرفهای درست میزند یا نه؟
آری
اینکه بشینیم بگوییم چرا اقای احمدینژاد قبلا این حرفها را نزده است، علتی جز این ندارد که برخی وحشت دارند از اینکه آقای احمدینژاد زبان ملت شده است و نمیخواهند ایشان صدای مردم شوند. خب شما صدای مردم بشوید آقای اصلاح طلب! آقای خاتمی!
*پس شما قبول میکنید که آقای احمدینژاد میخواهد اعتراضات را رهبری کند. آیا مردم با توجه به عملکرد ۸ ساله ایشان، حاضرند احمدینژاد را به عنوان رهبر اعتراضاتشان بپذیرند؟
احمدینژاد این اشکلات که برای اصل نظام خطر ایجاد میکند را میبیند و براین اساس راه حل میدهد. برخی از شرایط اقتصادی فعلی تمامش به این دولت برنمیگردد به دوران قبل هم مربوط است. آقای احمدینژاد دنبال این نیست که کسی را نمایندگی کند، ایشان یک فریاد را شنیده است و انتقال میدهد.
آیا مردم ایشان را میپذیرند؟
من میگویم مردم اگر از کسی مطالبات خودشان را بشنوند، پالس مثبت میدهند. اگر احساس کنند کسی که این حرفها را میزند، مثل خودشان زندگی میکند، پالس مثبت دوم را میفرستند. بله به کارنامه هم نگاه میکنند. مردم میگویند که ما اشکالاتی به احمدینژاد داریم اما از او یارانه و مسکن مهر هم دیدیم.
پس احتمال قوی وجود دارد که مردم احمدینژاد را به عنوان صدای خودشان باور کنند، البته من که میگویم مردم باور کردهاند. اصلا نیاز نیست در این رابطه بحث کنیم. شما میگویید که آیا مردم به این صدا نگاه مثبت خواهند داشت؟ من میگویم صبر کنید تا ببینید، پیشبینی من این است که نگاه مثبت خواهند کرد.
*فکر میکنید صبر نظام در رابطه با احمدینژاد تا کی ادامه خواهد داشت؟ چون بقیه میگویند نظام بالاخره به برخورد با ایشان هم میرسد.
ما در نظام دو گروه افراد داریم، گروه اول که واقعگرا هستند و گروه دوم خیال پردازند. واقعگراها الان با وضعیت مردم روبهرو هستند و انتقادهای مردم به گوششان رسیده است و میگویند اگر بخواهیم با کسی که صدای همین انتقادها و مطالبات مردم است برخورد کنیم، هزینه گزافی خواهد داشت. چون سرکوب احمدینژاد یعنی سرکوب صدای مردم.
*بحث سرکوب نیست، افرادی مانند اقای باهنر میگویند مدارک کافی درمورد احمدینژاد وجود دارد.
باهنر که پروندهاش معلوم است، او را ول کنید. من نظر خودم را میگویم.
به نظر من واقعگراها به این نتیجه نمیرسند که با احمدینژاد برخورد کنند. اما توهم گراها که فکر میکنند مردم عاشقشان هستند و هیچ مشکلی وجود ندارد. اگر با چنین افراد توهم زدهای روبهرو شویم که هستیم، شاید آنها حتی نقشه حذف فیزیکی احمدینژاد هم بکشند. اما به نظر من واقعگرایان نسبت به اعتراض مردم عددشان بیشتر شده است و به توهمزدگان مهلت نخواهند داد که با احمدینژاد برخورد کنند، ممکن است به احمدینژاد انتقاد کنند اما حاضر نیستند که پای نامه برخورد با احمدینژاد را امضا کنند.
- 12
- 4