«محمود احمدینژاد» این روزها کانون خبر بسیاری از خبرگزاریها و نقل محافل و بحثهای سیاسی جامعه ایران شده است. به احتمال زیاد انگیزه او از ابراز نقطه نظرهای پرسروصدایی که میکند نیز همین است.
باید بپذیریم احمدینژاد محصول همین سیستم است، سیستمی که او را تا فرمانداری یک استان، شهردار پایتخت و رئیس دستگاه اجرایی کشور میرساند و به او اجازه میدهد تا این حد پیش رفته و صدای همه طرفهای سیاسی در کشور حتی حامیان پروپا قرص خود را نیز در آورد.
احمدینژاد وقتی در سال ۱۳۸۴ نامزد پست ریاست جمهوری شد، بسیاری از حامیان سرسخت همان روزها که امروز جزو سرسختترین منتقدانش هستند، پای خیلی رخدادها ایستادند تا او به ریاست جمهوری برسد و برای قطع روند اصلاحات، دولت او را مشابه دولت «شهید رجایی» و دولت بهار نامیدند و از هیچ تلاشی برای به قدرت رسیدن او فروگذار نکردند.
تا جایی که «محمدرضا باهنر» از حامیان اصلی دیروز احمدینژاد که گمانهزنیهای امروز او را یکی از نامزدهای ریاست جمهوری برای سال ۱۴۰۰ میدانند در گفتوگویی عنوان کرد: «سابقه دوستی من با دکتر احمدینژاد ۲۵ تا ۲۶ سال است. در شورای شهر دوم، در دولت خاتمی اصولگراها پیروز شدند، ما چند تا گزینه داشتیم که یکی از آنها احمدینژاد بود.
آقای یونسی وزیر اطلاعات، به ما پیغام داد دنبال شهردار شدن احمدینژاد نباشید. من پیش آقای یونسی رفتم و به او گفتم وزارت اطلاعاتی که «ملک مدنی» از آن عبور کند و احمدینژاد گیر کند، باید در اصل آن وزارت اطلاعات تجدیدنظر کرد. بعد هم گفتم آقای یونسی! به خودت و دوستانت و رئیسجمهور بگو، اگر میخواهید غصه شهرداری احمدینژاد را بخورید، نخورید.
شهرداری دستگرمی است، احمدینژاد رئیسجمهور ماست. شاید بنده اولین نفر در خلقت بودم که رئیسجمهوری احمدینژاد را پیشبینی کردم».
به هرحال روند پیشرفت احمدینژاد به جلو رفت و او توانست شهرداری تهران را سکویی برای رسیدن خود به پست ریاست جمهوری کند و نیروهای کادریزه شده و هوادارش، قرص و محکم پشت او ایستادند. از همان دوره اول ریاست جمهوری او در سال ۸۴ بود که واژههایی مثل «مهندسی»، «تخلف» و «تقلب» وارد گفتمان انتخاباتی ایران شد و فارغ از درست بودن یا نبودن کاربرد این واژگان، این گفتار در دوره احمدینژاد وارد محاورههای سیاسی در ایران شد.
شاخصترین معترض به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴، «مهدی کروبی» با جمله معروفش در زمان شمارش آرا بود که گفته بود، «قبل از خواب پیشتاز بودم و وقتی از خواب بیدار شدم دیدم همه چیز تغییر کرده است».
باری، دوره نخست ریاستجمهوری احمدینژاد به قدری باعث جلوهگر شدن ناکارآمدی و نارضایتی شد که طبقات گسترده مردم پیش از انتخابات سال ۸۸ تصمیم قطعی گرفتند که با حضور در انتخابات به چنین روندی پایان دهند و دوباره سمت و سوی اصلاحات را به ساختار قدرت منتقل کنند. حریف احمدینژاد اینبار مانند کروبی اهل مماشات نبود و بهدلیل احساس خطری که کرده بود وارد عرصه شده بود.
«میرحسین موسوی» با آن پیشینه سختکوشانه در دوران نخستوزیری و اداره دولت در زمان جنگ و عنایتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) با او داشت، وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ شد و نشان داد اهل مماشات نیست و آمده تا در مقابل ۴ سال تزویر و دورویی بایستد.
موسوی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، در جریان مناظرهها و سپس طی بیانیههایش به این روند دروغگویی و تزویر، بارها و بارها اشاره کرد و چندین و چند بار به صراحت گفت که ملتزم به قانون اساسی و آرمانهای انقلاب و نظام است و مانند بسیاری دیگر دل در گرو خواستههای مردم دارد و در مقابل دروغ کوتاه نخواهد آمد، اما افسوس و صد افسوس که حامیان احمدینژاد در آن دوران یا نشنیدند و یا نخواستند که بشنوند و حاصل آن همه سختی و رنج برای مردم، رسیدن دوباره احمدینژاد به ریاست جمهوری و حصر میرحسین موسوی، «زهرا رهنورد» و مهدی کروبی و حبس بسیاری دیگر از نیروهایی شد که میدانستند احمدینژاد از چه قماشی است.
دوره دوم ریاستجمهوری احمدینژاد در حالی آغاز شد که تاثیرات بسیار منفی وقایع سال ۸۸ هنوز بر چهره مجروح جامعه وجود داشت و آرام آرام رفتارهایی از او و اطرافیانش سر زد که عنوان «جریان انحرافی» به آنان تعلق گرفت و این عنوان نیز باز از سوی حامیان دیروز به آنان سنجاق شد. قهر چندروزه رئیس دولت، برکناری غیرمتعارف وزیر امورخارجه، عدم حضور وزیر اطلاعات بر سر کار و ...همگی از مواردی بود که نشان میداد رئیسجمهور نورچشمی حالا به خاری در چشم تبدیل شده است.
ماجراهای رمالی و دستگیری چندتن از نزدیکان او، اتهام مالی به معاون اول رئیسجمهور، علیرضا رحیمی، برملا کردن فایل تصویری برادر کهتر لاریجانیها در مجلس و موارد متعدد دیگر از رفتارهای خارج از عرف و ساختار او باعث شد تا بسیاری علیهاش موضع بگیرند و سرزنش و ملامتاش کنند.
هرچند تمام مشکلات پرشمار کشور را نمیتوان در سبد احمدینژاد و تنها در دوران ریاستجمهوری او قرار داد و دوران زمامداری او را سرفصل شروع مشکلات نامید، اما رفتارهای نامتعارف و غیر عقلانی او منجر به وقوع رخدادهایی منفی در سیاست داخلی و خارجی کشور شد که ایران را تا لبه پرتگاه سقوط پیش برد و پیامدهای مخاطره آمیز آن هنوز از سر مردم و کشور رفع نشده است.
این رفتارها باعث شد تا «سرلشگر حسن فیروزآبادی» که بیش از دو دهه ریاست ستاد فرماندهی کل قوا را در دست داشت و یکی از نزدیک ترینها به رهبر انقلاب محسوب میشود، طی مصاحبهای در چند روز گذشته بر حقانیت میرحسین موسوی صحه گذاشته و به خبرگزاری فارس بگوید: «مهندس موسوی میگفت من از باطن احمدینژاد خبر داشتم اما ما از باطن او خبر نداشتیم». این اظهارنظر نشان میدهد که هنوز افرادی در نظام هستند که صادقانه به آنچه حقیقت داشته صحه بگذارند و یا حتی عدم شناخت خود را معترف و از بازگویی آن ابایی نداشته باشند که در جای خود نقطه روشنی به حساب میآید.
در ادامه همین روند، «عبدالله گنجی»، مدیرمسئول روزنامه جوان در یادداشتی تلگرامی طی چند روز اخیر نوشت: «بارها گفته و نوشتهام که آنچه در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد یک طراحی از پیش انجام شده بود که ربطی به احمدی نژاد نداشت. اولین حجت هم نوع شعارهای مطروحه علیه اصل انقلاب ، ولایت فقیه و آرمانهای امام بود و دهها سند دیگر نیز وجود دارد.
اما احمدی نژاد در آخرین نامهاش به رهبری دو موضوع را مطالبه کرده است که ادعا و مطالبه موسوی در آن زمان بود. لذا امروز وجه تمایز احمدی نژاد و موسوی در دو چیز است و اشتراکشان دو چیز دیگر.
تمایز اول اینکه یکی در حصر و دیگری آزاد است و دوم اینکه موسوی در حصر به یکی از کاندیدای تایید شده نظام رای داد اما احمدینژاد و دوستان، رای باطله دادند و اصرار داشتند دوربین ها هم ضبط و منتشر کنند».
تا همین جای کار مشخص میشود که میرحسین موسوی، دلسوز نظام و انقلاب است و با وجود محصور بودن، بازهم در انتخابات شرکت کرده است. بی شک صرف شرکت کردن او بهخاطر حضور «حسن روحانی» در انتخابات نبوده است و اگر به هر دلیلی روحانی هم در عرصه انتخابات حاضر نمیشد بازهم میرحسین موسوی به یکی از کاندیدای موجود رای میداد چرا که رفتارش از همان زمان نیز در چهارچوب نظام بوده است در حالیکه به نوشته گنجی، احمدینژاد و دوستانش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، رای باطله در صندوق ریختند و اصرار هم داشتند که دوربینها آن را ضبط و منتشر کنند.
مدیرمسئول روزنامه جوان در ادامه نوشته: «اما دو موضوع مطروحه احمدی نژاد عین موسوی است: ۱- موسوی انتخابات را خیمهشب بازی دولت و صدا و سیما میدانست و احمدینژاد آن را محصول مهندسی شورای نگهبان. حال همه منتظرند ببینند احمدینژاد خودش را محصول مهندسی میدانند یا مثل همه مسائل دیگر، خود را یک استثنا قلمداد میکند.
دوم اینکه موسوی خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد ریاست جمهوری بود. اما احمدینژاد چند قدم جلوتر است یعنی هم خواستار ابطال انتخابات ۱۳۹۶ ریاست جمهوری است هم مجلس و هم عزل رئیس قوه قضائیه.
نتیجه اینکه احمدی نژاد برای هجو نظام حاضر است بدنامی و عدم مشروعیت خود را نیز اثبات و فریاد بزند».
تنها میرحسین نبود که به باطن احمدی نژاد پی برد
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفتوگو با «همدلی» گفت: «آنچه که من به صورت خلاصه میتوانم از احمدینژاد بگویم این است که یک دگردیسی کامل به لحاظ فکری در او انجام شد. اگر به شعارها و رفتار محمود احمدینژاد در دوره اول ریاست جمهوریشان نگاه کنید، متوجه خواهید شد که شعارهای ایشان مغایرتی با آرمانهای انقلاب نداشت. شعارهای او بر ارزشهای اسلامی چون عدالت متکی بود، که شعار امام(ره) و شعار انقلاب نیز بود و به همین دلیل بود که احمدینژاد مورد حمایت نیروهای انقلابی قرار گرفت».
او در ادامه، عدم حمایت نیروهای انقلابی از احمدینژاد را انحراف پیدا کردن او دانست و ادامه داد: «هنگامی که محمود احمدینژاد در تاثیرپذیری از جریان انحرافی دچار دگردیسی و تجدیدنظرطلبی شد کم کم از نیروهای انقلابی و ارزشهای اسلامی دوری و راهش را از آنها جدا کرد.» این در حالی است که نمیتوان منکر حمایتهای بیوقفه و همیشگی اصولگرایان از محمود احمدینژاد شد.
اخیرا آنچه به عنوان راه خالی کردن بار مسئولیت از روی دوش خودشان را در پیش گرفتهاند این جمله معروف امام (ره) است مبنی بر «میزان حال افراد است» مجموعه اصولگرایان و از همه مهمتر تندروها از این کلیدواژه بیشترین استفاده را برای خالی کردن شانه از زیر بار حمایت های همیشگیشان از احمدی نژاد استفاده میکنند.
عضو هیئت امنای کمیته امام خمینی تصریح کرد: «با اظهار نظر فیروزآبادی مخالفم. از این جهت که سخنان فیروزآبادی به این معنی نیست که تنها میرحسین موسوی به این امر پی برده بود. بلکه ما در صحبتهایی که طی نشستهای مختلف در مورد احمدینژاد داشتهایم از این حرکات و شعارها ابراز نارضایتی کردیم و از همان موقع مخالف رفتارها و کنشهای احمدینژاد بودیم.»
اما به نظر میرسد سخنان فیروزآبادی به این معنا نبود. چون واضح و صریح این نکته را متذکر شده که «میرحسین موسوی به باطن احمدینژاد پی برده بود اما ما این را نمیدانستیم.»
حمیدرضا ترقی، دگردیسی فکری احمدینژاد را به علت وجود ریشهها و رسوبات فکری قبلی او میدانست. او این ریشهها و رسوبات را در تاثیرپذیری او از «علی شریعتی» در مبحث دفاع از محرومین و عدالت طلبی، و بخشی از رسوبات فکری قبلی او را ریشه در تاثیر تحکیم وحدت میدانست.
او در ادامه افزود: «زمانی که رفتار احمدینژاد با مبانی انقلاب و آرمانهای آن مغایرت پیدا کرد و از آنها فاصله گرفت، ما نیز از او دور شدیم و از محمود احمدینژاد دور دوم تبری جستیم. چون پُر واضح است که در اوایل ریاست جمهوری، کسی احتمال رفتارهای احمدینژاد کنونی را پیشبینی نمیکرد».
او در پایان گفت: «ما از این افراد [احمدینژاد] که دچار انحراف شده و از آرمانهای انقلاب اسلامی فاصله گرفتهاند کم نداریم».
تخریب به خاطر پیشبرد اهداف خود، رویه خوبی نیست
در همین راستا به سراغ یکی دیگر از سیاستمدارهای اصولگراها رفتیم. حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی. اما او حاضر نشد درباره اشخاص و اظهار نظرهای آنان، نظری بدهد. از او خواستیم که بدون توجه به اسامی اشخاص نسبت به اعلام برائت اصولگرایان از کسی که با شناسنامه اصولگرایی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه کرد، نظرش را بگوید اما در اینباره اظهار نظر نکرد ولی به یک نکته اشاره کرد که به نظر میرسد پاسخ به پرسش اصلی «همدلی» باشد. او گفت: «به نظر میرسد اینگونه تخریب کردنها که چند وقتی مُد شده، به این خاطر است که قصد دارند با تخریب دیگری به پیشبرد اهداف خود کمک کنند».
این عضو شورای اسلامی دوم شهر تهران در پایان گفت من این رویه را درست نمیدانم.
آنچه در این میان بیش از هرچیز مشخص است که افکار عمومی جامعه از این کشمکشها خسته و فرسوده شده است. رفع حصر یکی از خواستههای اصلی بسیاری از رای دهندگان به حسن روحانی است که تاکنون محقق نشده و حامیان او در هر گردهماییای این خواسته را مطرح کرده و میکنند. با توجه به اظهارنظرهای اخیر گویا این گره در حال گشوده شدن است و همه به این نتیجه رسیده اند که حصر، نهتنها مشکلی از مشکلات کشور را نمیکاهد بلکه بر آن میافزاید. در چنین شرایط تنها روحیه وفاق و همدلی است که میتواند مشکلات داخلی و خارجی را رفته رفته کم کند و موضوع رفع حصر که این روزها به آن پرداخته میشود میتواند یکی از عوامل مهم این وفاق باشد.
- 17
- 2