به گزارش عصرایران، چندی است موضوع عبور از روحانی در فضای سیاسی جامعه مطرح می شود. برخی این موضوع را از طرف حامیان روحانی می دانند و برخی آن را متعلق به طیف اصلاحات اعلام می کنند. برخی بخش های حامی روحانی در دو انتخابات اخیر می گویند وعده های مطرح شده و انتظارات آنها محقق نشده.
درهمین باره با دکتر محمدصادق جوادی حصار عضوشورای مرکزی حزب اعتمادملی گفتگو کردیم. این فعال اصلاح طلب معتقد است راه اندازی چنین جریانی برای تضعیف جریان اصلاحات و دولت شکل گرفته و به گونه ای غیراصولی بحث مطالبات را منحرف می کند.
این عضو شورای مرکزی اعتمادملی می گوید باید از روحانی حمایت انتقادی داشت و براساس تفکیک وظایف در ساختار دولت از مسئولان مربوطه بازخواست مطالبات را مطرح کرد. جوادی حصار ارجاع تمام امور و مشکلات به رئیس جمهور را عامل ضعف دولت و عدم موفقیت کشور درامور مختلف عنوان می کند.
مشروح گفتگو با این فعال اصلاح طلب به شرح زیر است:
* شاهد شکل گیری جریاناتی هستیم که القاکننده حس بی تفاوتی دولت به حامیان و عدم رضایت حامیان از سیاست های دولت هستیم. به نظر شما این وضعیت ناشی از چیست؟
- متاسفانه این باور به وجود آمده و خیلی ها چنین تصوراتی را دارند که آقای روحانی نسبت به حامیان خود بی تفاوت شده اند. برخی از این تصورات منطبق با واقعیت است و بخشی هم ذیل فصل مطالبات دست نیافتنی و محقق نشده قرار می گیرد که عوامل متعددی برای عدم کامیابی و دستیابی به آن وجود دارد. بخشی از این عوامل درحیطه دولت هستند و بخشی خارج از حیطه دولت قرار دارد که در واقع شخص رئیس جمهور قادر به ورود و انجام آنها نیست.
عده ای این ایراد را وارد می کنند که چرا آقای روحانی با علم به اینکه می دانستند قادر به برخی اقدامات نیستند، وعده انجام و تحقق آن را به مردم داده اند. مثلا چرا وقتی می دانستند که قادر به آوردن وزیر زن نیستند چنین وعده ای را مطرح ساختند. درپاسخ به این مسائل باید گفت که آقای روحانی می دانستند که برخی اقدامات شدنی نیست، اما یکی از جاهایی که امکان طرح مطالبات ملی و اجتماعی وجود دارد، فضا و فصل انتخابات است. یعنی درفصل انتخابات افراد می توانند مشکلات و کمبودهای جامعه را آزادانه مطرح کنند. چرا که در ایام دیگر به سبب تزاحم مشکلات و امورات مختلف فرصت و مجالی برای شنیده شدن چنین مباحثی وجود ندارد.
اما در فصل انتخابات می توان در رسانه ملی بسیاری از مسائل را که فرصتی برای شنیده شدن آنها و یا امکان طرح آنها وجود ندارد، مطرح شود و پیرامون آن بحث جدی شکل گیرد تا مردم آگاهی بیشتری نسبت به مطالبات خود داشته باشند. حال چقدر کاندیداها بتوانند به این مسائل دست پیدا کنند و آن را محقق سازند، موضوعی مجزاست.
به نظر من آقای رئیس جمهور بخشی از این مسائل را به عنوان شعار تبلیغاتی خود نمی دید، بلکه آنها را به عنوان مطالبات ملی می دید که خود را به عنوان بازتاب دهنده این شعارها معرفی می کرد و به عنوان مثال می گفت من هم ورود زنان به کابینه را که از جمله مطالبات بسیاری از زنان اصلاح طلب می باشد، را قبول دارم. اینکه زنان وارد عرصه مدیریت بالا در جامعه شوند و اقلیت های مذهبی نیز وارد عرصه اجرایی شوند مطالباتی ملی است که رئیس جمهوری نیز با مطرح کردن آن اعلام کرد آنها را قبول دارد و اینطور نبود که این شعارها را شخصی و فی البداهه مطرح کند.
اما این حساب وقتی رئیس جمهوری می گوید من قصد انتخاب وزیر زن دارم و بعد ازآن از سوی مراجع مختلف سیاسی و مذهبی با آن مخالفت می شود، این فرصت را به ایشان داده که به تمام وزرا بگوید که در سطح معاونین از خانم ها استفاده کنند. به لحاظ جایگاه نیز باید اذعان داشت که امروز یک معاون وزیر موفق کمتر از شخص وزیر جایگاه ندارد.
*به هرحال پیگیری مطالبات مطرح شده از سوی رئیس جمهوری، از جمله انتظارات مردم و حامیان ایشان می باشد، آیا عدم تحقق وعده ها نمی تواند اعتماد به خط اعتدال را خدشه دارکند؟
به نظر من فروکاستن سطح مطالبات تا این حد که چرا رئیس جمهور یک وعده ای داد و نتوانست یا نگذاشتند آن را محقق کند و نادیده گرفتن توفیقات و نگرش های مثبت دولت، یک برخورد سطحی است و خیلی ها از این نگرش سطحی خوشحال می شوند و دوست دارند مطالبات عمومی در همین سطوح بماند که مثلا چرا دولت نتوانست وزیر زن یا اقلیت مذهبی وارد کابینه کند.
اما حقیقت آن است که باید مطالبات را به سمت دیگر سوق داد و از آقای روحانی خواست که در سال جدید حداقل کاری انجام دهند اینکه جایگاه وزارتخانه ها به طور قانونی ارتقا یابند و درباب مسئولیت های تعریف شده از نقش و قدرت اجرایی آنها پاسداری و حفاظت نمایند. شما به عنوان نفر اول اجرایی کشور قسم یاد می کنید که حافظ قانون و منافع کشور باشید. قانون اساسی می گوید وزارتخانه ها مسئول تصمیم گیری در هر حوزه مشخص شده هستند.
مثلا در وزارت امورخارجه تمام مبانی نظری، عملی و عملیاتی معطوف به اراده های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگ و نظامی جمهوری اسلامی باید از معبر کارشناسانه وزارت خارجه عبور کند. این به معنای تقویت جمهوری اسلامی است. اگر ارکان و نهادها و سازمان های دیگری به موازات وزارت خارجه یا جلوتر از آن عمل کنند و وزارت خارجه از آن اطلاعی نداشته باشد، این موضوع به کاهش اقتدار و نفوذ وزارت خانه ای همچون وزارت خارجه منجر خواهد شد. این از اعتبار دولت می کاهد.
به نظر من دولت باید در این مسائل به عنوان مطالبه ملی ورود کند و بیان کننده خواسته مردم از تریبون ریاست جمهوری باشد. باید اعلام کند که مردم ایران مخالف هسته های به وجود آمده در کنار دستگاه های اجرایی هستند که مخل حرکت مجموعه های تعیین شده قبلی هستند.
لذا اگر رئیس جمهور سمت و سوی مطالبات را به این سمت ببرد و به طور جدی از دستگاه های مختلف بخواهد که هریک در حیطه وظایف تعریف شده عمل کنند، برآیند بهتری در پیشبرد امور خواهیم داشت. یا در زمینه دسترسی آزاد به اطلاعات و یا در زمینه فضای مجازی که این روزها مورد هجمه واقع شده باید به عنوان مطالبات جدید مردم از رئیس جمهور مطرح گردد. این اقدامات می تواند روند مطالبات را به سمت کارآمدی دولت ببرد.
*برخی معتقدند رئیس جمهور از قدرتی که مردم به دولت داده اند ویا از جایگاه حقوقی آن به خوبی استفاده نمی کند. به عنوان مثال درمورد فضای مجازی مسئله فیلتر تلگرام، این انتظار هست که رئیس جمهوری از جایگاه و قدرت خود استفاده کند و مطالبات عمومی در عرصه فضای مجازی را پاسخ گوید و یا درمورد مسئله حصر برخی معتقدند که رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای امنیت ملی می تواند این مطالبات را حداقل مطرح کند و اینطور نباشد که مردم رئیس جمهور را فردی ساکت و ساکن ببینند. مردم این رویه را نمی پسندند، آیا این مسئله را افراد و احزابی که با رئیس جمهور در ارتباط هستند، مد نظر دارند یا خیر؟
متاسفانه ما در سیاست داخلی کشورمان از دیرباز تا امروز در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عادت داریم که هرکار و مطالبه ای را از عالی ترین مرجع آن بازخواست کنیم. به عنوان مثال ما اگر به اداره برق بریم و درخواست کنتور برق بدهیم، توقع داریم مدیرعامل شرکت برق مجوز را برای ما صادر کند و مشکل کارمان را حل کند. درصورتی که وقتی تقسیم کار صورت می گیرد، هریک از وزارتخانه های مختلف باید وظایف خود را به خوبی انجام دهند. یکی از آفاتی که در عرصه اجتماع ما وجود دارد این است که همگان توقع دارند، تمام کارها را رئیس جمهور انجام دهد.
بیان این مسئله که رئیس جمهوری بگوید من به جای حرف می زنم و به جای همه کار می کنم، دقیقاً به منزله فرمان راحت باش به سایر وزارتخانه ها و معاونین و سخنگوهای مختلف کابینه است. این مطالبات مطرح شده و توقعات عمومی از رئیس جمهوری تا بخشی درست است اما واقعیت امر این است که نباید رئیس جمهور به وسط میدان بیاید و برسر تمام مسائل با دیگران درگیر شود.
برخی در بیان و حل مشکلات می گویند، مطرح کردن موضوعات مورد اختلاف و مشکلات موجود از جانب ما فایده ای ندارد و رئیس جمهور باید آنها را مطرح کند!. اگر گفتن شما فایده ای ندارد، پس چرا مسئولیت قبول کرده اید؟!
درمورد مسئله فضای مجازی وزیر فناوری و اطلاعات باید به عنوان پیشانی مطالبات قرار گیرد و پاسخگو باشد. اما همه از آقای روحانی مطالبه می کنند و می خواهند روحانی مانع از فیلتر تلگرام شود. به نظر من رئیس جمهور اصلا نباید در این قضیه ورود کند و وزیر مربوطه باید امور را مدیریت نماید. امروز وزیر جوان در وزارت ارتباطات مشغول به کار است که می تواند مشکلات و خواست جوانان را نیز درک کند، لذا باید پاسخ دهد که می تواند این مطالبات را محقق کند یا خیر. اگر نمی تواند استعفا دهد تا شخص دیگری امور را به دست گیرد.
ولی اگر قرار باشد رئیس جمهور بار دیگران را نیز به دوش بکشد و به جای وزیر اطلاعات حرف بزند، جای وزیر ارتباطات پاسخ گو باشد و بخواهد همه مطالبات را رفع و رجوع کند، دیگر کاری از پیش نخواهد برد و وظایف حقوقی و جایگاه اصلی خود را ازدست خواهد داد.
*با این اوصاف که شما فرمودید، پس نحوه برخورد جامعه با رئیس جمهوری باید به چه نحوی باشد و مطالبات عمومی باید چگونه پیگیری شود؟
- من معتقدم که باید حمایت منتقدانه از آقای روحانی داشته باشیم. حمایت منتقدانه به معنای آن است که آنجا که مطالبه امور مربوط به افراد و نهادهای زیر دست ریاست جمهوری است، از آنها بازخواست کنیم. پس بخشداری ها، استانداران، فرمانداران، معاونین، مدیران عامل و وزرا چه کاره اند؟ نباید تمام امور را شخص روحانی مطالبه کرد. باید مطالبات را براساس حیطه وظایف تفکیک کرد و نهاد و فرد مسئوله طلب نمود.
اگر منصفانه برخورد کنیم، حوزه اختیارات ریاست جمهوری درامور کشور یک چهارم است. مثلا اگر سه قوه داشته باشیم به اضافه رهبری و نهاد رهبری را مساوی کنیم با سه قوه، رئیس جمهوری یک چهارم یا ۲۵ درصد قوای کشور است. درصورتی که واقعیت این است همین یک چهارم هم قدرت در دست ریاست جمهوری نیست. به جای اینکه قوای دیگر کمک حال و یاری دهنده دولت باشند، رئیس جمهور باید از آنها تقاضای کمک وهمراهی داشته باشد.
رئیس جمهوری چه روحانی باشد چه احمدی نژاد و یا خاتمی و هرکس دیگری، اختیارات وی باید برای مردم کاملا روشن و شفاف شود. باید مشخص شود که دادن این وعده و تحقق آن درحوزه اختیارات و توان رئیس جمهور هست یا خیر.
الان شما ببینید که وزارت خارجه که باید پیشانی مناسبات ما با جهان باشد، کمترین نقش درحوزه های مناسبات خارجی دارد. از سوی دیگر نهادهای نظامی و بخش های دیگری که در عرصه قدرت حضور دارند، بسیار تاثیرگذار تر از دیپلمات های ما هستند. لذا یا وزارت خارجه باید مدام دعوا و کشمکش داشته باشد که این به مصلحت جایگاه آن و کشور نیست و یا باید در برابر عملکرد این نهادها سکوت کند.
لذا همه ما باید به عنوان مطالبه گر این موضوع را از وزارتخانه ها و نهادهای زیرمجموعه دولت بخواهیم که در امور مختلف پاسخگو باشند. درحال حاضر شما ببینید کدام وزیر و وزارتخانه در کشور ما پاسخگوست؟ تنها جایی که وزرا بعضاً مجبورند پاسخگو باشند مجلس است که اغلب هم این مطالبه گری نمایندگان برای درمان درد نیست، بلکه اهداف دیگری دنبال می شود.
باید افکار عمومی را با رسانه ها به عنوان رکن پنجم دموکراسی هدایت کنیم و به آنها بگوییم این آدرسی که برای مطالبه گری به شما داده اند اشتباه است و رئیس جمهور نمی تواند پاسخگوی تمام آنها باشد. بلکه باید از وزیر و معاونین و مدیران مسئول مطالبه گری کرد. خیلی چیزها را باید از غیر رئیس جمهور خواست تا از این طریق دست رئیس جمهور باز باشد تا با همراهی مردم از آن وزارتخانه مطالبه گری کند.
مثلا در بحث بودجه دیدیم که رئیس جمهور یک آدرسی داد که برخی نهادها هستند که از دولت بودجه میگرند و گزارشی نمی دهند. دیدیم که چه بلوایی درست شد، اما اگر این مسئله از سوی معاونت حقوقی رئیس جمهور صورت میگرفت اتفاقی رخ نمیداد و اگر کسی به آن معترض می شد، رئیس جمهوری می توانست درجایی از آن دفاع کند و از مقام تحقق مطالبات عمومی حرف بزند. اما این امر صورت نگرفت و تخریب های شدیدی علیه دولت شکل گرفت.
وقتی رئیس جمهوری تمام مطالب را عنوان کند، اگر ضعف و اشتباهی درکار باشد بازخورد آن کل دولت را مورد ترکش قرار می دهد. اما اگر وزرا و معاونین مسئولیت و پاسخگویی امور تحت امرشان را برعهده بگیرند یک نظم اجتماعی و یک رابطه مناسب میان مردم و دولت و دولت با زیر مجموعه خود شکل خواهد گرفت.
ما باید یاد بگیریم مطالبات خود را تفکیک شده دنبال کنیم و با این تفکیک از بخش های مشخص مطالبه گری کنیم و به صورت کلی تمام امور و مشکلات را از شخص رئیس جمهور مطالبه نکنیم.
حمیدرضا عسگری
- 19
- 3