مجلس دهم بهدنبال توسعه تحزبگرايي در ايران است. قدمت طرح به مجلس هشتم بازميگردد و در مجلس نهم نيز بر سر آن مناقشههاي فراواني شکل گرفته است. معدود اصلاحطلبان مجلس آن روز از آن طرح انتقاد کرده و آن را تحديدي براي احزاب و تشکلها قلمداد کردند. تا به حال طرحها و لوايح مختلفي براي اصلاح «قانون فعاليت احزاب، جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناختهشده» مصوب سال ۱۳۶۰ ارائه شده است.
قاسم ميرزايينيکو، نماينده مردم دماوند، تأكيد دارد: «اگر بخواهيم پارلمان قوي داشته باشيم بايد حزب قوي داشته باشيم. اگر حزب قوي داشته باشيم بايد تشکل و سنديکا و اتحاديه قوي داشته باشيم. اين نکته مغفول مانده و هميشه توي سر احزاب و تشکلها زدهايم». قاسم ميرزايينيکو و پروانه مافي، دو عضو فراکسيون اميد، به عنوان اعضاي کميسيون صدور پروانه برای متقاضيان و نظارت بر فعاليت گروهها (کميسيون ماده ۱۰ احزاب) انتخاب شدهاند.
از جلسههاي کميسيون ماده ۱۰ احزاب چه خبر؟
در کميسيون ماده ۱۰ احزاب بخشي از تطبيق احزاب اساسنامه و مرامنامه چارچوبهاي حزبي با قانون جديد را در دستور کار داشتيم. قانوني که آخر سال ۹۵ ابلاغ شده و بر اساس آن احزاب موظفاند بتوانند خودشان را با برخي بندهاي آن تطبيق دهند. در قانون ششماه پيشبيني شده بود و برايناساس اواسط ۱۴ خرداد مهلت تمام ميشود. تا به اينجاي کار از ۲۴۵ حزب فقط ۶۰ حزب اين کار را کردهاند و تطبيق دادهاند. براي اينکه بتوانيم فرصت را براي باقي احزاب نيز به وجود آوريم چند روز پيش جلسه مفصلي داشتيم و اعضاي خانه احزاب هم آمده بودند. از داخل مفاد آن به اين نتيجه رسيديم که اگر فعالان حزبي تا ۱۴ خرداد گزارش بدهند که در چه مرحلهاي هستند ،اين به معناي شروع مراحل تطبيق است. اگر آنها هم گامي پيش بگذارند و اساسنامه و مرامنامهشان را ارائه کنند ما ميتوانيم با اينها تعامل کنيم و جلو برويم.
قوانين مرتبط با احزاب مصوب مجلس هميشه نقدهاي فراواني بهدنبال داشته است. مجلس دهم چطور ميتواند به توسعه تحزب در ايران کمک کند؟
قانون احزاب در مجلس قبل تصويب شد. با گرفتاري آنچناني و با شرايط حاد و سخت آن موقع. ما بعد از جريانهاي ديماه تمام دبيران کل احزاب را دعوت کرديم تا به اتفاق کميسيون شورا و وزارت کشور و با ميزباني دفتر مطالعات و پژوهشها و افراد چپ و راست و اعتدالي به يک کميته ترکيبي از آراي مختلف برسيم. به همراه معاونت سياسي وزارت کشور، مجلس و با محوريت کميسيون ماده ۱۰ احزاب، کار را شروع کرديم و اميدواريم قانون احزاب شستهورفتهاي داشته باشيم. بنا داريم طرح نهايي را به اهل فن ارائه کنيم و نظر آنها را جويا شويم. فکر ميکنم هفته آينده طرح نهايي شود و در کميسيون احزاب و شوراهاي مجلس بررسي شود.
به ناآراميهاي دي ماه ۹۶ اشاره کرديد. فکر ميکنيد احزاب آن موقع ميتوانستند نقش سوپاپ اطمينان را بازي کنند؟
نه سوپاپ اطمينان، بلکه به عنوان فاکتورهاي اصلي در جريان و حوادث سياسي کشور اقدام کنند. اگر بخواهيم پارلمان قوي داشته باشيم بايد حزب قوي داشته باشيم. اگر حزب قوي داشته باشيم بايد تشکل و سنديکا و اتحاديه قوي داشته باشيم. اين نکته مغفول مانده و هميشه توي سر احزاب و تشکلها زدهايم. احکام مختلف براي آنها صادر کرديم. بنا بوده يارانه به آنها بدهيم -کاري که همه کشورها ميکنند- اين کار را هم نکردهايم.
خب رئيس مجلس دهم هم پيشينه حزبي ندارد. چطور ميخواهيد اميدوار به تحزبگرايي باشيد؟ آيا در جريانهاي اصولگرا هم ميلي به تحزبگرايي هست؟
بعد از اينکه بهعنوان عضو کميسيون ماده ۱۰ احزاب انتخاب شدم، خدمت آقاي لاريجاني رسيدم. ايشان شديدا به کار حزبي و شکلگيري احزاب اعتقاد دارند؛ اما متأسفانه هرکسي که به قدرت رسيد، اعلام ميکند که عضو هيچ حزب و گروهي نيست و از تحزب تبري ميجويد. اين مسئله خودش از فاکتورهاي سرکوب احزاب در ايران بوده است. حالا بيخ گوش ما در انتخابات عراق افراد نميتوانستند بدون تأييد چند حزب در انتخابات ثبتنام کنند.
در همين کشورهاي خاورميانه هم سازوکارهايي ديدهاند تا احزاب پا بگيرند. خب اگر حزب پا نگيرد، همين داستان تکراري را داريم که افراد مدام خط عوض ميکنند و هر جايي، موضعي ميگيرند و گاهي آسيب جدي به کشور وارد ميکنند و بعد هم هيچکس پاسخگو نيست. هزينه نداشتن حزب را هم سرآخر مردم ميپردازند.
خب حزب آبادگران آن روزها به نحوي تشکيلات پشتيبان آقاي احمدينژاد بود.
آن هم تشکلي بود که سر جريان انتخابات شکل گرفت و ريشهاي نبود. ما اصلا تشکيلات خيلي قوي نداريم. البته مواردي بوده؛ حزب کارگزاران، مشارکت و مؤتلفه و راه ملت را داريم. چهار حزبي که محکم آمدهاند و ايستادگي کردهاند. خوب است زادوولد احزاب ما فقط زمان انتخابات نباشد.
معدل حزبگرايي در ايران در مقايسه با منطقه خاورميانه را چطور ارزيابي ميکنيد؟
خيلي پايين.
مثلا با کجاها مقايسه ميکنيد؟
از ترکيه و عراق قطعا پايينتر هستيم؛ اما در مقایسه با بسياري کشورهاي عربي خب اصلا مقايسه معنا ندارد؛ چراکه آنها پارلمان نداشتهاند؛ يا سلطان داشتهاند يا خليفه. از آنها توقعي نيست؛ اما حتي پاکستان تحزب قويتري از ايران دارد.
دليل عقبماندگي احزاب در ايران چیست؟
قوانين و چارچوبهاي تحزب ما شفاف نبوده و بهجاي آن در بسياري جاها محدودكننده بوده.
استانيشدن انتخابات به کجا رسيده؟
کميتهاي روي اين مسئله کار ميکند. تا حالا شوراي نگهبان مخالفت کرده است. بنا داريم نگراني و مشکلات مد نظر آنها را رفع کنيم تا بتوانيم طرح را جلو ببريم.
نقد شوراي نگهبان دقيقا چه بوده؟
ميگفتند بايد شهرستانها و حوزههاي انتخابيه فعال شوند. همه اينها را تجميع ميکنيم. اينکه حتما در شهرستان انتخابات داشته باشيم يا استانها. همين انتخابات استاني ميتواند از قضا موجبات و زمينه توسعه حزبي را به وجود بیاورد.
مسئله افزايش تعداد نمايندگان نيز در اين طرح مدنظر است؟
بله، طبق برآوردها بايد ۴۰ نماينده به تعداد نمايندگان کنوني مجلس اضافه شود.
بار مالي آن چه ميشود؟
خب در هر دوره بايد تعدادي (حدود ۲۰ نماينده) به نمايندگان مجلس اضافه شود. در دو دوره گذشته اين اتفاق نيفتاده. البته اين طرح بار مالي دارد و بهتر است دولت اين را بياورد. حالا دنبال اين هستيم که نظر هيئت دولت را بگيريم.
يعني در مجلس يازدهم يکباره ۴۰ کرسي اضافه خواهد شد؟
به احتمال زياد.
- 13
- 5