از میان طیف های مختلف سیاسی در ایران اصولگرایان با آرامش بیشتری گام برمیدارند. قبای اپوزیسیون دولت بودن و نالیدن همیشه راحت تر از قدر دیدن و بر صدر نشستن است. آنها در صفای راحت دل خود پشتشان گرم است به سکه شدن بازار نقد دولت اما اگر دقیق تر بنگریم آنها نیز یکدست نیستند؛ از طیف لاریجانی تا حمید رسایی ذیل نام اصولگرا در انتخابات حاضر می شوند و لیست میدهند. سوال اینجاست: کدام طیف اکنون گوی سبقت را ربوده و دندان طمع قدرت تیز کرده است؟ آیا اصولگرایان هم مخاطب تحریمی ها هستند یا آب از سر آنها مدت هاست که گذشته است و کسی از مردم معترض توقعی از اصولگرایان ندارند؟ به نظر می رسد آنچه که دغدغه اصلاح طلبان است، اصولگرایان را نیز به خود مشغول کرده؛ ضرورت بازنگری در گفتمان و تغییر شکل مشارکت عمودی به سمت فراگیری.
دولت در پاسخگویی به مردم تنها نباشد
امیررضا واعظ آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا روی صحبت خود را به مانند همفکرانش به سمت روحانی می چرخاند و میگوید: عملکرد دولت در شرایط فعلی در بخش اقتصاد، تولید و اشتغال با چالش مواجه است. من شخصا به عنوان یک اصولگرا مسائل را مطرح نمی کنم بلکه برداشت آزاد من این است که مشکلات و نواقص دولت گفتمان روحانی است. ایشان می توانست با یک گفتمان اصولی و منطقی نسبت به منتقدین کمی فضا را تلطیف کند اما ما خلاف این را شاهد بودیم. دولت باید ادبیاتش را تغییر دهد چون همین مسئله به انتقادات دولت میافزاید.
رئیس جمهوری و دولتمردان باید به گونه ای برخورد کنند که آرامش به جامعه تزریق شود، در این باره دو قوه دیگر هم باید به درستی عمل کنند و دولت به تنهایی مسئول نیست. امروز ما شاهد حاکمیت فضایی هستیم که از محبوبیت دولت در افکار عمومی کاسته شده، تنها یک سال از عمر دولت جدید میگذرد و اینها ناشی از نوع ادبیات دولت است.
این عضو اسبق شورای مرکزی حزب موتلفه مشکلات ساختاری اقتصادی را در دولت های پس از جنگ نیز به عنوان شاخص ناکارآمدی دولت روحانی عنوان کرده و می افزاید: اینکه دولت در برنامه ها موفق نبوده یک بخشی از آن برمیگردد به سابقه دولت ها که پس از روی کارآمدن مرحوم هاشمی هیچ دولتی برای کوچکتر کردن بدنه خودش تلاشی نکرد.
دولت ها از ظرفیت های قانون اساسی استفاده نکردند تا بخش قابل توجهی از کارها را به دست مردم بسپارند. یک دولت به سمت تعاونی رفت، دولت بعدی به سمت فربه شدن. روحانی باید دولت را لاغر کند. در کشورهای توسعه یافته از ظرفیت های اقتصادی جامعه استفاده میکنند. اینکه هر موضوع اقتصادی متوجه دولت است دلیل دارد؛ چون ما همچنان اقتصاد فربه دولتی داریم و بخش خصوصی غیر فعال است.
مردم از ما هم عبور کردهاند
واعظ آشتیانی با این مسئله مخالف است که شرایط کنونی به نفع جریان اصولگرا است و مردم را متوقع تر از آن می داند که بخواهند به سرعت به سمت اصولگرایان بیایند. اصلاح طلبان و اصولگرایان هر دو برای خود در این راستا برنامه های مختلفی دارند. همیشه عملکرد دولت ها باعث شده تا در انتخابات های بعدی به طیف دیگری رو بیاورند اما تحلیل من این است که مردم هم از اصولگرا و هم از اصلاح طلب در بعد اقتصادی و سیاسی نتیجه ملموسی نگرفتند و امروز ما نیازمند این هستیم که جامعه سیاسی ما به سمت باز کردن فضا برای طرح مطالبات آحاد مردم برود. اگر این دو جناح با همان رویه های قبلی کار را دنبال کنند و فقط برای تزئین کمی ادبیاتشان را متفاوت کنند مردم هرگز اقناع نمی شوند. از شعار باید عبور کرد، گفتار درمانی دیگر فایده ندارد.
عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران اصولگرایان را به خود انتقادی فرا خوند و با تایید صحبت های محمد باقر قالیباف مبنی بر قیمومیت زدایی از پیشکسوتان اصولگرا تاکید کرد: برخی از سیاسیون که از کسوت بسیار بالایی برخوردارند و بیش از چهار دهه در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند به سمت تربیت نیروهای جدید نرفته اند. آنها باید فضا را برای نیروهای تازه نفس باز کنند. در هر انتخاباتی یک پای کار همین ها هستند.
اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشند، تعیین تکلیف می کنند. اینها آسیب است. با یک ادبیات کهنه نمی توان جامعه ۸۰ میلیونی را قانع کرد. نسل جدید دیگر حرف های ما را نمی پذیرد. البته این موارد اصلاح طلبان را هم شامل می شود. ما باید از اینکه یک گروه خاص تعیین تکلیف کنند رها شویم. اگر به سمت نوسازی متعهدانه نسبت به ارزش های انقلاب پیش نرویم قطعا با مشکل مواجه میشویم.
وی درباره بی اعتمادی نسبت به صندوق های رای و وظیفه اصولگرایان نسبت به این وضعیت گفت: یکی از شاخص های مشکلات امروزی ما ناکارآمدی برخی مدیران است و آقای روحانی در انتخاب مدیرانش هم شایسته سالاری را رعایت نکرد. اینها برای مردم نگرانی آفرین است و آنها اگر تداوم ناکارآمدی را ببینند دیگر به صندوق های رای اعتمادی نمی کنند. با این وجود باید همگی به این دولت کمک کنیم با تمام فراز و نشیب هایی که دارد تا بتواند چرخ مملکت را بچرخاند. اگر این اتفاق نیفتد قطعا به پای ناکارآمدی نظام میگذارند. امیدوارم روحانی بتواند موفق شود.
از خوش بینی های کاذب اجتناب کنیم
آشتیانی هم قطارانش را از خوشبینی های کاذب برحذر میدارد که مبادا از هول حلیم به داخل دیگ جوشان شکست بیفتند و نتوانند اصولگرایی را سرپا نگاه دارند: این خوش بینی ها اشتباه است. مردم ایران غیرقابل پیش بینی هستند. در گذشته افرادی که حتی تصور نمی کردیم رئیس جمهور یا نماینده مجلس شدند. برای این قضاوت ها خیلی زود است از این دست تحلیل ها پرهیز کنیم. به جای این روی مردم کار کنیم تا آنها را از ناامیدی به درآوریم. بصیرت رای همین است. یعنی به کسی رای بدهیم که فردا روز پاسخگوی نیازهای ما باشد. رویکرد دولت و مجلس در اندک زمان باقیمانده تا انتخابات های پیش رو تعیین کننده است.
او در پاسخ به این سوال که فکر می کنید آیا این مسیر در درون جبهه اصولگرا باعث برجسته شدن جریان پایداری شده است، در دفاع از پایداری درآمد و از جواب واضح به این سوال طفره رفت که: دولت انتقادات را جدی نمی گیرد.منتقدها اما کم نمی آورند چرا که حق آحاد ملت است. جبهه پایداری هم همینطور است. او هم از جانب طیفی از مردم حرف می زند. بنده اعتقادی به تندرو و میانه رو ندارم. انتقاد را باید صریح مطرح کرد، هرچند که در زبان بیان تفاوت وجود داشته باشد. پایداری بسیار صریح است. طیف دیگر ممکن است منطقی و کارشناسانه نقد کند و کسانی هم هستند که نان به نرخ روز می خورند و انتقادات آبکی میکنند تا مبادا مورد نقد قرار بگیرند.
پایداری ها هیچ برگ برنده ای ندارند
محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاح طلب با این تحلیل که فضای کنونی راه را برای روی کار آمدن پایداریون و افراطی ها هموار میکند مخالف است و می گوید: همچنان پرچم اصلاح طلبان بالا است. پایداری ها دیگر نمی توانند در این شرایط برگ برنده زیادی داشته باشند. نهایت حرف آنها برجام است. آن هم همه مردم می فهمند که برجام پس از مواضع آمریکا و رویکرد ترامپ به نفع ایران بوده است. اگر آمریکایی ها اکنون فشار وارد میکنند این به نفع بازی اصولگرایان افراطی نیست، به نفع جریان معتدل و میانه است تا به جامعه تفهیم کند برجام چه قرارداد مفیدی برای ایران بوده است.
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی معتقد است که اصولگرایان افراطی سرمایه گذاری خاصی روی آرای خاکستری و مخالفین تحریمی دولت کرده اند تا مردم از دادن رای ناامید شوند و دیگر هیچگاه به اصلاح طلبان اعتماد نکنند. او اضافه می کند: تنها سلاح برنده ای که جریانات معتدل و اصلاحی دارند حضور مردم برای تعیین سرنوشت است. اگر این ابزار از دست اصلاح طلبان گرفته شود قطعا تندروها می توانند موثرتر عمل کنند. به اعتقاد من آنها تمام تلاششان را برای ناامید کردن مردم و اینکه دائم از خود بپرسند: «رای دادیم چه شد؟» به عمل می آورند.
اتفاقا مردم باید هوشمند باشند که وقتی می بینند آنها روی ناامیدیشان تمرکز کرده اند تا ارزش رای را از بین ببرند و اثرات صندوق رای را نابود کنند، بدانند که تنها راه مقابله با آنها صندوق رای است. اگر پشت این هیاهوی تبلیغاتی نگاه کنیم هیچ عمقی وجود ندارد چون مردم بالاخره دو مطلب برای شان روشن بوده: اینکه چرا در انتخابات شرکت کرده اند؟ چون پیشگیری کنند از روی کارآمدن افراطیونی که مجلس را دوباره قبضه کنند و برجام را ناموفق بگذارند، اینها تیرشان دراینباره به سنگ خورده و مردم متوجه شدند که برجام نبودش ضرر بسیار زیادی به کشور وارد می کند. اگر برجام نباشد آنها این را بیشتر حس خواهند کرد.
مورد بعدی انتخابات ریاست جمهوری است که مردم آمدند تا افراطی های جنگ طلب در قدرت وارد نشوند. هردوی این اهداف واصل شده است. اگر به جای تنش زدایی در منطقه، جنگ بهتر است، بروید به آنها رای بدهید؛ به جای تعادل و تعامل در درون کشور خشونتگراها و اقتدارگراها بهترند، خب به آنها رای بدهید.
عبور کنندگان از اصلاح طلبی بگویند راهکارشان چیست؟
جوادی حصار در واکنش به این سوال که «برچه اساسی فکر میکنید مردم مجددا به اصلاح طلبان اعتماد میکنند تا بین بد و بدتر، بد را برگزینند آن هم در شرایطی که دیگر از این روش خسته شده اند»، اظهار کرد: از این افراد باید پرسید که گزینه سوم شما چیست؟ اینکه اصلاح طلبی یک راه آرام است و در پروسه اصلاح نباید تند برخورد کرد به گونه ای که پذیرش ایجاد کنیم چه مشکلی دارد؟ نتیجه رفتار اصلاح طلبان این بوده که یک جریانی از اصولگرایان تحت عنوان اعتدالیون جدا و به اصلاحات نزدیک شده در آینده این اعتدالیون جزئی از جریان اصلاحات شوند بهتر است یا برگردند به سنگر افراطگرایی؟ اینها هیچ جایگزینی ندارند.
آن کسانی که میگویند از اصلاح طلبی خسته شدیم، اشکالی ندارد حق آنهاست، جایگزینش را ارائه کنند تا ما به آنها بپیوندیم. سر اسم که دعوا نداریم.
میگویید ما خوب نیستیم، خب شما بهترش را بیاورید. ما هم حمایتتان می کنیم. هرکس مدعی است در شرایط کنونی راهکاری بهتر از آنچه اصلاح طلبان میگویند وجود دارد، با شجاعت مطرح کند؛ ما نیز به عنوان اصلاح طلبان قطعا و حتما پشت او خواهیم بود. رفتاری که در آن انحصار طلبی، انسداد سیاسی، خشونت طلبی، جنگ طلبی و امثال اینها نباشد ما همراه و متحد او هستیم.
او می پندارد که اصولگرایان نیز نباید از اعتراضات کنونی خوشحال باشند چون مردم اگرچه به رقیب آنها بد و بیراه می گویند اما عاشق چشم و ابروی اصولگرایان نیستند و ابدا به سمت آنها نخواهند رفت: من فکر نمی کنم که همه اصولگراها از این مسئله خوشحال باشند اما آن عده خوشحال هم می گویند حالا اگر مردم ما را نمی خواهند بگذاریم به سمت اصلاحات هم نروند ولی به عاقبت آن فکر نمی کنند.
تصور آنها این است که مردم عقب گرد می کنند به سمت افراطیون اصولگرا که این اشتباه است. آنها از همه چیز عبور می کنند. نمونه آشکار آن این است که آنها به صورت تسلبی و تحکمی با تلگرام برخورد کردند و واکنش مردم کاملا مشخص بود؛ چند درصد به پیام رسان داخلی رجوع کردند؟ خب این گفتمان آنها است که شکست خورده.
وی در واکنش به ادعای الله اکرم که گفته است اگر اکنون حکم عدم کفایت رئیس جمهوری صادر شود ما با ۲۷ میلیون پیروز انتخابات هستیم تصریح می کند: تصورات اشکالی ندارد اما اینها توهمات است و میان این رویا با واقعیت تفاوت زیادی وجود دارد.
قالیباف صرفا یک اصولگرای سیاسی است
قالیباف نیز داد اعتراض گشوده اما این بار به سمت جبهه خودی. او تاکید کرده که اصولگرایان باید بین خود و رقیب گفتوگوکنند، ساختار عمودی پیشکسوت محور را کنار بگذارند و ادبیات ۴۰ سال گذشته شان را تغییر دهند.
این روزنامه نگار مشهدی اینطور نظر خود را بیان کرد که: طیف قالیباف اصولگراهای سیاسی هستند نه عقیدتی. در جریان اصولگرایی به کنش های معطوف به قدرت بیشتر تمایل دارند تا کنه تعاملات اصولگرایانه. اکنون که او به این نتیجه رسیده خیلی خوب است نشان میدهد این هوش را دارد که با روش کنونی به نتیجه نمی رسد و ده بار دیگر هم کاندیدای ریاست جمهوری شود یا باید کنار برود یا کسی جایگزینش نمی شود و شکست می خورد؛ مثل آقای رضایی که پای ثابت همه انتخابات ها است ولی هیچ گاه هم رای نمی آورد.
برگ برنده آینده او همین بازنگری است چرا که اگر بار دیگر کاندیدا شود و نتواند رای آوری کند حضور او بیشتر جنبه سمبلیک خواهد داشت. او به خاطر سیاست اصولگرا است و قدرت را از هر طریقی بتواند به دست آورد به همان سمت می رود. در همین راه ممکن است زمانی به اعتدالیون هم نزدیک شود، چه بسا اصلاح طلب هم بشود؛ همانطور که در سال۸۴ گفت من رضاخان اصلاحاتم، می خواهم اصلاحات کنم با روش های تحکمی رضاخانی.بنابراین اقتضائات سیاسی است که نوع حرکت او را تعیین می کند.
اصولگرایان هم به تکاپو افتاده اند. آنها نیک می دانند که جامعه معترض هیچ لزومی برای بازگشت به آنها نمی بینند بنابراین تک صداهای طیف قالیباف هرچند برای دست یابی به قدرت باید به گوش بزرگانشان برسد تا آنها نیز ضرورت نقد درون گفتمانی را به مانند اصلاح طلبان در دستور کار قرار دهند.
امید عبدالوهابی
- 13
- 3