تحزب؛ واژه ای آشنا با ادبیات سیاسی ایران و همیشه و هر زمان هم آواز پرستوهای آه خویشتن که هرگاه شوق پرواز داشت بالش را چیدند. برای همین هرگز نتوانست در ایران جا باز کند. مردم نیز دل خوشی ندارند. فکر میکنند عده ای منفعت طلب گرد هم آمده اند تا با شعارهای رنگین ذهن آنها را تسخیر کنند و از آنها ابزاری بسازند برای تکیه بر صندلی قدرت!
تحزب؛ کلمه ای که در ایران وابسته به دولت ها بوده است و در دو دهه اخیر دولت اصلاحات نماد بهارش بود، احمدی نژاد نماد زمستانش. روحانی اما سعی کرد تا کمی از سرمای حاکم بر احزاب بکاهد. اصلاح طلبان و منتقدین توانستند کمی خود را باز یابند و پروانه فعالیت دریافت کنند اما سوالی از میان ده ها پرسش همچنان بی جواب بود: تعدد احزاب و دادن مجوزهای بی شمار بهتر است یا شکل گیری احزاب قوی و بزرگ؟
قانون جدید احزاب سعی کرده تا به این سوال پاسخ دهد. تعداد۳۰۰ نفر حداقل عضو و اصلاحاتی چند در اساسنامه که به حرفه ای شدن آنها کمک می کند هرچند که این قانون نیز از ایراداتی برخوردار باشد. اصلاح طلبان یک به یک کنگره برگزار کردند تا خود را تطبیق دهند. با این وجود باز شاهد رشد احزاب بوده ایم. حالا برخی از این احزاب خود را وارد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات کردند تا بعد از مدت یک سال وارد شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان شوند و یحتمل طرح توقعاتی خاص به دنبال آن. حسین کاشفی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت که نامش با خانه احزاب عجین است و سال ها ریاست این خانه را برعهده داشت ابتدا از ضابطه پیوستن احزاب جدید می گوید:
یک تعدادی از احزاب به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اضافه شدند و براساس ضابطه ای که وجود دارد بعد از مدت یک سال عضو شورای سیاستگذاری میشوند. توحیدگرایان آقای ظفرزاده و بایی سلامی ، مجمع زنان اصلاح طلب خانم شجاعی، حزب وحدت و همکاری آقای راه چمنی و حزب پیشروی اصلاحات آقای صوفی از جمله این احزاب هستند. به نظر میرسد احزاب مذکور در حالی عضو شورای هماهنگی این جبهه شده اند که از حداقل های شرایط یک حزب واقعی محرومند. سوال اینجاست که چرا دقیقا در زمانی که وزارت کشور برای بهتر شدن و تجمیع احزاب قانون جدید را تصویب کرده است اصلاح طلبان باید از احزاب تک نفره استقبال کنند؟ اصلاح طلبان بالاخره طرف کدام سمت هستند؟ احزاب بیشمار یا احزاب کم ولی قدرتمند؟
کاشفی می گوید: «ما شاهد این هستیم که در میان تعداد بالای احزاب گرایشات مختلفی وجود دارد و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بخشی از این خانواده را تشکیل میدهد. طبق قانون جدید تا ۱۴ خرداد احزاب فرصت تطابق اساسنامه و رعایت سایر شرایط آیین نامه جدید را دارند و بعد از آن تقریبا منحل میشوند. قطعا کمتر از ۲۵۰ تا حزب خواهند ماند که در میان آنها احزاب سراسری بسیار کم است و کمیت آنان تغییر خواهد کرد. در مجموع کشور باید به سوی تحزب برود تا ما حزب به معنای واقعی داشته باشیم؛
حزبی که در همه زمینه ها برنامه داشته باشد و مانند یک دولت در سایه عمل کند. حوزه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و محیط زیست تنها بخشی از محورهایی است که احزاب باید برای آنها برنامه ریزی کنند. قطعا تعداد بیشتر احزاب به ما کمکی در این راستا نمی کند. معمولا هیچ کشوری این همه حزب ندارد بلکه چند حزب اثرگذار دارد. ما احزاب اسمی زیاد داریم که باید در این باره چاره ای اندیشید. وقتی حزب مثل یک دولت عمل کند از سوی سایر ارکان نظام دیده می شود. پایگاه مردمی قوی تر باعث قدرتمندی حزب و در نهایت اثرگذاری عینی آن در سطوح مختلف جامعه می شود. اکنون ما این را نداریم و تا زمانی که نداریم احزاب پوشالی هستند.
یکی از اهداف اصلی تکوین احزاب نقش آفرینی آنان در انتخابات است. در ایران فقط در برهه های خاصی از تاریخ نمایندگان از احزاب شکل می گرفتند و حزب پایه قدرت بود. دوران مشروطه و دهه اول انقلاب اسلامی اوج رقابت احزاب و کاندیداهای حزبی را شامل می شود. بعدها دولت اصلاحات سعی کرد تا بار دیگر رقابت بین الاحزاب را احیا کند چنانچه در انتخابات مجلس ششم شاهد ارائه لیست های حزبی بودیم هرچند که خود رئیس دولت اصلاحات ثمره یک حزب نبود اما برای بازگرداندن احزاب به عنوان نقش اول صحنه تلاش بسیاری کرد؛ امری که هشت سال بیشتر دوام نیاورد و دوره رکود احزاب، پیچ ناگهانی ۸۸ و نهایتا انحلال شاخص ترین آنها در جبهه اصلاحات، ارمغان پدیده هزاره سوم شد. با این وجود روحانی هم گزینه حزب خاصی نبود. حتی در دور دوم و این مجموعه احزاب اصلاح طلب بودند که به عنوان خیر الموجودین از روحانی به حمایت برخاستند.»
کاشفی در این مورد می افزاید: ما همچنان معضل کارکرد احزاب داریم. درباره نمایندگان حزبی مقدماتی لازم است. این نمایندگان در سطوح مختلف قدرت تحت پشتیبانی فعالین آن تشکل قرار می گیرند و رقابت درست کارشناسانه ایجاد می شود. مردم وقتی ببینند یک حزب با ساختاری منسجم توام با وحدت شعار و عمل به طور موثر نقش آفرینی میکند به سمت آن میآیند. باید سطح خودمان را بالا ببریم. این تطابق بیشتری با منافع ملی دارد. اگر چنین کنیم ما یک رئیس جمهوری حزبی خواهیم داشت، نمایندگان واقعی حزبی خواهیم داشت و این به نتیجه ای جز کارآمدی و توسعه نمی انجامد.
سعی من و ما به عنوان عناصر حزبی در همین راستا است. در مجموع دیگر فرد نداریم، یک حزب داریم که با قدرت خواسته مردم را دنبال می کند. این مسائل تازه نیست. باید بدانیم که انتظار ما از یک حزب چیست؟ چه تعریفی از حزب وجود دارد؟ حزب آمده برای دست یابی به قدرت و اداره کشور. یک حزب استانی یا حزبی که در چند شهرستان فقط شعبه دارد که آنها هم فعال نیستند به کجا میانجامد؟
ما مخالف تعدد حزب نیستیم ولی به چه قیمتی؟ برخی احزاب فکر میکنند که احزاب بزرگتر و قوی تر حقشان را خوردهاند و برای اثبات خود دست و پا میزنند. این نادرست است. احزاب اصلاح طلب با یکدیگر رقابت دارند و باید خود را به سطوح استاندارد برسانند و نهایتا مردم انتخاب میکنند که به کدام حزب بپیوندند. اگر رقابت درون گروهی را بپذیریم همه راضی خواهند بود. احزاب هم پیشرفت خواهند کرد. در میان جریان اصلاح طلبی و شاید در هر جناحی سه تفکر موج میزند: نقش آفرینی اشخاص حقیقی، احزاب بزرگ، نقش آفرینی احزاب کوچک در مجموعه خانواده اصلاحات.
دسته سوم به شدت با حضور افراد حقیقی مشکل دارند برهمین اساس طرحی تحت عنوان پارلمان اصلاح طلبان را دنبال می کنند تا هم گوی سبقت را از اشخاص بربایند و هم هژمونی احزاب بزرگ را از بین ببرند. مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری که از طراحان اصلی این طرح است، در آخرین کنگره این حزب، از رونمایی طرح پارلمان اصلاحات در ۲ خرداد خبر داد و این تشکیلات را دموکراتیک، سراسری، پویا و حزب محور معرفی کرد که با نیت خارج کردن احزاب اصلاح طلب از رخوت در حال شکل گیری است .اشاره کواکبیان به رخوت شکل گرفته را می توان در انتقادات برخی از چهره های حزبی نزدیک به جریان اصلاحات از شورای عالی سیاستگذاری تحلیل کرد.
این شورا که در بحبوحه انتخابات مجلس در سال ۹۴ و با محوریت رئیس دولت اصلاحات تشکیل شد، قرار بود کلام آخر را در تشتت آرای اصلاح طلبان زند و تصمیم این شورا معیار اقدامات اصلاح طلبان قرار گیرد. مهمترین انتقادات از سوی احزاب و به سبب کمرنگ بودن حضور این تشکل ها در تصمیم گیری شورای عالی سیاستگذاری است. اما اصول کار تشکیلاتی کدام یک را ایجاب می کند؟ جواد امام عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران انقلاب اسلامی و از چهره های سرشناس سازمان مجاهدین انقلاب است، حزبی که با حکمی غیابی در سال۸۸ منحل شد. او درهمین این باب تصریح میکند: شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان برآیندی است از صداهای مختلفی که در میان این جبهه مطرح میشود و تاثیر گذار هم هست. در همین شورا شخصیت های ملی تاثیرگذار داریم که آنها نیز منشا اثرند.
اینکه هر حزبی بخواهد توقع کند که الا و بالله باید عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان بشود تفکر کاملا غلطی است. برخی از این احزاب یک نفره هستند و حتی فرآیند جدید را طی نکردهاند تا مطابق قانون جدید حداقل ۳۰۰ عضو داشته باشند. این خود یک بخش از ماجرا را حل می کند. درباره آن احزابی که کنگره را برگزار کردند و عضو شورای هماهنگی بودند، قانون جدید هم رعایت کردند دیگر مشکلی وجود ندارد. احزاب باید ملی و اصولی شکل بگیرند نه اینکه یک اسمی باشد خالی از هرگونه محتوا و کیفیت. جواد امام در پاسخ به این ادعا که برخی از افراد حزب تاسیس می کنند تا خود را مطرح و امتیاز و سهم بگیرند تاکید میکند:
ما نباید دراین باره تعارف کنیم. ضمن تاکید بر این که ممانعت نکنیم از شنیدن صداهای متفاوت نباید زمینه را برای سهم خواهی های فردی باز کنیم. ما هدفمان حل مشکلات مردم است. اگر در شورایعالی دنبال دیده شدن و اثبات خود باشیم کاری از پیش نخواهیم برد. خرد جمعی و همفکری اصل است یا اینکه دنبال پله زدن به سمت سهم خواهی باشیم؟ پارلمان اصلاحات هم از طریق همین گروه های شاخص باید شکل بگیرد. باید دید این پارلمان می تواند شخصیت ملی و اثر گذار معرفی کند یا متولی اصلاحات افرادی هستند که در جبهه اصلاحات هیچ محلی از اعراب ندارند؟
آن سوی این جبهه و جریان، حکیمی پور دبیر کل حزب اراده ملت قرار دارد که مدعی است: هیچ حزبی وارد شورای هماهنگی نمیشود مگر اینکه خود را با آیین نامه جدید وزارت کشور تطبیق بدهد بنابراین احزاب تازه وارد همگی شرایط یک حزب را دارا هستند. پرداختن به قصه احزاب و اینکه بالاخره ایران به خود یک حزب واقعی می بیند یا خیر مجالی دیگر می طلبد اما در میان هیاهوی تاسیس احزاب باید ببینیم کدام یک پایداری بیشتری خواهد داشت تا بتواند مسیر تحزب واقعی را طی کند چه بسا روزی همین چند گروه تازه پیوسته به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سرآمد تمامی احزاب تاریخ کشور شوند کسی چه میداند!
امید عبدالوهابی
- 12
- 5