یکسال از دولت دوم روحانی گذشته است؛ دولتی که در سال ۹۲ و پس از گلایههای بیشمار از دولتی آغاز شد که با رای اصولگرایان بر سر کار آمد و شعار امید داد. اکنون که ۵ سال از عمر دولت روحانی میگذرد لبخندها بر لبها باقی است اما گاهی اوقات کمرنگ میشود بهویژه وقتی موضوع عدم انتصاب زنان در مناصب دولتی مانند استانداری یا ممانعت از برگزاری کنسرت در برخی شهرها و... سخن به میان میآید. بر هیچ شخصی پوشیده نیست که روحانی تلاش زیادی برای تحقق وعدهها و شعارهایش دارد اما همانطور که معاون اجرایی شورای شهر تهران به «آرمان» میگوید نباید موانعی را نادیده گرفت که رفع آن در اختیار رئیس جمهور نیست.
میرلوحی میگوید بازگشت به شاخصههای سالهای ۷۶ تا ۸۴ آرزوست؛ همان شاخصههایی که با بیتدبیری دولتهای نهم و دهم آسیب دید و حذف شد. سیدمحمود میرلوحی در گفتوگو با «آرمان» به تشریح عملکرد دولت روحانی و دستاوردهای دولت اصلاحات و آسیبهای دولت احمدینژاد پرداخته است که در ادامه میخوانید.
اکنون برخی معتقد به دگردیسی سیاسی در کشور هستند یعنی فضای سیاسی مانند گذشته تعریف نمیشود.البته این تغییر و دگردیسی موضوع جدیدی نیست و سالهای قبل هم تحولات زیادی در این عرصه رخ داد.جنابعالی هم قائل به نمایانبودن این دگردیسی هستید؟
بله. همینطور است که اشاره داشتید.در دهه ۷۰ میلادی تحول عمدهای در حوزههای سیاست و فرهنگ و دانش و... رخ داد. در ایران هم به فراخور شرایط و اقتضائاتی که در طول آن سالها ایجاد شده بود، یک انقلاب رخ داد. با توجه به اینکه امام(ره) در ماههای آخر منتهی به انقلاب در فرانسه بسر میبرد،در ایران فرصتی ایجاد شد که آرمانهای انقلاب و خواستهها و مواضع آن مشخص، و حکومتی تحت عنوان جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود که ارکان اصلی آن «استقلال»، «آزادی»، «جمهوری» و «اسلامی» بود. کشور ایران که با شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی»، خود را از وابستگیهای مختلف رهانیده بود، با تهدیدهایی از جانب دو بلوک شرق و غرب مواجه شده بود.
چنانکه در جنگ تحمیلی که در واقع یکی از دلایل اصلی تحمیل آن علیه ایران همین شعار و اعلان استقلال کشور از استکبار جهانی بود، دو بلوک شرق و غرب با تجهیز عراق به جدیدترین جنگ افزارها به نوعی در جنگ نیابتی با ایران بسر میبرد. البته کشورهای غیرمتعهد هم بهطور نسبی استقلال را بهعنوان آرمان خود پاس میداشتند اما نه با جدیتی که جمهوری اسلامی ایران در قطع ریسمان وابستگی و نهی هرگونه اقدام که به استثمار کشور از جانب قدرتهای جهانی ختم شود.بههر حال ایران در طول هشت سال جنگید و پس از آن دوره سازندگی را با مدیریت زندهیاد آیتا... هاشمی رفسنجانی پشتسر گذاشت.
اوج این تحولات را ظاهرا باید در دهه ۷۰ مشاهده کرد.
بله؛ در سال ۷۴ و ۷۵ فضای جامعه با افزایش انتظاراتی که در صدر انقلاب در ابعاد آزادی و رویکردهای سیاسی و علمی و دانشگاهی مطرح بود و با توجه به فاصلهای که از جنگ گرفته بود، آماده نوعی تغییر در بستر خود شده بود. در این بین دو دیدگاه در کشور مطرح بود. دیدگاه اول دیدگاه فراموشی برخی از دیدگاههای مدنی و آزادی حقوق اساسی بود و دیدگاه دوم دیدگاه بخش فرهنگی و دانشگاهی کشور بود که احساس میکرد توقف جنگ و فاصله گرفتن از آن دلیلی است که میبایست به همان شعارهای ابتدای انقلاب برگردیم.
یعنی این تغییرات و توجه به خواست جامعه با روی کار آمدن دولت اصلاحات محقق شد؟
رئیس دولت اصلاحات در سال ۷۶ بر اساس دیدگاه دوم متقاعد شد که باید به صحنه بیاید. در ابتدای ورود رئیس دولت اصلاحات به صحنه انتخابات، امیدی برای به نتیجه رسیدن دیدگاه دوم وجود نداشت چراکه فضای رسمی کشور و تریبونهای موجود و همچنین مجلس در اختیار جریان رقیب بود و از وی حمایت میکرد. نیروهای موجود در ستاد رئیس دولت اصلاحات در ابتدای کار بعید میدانستند در انتخابات پیروز شوند چون تمام امکانات در اختیار طرف مقابل بود.
پس پیروزی ۲ خرداد ۷۶ چگونه کلید خورد،چون فضایی که ترسیم کردید اثری از امیدواری ندارد.
این ناامیدی تبدیل به امید شد. نظر شخص رئیس دولت اصلاحات این بود که نیروهای پیرو خط امام که به حاشیه رفته بودند را فرا بخواند تا سهمی در فضای سیاسی کشور داشته باشند. آقای رئیس دولت اصلاحات فقط در همین حد انتظار داشتند. زمانی که من در کتابخانه ملی به دیدار ایشان رفتم همانجا گفتند اگر ۳میلیون نفر از افرادی که به اصلاحات میاندیشند، بیایند و احساس کنند که در کشور سهیم هستند، کافی است.در ابتدا اینگونه عنوان شد.
پس از انتخابات و پیروزی جریان چپ، چه شد؟
با سونامی حضور مردم و خواست و مطالبات آنها مواجه شدیم. نیروهای فکری و فرهنگی کشور و جامعه دانشگاهی و شخصیتهای فرهنگی که شناخت قبلی از آقای رئیس دولت اصلاحات داشتند، به صحنه آمدند و این حضور در نهایت به دوم خرداد منجر شد که مقام معظم رهبری هم این رویداد را حماسه نامیدند. دوم خرداد سرفصل تغییری مهم و نقطه عطفی در کشور شده بود. رئیس دولت اصلاحات آن تعارضی که بین دموکراسی و آزادی و عدالت تعریف شده بود را نفی کرده و معتقد بود چنین تعارضی وجود ندارد. بین غرب که به دموکراسی و آزادی بدون در نظر گرفتن عدالت معتقد بودند و بلوک شرق که بر اساس عدالتخواهی آزادی را انکار میکرد، تقابل و تعارض وجود داشت که روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران ثابت کرد چنین تعارضی بین عدالت و آزادی وجود ندارد.
فضای فرهنگی و رسانهای هم در آن ایام متاثر از تحولات گفتمانی بود؟
بهطور طبیعی این فضا در بخشهای مختلف بهویژه بخش فرهنگی و اجتماعی که به آن اشاره کردید تاثیرگذار بود به نحوی که فضای جدید مطبوعاتی شکل گرفت و اهمیت به احزاب و سمنها مدنظر قرار گرفت. ایران به گفتوگوی تمدنها رسیده بود و در راستای تعامل با دنیا و رفع تنش بینالمللی قدم برداشت که همه این موارد آثار قابل توجهی برای کشور داشت.
در کنار این آثار مثبتی که حاصل روی کار آمدن دولت اصلاحات و گفتمان جدیدی در کشور بود اما در اذهان بسیاری هست که مخالفان این گفتمان چه رویکری برای توقف آن داشتند و چگونه به هر بهانهای درصدد توقف اصلاحات بر آمدند. اما در سال ۸۴ مشاهده شد دولتی که اصولگرایان آن را متعلق به خود میدانستند اظهارات و عملکردی داشت که مجبور به اعلام برائت از آن شدند.
درست است و این تلاشها برای ناکارآمد کردن اصلاحات عیان بود و بهراحتی از اذهان پاک نمیشود. برخی جریان اصلاحات را متهم میکردند که رویکردی مبتنی بر توسعه سیاسی و بیبندوباری در پیش گرفته اما این اتهام زمانی بهطور کامل نقض شد که دولت احمدینژاد و آثار سوء آن تجربه شد. با روی کار آمدن دولت اصوالگرای احمدینژاد بر همگان روشن شد که اصلاحات نعمتی بزرگ برای ایران بوده و برکات دولت دوم خرداد در تمامی بخشهای سیاسی فرهنگی اقتصادی بهطور کامل محسوس بود.
دولت اصلاحات همواره توسعه همه جانبه را مدنظر داشت و تلاش کرد با ایجاد امنیت داخلی و خارجی، موجبات توسعه کشور را فراهم آورد. هر چند بسیاری از دستاوردهای دوره رئیس دولت اصلاحات در طی ۸ سال دوران احمدینژاد از بین رفت اما با این حال دولت اصلاحات دوره ماندگاری بود که از ترکیب توسعه و عدالت و آزادی و دموکراسی ایجاد شده بود.
در طول دوره آقای احمدینژاد هزار و دویستمیلیارد دلار پول داشتیم و از آسمان پول و ارز به کشور وارد میشد و نفت را بشکهای ۱۴۰ دلار فروختیم اما کاری نکردند یعنی آن ۱۲۰۰میلیارد باید به شغل تبدیل میشد و سهمیلیون نفر شاغل میشدند اما متاسفانه آن پولها از بین رفت و بیکاری ادامه یافت و به دولت بعد تحمیل شد. لذا میخواهم عرض کنم مساله تولید و اشتغال ما با چالشهای جدی مواجه است. مشکل بانکها و سهمیلیون بیکار یکجا داریم، در حالی که ظرفیت کشور این اندازه نیست یعنی هم بهلحاظ سرمایه، سرمایه کافی نداریم و هم به جهت تغییری که صنعت و اشتغال در دنیا پیدا کرده است، مشاغل سنتی به سرعت از دور خارج میشوند.
جالب است که برخی اصولگرایان پس از دولت احمدینژاد خود را به جریان اصلاحات نزدیک کردند و به نوعی سمپات این جریان شدند.
دقیقا همینطور است. در حال حاضر با اینکه ۱۲ سال از دوران اصلاحات گذشته است، هنوز بسیاری از جوانان و هنرمندان و اهل قلم از آن دوران به یک دوره شکوهمند یاد میکنند و بسیاری از رقبای آن روز اصلاحات، اکنون در صف حامیان این گفتمان قرار دارند. بهعنوان مثال علی مطهری که در دوران اصلاحات بهطور مرتب دولت را مورد انتقاد شدید قرار میداد، امروز در صف اصلاحات قرار گرفته است.
پس میتوان نتیجه گرفت که پس از تجربه دولت احمدینژاد که با حمایت اصولگرایان بر سر کار آمد، بخشهای زیادی از جامعه خواهان تکرار دوران اصلاحات بودند و بر همین اساس به روحانی رای دادند؟
همینطور است که اشاره کردید. امروز شاهد این واقعیت هستیم که بار دیگر شعارهایی که در دوران اصلاحات سر داده میشد ، مورد توجه مردم قرار گرفته است. پس از اتفاقاتی که در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد رخ داد و تجارب تلخی آن ۸ سال ، مردم باز هم دنبال تغییر بودند و بهرغم تلاشهای زیاد که برخی از دشمنان اصلاحات در جهت اصلاحات هراسی از خود نشان میدادند،ملت به این مساله رسید که باید بار دیگر به دوران اصلاحات برگردند.
از سو ی دیگر باید توجه داشت اگر انتخابات ۹۶ به گونه دیگری رقم میخورد و پیروزی حسن روحانی محقق نمیشد، اکنون وضعیت کشور از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بسیار سخت بود. کسانی که در حال حاضر اقدام به تخریب دولت میکنند اگر خود فرصتی مییافتند که اداره کشور را در اختیار بگیرند بیشک رویدادهای غیرقابل جبران و دشواریهای غیرقابل تصوری در کشور رخ میداد که در سالهای قبل از ۹۲ تجربه شده است. مدیریت شرایط بحرانی و توانی که دولت روحانی در این عرصه از خود نشان داده به هیچوجه در رقیبان انتخاباتی وی دیده نمیشد.
درخصوص «عملکرد آقای روحانی» میتوان گفت این عملکرد در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... قابل بررسی است. رویکرد آقای روحانی با مسائل زنان، جوانان و اقوام و همچنین چگونگی برخورد وی با مسائل اقلیتهای مذهبی، حقوق بشر و... انطباق آن با وعدههای انتخاباتی و با لحاظ کردن حوزه اختیارات وی برای ورود به این موضوعات نشان از اراده وی در بررسی این مسائل و نیل به گستره ایدهالی در خصوص این مسائل دارد. در خصوص عبارت سوم یعنی «اولین سال دولت دوازدهم» باید تامل بسیار صورت گیرد.
اما بههر حال انتقاداتی هم به عملکرد روحانی وارد میشود مانند عدم توجه به حضور زنان در پستهای مدیریتی. چه پاسخی به این انتقادات باید داد؟
نباید همه تقصرات را به گردن روحانی انداخت و او را متهم عدم استفاده از زنان در کابینه کرد چرا که قبلا بارها توضیح داده بودم که برخی از موضوعات خارج از اختیارات رئیس جمهور است و او هر چه تلاش کند نمیتواند آن را محقق کند. آقای روحانی به حضور و ارزش دادن به توانایی زنان اعتقاد دارد و تصور نمیشود خلاف این موضوع را بخواهد اما باید پذیرفت برخی موضوعات و اجرای برخی برنامهها از حیطه عمل روحانی فراتر است و در حیطه اختیارات او نیست.
بسیاری از اقشار جامعه به این محدودیتهای رئیس جمهور آگاه هستند و سبب نشده که پایگاه مردمی روحانی آسیب جدی ببیند. روحانی با اقدامات و اظهاراتی که دارد توانست بهرغم برخی گلایهها و انتقادات، پایگاه مردمی خود را حفظ و تقویت کند.
بهنظر شما تکرار دوران اصلاحات در حوزههای مختلف مانند اقتصاد امکانپذیر است؟
امروز بازگشت به شاخصههای قبل از سال ۸۴ به یک آرزو تبدیل شده و کشور بهرغم تلاشهایی که طی ۵ سال گذشته در دولت آقای روحانی انجام شده، متاسفانه هنوز به شاخصههای آن دوران نرسیده است. رشد اقتصادی ۷ درصدی، تورم تک رقمی، نرخ سود نزدیک به یکرقمی، بیکاری یکرقمی و بسیاری از امور سازندگی از جمله راهآهن و اتوبان و فرودگاه امام و... مسائلی بود که دیگر هیچگاه تکرار نشد. چراکه ضربات سنگینی در دوران هشت سال مدیریت اصوالگرایان بر پیکر اقتصاد کشور و جامعه وارد آمده که آثار آن همچنان مشهود است.
با اینکه در دوران دولت اصلاحات نفت ۸ دلار فروخته میشد و شرایط سختی داشت با ۱۶۰میلیارد دلار دولت رئیس دولت اصلاحات کاری کرد که احمدینژاد با ۱۲۰۰میلیارد دلار پولی که از فروش نفت و میعانات گازی و اجرای برنامه خصوصیسازی و خالی کردن صندق ارزی و بدهکاریهایی که ایجاد کرده بود، نتوانسته انجام دهد ولی در عوض بحرانهایی که بهوجود آورد که هنوز هم نمیتوان آن را رفع کرد. دوم خرداد نقطه عطف و حماسهای بود که با حضور و مشارکت مردم صورت گرفت و همچنان امواج و آثارش در کشور ما هنوز امید بخش است.
یاسمین طالقانی
- 11
- 2