اصولگرايان در مواجهه با بحران، راه راست را برگزيدهاند. «انصافا دولت تلاش خود را كرده است.» جملهاي است كه شايد در ٥ سال اخير كمتر اصولگرايي به زبان آوردهباشد. آيتالله محمدعلي موحديكرماني، دبيركل سابق جامعه روحانيت مبارز ديروز موضعي متفاوت در مورد «دولت» داشت. محمدعلي موحديكرماني در مورد خروج امريكا از برجام و اينكه برخي گروههاي سياسي دولت را به عنوان متولي برجام عامل بدعهدي امريكا ميدانند، گفت «انصافا دولت تلاش خود را كرده است و مسوولان هم زحمت كشيدهاند و تمام مساله، عهدشكني امريكا است وگرنه دولتمردان تلاش خودشان را كردهاند.»
دبيركل سابق جامعه روحانيت كه يك بار در واكنش به اظهارنظر غلامرضا مصباحيمقدم، سخنگوي تشكيلات مذهبي- سياسي كه از مذاكره جامعه روحانيت مبارز با مجمع روحانيون در راستاي تحقق «گفتوگوي ملي» سخن گفت جنجال به پا و حرفهاي سخنگو را تكذيب كرد و حرفش را «اشتباهي» خواند؛ ديروز از «ضرورت گفتوگوي ملي و اتحاد» گفت و تاكيد كرد «رمز پيروزي ما از ابتدا وحدت بوده است و اميدواريم همه مردم يكپارچه در مقابل دشمن بايستند.»
ا و كه حتي در خطبههاي نماز جمعه تلويحا به دولت مستقر اشاره كرده و گفتهبود عدهاي «سادهلوح» گول دولت اوباما را خوردند و در نهايت همهچيز به «برجام» ختم شد، در پايان گفتوگوي روز گذشته خود از خدا خواست تا همه دولتمردان پيروز باشند و البته تاكيد كرد كه«اميدواريم مردم و مسوولان ما بيدار باشند و ديگر با امريكا هيچ عهد و پيماني نبندند.»
همزمان با اين واكنش غلامرضا مصباحيمقدم، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز هم در گفتوگو با ايرنا از تمايل جامعه روحانيت مبارز به اتحاد، همدلي و وحدت ميان مردم و گروههاي سياسي سخن گفت. موضوعي كه به گفته او نياز امروز كشور است. البته او متذكر شد كه تاكيد بر وحدت به اين معنا نيست كه جامعه روحانيت مبارز براي اين وحدت برنامه خاصي تدوين كرده است اما تصميم دارد حول محور وحدتآفريني گام بردارد.
البته اين تنها چرخش اصولگرايان در مدت اخير نبود چه آنكه محمد جعفر منتظري، دادستان كل كشور نيز روز يكشنبه عليه تخريبگران دولت موضع گرفت و گفت كه « تخريب دولت به هيچوجه درست نيست» اما تاكيد كرد «اين نگاه به اين معنا نيست كه عملكرد دولت را نقد نكنيم. نقد هميشه سازنده است اما تخريب به هيچوجه درست نيست.»
پيش از اين و پس از اعلام ترامپ مبني بر خروج امريكا از برجام اصولگرايان ديگري نيز بودند كه از دل همراهي با دولت وارد شدند و ايدهشان اين بود كه نبايد در چنين شرايطي دولت از سوي نيروهاي سياسي داخلي هم تحت فشار باشد. غلامرضا مصباحيمقدم همان زمان از جمله همين اصولگرايان بود كه بر نگاه ملي تاكيد كرده و گفتهبود «از نگاه ملي به نظر من بايد مصالح و منافع ملت ايران را دنبال كرد و اين مصالح و منافع در هر شرايطي بايد با توجه به همان شرايط در نظر گرفته شود. در اين شرايطي كه امريكا دشمني خود را به حداكثر رسانده و سعي ميكند از اهرمهايي كه در اختيار دارد استفاده و حداكثر فشار را بر ايران وارد كند ما در داخل بايد به صورت منسجم و مستقل با هم كار كنيم.» او البته تاكيد كردهبود كه «بايد دولت را حمايت كنيم كه از اين برهه بگذرد.»
احمد توكلي هم كه اصولگراي معتدل است، پس از اعلام تصميم ترامپ گفت «الان شرايطي به وجود آمده كه نه موقع تسويهحساب و نه موقع ملامت و مذمت است.» او همچنين تاكيد كرده بود كه «اگر هم ملامتي پيش ميآيد بايد از باب باز شدن و گشايش راه آينده باشد. چون بههرحال در وضعيتي هستيم كه بهاندازه كافي دشمن داريم و بايد در كشور حامي سياستهاي راهبردي تعيين شده رهبري باشيم.»
محمدرضا باهنر، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري نيز از ديگر اصولگراياني بود كه به جاي ملامت، دست كم سياست خارجي دولت را تاييد و از آن حمايت كرد. او به ميزان گفتهبود «هنوز هم عدهاي ميگويند برجام چه شد؟ بله در برجام از آن مقداري كه ميخواستيم نتيجه بگيريم، كمتر جواب گرفتيم. اما اگر همين الان از من بپرسند كه اگر به سه سال قبل بازگرديم و قرار باشد دوباره در خصوص برجام تصميم بگيريم، آيا بايد برجام را امضا كنيم يا خير؟ ميگويم بله بايد امضا كنيم. ولي عدهاي ميگويند نخير ما برجام را كه امضا كرديم متحمل ضرر شديم.» او در گفتوگويي ديگر تيم مذاكرهكننده را برخلاف تندروهاي جناح متبوعش متدين و قابل اعتماد براي نظام و رهبري توصيف كرد.
باهنر پيش از خروج امريكا از برجام هم مواضع واقعبينانهاي در مقابل دولت اتخاذ كرده و گفته بود «همه ميدانند به لحاظ جناحبندي جزو جناح دولت محسوب نميشوم، اما بالاخره نميتوان گفت دولت براي حل مشكلات كاري انجام نداده است. دولت زحمات زيادي كشيده و البته ميتوانست اقدامات بيشتري انجام دهد و حواشي هم به وجود نياورد. »
سياست داخلي زير سايه سياست خارجي
تمايز و تفارق شايد اصليترين ويژگي جامعه مدرن باشد كه زمانه امروز در صورت ناديده گرفتهشدن، بحران ساز ميشود. از همين روي «وحدت و اتحاد» در سطح ملي بايد لازمه جوامع امروزي براي جلوگيري از بحرانهايي اساسي باشد. تجربه تاريخي پس از انقلاب اسلامي نشان داده است كه «بحران» تمام آن چيزي است كه شايد پيششرط تحقق «وحدت» باشد. از آن دست بحرانهايي كه عموما ريشه خارجي و برونمرزي دارند. بهترين شاهد مثال آن هم شايد حمله عراق به ايران در شهريور ٥٨ باشد. جنگي تحميلي يا به تعبيري ديگر بحراني خارجي كه ملازمت با ارزشهاي دهه ٦٠ كه ختم به خير شد. زماني كه قطعنامه ٢٢٣١ در شوراي امنيت به راي گذاشته شد بسياري آن را با قطعنامه ٥٩٨ قياس كردند. با اين حال روي كار آمدن يك جمهوريخواه بيپروا در امريكا اين مشابهتسازي را مخدوش كرد. پس از خروج امريكا از برجام كه اميد مردم و البته دولت «تدبير و اميد» بود بار ديگر كشور با بحراني تحميلي با ريشهاي خارجي مواجه شد. در چنين شرايطي جريانهاي سياسي داخلي هر كدام از ميان دو راه پيش رو يكي را برگزيدند .
اصولگرايان و راهبردهاي رهبري
تكليف اصلاحطلبان و معتدلان كه از همان ابتدا مشخص بود. آنها از ابتدا قرار را بر حمايت نقادانه گذاشتند و تاكيدشان بر منافع ملي نشان از همراهي آنها با دولت مستقر بود. حال اصولگرايان هستند كه بايد تكليفشان را مشخص كنند.
راست سنتي با موضعگيريهاي اخير پالسهاي مثبتي براي دولت ميفرستد. نشانههايي كه نشان از آن دارد همچنان براي جريان راست سنتي فصلالخطاب راهبردهاي رهبري است. چه آنكه پس از خروج امريكا از برجام رهبر معظم انقلاب از دولتيها تشكر كرده و گفتند «مسوولان محترم زحمت كشيدند و عرق ريختند و خب، نتوانستند. دو سال و نيم است كه ما در حال انجام اين قرارداد هستيم و حالا اين مردك ميگويد من قبول ندارم.» البته نسبت به گرفتن تضمين كتبي از اروپاييها و آغاز مذاكره با «گروه ٥» هشدار دادند.
از همين رو به نظر ميرسد كه طيف سنتي اصولگرا به ادراك واقعبينانهاي از موقعيت و مختصات سياسي كشور دست يافته است و با افقي بلندتر به شرايط ايران در منطقه و جهان مينگرد. جريان ريشهدار و اصيل راستگرا كه در يك دهه گذشته تاوان تندرويهاي هم جريانيهاي خود را داده است ميخواهد با نگاهي به منافع ملي به كمك دولت بيايد و البته مشكلات كشور را فراتر از ظرف دولت دانسته و براي آن چارهجويي كند.
در كنار اين سنتيها كه نشانههايي از پررنگ شدن منافع ملي در نگاه آنها به چشم ميخورد، همچنان گروهي تندرو سناريوچيني ميكنند. ٤ سناريوي قانوني و شبه قانوني كه سعيد حجاريان چندي پيش در گفتوگو با «اعتماد» آنها را اينگونه دستهبندي كرد: تهديد به طرح عدم كفايت رييسجمهوري، ترغيب و سوق دادن روحاني به استعفا، پروندهسازي براي رييسجمهوري مستقر و دست آخر اعمال فشار بر سر مسائل شخصي رييسجمهوري پروندههاي باز تندروهاي اصولگرا البته در يك صورت با در بسته مواجه خواهد شد و آن در شرايطي است كه راست سنتي براي پاسداري از منافع ملي بر محور وحدت بچرخد و دولت نيز همانطور كه پيشتر حسن روحاني تاكيد كردهبود از همه جريانها و جناحهاي سياسي براي عبور از گردنهاي سخت درخواست كمك كند.
مرجان زهراني
- 9
- 3