
در روزهای گذشته صد فعال رسانهای و سیاسی اصلاحطلب در نامهای سرگشاده به سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، خواستار اصلاح ساختار و ساز و کار نهاد تصمیمگیر و تصمیمساز اصلاحطلبان شدند؛ نویسندگان نامه ضمن انتقادات صریح از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، به خاتمی هشدار دادهاند با بی توجهی به اعتراضهای اصلاحطلبان به نهاد انتخاباتی این جریان سیاسی، نام و اعتبار رئیس دولت اصلاحات دیگر برای جذب آرای مردم مؤثر نیفتد.
نویسندگان نامه معتقد هستند شورای سیاستگذاری برای عدهای از اعضا به مکانی برای تداوم حضور در قدرت تبدیل شده است. امضاکنندگان نامه از خاتمی خواستهاند «نهاد ملی اصلاحات» را تشکیل دهد؛ نهادی که از پایین به بالا شکل گرفته باشد و مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای اصلاحطلب کسب کند. در این باره با هادی غفاری، عضو شورای مرکزی مجمع «نیروهای خط امام» گفتوگو کردیم که در پی میخوانید.
سهشنبه گذشته شماری از جوانان رسانهای و سیاسی در نامهای به رئیس دولت اصلاحات، انتقاداتی را متوجه شورای عالی سیاستگذاری کردند؛ چه میزان انتقادات وارد شده در این نامه را وارد میدانید؟
سال ۹۴ زمانی که قرار شد شورای عالی سیاستگذاری تشکیل شود، ما مخالف بودیم. معتقد بودیم تشکلی تحت عنوان «شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب» وجود دارد و به جای درست کردن یک تشکیلاتِ جدیدِ فردمحور، باید از ظرفیت احزاب اصلاحطلبی استفاده کرد که برابر قانون حزب شناخته میشوند و فراگیر و فرامنطقهای هستند. امروز هم معتقدیم اگر میخواهیم فردایی آباد و آزاد داشته باشیم، باید احزاب را تقویت کنیم. فقط حزب است که پاسخگو است. ما در زمان انقلاب به زعم خود استبداد داخلی را بیرون کردیم ولی برای جایگزینی باید سریعاً احزاب را قوت میدادیم.
اما با توجه به خیانتهای احزاب وابسته به روسیه از جمله حزب توده و تأثیر آن در اذهان مردم، حزب و حزبگرایی خوشنام نبود. شهید بهشتی تلاش بسیار کرد تا خوشنامی را به احزاب برگرداند و تا حدی هم موفق شد؛ اما متأسفانه بعد از شهادت ایشان و یارانشان در هفتم تیر، از درون برخی احزاب بوی استبداد برخاست و حزب جمهوری اسلامی هم آرام آرام منحل شد. امروز وقت اینکه یک فرد در مجموعهای محور باشد، نیست. اگر قرار شد فرد محور باشد، این فرد مرتب به سمت استبداد خواهد رفت.
استبداد از کجا شروع میشود؟ از محبوبیت یک فرد؛ در همه جای دنیا هم همین است. دنیا این را فهمیده و به سمت تشکلهای قوی به نام احزاب رفته است. احزاب چند ویژگی دارند؛ از جمله اینکه کادرساز هستند و به مشتی پیرمرد و خانمِ مسن منحصر نیستند. الان میبینیم آقایی ۸۰ سالش است و هنوز دلش میخواهد مسئولیت داشته باشد. در حالی که نخبگان تحصیلکرده در خانهشان نشستهاند، یک عده به طور سنتی از دورهای به دورهای منتقل میشوند و وقتی کنار میروند که دیگر اختیار بدن خود را هم ندارند. دومین هنر احزاب، این است که کارشناسان متعددی دارند؛ فرد نمیتواند کارشناسان را سامان بدهد؛ ولی حزب میتواند.
حزب مانیفست دارد؛ برای اداره کشور برنامه دارد و میتواند برنامهاش را مشخص اعلام کند. افراد سخنرانی میکنند اما سخنرانی کارگر نیست. اداره کشور، برنامه میخواهد. صدها موضوع در حزب مطرح و به بحث گذاشته میشود تا به صورت یک برنامه منسجم ارائه شود؛ اما یک فرد چنین امکاناتی ندارد. در نهایت حزب، پاسخگو است. وقتی مردم ببینند عملکرد حزب خوب نیست، کنارش میگذارند و حزب پیشروتری را برای اداره کشور انتخاب میکنند. بنده از ابتدا با شورای سیاستگذاری مخالف بودم و در جلساتشان هم شرکت نکردم.
از اول شرکت نکردید؟
چند جلسه اول به نمایندگی از مجمع «نیروهای خط امام» شرکت کردم. اما بعد که دیدم به سمت شخصیگری میرود، شرکت نکردیم. مجموعه ما هم دیگر نمایندهای نفرستاد. دهها دعوتنامه آمد اما پاسخ ندادیم. حتی در افطارشان هم حضور نیافتیم، زیرا مایل نیستیم به عملی دامن بزنیم که آن را برای آینده کشور مفید نمیدانیم. معتقدم خودرأیی باید کنار گذاشته شود. احزاب اصلاحطلب در کشور باید دور هم بنشینند، تصمیم بگیرند و حزب در کشور قدرت را به عهده بگیرد تا بتوان پاسخگو بود.
«شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» چه برنامهای برای تحقق این هدف دارد؟
دنبال تقویت شورای هماهنگی هستیم تا از تکروی جلوگیری کنیم. چه معنا دارد با نظر یک شخص، چند نفر به عضویت شورای عالی سیاستگذاری دربیایند؟ ما با استبداد مخالفیم؛ حتی استبداد مؤمنین؛ حتی استبدادِ خوبان و حتی استبدادِ صلحا. ما با استبداد از ریشه مخالفیم. باید نظر جمع تحقق بیابد نه فرد. برای همه ما باید حزب، معبد باشد. از معبد حزب میتوانیم به سمت تعالی کشور حرکت کنیم.
یکی از دلایل تشکیل شورای عالی سیاستگذاری این بود که علاوه بر ظرفیت احزاب، از ظرفیت افراد نیز استفاده شود؛ شورای هماهنگی جبهه اصلاحات چگونه میخواهد از ظرفیت افراد استفاده کند؟
حرف اول و آخرمان این است اگر افراد دارای فکر هستند باید درون حزب فعالیت کنند؛ نمیشود بیرون گود بنشینیم. اگر خیلی آدم قویای هستیم، باید حزب تشکیل بدهیم. دوستان ما که آدمهای قویای هستند، باید حزب تشکیل دهند یا در حزبی عضو شوند و بعد به مردم بگوید ما چه میخواهیم و چه میگوییم؟ اشخاص نمیتوانند چنین کارکردی داشته باشند.
در این حین ایده پارلمان اصلاحات نیز مطرح شد...
قطعاً مخالفم؛ در پارلمان اصلاحات هم احزاب نیستند؛ باز هم اعضای پارلمان را افراد انتخاب میکنند نه احزاب. هر حرکتی که منشأ آن احزاب نباشد، به نتیجه مطلوب منجر نمیشود. توصیه من به دوستان اصلاحطلبمان این است که با مجموعههای من درآوردی، احزاب و تشکیلات حزبی اصلاحطلبان را تضعیف نکنند و در مجموعه احزاب اصلاحطلب، متمرکز شوند.
نامه به خاتمی؛ اصلاح اصلاحات
الهه کولایی
عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان
نامه جمعی از فعالان سیاسی اصلاحطلب که مانند بسیاری از مردم ایران دغدغه روند اصلاحات و برآورده شدن خواستها و مطالبات عمومی را در چارچوب ظرفیتهای حقوقی و قانونی کشور دارند، گویای جدی بودن دغدغههایی است که در مورد پیشبرد برنامههای اصلاحات در کشور وجود دارد. بویژه در آستانه تحولاتی که به نظر میرسد در سالهای آینده ابعاد مهمتری از نظر تأثیر بر وضعیت عمومی جامعه ایران در برداشته باشد. همچنین ادوار انتخاباتی که پیش روی ما قرار دارد، اهمیت این تذکرها و هشدارهایی که در نامه فعالان سیاسی اصلاحطلب خطاب به آقای خاتمی آمده است را برجستهتر میسازد.
آنچه در این نامه بدان پرداخته شده، گوشههایی از واقعیتهایی است که مجموعه اصلاحطلبان داخل حکومت با آن مواجه هستند. در واقع موارد یاد شده در نامه مورد اشاره ظرفیتهای اصلاحات برای برآورده کردن مطالبات مردم را یادآوری میکند. بدون تردید تجربه موفق شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و دستاوردهای آن بسیار قابل تأمل و قابل بهرهبرداری است، اما مانند هر نهاد بشری دیگری در درون آن کوتاهیها، نارساییها و کمبودهایی وجود داشته و دارد که باید به طور جدی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند و روند اصلاح آنها در دستور کار باشد.
بر همین اساس هیأت رئیسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در سال گذشته نظرسنجیها، گفتوگوها و نظرخواهیهایی را از صاحبنظران و نخبگان سیاسی کشور در حوزههای مختلف اجرایی، فکری و دانشگاهی انجام داد که متأسفانه مورد بهرهبرداری لازم قرار نگرفته است. در واقع این نامه یادآوری بسیاری از مواردی است که در این گفت و شنودها و ارزیابیها مطرح شده بود. مواردی که شاید اگر به درستی مورد توجه قرار میگرفتند و برای استفاده از آن تلاش عملیاتیتر و قابل قبولتری انجام میشد، نیازی به نوشتن این نامه هم به وجود نمیآمد و این دست مباحث در فرآیند گفتوگو و رایزنی و مشاوره انتقال پیدا میکرد و بازتاب عملی خود را مییافت.
اما باید بپذیریم که ما نیازمند یاد گرفتن نقد و جدا کردن نقاط مثبت و منفی از یکدیگر برای استفاده از تجربههایی هستیم که پیش از این فرا گرفتهایم و از آثار و نتایج مثبت آن هم استفاده کردهایم. بدون تردید بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و عملکرد آن انتقاداتی جدی وارد است اما نباید اصل آن زیر سؤال برود و با یک رویکرد نفی و نادیده گرفتن جنبههای مثبت صرفاً به انتقاد از آن پرداخت.
به نظر میرسد نامه فعالان سیاسی اصلاحطلب به آقای خاتمی میتواند با مخاطب قرار دادن رهبری حرکت اصلاحی در کشور راه را برای گفتوگو، چارهیابی و استفاده از تجربیات تلخ و شیرین گذشته بگشاید تا در فرآیندی از گفتوگو بتوانیم به اصلاح اصلاحات از درون دسترسی پیدا کنیم.
علی رضایی
- 15
- 3