اصلاحات به اصلاح نیاز دارد. این خلاصه نامه ۱۰۰ فعال سیاسی جوان اصلاح طلب به رییس دولت اصلاحات است.نامهای که چند روز قبل نوشته و در رسانه ها منتشر شد و بر اساس آن تعدادی از فعالان اصلاح طلب از رییس دولت اصلاحات خواسته بودند تا در ترکیب شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان تغییراتی ایجاد شود.بنا بر این نامه امضا کنندگان این نامه با اشاره به بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر درباره عملکرد شورای عالی اصلاح طلبان نوشتند که عملکرد این شورا و ساختار و ترکیب آن دچار ضعفها و نقایص جدی است که در صورت بیتوجهی به آنها بیم آن میرود که حتی نام و اعتبار رییس دولت اصلاحات نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیفتد.
در ادامه این نامه آمده است که « انتظار می رفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیکتر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبههای آن مرتفع شود اما شوربختانه اخباری که شنیده میشود حاکی از حکایت دیگری است. هرچند سیاستورزی جامعه محور در جبهه اصلاحات در سال ۸۸ بیش از پیش عمده شد ولي به نظر میرسد در جریان غیبت فعالان و کنشگران سیاسی اصلاحات در مقطع پس از آن و در دهه ۹۰ طیف نیروهای کمتر سیاسی یا کمتر متعهد به آرمانهای اصلاحات - بوروکراتها و محافظهکاران این جبهه - دست بالا را در مناسبات درونی آن پیدا کردهاند».
در ادامه این نامه جوانان آمده است که «به باور ما و بسیاری دیگر گفتمان اصلاحطلبی گفتمان دموکراسیخواهی و توسعه سیاسی و البته گفتمان تغییر است؛ اما امروز شاهد رشد گونهای از اصلاح طلبی هستیم که به نوعی سیاست ورزی فقط بوروکراتیک، بیبرنامه و تهی از آرمان به منظور جابهجایی درمیان حلقهای محدود از مدیران سیاسی تقلیل پیدا کردهاست؛ حلقههای محدودی که شوربختانه گاه شاهد نشانههایی از فساد و خویشاوندسالاری نيز در میان آنها هستیم». اما چرا عملکرد شورای انتخاباتی اصلاح طلبان تا این میزان با اعتراض روبهروست؟
شورایی برای انتخابات
نیمه سال ۹۴ بود که رسانه ها خبر از راه اندازی یک سازو کار انتخاباتی از سوی اصلاح طلبان خبر دادند. راه اندازی شورای سیاست گذاری انتخاباتی اصلاح طلبان، ابزاری برای متحد کردن اصلاح طلبان در تصمیمات انتخاباتی تحت نظر یک شورا بود. پیش از این مجموعه های انتخاباتی اصلاح طلبان در شورای هماهنگی احزاب و سیاستگذاری کلان نیز در شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات صورت میگرفت. اما بعد از بروز اختلافاتی در میان احزاب اصلاح طلب، مجموعه اصلاحات تصمیم به تفکیک حوزه ها گرفت و مجموعه ای جدید با نام شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان راه اندازی شد و ریاست آن را محمدرضا عارف، معاون اول دولت دوم اصلاحات و کاندیدای انصرافی انتخابات ۹۲ برعهده گرفت. در اولین اقدام این مجموعه ائتلافی را با نام «گام دوم» برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مدیریت کرد.
اما تشکلی که برای وصل کردن آمده بود در قدم اول خود به اختلافاتی جدید در نحوه بستن لیست مجلس شورای اسلامی دامن زد. پس از برگزاری انتخابات و بروز اختلافاتی اندک در میان اصلاح طلبان به خاطر نوع بستن لیست انتخاباتی و از سویی بدعهدی برخی چهره های حاضر در لیست امید و از سویی عملکرد نه چندان قوی فراکسیون امید در مجلس، انتقادات نسبت به این شورا بیش از پیش قوت گرفت تا جایی که در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، زمانی که این تشکل تصمیم به بستن لیست انتخابات شورای شهر در تهران و سایر شهرهای کشور گرفت، تعدادی از احزاب با آن ها همراهی نکردند و لیست جدا در این انتخابات ارائه کردند.
گرچه لیست های موازی با لیست انتخاباتی شورای سیاستگذاری انتخاباتی که حمایت رییس دولت اصلاحات را به همراه داشت، موفق ظاهر نشدند اما این موضوع باعث ورود اصلاح طلبان به فصل جدید اختلافات شد؛اختلافاتی که با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس در سال آینده زنگ خطری جدی برای اصلاح طلبان است.
نامه ای برای فردا
حالا تعدادی از جوانان اصلاح طلب که از تدبیر قدیمی ها خسته شده اند، دست به نوشتن نامه ای به رییس دولت اصلاحات زده اند تا از او بخواهند به ماجرای این شورا ورود کند و دست به تغییراتی برای بازگشت وحدت به اردوگاه انتخاباتی اصلاح طلبان بزند. نامهای که نیاز به تغییر در سیاست های انتخاباتی را نیازی جدی قلمداد میکند و از اصلاح اصلاحات سخن میگوید تا فردای اصلاحات و اهدافش را در بین مردم تضمین کند.
اما اصلاح طلبان چه نظری درباره این نامه دارند؟ برای بررسی این موضوع به سراغ عبدا... ناصری عضو شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات و هچنین عضو شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان و علی باقری رییس دفتر سیاسی حزب توسعه ملی و مدیر کل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات رفتیم تا نظر آن ها را درباره این نامه جویا شویم. مشروح این دو گفت و گو در ادامه می آید.
در گفتگو با عبد ا... ناصری:
به تازگي تعدادی از فعالان سیاسی اصلاح طلب با انتشار نامه ای خطاب به رییس دولت اصلاحات با انتقاد از شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، بحث اصلاح اصلاحات را مطرح کردند. اول اینکه شما «اصلاح اصلاحات» را که توسط برخی از این فعالان مطرح میشود چگونه می بینید؟
اندیشه و گفتمان اصلاح طلبی در ذات خود اصلاحات مستمر را به شکل نهفته دارد. اگر بخواهم یک مثال فلسفی برايش پیدا کنم اصلاح طلبی را میتوان به حرکت جوهری ملاصدرا تشبیه کرد. بنابر این به طور دائم باید روزآمد شود و تغییر کند و بر اساس شرایط جامعه و منافع ملی، تحولات بینالمللی و تحولات داخلی گفتمان خود را عرضه کند. به همین جهت وقتی اصلاح طلبان را به اصلاحات میگیرند، گاهی اقتضا میکند برای حضور در جامعه مدنی و جلوگیری از روی کارآمدن یک مجموعه اقتدار گرا و حتی یک رییس جمهور نظام، از یک چهره اصولگرا مانند روحانی حمایت کنند تا بتوانند در لوای آن به اصلاحات مورد نظر خود دست بزنند. بنابر این اصلاحات همیشه در معرض اصلاحات بوده است...
رهبر جریان اصلاحات نیز بارها مانیفست های مختلف در حوزه اصلاحات عرضه کرده اند که بنا بر اقتضای زمان و مکان باعث بروز اصلاحاتی در روند اصلاحات شده است.
با اين حال نامه ای راکه منتشر شد دغدغهای درست می دانید؟
بله، این نامه ای را که تعدادی از جوانان نوشتند کاملا دغدغه هایشان را درک می کنم و ارج می نهم. شاید یکی از دلایل نوشتن این نامه انتقاداتی باشد که برخی جوانان به نحوه بستن لیست شورای شهر و عدم ورود برخی از این جوانان حزبی به این لیست داشتند. در روزهای آخر شرایطی پیش آمد که برخی امتیازات بالاتری داشتد، بنا به دلایلی که از نظر هیات رییسه شورایعالی موجه بود از لیست نهایی حذف و جای خود را به کسانی که امتیازات کمتری داشتند، دادند.
این مساله بسیار مهم و پرسر و صدایی شد و این جوانان به طور طبیعی دغدغه شان این است که در ترکیب جدید این شورا بنا شده اصلاح طلبی با رویکرد جدید که مورد تاکید رهبر جریان اصلاحات است حضور جوانان پر رنگ تر باشد و افراد جوانتر جای نسل اول را بگیرند. به نظر من نیز با توجه به تاکید آقای خاتمی مطلوب این است که تکیه از نسل اول برداشته و جوانان نیز در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی حضوری پر رنگ داشته باشند.
گلایه برخی از این جوانان تنها منوط به شورای سیاستگذاری نیست. گاهی این گلایهها حزبی نیز می شود.
بله. متاسفانه برخی احزاب این رویکرد جوانگرایی را ندارند و حتی متوجه این نکته نیستند که جهت نوسازی احزاب خودشان نیز که شده افراد جوان را که درآن تشکیلات قرار دارند و شایستگی های لازم را دارند وارد حوزه تصمیم گیری و حتی دبیری حزب بکنند. برخی اعضای شورای مرکزی احزاب ۵۰ سال است که در حوزه کنشگری سیاسی فعالیت می کنند. وجود این افراد لازم اما ضروری نیست، میتوانند با تزریق جوانان به بدنه تصمیم گیری احزاب و حتی مدیریت احزاب فضای احزاب را جوانتر کنند.
واقعیت این است که بسیاری از چهره هایی که در دهه ۶۰ مدیر و یا نماینده بودند امروزه حرف تازه ای ندارند و این را باعث بهوجود آمدن این دغدغه مطلوب و مثبت از سوی جوانان میدانم و معتقدم که ما در شورای عالی سیاستگذاری این دغدغه ها که دغدغه جدی آقای خاتمی نیز هست به طور جدی بايد مورد توجه قرار بگیرد. باید به این نکته توجه کنیم این جمعی که درباره تغییر در اعضای شورای عالی سیاستگذاری تصمیم میگیرند، در واقع خود اعضای این شورا هستند و به یک معنا آقای خاتمی چون همیشه دموکرات بوده و اصول دموکراسی را رعایت کرده، اعمال نظر نمیکند اما اگر از ایشان پیشنهادی بخواهند، اعلام نظر میکند.
به نکته مهمی اشاره کردید و آن این بود که شما گفتید اصلاحات همیشه در معرض اصلاحات بوده است. این نکته درست اما چه اتفاقی افتاده که امروز عده ای از این جوانان فعال سیاسی به این نتیجه رسیده اندکه دست به ارسال چنین نامه ای بزنند؟
اگر همه اصلاح طلبان از جنس رهبر جریان اصلاحات بودند، کنشگری آن ها مانند منش سیاسی شان بود و آنچه شعارش را می دهند به آن عمل کنند و مانند افرادی چون بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده و افرادی از این دست از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه به اصلاح طلبی معتقد بودند، هیچ وقت اصلاح طلبی در موقعیت امروزی قرار نمیگرفت و جوانان امروز این نامه را نمی نوشتند. متاسفانه ما در میان احزاب و چهره های سیاس عضو شورای عالی، افراد، کنشگران و دبیران کلی را داریم که بسیار در عرصه کنشگری فعال هستند اما منش اصلاحطلبی ندارند. منش اصلاح طلبی یعنی اینکه شرایط را باید به گونه ای ببینیم که گاهی لازم است برای رسیدن به هدفی بزرگتر در راستای منافع جبههای از برخی منافع حزبی عبور کرد. این رویه در میان همه چهرههای سیاسی اصلاح طلب نیست.
اما در میان چهرههای شاخصی که حلقه اولیه نزدیکان آقای خاتمی هستند این منش اصلاح طلبی دیده میشود. به عنوان مثال هیچگاه مجمع روحانیون مبارز که آقای خاتمی متعلق به این مجموعه است، در جمعی که قرار است لیست انتخاباتی مطرحشود، برای اعضای مجامع کشور دغدغه مطرح و حتی چالش ایجاد کند. به نظرم باید کمی با نگاه جدید به اصلاحات و اصلاح اصلاحات نگاه کرد.
در گفتگو با علی باقری:
اصلاح اصلاحات
«اصلاح طلبان اداری» را به حاشیه می برد
تعدادی از فعالان جوان اصلاح طلب با انتشار نامهای خطاب به آقای خاتمی نسبت به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان انتقاد کردند و خواستار اصلاح اصلاحات شدند. این نامه را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم این نامه در بخش تحلیل سیر طی شده مجموعه هماهنگ کننده اصلاح طلبان و آسیب شناسی شرایط کنونی آن، به مسائل و واقعیتهای مهمی اشاره میکند که توجه جدی به آن و تلاش درجهت رفع این آسیبها و نگرانیهایی که به تبع آن برای دلسوزان جریان اصلاح طلبی بهوجود آمده، دارای اهمیت است. از آن جمله میتوان به اشاره نامه به جابجایی نقش اصلاحطلبان کنشگر و صاحب فکر و نظریه با اصلاحطلبان بوروکرات و همچنین اشاره نویسندگان نامه به لزوم ایفاگری نقش از جانب شورایعالی اصلاح طلبان در عرصه های مختلفی غیر از انتخابات و تهیه لیست در آن توجه کرد. همچنین نامه در مقام ارائه پیشنهاد، آنجایی که خواستار حضور چهرههای موثر و شناخته شده جریان اصلاحطلبی در ساختار شورایعالی شده است، به موضوع مهم و قابل دفاعی اشاره کرده است.
اصلاحات همیشه در طول تاریخ در حال اصلاح و منش خود بوده است. اما مساله اصلاح اصلاحات چند سالی بود که مطرح نمیشد، چه شد که بدنه اصلاحات به ویژه جوانان به این نتیجه برای ارسال این نامه رسیده است؟
به نظرم میرسد عملکرد شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در جریان انتخابات سال گذشته شورای اسلامی شهر تهران، یکی از مهمترین دلایل طرح این موضوع در یک سال گذشته بوده است. چرا که تا پیش از آن، به رغم وجود همین آسیب ها و مشکلات در ساختار شورایعالی و وجود پارهای انتقادات نسبت به عملکرد آن، به سبب آنکه در مجموع، عملکرد این مجموعه با توجه به مقدورات و میزان قدرت حق انتخاب در تصمیمگیری ها، قابل دفاع بود، بنابراین آسیب های ساختاری شورایعالی تا حدودی از دیدهها پنهان مانده و انتقاد و مخالفت جدی و پردامنهای را در پی نداشت. اما با بروز مجموعه اتفاقاتی که در جریان تهیه فهرست انتخابات شورای شهر تهران رخ داد، که انتقادات فراگیر و پرشماری را بهدنبال داشت، این ایرادات ساختاری نیز مکشوف شد و افراد و جریانات مختلفی به نقد از درون پرداختند که نامه حاضر نیز یکی از این مجموعه نقدهاست.
شما به عنوان یک فعال سیاسی فکر میکنید مهمترین نکته ای که باید در این اصلاح اطلاحات مورد توجه قرار بگیرد، چیست؟
به اعتقاد من در این زمینه، نکته محوری که اتفاقا در نامه اخیر جوانان اصلاحطلب نیز کمتر مورد توجه قرار گرفته، آن است که اساس و دورنمای بازسازی ساختار شورایعالی بايد بر احزاب رسمی و شناسنامه دار استوار باشد. این موضوعی است که در تاریخچه طولانی ۲۹ ساله مجموعه هماهنگ کننده اصلاح طلبان که از سال ۱۳۶۸ و با نام ائتلاف گروههای خط امام شکل گرفت، عمدتا مورد توجه بوده است و فرآیند شیفت شدن محوریت این جریان سیاسی از احزاب، به افراد، عمدتا پس از سال ۱۳۸۴ و بر پایه تغییرات و تنگناهایی که بهتدریج در فضای سیاسی کشور رخ داد، به وقوع پیوست.
البته پذیرش ایفای نقش جدی تر در هدایت این جریان سیاسی از جانب آقای خاتمی به عنوان رهبر بی بدیل اصلاحات نیز شاید در این تغییر جهت بی نقش نبوده باشد. هر چند قبول ایفای نقش تدریجی آقای خاتمی در رهبری جریان اصلاحات، به خودی خود یک موفقیت راهبردی در افزایش ظرفیت جلب افکار عمومی برای اصلاح طلبان به حساب میآمد و نتایج پر ثمر آن نیز در سالهای گذشته هویداست و همچنین رهبر اصلاحات بارها اعتقاد بنیادین خود را بر اصالت و محوریت تحزب در کنشگری سیاسی ابراز کرده است اما این امر، ناخواسته زمینه به حاشیه رفتن تشکلهای اصلاح طلب و میدانداری «اصلاح طلبان اداری»را که هیچگاه حاضر به سیاست ورزی تشکیلاتی و تابلودار نبوده اند و شیوه مألوفشان زیست در سایه بزرگان است فراهم کرد.
بنابراین من فکر می کنم نگاه معطوف به احزاب ، به عنوان محور و البته تا زمان فراگیری کامل جریان تحزب، درصورت لزوم و برای استفاده از همه ظرفیتهای اصلاحطلبی، ایجاد نقش و جایگاه برای معدود شخصیتهای اصلاح طلب موثر و ملی که در احزاب سیاسی حضور ندارند، به عنوان مکمل، بهترین نقشه راه حرکت است.
عده زیادی از فعالان سیاسی جوانتر از عدم توجه به جوانان حتی در فعالیت های حزبی گلایه دارند، چرا نسل اول اصلاحات حاضر نیست جای خود را به نسل دوم در کارهای تشکیلاتی بدهد؟
بيشك ظرفیت جوانان، یکی از فرصتهای بزرگ برای احزاب سیاسی کشور محسوب میشود که استفاده هوشمندانه از آن، موجبات ارتقای چشمگیری را فراهم میکند. به اعتقاد من ایجاد زمینه نظری و عملی برای یافتن نقش جدی تر جوانان در احزاب، مستلزم توجه به دو باید و راهبرد مهم است. نخست آنکه گردانندگان نوعا غیرجوان احزاب سیاسی، به توانمندی و راهگشایی نقش جوانان ایمان آورده و آن را علاوه بر فرصتی ارزشمند، ضرورتی اجتنابناپذیر به حساب آورند و قبل از آنکه جبر زمان و واقعیتهای جامعه، پس از فوت فرصتهای فراوان، خود را به آنان تحمیل کند، خود ابتکار عمل را بهدست بگیرند و با برنامهای معقول و حساب شده، تغییر تدریجی نسل را مدیریت و اجرا کنند. از سوی دیگر از آفت افراط و تعجیل و از همه بدتر، امکان دادن به تبدیل شدن رویکرد جوانگرایی به عنوان حربه و ابزاری برای حذف تجارب گذشته و استفاده ابزاری برای هژمونی گروهی در برابر گروه دیگر برحذر باشند.
در اینجا علاقه دارم به نکاتی دیگر نیز در خصوص نامه اخیر اشاره کنم. در میان امضا کنندگان این نامه، نام دوستانی وجود دارد که خود از اعضای مرکزی برخی احزاب اصلاح طلب کشورند؛ احزابی که در تصمیمگیری ها و کنشگری شورایعالی نقش تعینکنندهای داشته اند. حال سوال مقدر آن است که آیا فعالیت حزبی و تشکیلاتی با انجام کنشگری سیاسی در خارج از حزب و در قالب جمع های مختلف غیر حزبی چه وضعیت و معنایی دارد؟ و اینکه آیا چگونگی ساختار و سازوکارهای داخلی احزاب اصلاح طلب ما است که امکانی را برای جاری یافتن نظرات بخشی از اعضای موثر خود ایجاد نمیکند که ایشان ناگزیر از برگزیدن روشهایی دیگر برای رساندن پیام خویشند یا عدم پایبندی این اعضا به الزامات فعالیت تشکیلاتی منجر به چنین اقداماتی میشود؟ همچنین از آنجا که قاعدتا امضاکنندگان نامه امکان انتقال دیدگاههای خود به خاتمی را از راههایی جز نامه سرگشاده، نیز داشتهاند، به چه دلیل چنین شیوهای را که میتواند موجب برخی سوء استفاده ها و توالی منفی شود برگزیدهاند؟ همچنین نقد سازوکار و عملکردی که احزاب متبوع افراد در آن نقش داشتهاند، بدون تعیین نقش و سهم حزب خود در آن و گذر از کنار آن، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
سینا رحیم پور
- 13
- 5