اصلاح طلبان لیست امید بستند؛ فراکسیون امید تشکیل شد اما محصولی که به جامعه عرضه شد امید مورد انتظار نبود و در بسیاری مواقع ناامیدی بر این امید غلبه داشت و دارد. «امید» تنها نام فراکسیونی بود که اعضایش اکثریت مجلس را تشکیل دادهاند؛ لیست «امید» زمانی به عنوان منتخبان دو جریان اصلاحات و اعتدال تنظیم شد که امید ضروریترین نیاز جامعه بود و این لیست برایشان به مثابه گشایش بسیاری از مشکلات بود. شعارهای نوشته شده بر برگه تبلیغات لیست امید برای انتخابات مجلس دهم عبارت بود از «امید؛ آرامش و رونق اقتصادی»، «آماده برای تغییر»، «امید برابر اعتماد» و... که بخشی از جامعه با اعتماد به این شعارها روی برگه رای خود نام اعضای آن لیست را نوشتند.
در همان ابتدای کار شایعاتی درباره این لیست مطرح شد مانند پرداخت پول به ازای قرار گرفتن در لیست و... در نهایت اعضای لیست امید به مجلس راه پیدا کردند و بزرگترین فراکسیون مجلس شدند اما انتظارات و توقعاتی که پس آن پدید آمد از توان و عملکرد این فراکسیون کاست به عنوان مثال محمدرضا عارف انتظار داشت که بر کرسی ریاست مجلس بنشیند که از همان ابتدا این انتظار محقق نشد و در نهایت با کسب ۱۰۳ رای در برابر ۱۷۳ رای لاریجانی تنها عنوان ریاست فراکسیون امید را حفظ کرد.
تلاش برای کرسی جدید
بیتردید امیدیها نتوانستند کشتی امید در مجلس را به درستی هدایت کنند و این کشتی در هر مقطعی به یک سمت رفت. از سوی دیگر اعضای لیست امید دارای تفکر یکسانی نیستند. سیدمحمد حائری، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی میگوید: «فراکسیون امید در شرایطی شکل گرفت که همه افراد دارای مرام و اندیشه واحدی نبودند و به همین دلیل نیز در ادامه راه شاهد بودیم که این فراکسیون به لحاظ حضور بالفعل و بالقوه در صحن علنی مجلس از یک سو و از منظر مدیریتی به جهت دیگر عملکرد بسیار ضعیفی از خود به جای گذاشت».
عارف هم البته نتوانست اجماع صددرصدی میان اعضای فراکسیون ایجاد کند و استدلال جالبی هم دارد. او میگوید: «بنای ما این نیست که اگر طرحی هم ارائه میدهیم، اصرار داشته باشیم این طرح از سوی فراکسیون امید مطرح شود چون میخواهیم حداکثر اجماع روی این طرح داشته باشیم!» از این اظهارات ممکن است چنین برداشت شود که برای عارف افزودن عملکرد مثبت به پرونده فراکسیون امید دارای چندان اهمیتی نیست و گویا افزایش اعتماد رای دهندگان به اعضای امید را دارای ارزش نمیداند بلکه درصدد است نقش جدیدی را برای خود تعریف کند که همان تبدیل شدن به لیدر سیاسی جریان اصلاحات و اعتدال است.
چهره سازی
عارف سیاست سکوت را در سیاست پیش گرفته است. او اکنون رئیس فراکسیون امید، رئیس مجمع ۵۱ نفره مجلس و شورا و رئیس شورای عالی اصلاحطلبان است که در هر ۳ جایگاه موفقیت نسبی حاصل کرد. بیتردید عملکرد هر اصلاحطلبی به تمام جریان اصلاحات بر میگردد و پر بیراه نیست که رئیس دولت اصلاحات روحانی را اصلاحطلبتر از دیگران دانسته است و پس از آن بسیاری از اصلاحطلبان بر این مقایسه صحه گذاشتهاند.
عبدا... نوری لیدر جریان اصلاحات
علی صوفی میگوید: «نه پارلمان اصلاحات و نه شورای عالی سیاستگذاری مناسب کارتشکیلاتی اصلاحطلبان نیستند. نقش شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم کمرنگ بود و ابتکار عملی نداشت چون چند گزینه نبود که بخواهد از میان آنها یک نفر را به عنوان نامزد انتخاب کند. حتی مثل سال ۹۲ نیز بین دو گزینه مخیِّر به انتخاب نبود. اما در انتخابات شورای شهر وضعیت فرق میکرد. آنجا شورای عالی سیاستگذاری لیستی ارائه داد که نه تنها جامع نبود بلکه ایرادات و اشکالات زیادی متوجه لیست بود. »
عبدا... نوری هم مانند عارف کم سخن میگوید اما تجربه سالها سیاستورزی به او آموخته که چگونه در مسیر وحدت و اجماع طیفهای جریان اصلاحات گام بردارد. آخرین روزهای فروردین سال جاری بود که خبر رسید عبدا... نوری اخیرا نیز برای کمکردن اختلافات بین دو حزب کارگزاران و اتحاد ورود کرده است، برخی معتقدند او میتواند نقش رهبر جدید اجماعساز را در جریان اصلاحات ایفا کند.
نوری به نحوی سخن نمیگوید که مخاطبش مشخص نباشد بلکه صریح است مثلا در سال ۹۴ گفت: «سقف مطالبات جریان اصلاحات هیچگاه برهمزدن قواعد و قوانین نظام و کشور و فروپاشی آن نبوده و نیست. کسانی که حضور جریان اصلاحات را به ضرر خود و از دست رفتن منافعشان میدانند و احساس میکنند با آمدن اصلاحطلبان از عرصه حذف میشوند، ممکن است اینگونه القا کنند که اصلاحطلبان به دنبال فروپاشیاند، تا برای ماندن خودشان زمینه را فراهم کنند». اکنون بهترین زمان ارسال کارت دعوت برای عبدا... نوری است.
مطهره شفیعی
- 17
- 6